تکامل
licenseمعنی کلمه تکامل
معنی واژه تکامل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | evolution, progress, improvement, transmutation | ||
عربی | تطور، نشوء، تحول، نمو، تقدم | ||
ترکی | evrim | ||
فرانسوی | évolution | ||
آلمانی | evolution | ||
اسپانیایی | evolución | ||
ایتالیایی | evoluzione | ||
مرتبط | تحول، سیر تکاملی، فرگشت، تکامل تدریجی، چرخش، پیشرفت، ترقی، جریان، حرکت، پیش روی، بهبود، بهسازی، بهتر شدن، تکمیل، تبدیل، استحاله، تغییر شکل، قلب ماهیت، تبدیل عنصری بعنصر دیگری | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تکامل" در زبان فارسی به معنای فرآیند یا نتیجه پیشرفت و توسعه در زمینههای مختلف به کار میرود. در نگارش و استفاده از این کلمه، رعایت برخی از قواعد و نکات نگارشی اهمیت دارد:
کلام آخر، "تکامل" یک واژه مهم در مباحث علمی، فلسفی و اجتماعی است و دقت در به کار بردن آن در متون نگارشی اهمیت دارد. | ||
واژه | تکامل | ||
معادل ابجد | 491 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | takāmol | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (تَ مُ) [ ع . ] (مص ل .) | ||
آواشناسی | takAmol | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی تکامل | ||
پخش صوت |
نک. فرگشت. کلمه "تکامل" در زبان فارسی به معنای فرآیند یا نتیجه پیشرفت و توسعه در زمینههای مختلف به کار میرود. در نگارش و استفاده از این کلمه، رعایت برخی از قواعد و نکات نگارشی اهمیت دارد: املا: کلمه "تکامل" به این صورت نوشته میشود و هیچ حرفی از آن حذف یا اضافه نمیشود. وزن و جملات: این کلمه معمولاً به عنوان اسم و گاهی به عنوان بخشی از یک فعل (مثلاً "تکامل یافتن") به کار میرود. ترکیبها: "تکامل" میتواند در ترکیبهای مختلفی استفاده شود، مانند: مفاهیم مرتبط: در نوشتههای علمی یا ادبی، با توجه به زمینه، ممکن است نیاز باشد که مفاهیمی مانند "دگرگونی"، "پیشرفت" یا "تحول" نیز به بحث اضافه شوند تا مفهوم بهتری از "تکامل" ارائه گردد. نکات نگارشی: در زمان نگارش متن، بهتر است حداکثر دقت را در استفاده از ویرگول و نقاط از خود نشان دهید تا مانع از ایجاد ابهام در مفهوم جمله شوید. کلام آخر، "تکامل" یک واژه مهم در مباحث علمی، فلسفی و اجتماعی است و دقت در به کار بردن آن در متون نگارشی اهمیت دارد.
evolution, progress, improvement, transmutation
تطور، نشوء، تحول، نمو، تقدم
evrim
évolution
evolution
evolución
evoluzione
تحول، سیر تکاملی، فرگشت، تکامل تدریجی، چرخش، پیشرفت، ترقی، جریان، حرکت، پیش روی، بهبود، بهسازی، بهتر شدن، تکمیل، تبدیل، استحاله، تغییر شکل، قلب ماهیت، تبدیل عنصری بعنصر دیگری