رو دیدن
licenseمعنی کلمه رو دیدن
معنی واژه رو دیدن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع:
واژهنامه آزاد
معادل ابجد:
274
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
see
عربی
شاهد | رأى , تصور , فهم , فحص , بحث , تخيل , أدرك , اعتبر , تيقن , تدبر , زار , بصر , رافق , لمح , عرف , أولى الأمر عناية , أصلح , تحمل , سمح , حقق , عنى , عمل , لاحظ , أبرشية , نرى
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه «رو دیدن» به لحاظ نگارشی و قواعد زبان فارسی در چند مورد قابل بررسی است:
-
جعل فعل و نصب: در زبان فارسی، فعل «دیدن» به طور معمول به صورت «دیدن (فلان شخص)» به کار میرود. به عنوان مثال: «من او را دیدم»، ولی در بعضی از ساختارهای محاورهای میتوان به طور سادهتر گفت «رو دیدن» که در این حالت به معنای «چهره یا روی کسی را دیدن» است.
-
استفاده در محاوره: «رو دیدن» بیشتر در گویشهای محلی و محاورهای استفاده میشود و شاید در زبان نوشتاری و رسمی کمتر به کار رود.
-
نکات نگارشی:
- اگر بخواهید از این عبارت در متنهای رسمی استفاده کنید، توصیه میشود از جملات کامل و صحیح نگارشی استفاده کنید. مثلاً: «من چهره او را دیدم» یا «من او را دیدم».
- جدا کردن دو بخش: در نوشتار، میتوان به تفکیک بین «رو» و «دیدن» اشاره داشت و بهویژه در متون ادبی و رسمی بیشتر بر روی دقت نگارشی تأکید میشود.
در نهایت، انتخاب استفاده از «رو دیدن» یا «چهره دیدن» بستگی به context (زمینه) و نوع نگارش دارد.