جزیرة الخضرا
licenseمعنی کلمه جزیرة الخضرا
معنی واژه جزیرة الخضرا
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | al -khazra island | ||
عربی | جزيرة الخضر | ||
واژه | جزیرة الخضرا | ||
معادل ابجد | 1852 | ||
تعداد حروف | 11 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی جزیرة الخضرا | ||
پخش صوت |
جزیرة الخَضراء(1) ، شهری بندری در جنوب اندلس (اسپانیا) در ساحل دریای مدیترانه مقابل جبلطارق * که امروزه آلخثیراس (قس ابنعثمان، ص 188: الخزیرات) نامیده میشود و از توابع ایالت قادس اسپانیا به شمار میآید. این شهر گاه به اختصار الجزیره (حِمیری، ص 165) یا الخضراء (ابنخطیب، 1956، ص 31) و به مناسبت اقامت کنیز طارقبن زیاد، فاتح اندلس به هنگام فتح اندلس در آنجا جزیره اُمّ حکیم ( اخبار مجموعه فی فتح الاندلس ، ص 43ـ44؛ حمیری، ص 223) نامیده شده است. بنای جزیرة الخضراء به عصر رومی باز میگردد که در دوران اسلامی بر ویرانههای آن شهری با شکوه ساخته شد و قرنها مهمترین شهر مرزی جنوب اندلس بود (عنان، 1381، ص282).
جزیرة الخضراء بر روی تپهای واقع شده و مشرف بر دریاست. در مشرق آن خندقی قرار داشت که قصبه بسیار مستحکم شهر بدان پیوسته بود. بارویی سنگی با سه دروازه به موازاتِ مشرقِ جزیرة الخضراء تا ساحل دریا امتداد داشت که شهر را در بر میگرفت. شهر دارای سه حمام و مسجدجامعی زیبا در وسط شهر بود که پنج رواق و صحنی وسیع و قسمتهایی سرپوشیده در سمت شمال داشت. در جنوبشرقی جزیرة الخضراء، نزدیک ساحل، مسجد دیگری معروف به رایات قرار داشت. بعدها عبدالرحمانبن محمدالناصر اموی (اولین حاکم اموی در اندلس، حک :138ـ172) در داخل شهر، دارالصناعهای استوار با دیوارهایی بلند برای ساختن کشتیها تأسیس کرد که در زمانانحطاط دولت اموی اندلس، سرای پناهندگان شد. بازارها از مسجدجامع تا ساحل دریا کشیده شده بود (ادریسی، ج 2، ص 539؛ یاقوت حموی، ذیل مادّه؛ حمیری، ص 223ـ224).
جزیرة الخضراء در دوره اسلامی، به سبب موقعیت ممتازش، پایگاه مهم دریایی و بندر تجاری پر رونقی به شمار میرفت، به گونهای که آنجا را دروازه جنوبی اندلس میخواندند. جزیرة الخضراء مقابل شهر سبته، واقع در ساحل مغرب، قرار داشت و نزدیکترین مسیر دریایی میان دو سرزمین (اسپانیا و ساحل شمالی افریقا) بود و کشتیها در لنگرگاه جزیرة الخضراء پهلو میگرفتند (ابنحَیان، 1979، ج 5، ص256، 288؛ ابندلائی، ص 117؛ ابنسعید مغربی، 1970، ص 139؛ ابنخطیب، 1400، ص 110؛ حمیری، ص 223).
در جزیرة الخضراء کشاورزی و دامداری صورت میگرفت. آب آن گوارا بود. رودی کوچک به نام وادیالعسل ــ که آب آشامیدنی مردم را تأمین میکرد و امروزه نیز به همین نام خوانده میشود از میان شهر میگذشت و در مغرب شهر به دریای مدیترانه میریخت. در دو سوی این رود، همچون امروز، باغها و بوستانهایی با درختان انجیر و زیتون قرار داشت (ادریسی، همانجا؛ ابنسعید مغربی، 1964، ج 1، ص 320ـ321؛ حمیری، ص 223ـ224؛ عنان، 1381، ص 282ـ283؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه).
