جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: 32. از دو گونه خردل، Brassica یا Sinapis juncea و S. alba ، اولی همواره بومیِ چین بوده است (kiai ). اما گونه دوم تازه در دوره تانگ وارد چین شد. نخستین بار سو کون (Su Kuń) در گیاهنامه دوره تانگ (نزدیک 650 م) از این گیاه نام برده و گفته است آن را از ژون باختری (سی ژون/ Si Žuń) آوردهاند، نامی که همانطور که پیشتر نیز گفته شد، بارها به مناطق ایرانی داده شده است. در Šu pen ts‛ao ، که در میانه سده دهم بدست هان پائو- شن (Han Pao-šeń) منتشر شد، به نام hu kiai ("خردل مردمان هو") برمیخوریم. چن تسان- کی از دوره تانگ گفته که این گیاه در تایی- یوان (T‛ai-yüan) و هو- تون (Ho-tuń) (شان- سی/ Šan-si) میروید و هیچ اشارهای به خاستگاه بیگانه آن نکرده است. لی شی- چن در حاشیه آورده است که این گیاه بستانی از سرزمینهای هو و ژون میآید و در شو (Šu) (سه- چوان) فراوان است و از همینجاست نامهای hu kiai و šu kiai ("خردل سه- چوان")، در حالی که نام متداول آن Pai kiai ("خردل سفید") است. این وضعیت به خوبی نشان میدهد که این گیاه از راه زمین از آسیای مرکزی به چین رفته، ضمن آنکه از رسیدن آن به چین از راه دریا سخنی نیست. همانطور که پیشتردر جایی دیگر نشان دادهام، واژه ســــی- هیاییِ si-na (Si-hia) ("خردل) ظاهراً با واژه یونانی sinapi بستگی دارد و چه بسا مبلغان نسطوری، که به گفته مارکو پولو در قلمرو سی- هیا مستقر شده بودند، این واژه را به آنجا برده باشند. این گونه برای مردمان تبّت نیز بیگانه بود و این را از روی نام "شلغم سفید" (yuńs-kar) که بر آن گذاشتهاند میتوان دریافت. بومی هند نیز نبوده است: وات گوید اگر هم بتوان آن را یافت تنها در باغهای معتدل یا در هند بالا در فصل زمستان است؛ جزو محصولات کشاورزی هم نیست. این جنس از حدود سد گونه تشکیل شده که همگی بومیِ مناطق معتدل شمالیاند و بیشتر آنها گیاهانی اند که اروپاییان از زمانهای باستان کشت میکردند (در حالی که چین نیز، مستقل از اروپا، مرکز کشت آن بوده است). ابومنصور ذیل نام عربی کرنب* karnab پنج نوع Brassica را نام برده است – نوع نبطیهای، Brassica silvestris ، B. marina ، B. cypria (qanbīt) ، و نوع سوری که از موصل میآید. از Brassica rapa نیز تحت نام šelgem شلغم (در عربی šaljam نام میبرد. 33. یکی از همبرابر های (Brassica rapa) yün-t‛ai، hu ts‛ai ("سبزی مردمان هو) است. به گفته لی شی- چن نخستین بار فو کیین (Fu Keien) از سده دوم میلادی در اثر خود، T‛uń su wen ، این نام را به این سبزی داد. اگر این اطلاعات درست بود، نخستین نمونه کارگیر نام هو در مورد گیاهی بستانی رامی بایست همین نوشته میدانستیم؛ اما مراد از این هو ایرانیان نیست، زیرا هو هیا (Hu Hia) در اثر خویش، Pai piń fań کتابی در پزشکی از دوره سویی (Sui) (618-589 م)، این گیاه را sai ts‛ai نامیده که به گفته لی شن- چن دلالت بر همان جایی دارد که hu ts‛ai منسوب به آن است و مراد از آن سایی- وایی (Sai-wai) ، سرزمین آنسوی گدوکها، یعنی مغولستان است. حتی عدهای بر این باورند که یون- تایی (Yün-t‛ai) نام جائی است در مغولستان که این گیاه در آنجا فراوان میروید و نام خود را هم از همان جا گرفته است. اینگونه جای ها که بر پایه نام گیاهان برساخته میشوند بیشتر زاده اندیشه های بعدی و افسانه ای اند. نام yün-t‛ai در کتاب کهن Pie lu آمده است. شلیمر از Brassica capitata (در فارسی، کلمپیچ)، B. caulozapa (کلم قمری) و B. napus یا B. rapa (شلغم) نام میبرد. در جایی دیگر گفتهام که ایرانیان نقشی فعال در ترویج کشت گونههای Brassica و Raphanus در تبت، در میان ترکان و در مغولستان داشتهاند. پیشتر (ص کتاب پیش رو) از این حقیقت یاد شد که در دوره دودمان هان متأخر قبایل ترک