حکمت خسروانی
licenseمعنی کلمه حکمت خسروانی
معنی واژه حکمت خسروانی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | الحكمة خسرافاني | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "حکمت خسروانی" به ترکیبی از دو کلمه "حکمت" و "خسروانی" اشاره دارد. در ارتباط با قواعد فارسی و نگارشی، نکات زیر را میتوان در نظر گرفت:
به طور کلی، در نگارش و استفاده از "حکمت خسروانی"، رعایت نکات دستور زبان، نگارشی و معنایی از اهمیت بالایی برخوردار است. | ||
واژه | حکمت خسروانی | ||
معادل ابجد | 1395 | ||
تعداد حروف | 11 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی حکمت خسروانی | ||
پخش صوت |
حکمت خسروانی فلسفه و عرفان ایران باستان است که به علمای آن حکمای خسروانی یا خسروانیون گفته میشود. نامداران اندیشه ایران باستان و میراث داران آنها در دوره اسلامی به این فلسفه شهرت داشتند. حکمت خسروانی بعدها در فلسفه اشراق به دست سهروردی در پیوند با فلسفه اسلامی معرفی و نمایان شد. از تاثیر گرفتگان حکمت خسروانی میتوان به جاماسب، فرشوشتر، فلوطین، بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، منصور حلاج، شهابالدین سهروردی و دینانی اشاره کرد.
محتویات
فلسفه و عرفان ایران باستان
واژه خسروان به معنی شاهانه و ملکان است. خسروانیون به گفتهٔ فیلسوف ایرانی «شهابالدین یحیی سهروردی»، عارفانی بودند که حقایق را پس از ادراک از راه کشف و شهود، به زبان راز و در پوشش «نور و ظلمت»، بیان کردهاند. شهابالدین سهروردی، معرفت یا آگاهی این حکیمان را با عنوانهای حکمت اشراق یا خمیرهٔ خسروانی و خود آنان را، «حکیم متأله»، بازمیشناساند. یعنی فلاسفهای که با میزان عقل و شهود قلبی (عشق) به حقیقت میرسند. سهروردی، اینگونه حکیمان (حکیم متأله) را در کتاب «المشارع و المکارمات»، اینگونه میشناساند: «موقعی میتوان او را حکیم متأله نامید که کالبد برای او، در حکم پیراهن باشد. هرگاه بخواهد، بدر آورد، رها کند و هر گاه بخواهد، به تن کند.»
به باور شهابالدین سهروردی، این تصوفی را که بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، منصور حلاج و ابوالعباس قصاب آملی، پیامآور آن بودند، میراث کهن یا یادمان کهن، حکمای خسروانی بودهاست. این «خمیرهٔ خسروانی»، به گفتهٔ شهابالدین سهروردی، از راه پیشوایان یاد شده به وی منتقل شدهاست. شهابالدین سهروردی، زنجیره را تا «سرچشمه»، فراکشیده و دو تن از پیروان زرتشت، یعنی جاماسب و فرشادشور (فرشوشتر) را زیر همین عنوان، قرار دادهاست.
با توجه به اینکه جاماسب و فرشوشتر از نخستین کسانی بودند که به زرتشت گرویده بودند، بازگو نکردن نام «زرتشت» از سوی سهروردی را، میتوان به دلایل جو حاکم بر اجتماع آن روز دانست و یا اینکه با کشاندن زنجیرهٔ «خمیرهٔ خسروانی» به جاماسب و فرشوشتر و رابطهٔ آنان با زرتشت، شهابالدین سهروردی نیازی به آوردن نام زرتشت به عنوان مظهر و سرچشمه دار حکمت خسروانی، نمیدانستهاست. دکتر عبدالحسین زرینکوب، به درستی با توجه به پیوندی که سهروردی میان حکمت خسروانی و تصوف برقرار کردهاست، زرتشت را «صوفی باستانی ایران»، شناختهاست.
