جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

div
demon  |

دیو

معنی: دیو یکی از واژه های کهن و قدمت آن به دوران آریاییان می‌رسد. دیوان گروهی از پروردگاران آریائی بوده‌اند. پس از جدائی ایرانیان از هندوان و ظهور زرتشت پروردگاران مشترک قدیم یعنی دیوها که مورد پرستش هندوان بودند، نزد ایرانیان گمراه‌کنندگان و شیاطین خوانده شدند. چنانکه در آئین مزدیسنا کلاً به مردم بدمنش هم اطلاق می‌شود. واژهٔ دیو در اوستا به صورت دَئوَ و در پهلوی دِو و در فارسی دیو گفته می‌شود. در زبان هند باستان دِوَ یا دَئوه به معنی فروغ و روشنائی و نام خداست. اشتقاق این واژه در میان اقوام آریائی نیز معنی خدا دارد چنانکه در یونانی زئوس و در لاتینی دَئوس در فرانسه دی‌اُ و در انگلیسی دِئیتی و در ایرلندی دیابکار می‌رود.

دیو در (دیواناگری देव ) یک کلمهٔ سانسکریت است و در دین هندوئیسم به معنی خدا و الوهیت است. در هندوئیسم مدرن، می‌توان آن را آزادانه به هر موجود خیرخواه خارج از جهان مادی اطلاق کرد. دیوها همچنین نابرادری اسوراها به شمار می‌آیند که قدرتی هم پایه دارند. دیوها همواره با اسوراها در حال جنگ هستند.


هنگامی که آریاییان در منطقه ایران ویج از یکدیگر جدا شدند گروهی از آنان به سمت سیستان رفتند. در این منطقه با ایرانیان سیاه‌پوست مواجه گشته و با آنان جنگیدند. بعدها این جنگها به صورت افسانه در کتاب شاهنامه به جنگ ایرانیان و دیوان مشهور شده‌است.

پیدایش دیوان در فرهنگ مزدیسنا

در اسطورهٔ آفرینش آمده است که پس از آنکه اهورامزدا دست به آفرینش جهان مینوی و مادی زد و امشاسپندان و ایزدان و فروهرها پدید آمدند، اهریمن هم بیکار ننشست و دست به آفرینش جهان بدی زد و در برابر امشاسپندان، کماریکان و در برابر ایزدان، دیوان را پدید آورد. به این ترتیب در برابر هر ایزدی دیوی به کار گمارده شد. تعداد و شمار دیوان را مانند ایزدان بسیار می‌نویسند. آنچه از نوشته‌های اوستائی و پهلوی بر می‌آید تعدادی از آنان معروف و وظیفهٔ آنان نیز معلوم است و برخی از آنان مانند ایزدان گمنام هستند.

نام و وظائف دیوان

بنابر نوشته‌های اوستائی و پهلوی نام و وظائف تعدادی از دیوان چنین است:

نام دیو نام مشابه توضیح
اپوش دیو خشکی است و با اسپخروش دیو با ایزدان باران‌ساز جنگ می‌کند.
استوئیدات دیو مرگ جان را بستاند.
اسروشتی دیو ناشنوائی و نافرمانبرداری است.
اشکهانی دیو تنبلی است.
اکتش دیو انکار است.
بوتی دیو بت‌پرستی است.
بوشاسب دیو خواب سنگین است.
پئری‌مئتی دیو بدمنشی و تکبر است.
پس دیو مردمان را از انجام کار باز می‌دارد.
پوش دیو دیوی است که انبار می‌کند نه خود به کار می‌برد و نه به دیگران می‌دهد.
پینیه دیو خست است.
ترومئتی دیو نخوت و غرور است.
تب دیو فهم مردمان را پراکنده می‌کند.
جهی دیو ماده شهوت‌انگیز، پناه دهندهٔ گناهکاران است.
چشمک دیو زمین‌لرزه و آورندهٔ گردباد است.
خواب بوش‌ینسته مانع از بیداری هنگام سپیده دم می‌شود.
خشم برهم زنندهٔ آسایش آفریدگان اهورامزداست.
دروغ تباه‌کنندهٔ جهان راستی است.
دریوی دیو گدائی و دریوزگی است.
دیر دیو پس‌انداختن کار مردمان است.
رشک دیو کین‌توزی و بدخواهی است.
زرمان دیو پیری است.
سپزگ دیو سخن‌چینی است.
سهم دیو ترس و نهیب است.
سیچ سیژ دیو نابودی است.
گوزهر گوچهر مخالف ماه است.
مرشئون دیو فراموشی است.
میتوخت دیو بدگمانی است.
ننک دیو ننگ است.
نسو دروج نسو دیوی است که بر تنِ مرده می‌تازد و آن را ناپاک می‌کند.
وای‌بد دیو مرگ است.
ورون دیو شهوت است.


