جامی
licenseمعنی کلمه جامی
معنی واژه جامی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | cup, Grail, goblet, bowl, chalice, glass, beaker, cupel, envelope, jami | ||
عربی | كأس، كوب، فنجان، خمر القربان المقدس، طاسة، نورة، ساقي الخمر | ||
ترکی | bardak | ||
فرانسوی | tasse | ||
آلمانی | tasse | ||
اسپانیایی | taza | ||
ایتالیایی | tazza | ||
مرتبط | جام، فنجان، پیاله، حجامت، ساغر، گلدان جایزه مسابقات، جام شراب، هدف نهایی، دوری، گیلاس شراب، قطره، قطعه، کاسه، قدح، طاس، کاسه رهنما، جام باده، در عشاء ربانی، شیشه، لیوان، گیلاس، استکان، شیشه الات، ظرف کیمیاگری، لیوان ازمایشگاه، قال، بوته قالگری، پاکت، پوشش، پاکت نامه، لفاف، حلقهء گلبرگ، جا | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "جامی" بهعنوان یک اسم خاص میتواند به معنی مربوط به فردی بهنام جامی یا بهعنوان یک اسم عمومی استفاده شود. در قواعد فارسی و نگارشی، باید به چند نکته توجه کرد:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "جامی" بهدرستی در نوشتار و گفتمان خود استفاده کنید. | ||
واژه | جامی | ||
معادل ابجد | 54 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نقش دستوری | اسم فامیل | ||
آواشناسی | jAmi | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی جامی | ||
پخش صوت |
در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید. کلمه "جامی" بهعنوان یک اسم خاص میتواند به معنی مربوط به فردی بهنام جامی یا بهعنوان یک اسم عمومی استفاده شود. در قواعد فارسی و نگارشی، باید به چند نکته توجه کرد: استفاده از حروف بزرگ: اگر "جامی" بهعنوان نام فردی (مثل جامی، شاعر معروف ایرانی) استفاده میشود، باید با حرف بزرگ نوشته شود: جامی. علائم نگارشی: اگر "جامی" در جملات قرار میگیرد، باید از علائم نگارشی درست استفاده شود. مثلاً: صرف و نحو: "جامی" بهعنوان فاعل، مفعول یا در حالتهای دیگر میتواند در جملات مختلف بهکار رود. بهطور مثال: ترکیبات: ممکن است "جامی" بهعنوان بخشی از یک واژه ترکیبی نیز بهکار رود، مانند "شعر جامی". قافیه و وزن: در شعر و ادبیات، ممکن است "جامی" در قافیه و وزن مورد توجه قرار گیرد. با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "جامی" بهدرستی در نوشتار و گفتمان خود استفاده کنید.
cup, Grail, goblet, bowl, chalice, glass, beaker, cupel, envelope, jami
كأس، كوب، فنجان، خمر القربان المقدس، طاسة، نورة، ساقي الخمر
bardak
tasse
tasse
taza
tazza
جام، فنجان، پیاله، حجامت، ساغر، گلدان جایزه مسابقات، جام شراب، هدف نهایی، دوری، گیلاس شراب، قطره، قطعه، کاسه، قدح، طاس، کاسه رهنما، جام باده، در عشاء ربانی، شیشه، لیوان، گیلاس، استکان، شیشه الات، ظرف کیمیاگری، لیوان ازمایشگاه، قال، بوته قالگری، پاکت، پوشش، پاکت نامه، لفاف، حلقهء گلبرگ، جا