جزیرة الخضراء مرکز کوره (ناحیه)ای به همین نام بود که از سمت غرب تا شذونه گسترش داشت و شامل چندین شهر و روستا میشد، از جمله اسطبونه ، جبلطارق، و طَریف ( رجوع کنید به یاقوتحموی، همانجا؛ ابناَبّار، ج 2، ص 199، پانویس 3؛ نیز رجوع کنید به ابندلائی، ص 120؛ ابنسعید مغربی، 1964، ج 1، ص 203، 326، 328) و خراجی معادل 873 ، 18 دینار و شش درهم داشت (ابندلائی، همانجا؛ قس بکری، ج 2، ص 905؛ حمیری، ص 224).
در رمضان سال 91 به دستور موسیبن نُصَیر (والی مغرب)، کنت یولیان، حاکم سبته و همپیمان مسلمانان، و طریفبن مالک به جزیرة الخضراء حمله کردند ( اخبار مجموعه فی فتحالاندلس ، ص 16ـ17؛ ابن کَردَبوس، ص 45ـ46؛ عنان، 1417، عصر 1، قسم 1، ص 38ـ40). جزیرة الخضراء از نخستین شهرهای اندلس بود که مسلمانان آن را فتح کردند. طارقبن زیاد در 5 رجب 92 در کوهستانی که پس از آن به نام او (جبلطارق) خوانده شد، پیاده شد و سپس جزیرة الخضراء را گشود و پس از شکست دادن مدافعان گوت، دژهای آنجا را تصرف کرد (ابن قوطیه، ص 33ـ 35؛ ابنعِذاری، ج 2، ص 4ـ9؛ قس ادریسی، همانجا). پس از آن جزیرة الخضراء پایگاهی برای استقرار و پشتیبانی سپاهیان مسلمان گردید و کمی بعد عبدالملک مَعافِری، از سران عرب، بر این شهر حکومت یافت (ابنخطیب، 1956، ص 59). بعداً حسامبن ضِرار کلبی، والی اندلس (حک : 125ـ130)، برای فرونشاندن نزاعهای قبیلهای، عربهای فلسطین را در جزیرة الخضراء اسکان داد (عنان، 1417، عصر 4، ص 22). دستههایی از عَرَبِ بنیکِنانه و جُذام و لَخم و بربرها نیز در این شهر زندگی میکردند (ابنحزم، ص189، 421، 424؛ ابندلائی، همانجا).
در 123، چندی پس از ورود بَلْجبن بِشر قُشَیری با گروهی از سپاهیان شام به اندلس، میان او و عبدالملکبن قَطَن، والی اندلس، نزاع در گرفت. در جنگی سخت در ناحیه جزیرة الخضراء، بلج، عبدالملک را شکست داد و حکومت اندلس را به دست گرفت (ابنقوطیه، ص 40ـ41؛ ابنعذاری، ج 2، ص 30ـ31). در زمان حکومت یوسف فِهری در اندلس (130ـ 138)، یکی از سران عرب مُضَر به نام عامربن عَمرو عَبْدَری بر جزیرة الخضراء مستولی شد و به نام عباسیان دعوت کرد و دامنه شورش او تا سَرَقُسطه کشیده شد. این شورش در 137 سرکوب گردید (ابناثیر، ج 5، ص 462ـ463؛ عنان، 1417، عصر 1، قسم 1، ص 135ـ136). در اوایل امارت عبدالرحمان الداخل اموی، رزقبن نعمان غَسّانی، والی جزیرة الخضراء، با گردآوردن عربهای یمنی در 143 سر به شورش برداشت و بر چند شهر چیره شد، اما عبدالرحمان او را شکست داد (ابندلائی، همانجا؛ ابناثیر، ج 5، ص 512). در سالهای بعد نیز شورشیان عرب و بربر، بعضاً با تمایلات خوارجی، جزیرة الخضراء را پایگاه شورشهای خود برضد دولت اموی ساختند ( رجوع کنید به اخبار مجموعه فی فتحالاندلس ، ص 102؛ ابنقوطیه، ص 67ـ 68؛ ابنحیان، 1393، ص 7؛ ابندلائی، ص 117ـ 118).
