استاد کردن
licenseمعنی کلمه استاد کردن
معنی واژه استاد کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | master | ||
عربی | رئيسي، ماجستير، سيد، السيد، ربان، خبير، فنان، مدرس، رب العمل، ولي الأمر، رئيس مؤسسة، حاكم، خط رئيسي، منتصر، المتغلب، تخصص، تغلب، سيطر، كبح، روض، برع في، يتقن | ||
واژه | استاد کردن | ||
معادل ابجد | 740 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | واژگان عامیانه | ||
نمایش تصویر | معنی استاد کردن | ||
پخش صوت |
آماده کردن، ترتیب همه چیز را دادن، درست کردن. به معنی تعمیر کردن هم به کار می رود.
master
رئيسي، ماجستير، سيد، السيد، ربان، خبير، فنان، مدرس، رب العمل، ولي الأمر، رئيس مؤسسة، حاكم، خط رئيسي، منتصر، المتغلب، تخصص، تغلب، سيطر، كبح، روض، برع في، يتقن