جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

raham  |

رهام

معنی: رهام


رُهام، رُهام پسر گودرز و نوه کشواد، از سرداران بهرام‌گور در جنگ با خاقان چین، از پهلوانان ایران در شاهنامه که در جنگهای رستم شرکت میکرد واز دوران کیکاووس تا اوائل پادشاهی لهراسب نام او در شاهنامه می‌آید.

برای مثال در پادشاهی کی کاووس و رفتن او به مازندران می خوانیم:


خبر شد به طوس و به گودرز وگیو

به رُهام و گرگین و گردان نیو


که دستان به نزدیک ایران رسید

درفش همایونش آمد پدید

معنی واژه:
به معنای پرنده ای که شکارچی نیست، پرنده شکست ناپذیر . به معنای عدد بسیار ( منابع : لغت نامه دهخدا، منتهی الارب، ناظم الاطباء، آنندراج، اقرب الموارد.)
در شاهنامه

او همراه کاووس و دیگر پهلوانان به مازندران رفت و گرفتار شد تا رستم آنان را رهانید. در جنگهایی هم که به خونخواهی سیاوش انجام شد حضور داشت. از کارهای مهم او کشتن بارمان تورانی در جنگ دوازده رخ است.*

در شاهنامه رُهام به همراه بسیاری دیگر از پهلوانان پس از عروج کیخسرو به آسمان در توفان برف ناپدید می‌شود.
روایات متفرقه

به نظر مارکوارت (در کتاب شهرهای ایران ترجمه احمد تفضلی ص84 ) احتمالاً انتساب بنیان رخد به رهام به سبب تشابه دو اسم و براساس اشتقاق عامیانه بوده است.

و همچنین در فرهنگها و تاریخهای متأخر بر اثر نفوذ اساطیر سامی و خلط آن با اساطیر ایرانی کارهای دیگری نیز به رُهام نسبت داده شده‌است. خلاصهٔ آن در زیر می‌آید:


1 رُهام نام پسر گودرز است و بعد از کیخسرو به ملازمت لهراسب شاهنشاه ایران معزز بوده از جانب او به حکومت ری و اسپهان (اصفهان) تا حدود شوشتر و اهواز ممتاز شد و حکمرانی همدان را به داریوش فارسی داده و او را بر سر پادشاهان کلدانیون که در بابل تا ارمن و عمان حکمران بودند فرستاد. وی بلشازار حاکم را کشت و آن ولایت را مسخر کرده و به حکم شاه سلطنت بابل تا بیت‌المقدس به وی مفوض شد. چون لهراسب به سعی دانیال دین موسوی داشت و رعایت بنی اسرائیل می‌نمود از نو بیت المقدس و مسجد الاقصی را آباد کرد و خرابیهای بخت النصر را تعمیر نمود.* رهام از شجاعان گیتی بود و ذر زمان کیخسرو جنگهای مردانه نمود.†


2 رهام نام قهرمان آذربایجانی است که از خاندان اصیل ایرانی بوده است نژادش به کیانیان باز میگردد . و اسعدی گرگانی در منظومه ویس و رامین می گوید :


ز هر شهری سپه داری و شاهی/ز هر مرزی پری رویی و ماهی


گزیده هر چه در ایران بزرگان/از آذربایگان وز ری و گرگان


چو بهرام و رهام اردبیلی/گشسب دیلمی شاهپور گیلی
برخی ابیات در شاهنامه

پهلوان رهام در داستانهای کاموس کشانی، جنگ دوازده رخ، داستان خاقان چین و داستان فرود سیاوش در شاهنامه فردوسی ذکر شده است که برخی ابیات این داستانها به قرار ذیل می باشد.


