جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

šām
dinner  |

شام

معنی: شام لفظی است تاریخی جغرافیایی که به منطقه نسبتاً گسترده‌ای از خاورمیانه اطلاق می‌شود که در جنوب رشته‌کوههای توروس، شمال صحرای عرب، غرب میانرودان (بین‌النهرین) و در جوار کرانهٔ شرقی دریای مدیترانه قرار دارد.

این منطقه دربرگیرنده سرزمین‌هایی است که کشورهای کنونی سوریه، اردن، لبنان، فلسطین و اسرائیل برآن بنا شده هستند. گاهی بخش‌هایی از غرب عراق را نیز جزو سرزمین شام به شمار می‌آورند.

شام خود بخشی از خاور نزدیک به‌شمار می‌آید و اصطلاحی که در زبان‌های اروپایی برای شام استفاده می‌شود Levant است که واژه‌ای فرانسوی و به معنای طلوع‌کننده است. در زبان‌های خاورمیانه برای اشاره به Levant عبارت شرق طالع نیز به کار رفته است.

از شهر‌های مهم ناحیه شام می‌توان به دمشق، انطاکیه و حلب اشاره کرد.

این سرزمین در زمان ابوبکر ضمیمه قلمرو اسلام گشت و بعد از خلفای راشدین، تا زمان عباسیان، موقعی که امویان حاکم بر بلاد اسلام بودند مرکز خلافت اسلامی در این خطه قرار داشت.



این یک نوشتار خُرد پیرامون یک مکان جغرافیایی است. با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.
منابع

↑ مرزبان، پرویز و معروف، حبیب، فرهنگ مصور هنرهای تجسمی (معماری، پیکره‌سازی، نقاشی)، ویرایش سوم، تهران: سروش ۱۳۷۷.
رده‌های صفحه: جغرافیای اردنجغرافیای اسرائیلجغرافیای سوریهجغرافیای فلسطینجغرافیای لبنانخاور نزدیکخاورمیانهسرزمین‌های کهن شرقمدیترانههلال حاصلخیز

قس شام در دهخدا
شام . (اِخ ) نام مملکتی است که در گذشته شامل اردن و سوریه و لبنان و فلسطین بود و درباره ٔ وجه تسمیه و تاریخ جغرافیایی آن لغویان و جغرافی نویسان و مورخان اقوالی دارند که فشرده ای از آن را در این جا می آوریم . صاحب تاج العروس در وجه تسمیه ٔ آن گوید: شهری که در جهت چپ قبله قرارگرفته باشد یا آن شهری که فرزندان کنعان چون بر سر دوراهی رسیدند بسمت چپ رفتند و یا آنکه منسوب باشد به سام بن نوح و اصلاً این کلمه سام بوده است و سپس سین تبدیل به شین گشته است : ولی این قول را بسیاری از مورخان نامی نادرست دانسته اند زیرا گویند که سام هرگز پای بدانجا ننهاده و آن را ندیده است چه رسد به آنکه او آن را ساخته باشد. و وجه دیگر آن زمین را که شامات است اینکه برنگ سپید و سرخ و سیاه است و پس از تحقیق درباره ٔ وجوه فوق وجه اول را پسندیده اند. مؤلفان انجمن آرا و آنندراج نویسند که نام قدیم آن اراضی سوریه بود و اکنون نیز آن را سیریه نامند و لغت سریانی (یا سوریانی ) منسوب به اهالی آنجا است . صاحب معجم البلدان نویسد: احتمال میرود شام مشتق از الید الشؤمی بمعنی دست چپ باشد و اما قول به این که چون در جهت قبله قرارگرفته بدین نام خوانده شده است نادرست باشد زیرا قبله را راست و چپ نباشد و در یکی از کتب فارسی قدیم دیده است که آن را شامین میگفتند و عرب آن را باختصار شام خوانده است . صاحب اقرب الموارد گوید: بمعنی آن زمین باشد که شامات است یعنی سپید و سرخ و سیاه و بنابراین مشتق از شامه بمعنی خال باشد. مؤلف قاموس کتاب مقدس و فرید وجدی پس از ذکر شرح مفصلی در تاریخ جغرافیایی شام گویند: نام مملکتی است که عبرانیان آن را آرام میخواندند و شام پیش از سال 333 ق . م . تابع ایران بوده و در 300 ق . م . در تحت تصرف سلوکس افتاد و سپس در سال 164 ق . م . پارتیان بعضی از مقاطعه های مشرق شام را به دستیاری متریداتس اول بتصرف درآوردند. و از آن پس در سال 64 ق . م . تمام شام به دست رومیان افتاد و در سال 632 م . به دست لشکریان اسلام فتح گردید و از آن پس به دست صلیبیها افتاد و در سال 1517 م . سلاطین عثمانی آن را بتصرف خویش درآوردند. وپس از پایان جنگ جهانی اول تحت قیمومیت فرانسه درآمد و حدود شام در این هنگام بشرح زیر بوده است : از شمال به آسیای صغیر؛ از مشرق به رود فرات و کویر؛ و ازجنوب به جزیرة العرب و از غرب بدریای مدیترانه . و مساحت آن یکصدهزار کیلومتر مربع بود و شصت میلیون تن سکنه ٔ آن را اقوامی با مذاهب گوناگون تشکیل میدادند.و پس از جنگ جهانی اول به کشورهای متعددی بنامهای : اردن ، فلسطین ، سوریه و لبنان تقسیم گردید. نام شام در شعرهای پارسی بسیار آمده است از جمله :
از این ظفر که توکردی بترک رفت بشار
از این هنر که تو جستی بشام رفت خبر.