پانویس

↑ دانشنامهٔ مزدیسنا، ص ۲۷۴
↑ اساطیر و فرهنگ ایران در نوشته‌های پهلوی، رحیم عفیفی،، ص ۵۲۲
↑ مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Deva (Hinduism)»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ‏ ۲۰۱۱-۵-۷).
↑ محمد جواد، مشکور. ایران در عهد باستان (در تاریخ اقوام و پادشاهان پیشین) پیش از اسلام. سازمان انتشارات اشرافی، ۱۳۶۷. ص ۶۵.
↑ اساطیر و فرهنگ ایران در نوشته‌های پهلوی، رحیم عفیفی،، ص ۵۲۳
↑ اوشیدری، اساطیر و فرهنگ ایران در نوشته‌های پهلوی، ۵۲۳ و ۵۲۴.
↑ رضی، دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت، ۳۶۸.
منابع

اوشیدری، جهانگیر. دانشنامهٔ مزدیسنا، واژه‌نامهٔ توضیحی آیین زرتشت. تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۱. شابک ‎ISBN ۹۶۴-۳۰۵-۳۰۷-۵.
رضی، هاشم. دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت. چاپ دوم. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۸۴. شابک ‎۹۶۴-۳۷۲-۰۳۲-۲.
عفیفی، رحیم. اساطیر و فرهنگ ایران در نوشته‌های پهلوی. تهران: انتشارات توس، ۱۳۷۴. ISBN 964-315-737-8.
از ویکی پدیا
... ادامه
2137 | 0
مترادف: ابليس، اهرمن، اهريمن، روح پليد، شيطان، عفريت
متضاد: فرشته، ملك
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [پهلوی: dév]
مختصات: (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: div
منبع: واژه‌نامه آزاد
معادل ابجد: 20
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
demon | bogey , goblin , bogie , spook , bogy , daemon , fiend , gnome , dave
ترکی
iblis
فرانسوی
démon
آلمانی
dämon
اسپانیایی
demonio
ایتالیایی
demone
عربی
شيطان | عفريت , الروح الحارسة , نصف إله
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "دیو" در زبان فارسی به چند معنا و کاربرد متفاوت اشاره دارد. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. معنا: "دیو" معمولاً به موجودی افسانه‌ای و شرور در ادبیات فارسی اشاره دارد. این کلمه می‌تواند به معنای "شیطان" یا "موجودی زشت و خطرناک" نیز به کار رود.

  2. نحو و صرف: "دیو" یک اسم است و به صورت مفرد استفاده می‌شود. جمع آن در فارسی "دیوان" است.

  3. استفاده در جملات:

    • "دیو در افسانه‌ها موجودی ترسناک است."
    • "در داستان‌های کهن، دیوها همواره دشمن انسان‌ها بودند."
  4. نکات نگارشی:

    • همیشه باید به بزرگ‌نویسی و کوچک‌نویسی دقت کرد. به عنوان مثال، اگر "دیو" در ابتدای جمله باشد، باید با حرف بزرگ نوشته شود: "دیو به جنگ قهرمان رفت."
    • در متون ادبی و شعر، "دیو" ممکن است به عنوان نماد شر و پلیدی استفاده شود و در کنار آن ممکن است صفات و ویژگی‌های خاصی به آن نسبت داده شود.
  5. تلفظ: این کلمه معمولاً با "دی" کوتاه و "و" بلند تلفظ می‌شود.

با توجه به این نکات، می‌توان در نوشتار و گفتار خود به شکل مناسب از واژه "دیو" استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "دیو" در جمله وجود دارد:

  1. در افسانه‌ها، دیوها موجوداتی ترسناک و خبیث هستند که به زندانی کردن انسان‌ها می‌پردازند.
  2. او همیشه از داستان‌های دیو و دلبر لذت می‌برد و آن‌ها را برای خواهرش تعریف می‌کرد.
  3. در خوابم، دیوی بزرگ با چشمان سرخ به من نزدیک شد و من از ترس بیدار شدم.
  4. در فرهنگ عامه، دیو به نماد ترس و شرارت تبدیل شده است.
  5. فیلم دیو و دلبر، داستانی عاشقانه و جذاب را به تصویر می‌کشد که در آن عشق می‌تواند حتی دیوها را هم نجات دهد.

اگر مثال‌های بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: شیطان، اهریمن، روح پلید، جنی، عفریت، جن، روح، شبح، غول، لو لو، خونی، ادم بسیار شریر، کوتوله، ضرب المثل، جنی زیر زمینی، گور زاد

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری