میخ
licenseمعنی کلمه میخ
معنی واژه میخ
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | مسمار، وتد | ||
انگلیسی | nail, peg, spike, pin, holdfast | ||
عربی | مسمار، ظفر، أظافر الأيدي، لمع الأظافر، سمر، ثبت في مكان | ||
ترکی | çiviler | ||
فرانسوی | clous | ||
آلمانی | nägel | ||
اسپانیایی | clavos | ||
ایتالیایی | unghia | ||
مرتبط | ناخن، چنگ، میخ سرپهن، سم، چنگال، پا، میخ چوبی، چنگک، درجه، دندانه، لبه، تیر، میخ بزرگ، میخ بزرگ چوبی، میخ طویله، سنجاق، گیره، پایه سنجاقی، میخچه، میله برامدگی، بند، چفت، گیر، قلاب | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "میخ" در زبان فارسی یک اسم است و به اشیای فلزی که برای اتصال دو یا چند قطعه به یکدیگر استفاده میشود، اطلاق میشود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوانید به خوبی از کلمه "میخ" در نوشتار و مکالمات خود استفاده کنید. | ||
واژه | میخ | ||
معادل ابجد | 650 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | mix | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: mix] | ||
مختصات | (اِ.) | ||
آواشناسی | mix | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | واژگان عامیانه | ||
نمایش تصویر | معنی میخ | ||
پخش صوت |
شخصی که اسکل باشد! کلمه "میخ" در زبان فارسی یک اسم است و به اشیای فلزی که برای اتصال دو یا چند قطعه به یکدیگر استفاده میشود، اطلاق میشود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: نوشتار صحیح: کلمه "میخ" به همین صورت نوشته میشود و هیچ گونه املای دیگری ندارد. تکیه و تاکید: در مکالمات و متون، میتوانید برای تأکید بر کاربرد یا ویژگیهای میخ، از صفتهایی مانند "محکم"، "استحکام" و غیره استفاده کنید. جمع کلمه: جمع میخ به صورت "میخها" نوشته میشود. در حالت جمع، میتوانید از "میخهای چوبی" یا "میخهای فلزی" برای توصیف نوع خاصی از میخها استفاده کنید. استفاده در جملات: میخ به عنوان اسمی است که میتواند در جملات مختلف به کار رود. به عنوان مثال: کلمات همخانواده: از کلمات همخانواده میتوان به "میخک" (نوعی گل) اشاره کرد، که در نگارش باید دقت کرد تا تفاوتها مشخص باشد. با رعایت این نکات، میتوانید به خوبی از کلمه "میخ" در نوشتار و مکالمات خود استفاده کنید.
واژه های همسان : میخ منگنه ، میخ طویله !!
مسمار، وتد
nail, peg, spike, pin, holdfast
مسمار، ظفر، أظافر الأيدي، لمع الأظافر، سمر، ثبت في مكان
çiviler
clous
nägel
clavos
unghia
ناخن، چنگ، میخ سرپهن، سم، چنگال، پا، میخ چوبی، چنگک، درجه، دندانه، لبه، تیر، میخ بزرگ، میخ بزرگ چوبی، میخ طویله، سنجاق، گیره، پایه سنجاقی، میخچه، میله برامدگی، بند، چفت، گیر، قلاب