اما باید پذیرفت که در میان میراث داران حکمای خسروانی به گفتهٔ سهروردی، حافظ نیز باید در جای شایستهٔ خود قرار داده شود. با وجودی که این «شیخ» را، «خانگاه» و زاویهای نبوده، باید او را از حکمای خسروانی یا خسروانیون دانست. حافظ نیز عارفی بوده که حقایق را پس از ادراک از راه کشف و شهود، به زبان راز و در پوشش «نور و ظلمت»، بیان کردهاست.
شیخ شهابالدین سهروردی، نخستین کس بود که در دوران اسلامی، به سرچشمهٔ ایرانی عرفان اسلامی اشاره میکند. او، , اذعان دارد که از راه آن چهار پیشوا، یعنی بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، منصور حلاج و ابوالعباس قصاب آملی «خمیرهٔ خسروانی»، به وی منتقل شدهاست. اما اشاره روشنی از آن سه تن به سرچشمهٔ ایرانی عرفان، در دست نیست و هرگاه شیخ شهابالدین، اینچنین به روشنی اشاره نمیکرد، رهیابی به سرچشمه، شاید مشکل مینمود. گرچه در نهایت برای پژوهندهگان، قابل آشکاری بود.
ﺳهروردی بر خلاف نظر ارسطو خاستگاه ﺣﮑﻤﺖ را ﮐﺎﻣﻼ اﯾﺮاﻧﯽ میداند و نه یونانی؛ که به نظر ارسطو دیگر اﻗﻮامی که از ﺣﮑﻤﺖ مورد نظر او ﺑﺮﺧﻮردار ﻧﺒﻮدﻧﺪ، «ﺑﺮﺑﺮ و وﺣﺸﯽ» محسوب شدهاند. سهروردی اﯾﻦ ﺣﮑﻤﺖ را ﺣﮑﻤﺖ اﺷﺮاق، ﺧﺴﺮواﻧﯽ ﯾﺎ ﺣﮑﻤﺖ ﻋﺘﯿﻖ و ﯾﺎ ﺧﻤﯿﺮه ازﻟﯽ ﺧﻮاﻧﺪه، و ﺣﮑﻤﺖ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی اﺻﯿﻞ را ﻣﺨﺼﻮص اﻗﻮام ﺷﺮقی در ﺷﺮق ﻣﺘﺎﻓﯿﺰﯾﮑﯽ و اﯾﺮان دانست که ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎن آن ﺑﺰرﮔﺎن و ﺧﺴﺮوان اﯾﺮاﻧﯽ ﺑﻮده اﻧﺪ. او کنفسیوس را نیز از خسروان چین میداند.
بنیانها
حکمت خسروانی بنیانهایی دارد. اول این بنیانها این است که خداوند یگانهاست که فزایندهاست و ایستا نیست و رهرو راه خردمندی سروش خدایی را خواهد رسید. دوم خردورزی است. بنیان حکمت خسروانی راستی بیپایان است و نیکی با هستی همسان است. سوم هنجار و داد و قوانین پیشرفت در هستی است، حکمت خسروانی ایستایی مینکوهید و نوگرایی را میپسندد. چهارمین بنیان نفی کردن نیرو است و حکیم با هستی کنشگر است. بنیان پنجم « فر» است و فر از کلیدیترین معروفات حکمت خسروانیست. یعنی آدمی میرسد به جایی که هستی او را یاری میکند تا در هستی بیفزاید و افزوده شود.و فر را چندین اصل است. اول آنکه به ارث نیست، دو آنکه همیشگی نیست و سومی این که فر از کل هستی جدا نیست. بنیان ششم حکمت خسروانی وحدت آفرینش است. بنیان هفتم گشوده راهی است، یعنی این که فزایندگی هستی را پایان نیست. بنیان هشتم بهرهجویی است از هستی و بنیان نهم نو شدن است. بنیان دهم نوروز است، به این معنا که که آدمی و هستی باید نو شوند. بنیان یازدهم چنین است که پوچی ناپایدار است و چون ناپایداریش پدیدار شد، گمراهان و بداندیشان از زشتی کردار خود بازخواهند گشت. در سرانجام بنیان دوازدهم و آخرین حکمت خسروانی، رهانندگی از ایستایی است.