رودکی .

تو ایدری و شم تو رسیده است بشام
رواست که شمنان پیش روی تو بشمند.

رودکی .

زین بند بیابی تو بدل ناحیت روم
چون یافت وی از بند بدل ناحیت شام .

رودکی .

از چاشت تا بشام ترا نیست ایمنی
گر مرتراست مملکت از چاچ تا بشام .

ناصرخسرو.

شام کنی طمع چو گیری عراق
مصرت پیشست چو رفتی بشام .

ناصرخسرو.

هم از شام صبح سعادت رسید
ز اطراف چین تا به اکناف شام .

سوزنی .

شاه شرف امیر خراسان که نام او
گسترده شد بجود و هنر در عراق و شام .

سوزنی .

به شام یا خراسان بمصر یا توران
به روم یا حبشستان بهند یا سقلاب .

خاقانی .

چون نه شعری نه سهیل است و نه مهر
یمن و شام و خراسان چه کنم .

خاقانی .

که نیست چون تو سخن پروری بشرق و به غرب
نه چون من است ثناگستری بشام و عراق .

خاقانی .

خردمند مردی در اقصای شام
گرفت از جهان کنج غاری مقام .

سعدی .

گدا را چو حاصل شود نان شام
چنان خوش بخسبد که سلطان شام .

سعدی .

|| در تداول عامه بر شهر دمشق نیز اطلاق شود و ترکیبات خرابه ٔ شام . بازار شام . شهر شام . اسراء یا اسیران شام . در تداول عامه خاصه در سوگواری شیعیان بر واقعه ٔ جانگداز کربلا و اسارت بازماندگان حضرت امام حسین (ع ) سخت رائج و زبانزد است .

- امثال :
شام اصغر ؛ در این شعر مراد ابهر است که خاقانی آن را بشام اکبر یعنی خود شام تشبیه کرده است :
تا کنون از قدس خاک اولیا
گفتم ابهر بین که شام اصغر است .

خاقانی .