در 245/ 859 860، در عهد امارت محمدبن عبدالرحمان دوم (238ـ272)، نورمانها (در منابع عربی: مجوس * ) به سواحل غربی و جنوبی اندلس، از جمله جزیرة الخضراء، حمله کردند و مسجدجامع این شهر را به آتش کشیدند (ابندلائی، ص 118ـ119؛ ابناثیر، ج 7، ص 90؛ حمیری، همانجا). پس از آن، امیرمحمد، استحکاماتی در آنجا بنا نهاد و پیرامون شهر بارویی استوار کشید (ابنحیان، 1937، قسم 3، ص 90)؛ از اینرو، نورمانها در حمله مجدد خود در 247/861 نتوانستند آسیبی به جزیرة الخضراء برسانند ( رجوع کند به ابندلائی، ص 119).
در 265، به سبب فشار و سختگیری حاکم رَیه و برادرش ادریسبن عبیداللّه (عبداللّه) حاکم جزیرة الخضراء، در گرفتن خراج، مردم جزیرة الخضراء شوریدند که امیرمحمد با فرستادن لشکری از قرطبه، اوضاع را آرام ساخت؛ اما این امر، زمینه را برای شورش طولانی و گسترده ابنحَفصون * فراهم ساخت (ابنحیان، 1393، ص 393ـ 395؛ ابنعذاری، ج 2، ص 103ـ 106، 114؛ ابنخطیب، 1956، ص 31ـ32).
در 275، در آغاز امارت عبداللّهبن محمد (275ـ300)، به سبب نزاع عربهای یمنی و مضری، در جزیره الخضراء فتنه به پا شد (ابنحیان، 1937، قسم 3، ص 52). ابنحفصون فرصت را غنیمت شمرد و به جزیرة الخضراء لشکر کشید و رِزْقبن مندریل، دیگر شورشی کوههای جزیرة الخضراء، نیز به او پیوست. هر چند ابراهیمبن خالد، حاکم شهر، این حمله را دفع کرد، اما در جزیرة الخضراء هر از گاه شورشی برضد حکومت اموی صورت میگرفت ( رجوع کنید به همان، قسم 3، ص 89 90، 99، 112، 120ـ121، 142). در 301، عبدالرحمان الناصر، امیر مقتدر اموی، دژ لوره را در مجاورت جزیرة الخضراء، که ساکنان آن هواخواه ابنحَفْصون بودند، گرفت و در چهارم ذیقعده همان سال بر جزیرة الخضراء مستولی شد و کشتیهای تدارکاتی ابنحفصون را در آنجا به آتش کشید. پس از این حمله، همه توابع کوره جزیرة الخضراء تحت فرمان الناصر در آمدند. الناصر همچنین یک کارگاه کشتیسازی در جزیرة الخضراء تأسیس کرد و کشتیهایی با سلاح و ساز و برگ کامل و نیروهای کافی در آنجا مستقر نمود. بدینگونه جزیرة الخضراء پایگاه دریایی مهمی برای گشتزنی در سواحل جنوب تا تُدمیر و دفع حملات ابنحفصون و ادریسیان مغرب اقصی (مراکش کنونی) گردید (ابنحیان، 1979، ج 5، ص 86 88، 289، 312ـ313؛ ابنعذاری، ج 2، ص 164ـ 165؛ کمال ابومصطفی، ص 136ـ 138). پس از آن نیز حَکَمالمستنصر (حک :350ـ366)، با تهیه مواد لازم برای کشتیسازی، در تقویت ناوگان جزیرة الخضراء کوشید ( رجوع کنید به ابنحیان، 1965، ص 101). جزیرة الخضراء در زمان عامریان (اواخر سده چهارم) جایگاه مهم نظامی خود را حفظ کرد ( رجوع کنید به ابنعذاری، ج 2، ص 281ـ282؛ ابنابیزرع، ص 106).
