جامع
licenseمعنی کلمه جامع
معنی واژه جامع
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | تام، فراگير، كامل، مستوفا، مشروح، مفصل | ||
متضاد | ناقص | ||
انگلیسی | comprehensive, general, universal, plenary, encyclopaedic, encyclopedic, precise, large, catholic, spacious, executive, all-around, self-contained, self-inclusive | ||
عربی | شامل، شمول، واسع الإدراك | ||
ترکی | kapsayıcı | ||
فرانسوی | complet | ||
آلمانی | umfassend | ||
اسپانیایی | integral | ||
ایتالیایی | completo | ||
مرتبط | وسیع، محیط، بسیط، فرا گیرنده، عمومی، کلی، عام، همگانی، معمولی، جهانی، فراگیر، شامل تمام اعضاء، کامل، دایرهالمعارفی، دقیق، صریح، خیلی دقیق، مختصر و مفید، بزرگ، درشت، فراوان، حجیم، بلند نظر، ازاده، جادار، فراخ، گشاد، فضادار، اجرایی، مجری، کاملا، سرتاسری، تودار، با حوصله، برون بی نیاز، خود دار، شامل | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "جامع" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای متنوعی است. در زیر به برخی از نکات مربوط به قواعد فارسی و نگارشی این کلمه اشاره میشود:
با رعایت این نکات، میتوانید بهخوبی از کلمه "جامع" در نوشتار و گفتار فارسی خود استفاده کنید. | ||
واژه | جامع | ||
معادل ابجد | 114 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | jāme' | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
مختصات | (مِ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | jAme' | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی جامع | ||
پخش صوت |
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: کلمه "جامع" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای متنوعی است. در زیر به برخی از نکات مربوط به قواعد فارسی و نگارشی این کلمه اشاره میشود: معنا و مفهوم: استفاده در جملات: نحو و صرف: نکات نگارشی: ترکیبها: با رعایت این نکات، میتوانید بهخوبی از کلمه "جامع" در نوشتار و گفتار فارسی خود استفاده کنید.
اوپمَند (اوپ از سنسکریت: اوپَدهی= جمع + «مند»)
چیوانمند (چیوان از اوستایی: چینوَنت= جمع + «مند»)
بومَن وَر (بومَن از سنسکریت: بْهومَن= جمع + «ور»)
باهوتمَنند (باهوت از سنسکریت: باهوتْوَ= جمع + «مند»)
تام، فراگير، كامل، مستوفا، مشروح، مفصل
ناقص
comprehensive, general, universal, plenary, encyclopaedic, encyclopedic, precise, large, catholic, spacious, executive, all-around, self-contained, self-inclusive
شامل، شمول، واسع الإدراك
kapsayıcı
complet
umfassend
integral
completo
وسیع، محیط، بسیط، فرا گیرنده، عمومی، کلی، عام، همگانی، معمولی، جهانی، فراگیر، شامل تمام اعضاء، کامل، دایرهالمعارفی، دقیق، صریح، خیلی دقیق، مختصر و مفید، بزرگ، درشت، فراوان، حجیم، بلند نظر، ازاده، جادار، فراخ، گشاد، فضادار، اجرایی، مجری، کاملا، سرتاسری، تودار، با حوصله، برون بی نیاز، خود دار، شامل