شید و تار ، نور و ظلمت
پانویس
↑ بابک خزایی، ایبنا حکمت خسروانی در آثار بزرگان ادب ایران بازتاب یافتهاست
↑ هوشنگ طالع، خسروانیون و حکمت خسروانی
↑ دﮐﺘﺮ ﻏﻼﻣﺮﺿﺎ اﻋﻮاﻧﯽ، آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS) ﺳﮭﺮوردی و اﺣﯿﺎﮔﺮی ﺣﮑﻤﺖ ﺧﺴﺮواﻧﯽ
↑ بابک خزایی، ایبنا حکمت خسروانی در آثار بزرگان ادب ایران بازتاب یافتهاست
جستارهای وابسته
فلسفه اشراق
شهابالدین سهروردی
منبع
کتاب «المشارع و المکارمات»، نوشته شهابالدین سهروردی.
کتاب «حکمت خسروانی»، نوشته هاشم رضی.
نوشتاری از دکتر هوشنگ طالع در وبگاه فر ایران (برداشت آزاد با ذکر منبع).
درباره هاشم رضی در وبگاه روزنامه ایران شماره ۳۴۲۶.
مقاله «خسروان خسران دیده»، نقد بر کتاب «حکمت خسروانی» نوشته امید عطاییفرد.
تحقیق «وارثان حکمت خسروانی» مانی و سهروردی، نوشته منصور کوشان نشر H&S Media لندن، ۱۳۹۰.
ردهها: انواع فلسفهسنتهای فلسفیفلسفهفلسفه شرقیمکتبها و سنتهای فلسفینظریههای شناختشناسانه
الحكمة خسرافاني
کلمه "حکمت خسروانی" به ترکیبی از دو کلمه "حکمت" و "خسروانی" اشاره دارد. در ارتباط با قواعد فارسی و نگارشی، نکات زیر را میتوان در نظر گرفت:
-
تعریف واژهها:
- حکمت: به معنای دانشی عمیق و فهمی کلان از اصول زندگی و جهان است.
- خسروانی: این واژه مربوط به "خسروان" است که به پادشاهان ایران باستان و به ویژه به سلسله ساسانیان اشاره دارد.
-
نکات نگارشی:
- الف: کلمات ترکیبی معمولاً بدون فاصله نوشته میشوند مگر اینکه خود واژهها آماده فاصلهگذاری باشند.
- ب: در صورت نوشتن از این ترکیب در یک جمله، باید به قوانین دستور زبان فارسی دقت کرد، مثلاً: "حکمت خسروانی در فرهنگ ایرانی بسیار ارزشمند است."
-
قید و صفت:
- در جایی که "حکمت خسروانی" وصفی برای حکمت دیگر یا نوع خاصی از حکمت است، باید با دقت به کاربرد آن پرداخت. مثلاً: "این اثر حاوی حکمتهای خسروانی زیادی است."
-
جایگاه در جمله:
- ترکیب "حکمت خسروانی" میتواند به عنوان مفعول یا فاعل در جمله استفاده شود، بستگی به ساختار جمله دارد.
- استفاده در ادبیات و آثار:
- به کاربرد آن در متون ادبی و تاریخی نیز توجه کنید؛ این ترکیب ممکن است در آثار شعرا و نویسندگان ایرانی به صورت نمادین استفاده شود.
به طور کلی، در نگارش و استفاده از "حکمت خسروانی"، رعایت نکات دستور زبان، نگارشی و معنایی از اهمیت بالایی برخوردار است.