سلاله
licenseمعنی کلمه سلاله
معنی واژه سلاله
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- آل، اعقاب، اهل بيت، بچه، خانواده، فرزند، كودك، نسل، نطفه 2- برگزيده 3- خلاصه | ||
انگلیسی | progeny, offspring, seed, salal | ||
عربی | ذرية، نسل، سلالة، أولاد، نتيجة | ||
ترکی | soy | ||
فرانسوی | lignée | ||
آلمانی | abstammung | ||
اسپانیایی | linaje | ||
ایتالیایی | lignaggio | ||
مرتبط | فرزند، دودمان، اخلاف، زاده، زاد، دانه، بذر، تخم، ذریه، تخم اوری | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "سلاله" یک واژه فارسی است که به معنای نسل یا نوادگان استفاده میشود. در نگارش این کلمه و استفاده از آن در جملات، چند نکته نگارشی و دستوری وجود دارد:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "سلاله" در نوشتههای خود استفاده کنید. اگر سوال خاصی در مورد جملهسازی یا کاربرد این کلمه دارید، خوشحال میشوم کمک کنم. | ||
واژه | سلاله | ||
معادل ابجد | 126 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | solāle | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: سلالَة] | ||
مختصات | (سُ لَ یا لِ) [ ع . سلالة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | solAle | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی سلاله | ||
پخش صوت |
در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید. کلمه "سلاله" یک واژه فارسی است که به معنای نسل یا نوادگان استفاده میشود. در نگارش این کلمه و استفاده از آن در جملات، چند نکته نگارشی و دستوری وجود دارد: نوشتار صحیح: کلمه "سلاله" باید به همین شکل و با حروف فارسی نوشته شود. تراکیب: این کلمه معمولاً به عنوان یک اسم خاص یا عمومی استفاده میشود و میتواند با صفات یا اضافات ترکیب شود. مثلاً: علامتهای نگارشی: هنگامی که کلمه "سلاله" در جملات به کار میرود، باید به قواعد نگارشی عمومی فارسی توجه داشت. مثلاً اگر با صفتی توصیف میشود، باید علامتهای نگارشی مانند ویرگول یا دو نقطه را به درستی استفاده کرد. توجه به حال و وجه: استفاده از "سلاله" میتواند به صورت مفرد یا جمع به کار رود، بنابراین باید با دقت به توافق در تعداد و جنس آن در جمله توجه کنید. با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "سلاله" در نوشتههای خود استفاده کنید. اگر سوال خاصی در مورد جملهسازی یا کاربرد این کلمه دارید، خوشحال میشوم کمک کنم.
1- آل، اعقاب، اهل بيت، بچه، خانواده، فرزند، كودك، نسل، نطفه
2- برگزيده
3- خلاصه
progeny, offspring, seed, salal
ذرية، نسل، سلالة، أولاد، نتيجة
soy
lignée
abstammung
linaje
lignaggio
فرزند، دودمان، اخلاف، زاده، زاد، دانه، بذر، تخم، ذریه، تخم اوری