با انحطاط خلافت اموی در سال 400 و آغاز عصر ملوک الطوایف و بروز قیامها، جزیرة الخضراء پناهگاه فراریان شد (ابنعذاری، ج3، ص95). سلیمانالمستعین با رسیدن به خلافت در قرطبه، در 401 در جزیره الخضراء قتل و غارت کرد و در 403، قاسمبن حَمّود را حاکم جزیرة الخضراء ساخت (ابناثیر، ج 9، ص 270؛ ابنخطیب، 1956، ص 119). جزیرة الخضراء از 431 تحت حکومت محمدبن قاسمبن حمود قرار گرفت (ابناثیر، ج 9، ص 275ـ276، 280؛ مراکشی، ص 51 52). در 439، سران بربر با وی در جزیرة الخضراء بیعت کردند. محمد، المهدی لقب گرفت و مناطق مجاور به اطاعت او درآمدند. پس از مرگ او در 440، پسرش قاسم جانشین وی شد و شش سال در جزیرة الخضراء حکومت کرد. در 446، معتضدبن عَبّاد، حاکم اشبیلیه (حک : 434ـ461)، جزیرة الخضراء را از زمین و دریا محاصره کرد. قاسم امان خواست و شهر را ترک کرد و معتضد بر آنجا استیلا یافت (ابنحزم، ص 50 51؛ ابنعذاری، ج 3، ص 229ـ231، 242ـ243؛ عنان، 1417، عصر 2، ص 47ـ 48).
با بالا گرفتن خطر مسیحیان اسپانیا، معتمدبن عبّاد (حاکم اشبیلیه از 461 تا 484) از یوسفبن تاشفین (امیر مرابطی) کمک خواست. در پی آن، الراضی، پسر معتمد و حاکم جزیرة الخضراء، این شهر را پس از توافق یوسف با معتمد، به یوسف واگذار کرد. یوسف در نیمه ربیعالاول 479، با لشکریان فراوان خود در جزیرة الخضراء پیاده شد و به ساختن استحکامات پرداخت. وی برجهای شهر را ترمیم کرد و مدافعانی در آنجا گماشت. یوسف در همین سال در نبرد مهم زلاّقه (ساگراخاس) بر نیروهای مسیحی، به رهبری آلفونسوی ششم، پیروز شد و چندی بعد با بر انداختن دولت بنیزیری و تصرف غرناطه در 483، فتوحات خویش را در اندلس آغاز کرد (عبداللّهبن بلقین زیری، ص 102ـ106؛ کتاب الحللالموشیة، ص 51؛ عنان، 1417، عصر 2، ص 79ـ80، 320، 341ـ343).
به روایت ابناَبّار (ج 2، ص 199)، احمدبن حسین بن قَسی، از مُوَلَّدان (عربهای دو رگه)، در منطقه شِلْب در جنوب پرتغال بر مرابطون شورید و به کمک یارانش، که به مُریدین معروف بودند، بر آن نواحی چیره شد (نیز رجوع کنید به عنان، 1417، عصر 3، قسم 1، ص 307). سپس از عبدالمؤمنبن علی، خلیفه موحدی، برای برچیدن بساط مرابطون از اندلس، کمک خواست. عبدالمؤمن نیز در محرّم 541 سپاهی به اندلس فرستاد و نخست طریف و جزیرة الخضراء و سپس شهرهای غربی اندلس را فتح کرد (همان، عصر 3، قسم 1، ص 326ـ327؛ قس ابنابیزرع، ص 188ـ189: 539). چندی بعد، در 542، اهالی این شهرها بر موحدون شوریدند و یحییبن غانیه (متوفی 543)، امیر مرابطی غرناطه، سپاهی به جزیرة الخضراء فرستاد، ولی بار دیگر موحدون، این شهرها را گشودند. در 549، عبدالمؤمن، حکومت جزیره الخضراء و سبته و مالقه را به پسرش ابوسعید داد (عنان، 1417، عصر 3، قسم 1، ص 338ـ339).