مثل بازار شام ؛ اسباب و ادواتی آشفته و درهم .(امثال و حکم دهخدا). رجوع به دمشق و سوریه شود
قس عربی
الشام أو سوریا التاریخیة، أو سوریة الطبیعیة (من الیونانیة: Σύρια؛ واللاتینیة: Syria؛ نقحرة: سیریا)، هو اسم تاریخی للمنطقة الممتدة على الساحل الشرقی للبحر الأبیض المتوسط إلى حدود بلاد الرافدین. تشکّل هذه المنطقة الیوم بالمفهوم الحدیث کل من: سوریة ولبنان والأردن وفلسطین التاریخیة (الضفة الغربیة، وقطاع غزة، والأراضی التی اُنشئت علیها إسرائیل فی حرب 1948)، بالإضافة إلى مناطق حدودیة مجاورة، تشمل المناطق السوریة التی ضُمت إلى ترکیا أبّان الانتداب الفرنسی على سوریة، وقسمًا من سیناء والموصل، وعند البعض فإن المنطقة تتسع لتشمل قبرص وکامل سیناء والعراق.


خریطة فرنسیة تقریبیة عام 1600 تظهر سوریا (بلاد الشام) حسب التقسیم الإداری العثمانی آنذاک من طوروس إلى سیناء
محتویات
حدود الشام

یعود أقدم استخدام لمصطلح سوریا إلى الیونانیین، وهو یشیر إلى الساحل الشرقی للبحر الأبیض المتوسط وامتداده لیشمل بلاد ما بین النهرین وکامل الهلال الخصیب وصولا إلى أجزاء من أرمینیة، کما ورد فی وصف المؤرخ الرومانی فلینیوس الأکبر. وهذه الحدود تتفق مع اشتقاق اسم سوریة الذی هو على الراجح مشتق من آسوریة Ἀσσυρία کما ذکر المؤرخون الیونان والرومان واتفق معهم معظم الباحثین المعاصرین.


رجلان شامیان من سوریا ولبنان
بعد سقوط بلاد ما بین النهرین فی ید الفرس البارثیین فی أواخر العهد السلوقی بدأ التغیر فی حدود المصطلح، حیث أنه اقتصر على المنطقة التی بقیت بید السلوقیین ومن بعدهم الرومان، وهی تقریبا المنطقة الممتدة بین ساحل المتوسط والفرات؛ وهذا هو المعنى الذی عرفه العرب قبیل الإسلام واستمر طوال العصر الإسلامی.
فی المفهوم الشائع لدى معظم الناس حالیاً، تشمل "الشام" أو "سوریة الکبرى": سوریة ولبنان والأردن وفلسطین التاریخیة (الضفة الغربیة، وقطاع غزة، والأراضی التی اُنشئت علیها دولة إسرائیل فی حرب 1948) وأراضی أصبحت ضمن ترکیا (مثل الأقالیم السوریة الشمالیة ولواء اسکندرون) ، بالإضافة إلى لواء الإسکندرون وقیلیقیة وجنوب ترکیة وصولا إلى جبال طوروس. أما فهم أنطون سعادة لمصطلح سوریة الکبرى والذی یتبناه الحزب القومی السوری الاجتماعی فهو مبنی أساسا على الفهم الیونانی القدیم للاسم ویشمل الهلال الخصیب بأکمله، بالإضافة إلى سیناء وقبرص.
الجغرافیا والتضاریس

تمتد بلاد الشام من سلسلة جبال طوروس فی الشمال إلى شبه جزیرة سیناء فی الجنوب. تتمیز هذه الأرض بسلسلتی جبال متوازیتین (غربیة وشرقیة) تشقانها من الشمال إلى الجنوب بالتوازی مع الخط الساحلی.

