دیوان
licenseمعنی کلمه دیوان
معنی واژه دیوان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- داره، دفترخانه، محكمه، وزارت خانه 2- دفتر، سفينه، مجموعه 3- ديوها، شياطين 4- دولت | ||
انگلیسی | court, bureau, divan | ||
عربی | محكمة، ملعب، بلاط، جلسة، فناء، محكمة ألاستئناف، تملق، بلاط الملك، إجتماع رسمي، إستقبال يقيمه الملك، مبنى كبير، قصر، تودد، راود، غازل، تودد الى، تصرف بطريقة، انهمك | ||
ترکی | divan | ||
فرانسوی | diwan | ||
آلمانی | diwan | ||
اسپانیایی | diwán | ||
ایتالیایی | divano | ||
مرتبط | دادگاه، دربار، بارگاه، حیاط، اظهار عشق، اداره، دایره، گنجه جالباسی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "دیوان" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد. به طور کلی میتوان به نکات زیر اشاره کرد: ۱. تعریف و معانی:
۲. نحو و صرف:
۳. نگارش و املاء:
۴. نقطهگذاری:
این نکات میتوانند به درک بهتر و استفاده صحیح از کلمه "دیوان" در زبان فارسی کمک کنند. | ||
واژه | دیوان | ||
معادل ابجد | 71 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | divān | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [فرانسوی: divan، مٲخوذ از فارسی: دیوان] | ||
مختصات | (اِ.) | ||
آواشناسی | divAn | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی دیوان | ||
پخش صوت |
استعاره از دیوانه / کلمه "دیوان" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد. به طور کلی میتوان به نکات زیر اشاره کرد: ۱. تعریف و معانی: ۲. نحو و صرف: ۳. نگارش و املاء: ۴. نقطهگذاری: این نکات میتوانند به درک بهتر و استفاده صحیح از کلمه "دیوان" در زبان فارسی کمک کنند.
در برخی اشعار از این کلمه میتوان استفاده کرد که به نظرم هم زیبایی دارد و هم مورد استقبال قرار میگیرد و چون بسیار در بحث قافیه و عروض به کمک ما شاعران خواهد آمد.
دربسیاری از اشعار شاعران بزرگ حتمای به وضوح دیده اید که حرفی را به خاطر قافیه از آخر کلمات حذف کرده اند که در لغت نامه ی دهخدا وجود دارند اما دیوان وجود ندارد ولی از آن دسته کلمات به شمار می آید.
خواهشمندم دقیق بررسی کنید که بسیار حیاتی است برای بنده.
متشکرم
1- داره، دفترخانه، محكمه، وزارت خانه
2- دفتر، سفينه، مجموعه
3- ديوها، شياطين
4- دولت
court, bureau, divan
محكمة، ملعب، بلاط، جلسة، فناء، محكمة ألاستئناف، تملق، بلاط الملك، إجتماع رسمي، إستقبال يقيمه الملك، مبنى كبير، قصر، تودد، راود، غازل، تودد الى، تصرف بطريقة، انهمك
divan
diwan
diwan
diwán
divano
دادگاه، دربار، بارگاه، حیاط، اظهار عشق، اداره، دایره، گنجه جالباسی