در 565، قَشتالیان (کاستیلیان) به اندلس هجوم آوردند. کنت نوپرسدولارا، سرپرست آلفونسوی هشتم، پادشاه خردسال قَشْتاله ، از طُلَیطله (تولدو) لشکر کشید و در مسیر خود تا جزیرة الخضراء غارت و کشتار کرد (ابنصاحب الصلاة ، ص 310؛ عنان، 1417، عصر 3، قسم 2، ص 42). در 585، یعقوببن یوسف المنصور موحدی، برای لشکرکشی به اندلس، وارد جزیرة الخضراء شد و از آنجا برای جهاد با مسیحیان به ناحیه اُشبونه/ اُسْبونه (لیسبون) رفت (ابنابیزرع، ص 218). در 591 نیز که مسیحیان، به رهبری آلفونسوی هشتم، تا نزدیک جزیرة الخضراء پیشروی کردند، المنصور بار دیگر عزم جهاد نمود و در 18 جمادیالاولی این سال وارد جزیرة الخضراء شد و در نبرد ارکش بر آنها پیروز گردید (همان، ص 220ـ222).
محمدبن یوسف بن هود جُذامی (از سران عرب که سلطه خود را بر بخشی از جنوب اندلس گسترده و به نام عباسیان دعوت نموده بود) در 629 جزیره الخضراء و جبلطارق را از موحدون گرفت و بر سبته نیز مستولی شد (ابنخطیب، 1956، ص 280؛ عنان، 1417، عصر 3، قسم 2، ص 390ـ391، 401، 411).
پس از مرگ ابنهود در 635، ابن احمرمحمد الغالب، سلطان غرناطه (629ـ671)، کوشید تا میراث او را در منطقه وسطای اندلس از آن خود کند. وی المریه را گرفت و سلطه خود را تا سواحل جنوبی، از جمله جزیرة الخضراء، بسط داد (عنان، 1417، عصر 4، ص 39ـ40، 55). مسیحیان بار دیگر به بلاد اسلامی تاختند. پادشاه قشتاله به جزیرة الخضراء لشکر کشید و در حوالی آن تاراج و کشتار کرد. ابن احمر از ابویوسف یعقوبالمنصور، سلطان مَرینی مغرب (حک : 656ـ 685)، کمک خواست، اما خود در 671 درگذشت (همان، عصر 4، ص 51) و جانشین او، محمدالفقیه (حک : 671ـ701)، چند شهر ساحلی، از جمله جزیرة الخضراء، را به ابویوسف واگذار کرد. ابویوسف در صفر 674 وارد اندلس شد و به نبرد با مسیحیان پرداخت و در مدت اقامتش در اندلس، جزیرة الخضراء را پایگاه خود کرد (رجوع کنید به همان، عصر 4، ص 99ـ101).
محمدالفقیه از بیم از دست دادن سلطه خود برغرناطه، با آلفونسوی دهم، پادشاه قشتاله، تجدید مناسبات کرد. بر اساس توافق آنان، نیروهای قشتاله در جزیرة الخضراء پیاده شدند تا مانع پیشروی سلطان ابویوسف در اندلس شوند؛ ازاینرو، در اوایل 678، امیر ابویعقوبالناصر (پسر ابویوسف) با ناوگانی عظیم به اندلس لشکر کشید و مسیحیان را شکست سختی داد و جزیرة الخضراء را تصرف کرد (ابنابیزرع، ص 328ـ334؛ ابنخطیب، 1956، ص 289؛ عنان، 1417، عصر 4، ص 102ـ 103). از آن پس، جزیرة الخضراء به هنگام مناسبات دوستانه دربار غرناطه و بنیمَرین، پایگاهِ مَرینیان و سپاهیان بربر برای جهاد با مسیحیان بود ( رجوع کنید به عنان، 1417، عصر 4، ص 105ـ 106، 109).
المنصور در 684 قصر و مسجدجامعی در بخش نوبنیاد جزیرة الخضراء ساخت و سال بعد در آنجا درگذشت (ابن ابیزرع، ص 363، 373).