تبدأ السلسلة الغربیة الساحلیة شمالاً عند ملتقى جبال طوروس مع جبال الأمانوس فی منطقة النهر الأبیض قرب مرعش. وتستمر سلسلة الأمانوس إلى مصب نهر العاصی فی خلیج السویدیة، وأقصى ارتفاع لها هو 2240 م. ثم تمتد سلسلة مکملة لهذه الأولى من مصب العاصی إلى نهر الکبیر الجنوبی وتعرف هذه السلسلة بسلسلة جبال النصیریة. یفصل سهل عکار جبال النصیریة عن امتدادها الجنوبی فی جبل لبنان، وفی جبل لبنان سقف الشام وأعلى جباله لیصل ذروته بارتفاع 3088 م فی قرنة السودا. بالاتجاه جنوبًا تبدأ الجبال بالابتعاد عن البحر وبالانخفاض تدریجیًا، فتبلغ أعلى قمة فی الجلیل (جبل الجرمق) 1208 م. تبدأ جبال نابلس من جبل الکرمل فی حیفا حتى تتصل بجبال الخلیل فی الجنوب، وتستمر مناطق التلال والجبال حتى رأس محمد فی أقصى جنوب سیناء. یشکل جبل عیبال أعلى قمة فی جبال نابلس (981 م) بینما تبلغ جبال الخلیل أعلى نقاطها فی حلحول (1020 م). یبلغ طول هذه السلسلة من مرعش إلى رأس محمد أکثر من 1100 کم.
تبدأ السلسلة الموازیة بمجموعة من التلال من نفس النقطة تقریبًا عند منطقة تسمى کابو تشام (بالإنکلیزیة: Kapu Tcham) قرب مرعش وتمتد جنوبًا إلى صوف داغ وجبل حلب، ثم تتحول إلى سلاسل من التلال وصولاً إلى سهل حمص وسهل عکار الذین یشکلان نافذة لسوریة الداخلیة على البحر. تستمر السلسلة من جدید مع جبال القلمون التی تبدأ من جنوب حمص إلى دمشق وتلتقی مع هضبة الجولان عند جبل الشیخ (وأعلى قممه بارتفاع 2814 م). بعد فسحة سهلیة تمتد لمسافة تقارب 60 کم عبر حوران تبدأ سلسلة جبال عجلون وتستمر السلسلة عبر جبال السلط ومؤاب والشراة إلى خلیج العقبة حیث تتصل بجبال الحجاز.
إضافة إلى هاتین السلسلتین، توجد جبال أخرى داخلیة متفرقة مثل جبل البلعاس وسلسلة الجبال التدمریة وجبل عبد العزیز وجبل العرب.
بین هاتین السلسلتین الجبلیتین العظیمتین، یمتد أخدود سهلی عمیق یشکل الجزء السوری (الشمالی) من الشق السوری الأفریقی وفیه توجد أخفض نقطة على سطح الأرض. ینبع نهر العاصی من وسط الأخدود تقریبًا ویتجه نحو الشمال بین سلسلتی الجبال فی سهل البقاع وسهل الغاب وسهل العمق لیصب فی البحر المتوسط. ومن نقطة قریبة ینبع نهر الأردن ویتجه جنوبًا مارًا فی سهل الحولة وأطراف سهل بیسان وغور الأردن لیصب فی البحر المیت أخفض نقطة على سطح الأرض.
إلى الغرب من السلسلة الساحلیة یقع شریط سهلی ساحلی یضیق ویعرض. یکون أقصى عرض للسهل الساحلی فی جنوب قطاع غزة بینما یختفی تمامًا فی بعض النقاط مثل الجبل الأقرع جنوب لواء اسکندرون وفی جونیه وجبل الکرمل حیث تغتسل أقدام الجبال بمیاه البحر.
اسم الشام