مغولستان (yün-t‛ai) Brassica rapa را وارد چین کردند و منطقی است که نتیجه بگیریم این قبایل خود پیشتر کشت این گیاه را از ایرانیان فراگرفته بودند. Brassica rapa در ایران به صورت بسیار گسترده و در بیشتر نقاط هند نیز در فصل خشک، از ماه مهر تا اسفند، کشت میشود. yün-t‛ai را در زمره سبزی های ممتاز سرزمین مو- لو *Mar-luk, (Mo-lu) ، واقع در عربستان دانستهاند. در سرزمین اعراب شلغم کلمی (Brassica rapa depressa man-tsiń) تولید میشد با ریشهای به اندازه یک پک (Peck) (سطل نه لیتری)، گرد و بسیار شیرین. یی تسین (Yi Tsiń) ، زایر بودایی سده هفتم، در بحث تفاوت میان Brassica ی هندی و چینی گفته است: " man-tsiń هند به قدر کفایت و در دو نوع یافت میشود، یکی با دانههای سفید و دیگری با دانههای سیاه. در ترجمه چینی آن را خــــــــــــردل (kie-tse ) مینامند. در اینجا نیز مثل دیگر کشورها روغن آن را با فشار گرفته در خوراک پزی به کار برند. وقتی آن را چون سبزی خوردم، مزه ای چندان متفاوت با man-tsiń چین نداشت؛ اما ریشه آن که به نسبت سخت است، به man-tsiń ما شباهت ندارد. دانههای آن زبرند و هیچ ربطی به دانههای خردل ندارند. این دانهها شبیه دانههای (či-kü ) Hovenia dulcis اند که جنس خاک شکلشان را دگر کرده است." از کتاب در دست انتشار مرکز نشر دانشگاهی، به شناخت دو سویه ایران و چین باستان، ، بـــــرگردان فارسی مهرداد وحدتی دانشمند از ساینو-ایرانیکا اثر جــــــاوید برتولد لوفر، آمریکائی آلمانی تبار. 1- سپندان، اسپندان
2- يكذره، مقداريناچيز mustard, coward, craven, patsy, faint-heart, cowardly, base-spirited, chicken-hearted خردل، مسطردة، ذرور الخردل hardal moutarde senf mostaza mostarda درخت خردل، ترسو، بزدل، نامرد، ادم ترسو، شخص جبون، فریب خورده، شخص گول خورده، مردکه، ضعیف النفس، ناکس، شکست خورده، ترسو و پست، خسیس، کمرو
کلمه "خردل" در زبان فارسی به معنای نوعی ادویه است که از دانههای گیاهان خردل تهیه میشود. در اینجا چند نکته نگارشی و قاعدهای درباره استفاده و نوشتن این کلمه آورده شده است:
نوشتار صحیح: کلمه "خردل" به همین صورت و بدون هیچگونه جملهگذاری خاصی نوشته میشود.
نقش در جمله: "خردل" میتواند به عنوان اسم در جملهها استفاده شود. به عنوان مثال:
"ما از خردل برای طعم دادن به سالاد استفاده میکنیم."
تلفظ: در تلفظ این کلمه، میتوان به شکلی واضح و روان آن را ادا کرد: /xardal/.
جمعسازی: کلمه "خردل" به صورت جمع "خردلها" یا "خردلها" نیز به کار میرود.
قید و صفت: این کلمه میتواند به عنوان صفت در ترکیبهای مختلف نیز استفاده شود، مانند "سس خردل".
توجه به مواد دیگر: در متون نگارشی، بهتر است هنگام معرفی "خردل" به دیگر مواد غذایی یا ادویهها به شکلی واضح و مشخص اشاره کنید.
در نهایت، برای نوشتن متون رسمی یا علمی درباره "خردل"، بهتر است از منابع معتبر و معتبر استفاده کنید تا اطلاعات دقیقتر و مرتبطتری ارائه دهید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در ادامه چند مثال برای کلمه "خردل" در جمله آوردهام:
در کنار سالاد، قاشق کوچکی از سس خردل قرار دادهام.
طعم تند و گس خردل، به برخی از غذاها عطر و طعم خاصی میدهد.
او به جای مایونز، از خردل برای ساندویچش استفاده کرد.
در روزهای سرد زمستان، یک قاشق خردل به سوپ افزودم تا طعم آن قویتر شود.
در بازار، انواع مختلفی از خردل، از جمله خردل زرد و خردل دیژون وجود دارد.
اگر به جملات بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
واژهنامه آزاد
واژگان مرتبط: درخت خردل، ترسو، بزدل، نامرد، ادم ترسو، شخص جبون، فریب خورده، شخص گول خورده، مردکه، ضعیف النفس، ناکس، شکست خورده، ترسو و پست، خسیس، کمرو
جعبه لام تا کام
وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.