فرناندوی چهارم، پادشاه قشتاله، از 21 صفر تا اواخر شعبان 709 جزیرة الخضراء را محاصره کرد؛ اما، پس از تصرف جبلطارق، از محاصره دست کشید (ابنخطیب، 1400، ص 75؛ عنان، 1417، عصر 4، ص 115). وی در 716 نیز قصد تصرف جزیرة الخضراء را داشت ولی با مقاومت ابن احمر ابوالولید اسماعیل روبرو شد و عقبنشینی کرد (ابنخطیب، 1956، ص 294ـ 295؛ عنان، 1417، عصر 4، ص 116).
در عهد سلطنت ابوالحجّاج یوسفبن اسماعیل در غرناطه (733ـ 755)، فشار قشتالیان، به رهبری آلفونسوی یازدهم، بر مسلمانان افزایش یافت. سلطان ابوالحسن علیبن عثمان مَرینی (حک : 732ـ749)، به فرماندهی پسرش ابومالک، نیروی کمکی به اندلس فرستاد. ابومالک، پس از نبردی پیروزمندانه با مسیحیان، در اواسط 740 هنگام بازگشت کشته شد. سلطان ابوالحسن برای گرفتن انتقام او، در اوایل محرّم 741/ ژوئن 1340 به اندلس رفت و سلطان یوسف با نیروهای خود به او پیوست. لشکرهای مسیحی تا دشتهای جزیرة الخضراء رسیده بودند. در جنگی که در جمادیالاولی 741/ اکتبر 1340 در کنار رود طریف (سالادو) در ناحیه جزیرة الخضراء در گرفت، سپاه مسلمانان شکست خورد (عنان، 1417، عصر 4، ص 126ـ 127، 172؛ ابنابّار، ج 2، ص 199، پانویس 3). در 743 نیز در نبرد میان ناوگان سلطان ابوالحسن و ناوگان آلفونسوی یازدهم، پادشاه قشتاله، مسلمانان شکست خوردند و مسیحیان، جزیره الخضراء را محاصره کردند. سلطان یوسف با لشکری به یاری شهرِ محاصره شده شتافت. در این جنگ، مسلمانان با وسیلهای به نام انفاظ که شبیه توپ بود، آتش و آهن به سوی دشمن پرتاب میکردند، ولی کاری از پیش نبردند و ناگزیر، شهر را تسلیم کردند. بدینگونه دو شهر مرزی جنوب، یعنی جزیرة الخضراء و طریف، به دست مسیحیان افتاد (ابنخطیب، 1393ـ1397، ج 1، ص 539 540؛ عنان، 1417، عصر 4، ص 128ـ 129).
در اواخر 769/ 1368، الغَنیباللّه، سلطان غرناطه، جزیرة الخضراء را مدتی تصرف و آنجا را ویران کرد (عنان، 1417، عصر 4، ص 149). پس از تسلط مسیحیان بر جزیرة الخضراء، مسجدجامع شهر به کلیسا بدل شد و امروزه چیزی از آثار دوران اسلامی در آنجا باقینمانده است (همو، 1381، ص 282).
از جزیرة الخضراء علمایی برخاستهاند که از مشهورترین آنها ابوزید عبداللّهبن عمر بن سعید تمیمی جزیری (متوفی 265) محدّث (یاقوتحموی، ذیل مادّه) و ابومروان عبدالملکبن ادریس جزیری * ، ادیب و شاعر (ابنسعید مغربی، 1964، ج 1، ص 321) بودهاند (برای شماری دیگر از علما و ادبا رجوع کنید به همان، ج 1، ص 323ـ 325). عبدالجبّاربن ابیبکربِن محمد بنحَمْدِیس (متوفی 527) کتابی با عنوان تاریخ الجزیرة الخضراء تألیف کرده است (حاجیخلیفه، ج1، ص290؛ قس ابنخطیب، 1393ـ1397، ج 1، ص 83).