مقال تفصیلی :أسماء الشام

هذه المقالة تحتوی على کلمات مراوغة أی صیاغات غامضة لعبارات عادة یرافقها معلومات منحازة أو غیر موثوقة . فینبغی إزالة أو توضیح هذه العبارات.
یشیع فی اللغات الأوروبیة، وخاصة فی العصر الحالی استخدام مصطلح المشرق Levant کمرادف لما یعرفه العرب بالشام أو سوریة الکبرى أو بلاد آشور؛ ولکن مصطلح المشرق کان تاریخیا یشیر إلى منطقة أکبر من سوریة تمتد داخلا إلى ما بین النهرین، أی الدولة الآشوریة الکبرى التی تأسست فی مدینة الموصل الحالیة فی العراق وتوسعت وامتدت لتشمل بلاد ما بین النهرین کلها (أو العراق الحالی کله) وذلک بعد تمکن الدولة الآشوریة من السیطرة على الدولة البابلیة، وکذلک امتدت لتشمل جنوب الأناضول، ومنطقة سوریة ولبنان وفلسطین والأردن والمناطق التی قامت علیها إسرائیل عام 1948 إثر الانسحاب البریطانی، أو بلاد المشرق أو الهلال الخصیب بأجمعه وذلک بعد تمکن الآشوریین من دحر الحیثیین الذی کانوا یحکمون منطقة سوریا ولبنان، کما شملت أجزاء من المناطق الغربیة من إیران الحالیة. وکذلک تمکن بعض الملوک الآشوریین العظام من توسیع الدولة الآشوریة حتى مصر، حیث تمکن الملک الآشوری أسرحدون بن سنحاریب من الوصول حتى ممفس فی مصر، فیما تمکن الملک الآشوری آشوربانیبال بن أسرحدون من الوصول حتى طیبة فی مصر وإخضاع مصر للحکم الآشوری.
أصل کلمة سوریة الیونانیة یعود على راجح الأقوال إلى اسم المملکة الآسوریة، وهی النطق الأوربی لاسم المملکة الآشوریة، التی کانت عاصمتها آشور ثم کالح (النمرود) ثم نینوى، وتقع کل هذه العواصم فی مدینة الموصل الحالیة فی العراق أو فی بلاد ما بین النهرین. فقد کانت المنطقة الواقعة شرقی البحر الأبیض المتوسط کلها تابعة للإمبراطوریة الآشوریة (وهی أقوى وأکبر الإمبراطوریات فی العالم القدیم). وکان اسم الدولة الآشوریة أو الإمبراطوریة الآشوریة یطلق على المنطقة کلها. وهی باللغة الإنجلیزیة Assyria. وفی العصر الحدیث تم تحریف الاسم قلیلاً من Assyria إلى Syria وأطلق على جزء صغیر فقط من الإمبراطوریة الآشوریة، وهو منطقة سوریا الحالیة. وقیل أیضا أن اسم سوریة مشتق من اسم مدینة صور، وقیل أنه مأخوذ من الفارسیة، وقیل غیر ذلک. أما مصطلح الشام، وهو تسهیل للشآم بالهمز، فأصله من الجذر شأم الذی یعنی أصلا جهة الیسار، ومن هذا المعنى اشتق المعنى الذی یفید سوء الطالع، ونقیضه الجذر یمن الذی یعنی جهة الیمین، ویعنی أیضا حسن الطالع، فبلاد الشام هی نقیض بلاد الیمن فی الاتجاه والاسم؛ وقد وردت أسباب أخرى ضعیفة فی أصل التسمیة منها "لأن أرضها شاماتٌ بیض وحمر وسود".
وأیضا وردت أسباب أخرى کنسبة الاسم إلى شخصیة سام بن نوح التوراتیة. حیث تقول المصادر أن فلک نوح بعد الطوفان إستقر على جبل الجودی، وجبل الجودی هذا هو ذاته جبل سنجار بالقرب من مدینة الموصل. ومن تلک المنطقة فی العراق تفرق أبناء نوح، وهم سام وحام ویافث. فبقی سام فی بلاد ما بین النهرین. وکان من أبنائه آشور وآرام وعیلام وأرفخشاذ ولود.
