کلنگ
licenseمعنی کلمه کلنگ
معنی واژه کلنگ
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | pick, hack | ||
عربی | اختيار، معول، ريشة العازف، القطفة أو الجنية، ضربة بأداة مستدقة الرأس، نشال، جني الثمار، الخلالة للأسنان، أخذ، قطف، التقط، رفع، عزف، نشل، ثقت، حفر بالمعول، سرق، نقر وتر العود، خلل أسنانه، فتح قفلا بآلة مستدقة، احتج، مارس النشل، سرق مقادير صغيرة، مص، أكل بتأنق، ضايق، سعى للمشاكل، يختار | ||
ترکی | kazma | ||
فرانسوی | pioche | ||
آلمانی | spitzhacke | ||
اسپانیایی | pico | ||
ایتالیایی | piccone | ||
مرتبط | مضراب، خلال، زخمه، هر نوع الت نوک تیز، مزدور، سرفه خشک وکوتاه، چاک، برش، ضربه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "کلنگ" در زبان فارسی به معنی ابزاری برای کندن زمین یا سنگ است و در موارد مختلفی در جملات به کار میرود. در ادامه به برخی از قواعد نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
این کلمه به عنوان یک اسم، میتواند در متنهای مختلفی مانند مقالات، کتابها یا مکالمات روزمره به کار رود. | ||
واژه | کلنگ | ||
معادل ابجد | 120 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | [kolang] | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: kulang] (زیستشناسی) [قدیمی] | ||
مختصات | (کُ لَ) (اِ.) | ||
آواشناسی | kolang | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژگان عامیانه | ||
نمایش تصویر | معنی کلنگ | ||
پخش صوت |
کلنگ به فردی اطلاق میشود که انتظار انجام کاری که از او میرفته است را به بدترین صورت ممکن سر هم کرده است. کلمه "کلنگ" در زبان فارسی به معنی ابزاری برای کندن زمین یا سنگ است و در موارد مختلفی در جملات به کار میرود. در ادامه به برخی از قواعد نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: نوشتار صحیح: تلفظ: جمعبندی: استفاده در جملات: قید و صفت: فعل مناسب: این کلمه به عنوان یک اسم، میتواند در متنهای مختلفی مانند مقالات، کتابها یا مکالمات روزمره به کار رود.
pick, hack
اختيار، معول، ريشة العازف، القطفة أو الجنية، ضربة بأداة مستدقة الرأس، نشال، جني الثمار، الخلالة للأسنان، أخذ، قطف، التقط، رفع، عزف، نشل، ثقت، حفر بالمعول، سرق، نقر وتر العود، خلل أسنانه، فتح قفلا بآلة مستدقة، احتج، مارس النشل، سرق مقادير صغيرة، مص، أكل بتأنق، ضايق، سعى للمشاكل، يختار
kazma
pioche
spitzhacke
pico
piccone
مضراب، خلال، زخمه، هر نوع الت نوک تیز، مزدور، سرفه خشک وکوتاه، چاک، برش، ضربه