منابع: ابنابّار، کتاب الحُلة السیراء، چاپ حسین مونس، قاهره 1963ـ1964؛ ابن ابیزرع، الانیس المطرب بروضالقرطاس فی اخبار ملوک المغرب و تاریخ مدینة فاس، رباط 1972؛ ابناثیر؛ ابنحزم، جمهرة انسابالعرب، بیروت 1403/1983؛ ابنحیان، کتابالمقتبس فی تاریخ رجالالاندلس ، قسم 3، چاپ ملچور آنتونیا، پاریس 1937؛ همان: المقتبس ، ج 5، چاپ چالمتا، مادرید 1979؛ همان: المقتبس فی اخبار بلدالاندلس ، چاپ عبدالرحمان علی حجی، بیروت 1965 ؛ همان: المقتبس من انباء اهلالاندلس ، چاپ محمود علی مکی، بیروت 1393/1973؛ ابنخطیب، الاحاطة فی اخبار غرناطة، چاپ محمد عبداللّه عنان، قاهره 1393ـ1397/ 1973ـ1977؛ همو، تاریخ اسبانیة الاسلامیة، او، کتاب اعمال الاعلام ، چاپ لوی ـ پرووانسال، بیروت 1956؛ همو، اللَّمحة البدریة فیالدولة النصریة، بیروت 1400/1980؛ ابن دلائی، نصوص عنالاندلس من کتاب ترصیعالاخبار، و تنویع الا´ثار و البستان فی غرائب البلدان و المسالک الی جمیعالممالک ، چاپ عبدالعزیز اهوانی، مادرید 1965؛ ابنسعید مغربی، کتابالجغرافیا ، چاپ اسماعیل عربی، بیروت 1970؛ همو، المُغْرِب فی حُلَیالمغرب ، چاپ شوقی ضیف، قاهره 1964؛ ابنصاحب الصلاة، المنُّ بالامامة : تاریخ بلادالمغرب و الاندلس فی عهدالموحدین ، چاپ عبدالهادی تازی، بیروت 1987؛ ابنعثمان، الاکسیر فی فکاکالاسیر ، چاپ محمد فاسی، رباط 1965؛ ابنعذاری، البیانالمغرب فی اخبارالاندلس و المغرب ، ج 1ـ3، چاپ ژ. س. کولن و ا. لوی ـ پرووانسال، بیروت 1983؛ ابنقوطیه، تاریخ افتتاحالاندلس ، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره 1410/1989؛ ابنکردبوس، تاریخالاندلس لابن الکردبوس و وصفهلابن الشباط ، چاپ احمد مختار عبّادی، مادرید 1971؛ اخبار مجموعه فی فتح الاندلس ، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره 1401/1981؛ محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق ، قاهره: مکتبة الثقافة الدینیة، ؛ عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، کتاب المسالک و الممالک ، چاپ ادریان فانلیوفن و اندری فری، تونس 1992؛ حاجی خلیفه؛ محمدبن عبداللّه حمیری، الروضالمعطار فی خبرالاقطار ، چاپ احسان عباس، بیروت 1984؛ عبداللّهبن بُلُقِّین زیری، مذکّرات الامیر عبداللّه، آخرملوک بنیزیری بغرناطه ( 469ـ483 )، المسماة بکتاب التبیان ، چاپ ا. لوی پرووانسال، قاهره 1955؛ محمد عبداللّه عنان، الا´ثار الاندلسیة الباقیة فی اسبانیا و البرتغال ، قاهره 1381/1961؛ همو، دولة الاسلام فی الاندلس ، قاهره 1417/1997؛ کتاب الحُلَل الموشیة فی ذکرالاخبار المراکشیة، لمؤلف اندلسی من اهل القرن الثامن الهجری، چاپ سهیل زکار و عبدالقادر زمامه، دارالبیضاء 1399/1979؛ کمال ابومصطفی، بحوث فی تاریخ و حضارة الاندلس فی العصر الاسلامی ، اسکندریه 1993؛ عبدالواحدبن علی مراکشی، المُعجِب فی تلخیص اخبار المغرب، چاپ محمدسعید عریان، قاهره 1368/ 1949؛ یاقوتحموی؛
EI 2, s.v. " A L Djazira A L Khadra" (by A. Huici Miranda).
/ محمدرضا ناجی /
al -khazra island
جزيرة الخضر