الشام مقابل سوریة
کلمة الشام هی المقابل العربی لکلمة سوریة. فقد حدث خطأ قدیم فی الاسم الذی أطلقه الیونانیون على الآرامیین من سکان شرقی المتوسط، وخصوصاً سوریا الحالیة. فبما أن المنطقة کلها کانت تدعى الدولة الآشوریة وعاصمتها نینوى، فقد أطلق الیونانیون اسم الآشوریین على جمیع سکان الدولة الآشوریة، سواء کانوا آشوریین أو آرامیین أو غیرهم. ومن هنا حدث الخلط فی التسمیة بین الأجناس والأعراق المختلفة فی المنطقة. ومع الفتح الإسلامی لهذه البلاد، ومن أجل التمییز، صارت الإشارة باللغة العربیة کما یأتی: استعمل اسم الآشوریین فی الإشارة إلى الآشوریین وبدون تغییر، بینما استعمل اسم السریان فی الإشارة إلى الآرامیین، علماً بأن کلمة سریان هی الکلمة التی استعملها الیونانیون القدماء فی الإشارة إلى الآشوریین. فالسریان لیسوا آشوریین، بل آرامیون، بینما یشیر الاسم الذی یحملونه إلى الآشوریین، وهذا خطأ تاریخی. وظل النصارى من أهل الشام بعد الفتح الإسلامی یتسمون باسم سوریین. ولذلک فإنه فی العصور الإسلامیة الباکرة کان السوری من أهل الشام هو المسیحی بینما کان الشامی هو المسلم؛ ومن هنا جاء استخدام کلمة Syrian فی اللغات الأوروبیة لوصف نصارى سوریة، وتحدیدا السریان منهم (Syrian Christian).
ولکن هذا الفرق کان قد تلاشى مع حلول القرن التاسع عشر؛ حیث کانت سوریا حینها کلمة عامة تطلق على الأقالیم العثمانیة التالیة (حسب تقسیمات عام 1877):
ولایة حلب
ولایة سوریا (دمشق)
ولایة بیروت
متصرفیة جبل لبنان
متصرفیة القدس الشریف
وترافق تصاعد استخدام مصطلح سوریة مع تضیق معنى مصطلح الشام الذی اقتصر على دمشق وما جاورها فقط، وما زال هذا الفرق باقیا فی کلام أهل الشام إلى الیوم، حیث أن الشامی هو الدمشقی أما الحلبی مثلا فلیس بشامی.
سوریا مقابل سوریة
سورْیا (بتسکین الراء وتخفیف الیاء) هو اسم یستخدمه معظم العرب الیوم بدلا من مصطلح سوریّة التقلیدی (بکسر الراء وتشدید الیاء)، والذی لا زال استخدامه باقیا عند قطاع عریض من أهل الشام. وسوریة منذ القدم عرفت وأطلق الاسم کما هو سوریة، أما مصطلح سوریا بالألف بدل التاء المربوطة فلیس له أثر فی اللغة العربیة قبل العصر الحدیث ؛ ویبدو أن نشوء هذا اللفظ ترافق مع الفتوى التی قالت بوجوب کتابة أسماء الأعلام الأجنبیة بألف ممدودة فی أواخرها، رغم أن هذه الفتوى لیس لها أصل فی تاریخ اللغة العربیة حیث أن کتابة أسماء الأعلام بتاء مربوطة فی أواخرها هو من عادة العرب منذ القدم، بینما الکتابة بالألف المدودة هی من شیم الآرامیین والیونان والرومان وغیرها من الحضارات التی مرت بسوریا عبر تاریخها الطویل. ویستخدم الدستور السوری لفظة (سوریة).
تاریخ الشام