چو طوس و چو گودرز و گیو دلیر/ چو شاپور و فرهاد و رهام شیر

به پنجم چو رهام گودرز بود/ که با بارمان او نبرد آزمود

چنین گفت رستم به رهام شیر/ که ترسم که رخشم شد از کارسیر

چو بهرام و رهام گردن فراز/ چو شیدوش شیراوژن رزم ساز

خبر شد به طوس و به گودرز وگیو/ به رُهّام و گرگین و گردان نیو

که دستان به نزدیک ایران رسید/ درفش همایونش آمد پدید

بجنبید رهام زان رزمگاه/ برون تاخت اسپ از میان سپاه

ز روی هوا ابر تیره ببرد/ فرود آمد از کوه رهام گرد

چو رهام و شیدوش بر پیش صف/ گرازه بکین برلب آورده کف

برآویخت رهام با اشکبوس/ برآمد ز هر دو سپه بوق و کوس

چنین داد رهام پاسخ بدوی/ که ای نامور گرد پرخاشجوی

به رهام و گرگین و گردان نیو/ که دستان به نزدیک ایران رسید

همی بست بر باره رهام تنگ/ به برگستوان بر زده طوس چنگ

چو رهام و گرگین جنگ آوران/ گرازه همی شد بسان گراز

برفتند با او بزرگان نیو/ چو طوس و چو گودرز و رهام و گیو

فردوسی -------------------------


گه سخاوت معن است و حاتم و افشین/ گه شجاعت رهام و رستم و بیژن

سوزنی -------------------------

رجوع به شاهنامه ٔ فردوسی و مجمل التواریخ و القصص ص 50 و91 و 92 و 315 و 436 و ایران در زمان ساسانیان ص 85 شود.
جستارهای وابسته

* شاهنامه
* گودرزیان

پانویس

1. ^ به پنجم چو رهام گودرز بود /// که با بارمان او نبرد آزمود.
2. ^ در کتاب پهلوی مینوی خرد درست عکس آنچه در بالا آمده است به لهراسپ نسبت داده شده‌است:
«و از کی لهراسب این سود بود که ... اورشلیم جهودان کَند و جهودان را آشفته و پراگنده کرد.» (مینوی خرد ۴۷) حتی در تواریخ اسلامی بخت‌النصر اسپهبد لهراسب دانسته شده‌است که به دستور لهراسب بیت‌المقدس را خراب کرد. (مینوی خرد ۴۷ پاورقی ۱).
3. ^ (از لغتنامه دهخدا) (از انجمن آرا) (از آنندراج)

منابع

* مینوی خرد. ترجمه احمد تفضلی. تهران: توس ۱۳۷۹. ISBN 964-315-280-4
* دهخدا. لغتنامه
* فردوسی. شاهنامه
... ادامه
866 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: واژه‌نامه آزاد
معادل ابجد: 246
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
raham
عربی
رحام
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

"رهام" یک نام فارسی است و قواعد نگارشی مربوط به آن بر اساس قواعدی کلی در زبان فارسی قابل توضیح است. در اینجا چند نکته در مورد استفاده و نوشتار کلمه "رهام" آورده شده است:

  1. نوشتار صحیح: نام "رهام" بدون هیچ گونه تغییر و اضافه‌ای نوشته می‌شود و معمولاً با حرف "ر" در آغاز و "م" در انتها مشخص می‌شود.

  2. حروف بزرگ و کوچک: در نوشتار رسمی، در ابتدا با حرف بزرگ نوشته می‌شود (رهام)، اما در متن‌های غیررسمی ممکن است با حرف کوچک نیز نوشته شود (رهام).

  3. فاصله‌گذاری: اگر "رهام" به عنوان نام فردی در جمله استفاده می‌شود، پس از آن معمولاً یک فاصله برای آغاز جمله جدید یا ادامه با فعل بعدی گذاشته می‌شود.

  4. نقش در جمله: "رهام" معمولاً به عنوان اسم خاص و فاعل یا مفعول در جمله کاربرد دارد. مثلاً: "رهام به مدرسه رفت." یا "من رهام را دیدم."

  5. تلفظ: تلفظ "رهام" به صورت "ra-hām" است و معمولاً با تأکید بر هجا دوم (ه) ادا می‌شود.

این اصول به معنای ذکر شده برای تمام نام‌ها در فارسی نیز کاربرد دارد و تنها مختص به "رهام" نیست.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری