درمان
licenseمعنی کلمه درمان
معنی واژه درمان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | تداوي، چاره، درمان، دوا، شفا، علاج، مداوا، معالجه | ||
انگلیسی | treatment, therapy, remedy, order | ||
عربی | معالجة، علاج، معاملة، مداواة، عرض إستعراض | ||
ترکی | tedavi | ||
فرانسوی | traitement | ||
آلمانی | behandlung | ||
اسپانیایی | tratamiento | ||
ایتالیایی | trattamento | ||
مرتبط | رفتار، تلقی، معامله، تداوی، مبحث تداوی، دارو، چاره یا فایده، سفارش، نظم، دستور، ترتیب، راسته، در | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "درمان" به عنوان یک اسم در زبان فارسی به معنای فرایند یا عمل بهبود وضعیت سلامتی یک فرد است. در زیر به برخی از قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
به طور کلی، رعایت این قواعد میتواند به بهبود نگارش و بیان مطالب شما در ارتباط با کلمه "درمان" کمک کند. | ||
واژه | درمان | ||
معادل ابجد | 295 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | darmān | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: darmān] | ||
مختصات | (دَ) [ په . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | darmAn | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی درمان | ||
پخش صوت |
در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید. کلمه "درمان" به عنوان یک اسم در زبان فارسی به معنای فرایند یا عمل بهبود وضعیت سلامتی یک فرد است. در زیر به برخی از قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: نقش کلمه: "درمان" میتواند به عنوان اسم، نقش فاعل یا مفعول را ایفا کند. به عنوان مثال: قید: میتوان از قیدهای مختلف برای توصیف نحوه انجام درمان استفاده کرد: ترکیبها: "درمان" میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود و عبارات جدیدی بسازد: نحو: توجه به ساختار جملات و ترتیب کلمات در استفاده از "درمان" نیز اهمیت دارد. توجه به نوشتار: "درمان" به صورت صحیح و بدون فاصله نوشته میشود. حروف باید به درستی به کار روند تا مفهوم جمله تغییر نکند. به طور کلی، رعایت این قواعد میتواند به بهبود نگارش و بیان مطالب شما در ارتباط با کلمه "درمان" کمک کند.
تداوي، چاره، درمان، دوا، شفا، علاج، مداوا، معالجه
treatment, therapy, remedy, order
معالجة، علاج، معاملة، مداواة، عرض إستعراض
tedavi
traitement
behandlung
tratamiento
trattamento
رفتار، تلقی، معامله، تداوی، مبحث تداوی، دارو، چاره یا فایده، سفارش، نظم، دستور، ترتیب، راسته، در