جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
973
اطلاعات بیشتر واژه
واژه بکش
معادل ابجد 322
تعداد حروف 3
منبع واژگان عامیانه
نمایش تصویر بکش
پخش صوت

كار چاق كن. مسئول تداركات و لجستیك. البته در موارد خلاف و غیرقانونی.
جاكش، قواد
drag, draw, pull, stretch, drain, drawl, magnetize, haul, lave, entrain, chart, lengthen, pluck, trace, suffer, avulse, evulse, experience, figure, hale, heave, plot, snick, strap, string, subduct, thole, trawl, weigh, shove, kill
سحب، جر، عائق، احتكاك، جرافة، مزلقة، تخلف، جرار، قطار شحن، جرى ببطء، مط، طول، جرف، شبكة، نصب الشبكة، إنسحب على الأرض، أخذ مجة من سيكارة، يجر
کشیدن، کشاندن، بزور کشیدن، سخت کشیدن، لاروبی کردن، کاویدن، رسم کردن، بیرون کشیدن، طراحی کردن، نزدیک کردن، طرح کردن، کندن، کشیدن دندان، پشم کندن از، بطرف خود کشیدن، چیدن، بسط دادن، امتداد دادن، منبسط کردن، کش امدن، کش اوردن، اب کشیدن از، زیر اب زدن، زه کشی کردن، کشیده حرف زدن، اهسته و کشیده ادا کردن، اهن ربا کردن، هل دادن، حمل کردن، ریختن، چکیدن، شستشو کردن، اهسته دنبال کسی رفتن، بقطار سوار کردن، بدنبال کشیدن، بر روی نقشه نشان دادن، طولانی کردن، دراز شدن، دراز کردن، گلچین کردن، لخت کردن، ناگهان کشیدن، دنبال کردن، ردیابی کردن، ترسیم کردن، ضبط کردن، رنج بردن، متحمل شدن، سوختن، تحمل کردن، از جا کندن، بازور بیرون کشیدن، تجربه کردن، تصویر کردن، مجسم کردن، حساب کردن، شمردن، سوی دیگر بردن، روانه کردن، تقلا کردن، بلند کردن، جابجا کردن، بزرگ کردن، باد کردن، طرح ریزی کردن، نقشه کشیدن، توطئه چیدن، چفت کردن، جزء چیزی را بریدن، ضربت سریع زدن، گره زدن، بحرکت اوردن سهم، تیز کردن، باتسمه اویختن، رشته کردن، به نخ کشیدن، بصف کردن، زهدار کردن، نخ کردن، بیرون بردن، ربودن، تفریق کردن، کسر کردن، گذاردن، با تور کیسهای ماهی گرفتن، وزن کردن، سنجیدن، له کردن، وزن داشتن، توزین کردن، تنه زدن، با زور پیش بردن، پرتاب کردن، پرتاب شدن

تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "بکش" یک فعل در زبان فارسی است که به معنای "کشیدن" یا "اقدام به انجام دادن" است. در زیر به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. صرف فعل: "بکش" به صورت امر (دستور) از فعل "کشیدن" است و به معنای "بکش" یا "اقدام کن" به کار می‌رود. این کلمه در جمله‌ها برای بیان دستور، خواهش یا درخواست استفاده می‌شود.

  2. استفاده از حرف اضافه: در برخی از جملات، ممکن است "بکش" به ترکیب با حرف اضافه نیاز داشته باشد. به‌عنوان مثال: "بکش روی کاغذ" یا "بکش به سمت راست".

  3. نکات نگارشی:

    • "بکش" به عنوان فعل، همیشه باید در جایگاه مناسب در جمله قرار گیرد تا معنای دقیق را منتقل کند.
    • اگر "بکش" در جملۀ پرسشی یا منفی استفاده شود، باید به ساختار جملات دقت شود: "آیا بکش؟" یا "نکش".
  4. جمله‌سازی: می‌توانید از "بکش" در جملات مختلف استفاده کنید. به‌عنوان مثال:
    • "لطفاً این نقاشی را بکش."
    • "اگر می‌خواهی، می‌توانی سنجاقک را بکش."

این نکات می‌توانند به درک و استفاده صحیح از کلمه "بکش" کمک کنند.

تو "بكش" فلانی هستی مگه؟

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی