سبیل
licenseمعنی کلمه سبیل
معنی واژه سبیل
sebil
mustache
|
سبیل
مترادف:
1- جاده، راه، صراط، طريق
2- قرباني، نذر، وقف
3- روش، شيوه، طريقه
4- روا، مباح
متضاد:
ريش، محاسن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) [مٲخوذ از عربی: سبلت]
مختصات:
(سَ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
sebil
منبع:
واژهنامه آزاد
معادل ابجد:
102
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
mustache | mustachio , palpus , moustache
ترکی
bıyık
فرانسوی
moustache
آلمانی
schnurrbart
اسپانیایی
bigote
ایتالیایی
baffi
عربی
شارب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "سبیل" در زبان فارسی به معنای "سیبیل" یا "موی صورت" است. در نوشتار فارسی، این کلمه به صورت "سبیل" نوشته میشود و قواعد زیر برای آن قابل توجه است:
-
نقش واژه: "سبیل" معمولاً به عنوان اسم به کار میرود.
-
جمع: جمع "سبیل" به صورت "سبیلها" خواهد بود.
-
تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه به صورت "sebil" است و حروف آن باید به درستی ادا شوند.
-
نکات نگارشی: در متنهای رسمی و ادبی، میتوان از "سبیل" در توصیف شخصیتها یا زوایای فرهنگی استفاده کرد. همچنین باید توجه داشت که این کلمه به ساختارهای عرفی و محاورهای نیز راه پیدا کرده است.
- روشهای تصرف: در جملات میتوان این کلمه را با صفتها یا قیدها توصیف کرد. به عنوان مثال: "سبیل ضخیم" یا "سبیل زیبا".
برای نگارش درست، اطمینان حاصل کنید که کلمه "سبیل" با حروف و در ساختار جملات به درستی به کار رود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "سبیل" در جمله آورده شده است:
- او به خاطر سبیل جذابش همیشه مورد توجه قرار میگیرد.
- سبیلهای او به شکل خاصی تراشیده شده بودند که به چهرهاش حالت منحصر به فردی داده بود.
- وقتی به مهمانی رفتیم، سبیل جدید او همه را غافلگیر کرد.
- او تصمیم گرفت سبیلش را بلند کند و به آن رنگ بزند.
- در عکس قدیمی، پدربزرگم با سبیلهای بلند و سفیدش به نظر میرسید که شخصیتی بسیار نیکو دارد.
اگر مثالهای بیشتری نیاز دارید، لطفاً بفرمایید!