بعض المعلومات الواردة فی هذه المقالة أو هذا المقطع لم تدقق وقد لا تکون موثوقة بما یکفى، وتحتاج إلى اهتمام من قبل خبیر أو مختص فی المجال.
یمکنک أن تساعد ویکیبیدیا بتدقیق المعلومات والمصادر الواردة فی هذه المقالة/المقطع، قم بالتعدیلات اللازمة، وعزز المعلومات بالمصادر والمراجع اللازمة.

هذا المقال أو المقطع ینقصه الاستشهاد بمصادر. الرجاء تحسین المقال بوضع مصادر مناسبة. أی معلومات غیر موثقة یمکن التشکیک بها وإزالتها.(أیلول 2010)

کانت بلاد الشام تاریخیًا کیانًا جغرافیًا وسیاسیًا واحدًا، فالتقسیمات السیاسیة والإداریة کانت دومًا ترتکز على اعتبار هذه المنطقة کتلة واحدة لا یمکن الفصل بینها، غیر أن الاحتلال البریطانی- الفرنسی واتفاقیة سایکس بیکو أدت إلى تقسیم بلاد الشام (سوریا الکبرى) إلى دول صغیرة فقسمت إلى ما هی علیه الآن من سوریا ولبنان والأردن وفلسطین وإسرائیل، وبینما ترتبط سوریا ولبنان وفلسطین والأردن بعلاقات الأصل والدین واللغة والثقافة الواحدة، فإن إسرائیل حینما تم إعلان قیام دولتها عام 1948 قوبلت بالرفض لها واعتبارها کیان دخیل ومحتل من قبل کافة الدول العربیة وأغلب دول العالم. بینما تشیر بعض المصادر إن هدف مؤسسی دولة إسرائیل یتجاوز السیطرة على الشام لیصل إلى النیل فی مصر غربًا والرافدین بالعراق شرقًا. وبالتالی فإن هذه المصادر تشیر إلى رغبة دولة إسرائیل فی ضم کامل بلاد الشام، ومنذ سنة 1967 ضمت إسرائیل الضفة الغربیة بما فیها القدس بأکملها، وقطاع غزة ومرتفعات الجولان، إلا أن المجتمع الدولی رفض هذه الأعمال الإسرائیلیة واعتبرها احتلالاً وقد عملت إسرائیل وتعمل على تقویض الامن بالمنطقة عن طریق اعمالها العدوانیة، وسعت إسرائیل منذ عام 1982 إلى سنة 2000 إلى السیطرة على جنوب لبنان، إلا أن المقاومة الإسلامیة فی لبنان أجبرت القوات الإسرائیلیة على الانسحاب.
الفتح الإسلامی
العهد العثمانی
مقال تفصیلی :سوریا العثمانیة
ما بعد الحرب العالمیة الأولى
مع سقوط الدولة العثمانیة خلال الحرب العالمیة الأولى، قسمت سوریة إلى منطقتین حسب اتفاقیة سایکس بیکو: منطقة فرنسیة فی الشمال سمیت سوریة ومنطقة بریطانیة فی الجنوب سمیت بفلسطین. قاوم عرب الجنوب التقسیم وتسمیة فلسطین وطالبوا باعتبار اسم سوریا الجنوبیة بدلًا من فلسطین، حیث أنهم اعتبروا التسمیة مقدمة لسلخ الإقلیم الجنوبی من سوریا وإعطائه للیهود. ثم تقسمت المنطقة الشمالیة مجددا فی عام 1920 إلى عدة أجزاء هی دمشق وحلب والساحل وجبل الدروز ولبنان إضافة إلى الأقالیم السوریة الشمالیة التی سلمتها لترکیا، وتوحدت هذه الأجزاء مجددا فی عام 1936 تحت مسمى الجمهوریة السوریة وتم فصل لبنان عن الدولة السوریة بعد اعلان الجمهوریة السوریة. أما المنطقة الجنوبیة من سوریة فقسمت فی عام 1921 إلى منطقتین هما فلسطین وشرق الأردن؛ ثم قسمت فلسطین مجددا عام 1947 إلى دولة عربیة فی الجلیل والضفة الغربیة وقطاع غزة وصولا إلى یافا، ودولة أخرى صهیونیة فیما تبقى؛ وبعد نکبة عام 1948 أمست الضفة الغربیة تحت حکم شرق الأردن وقطاع غزة تحت حکم مصر، بینما ذهبت الجلیل إلى الیهود. وفی حزیران/یونیو عام 1967 صارت فلسطین بالکامل تحت حکم الصهاینة.
الترکیبة السکانیة



ثلاث نساء لبنانیات فی عام 1873.
یقدر عدد سکان بلاد الشام بحوالی الخمسین ملیون تقریبا یتوزعون على أربعة دول ما بعد سایکس بیکو والدولة الرابعة ما بعد وعد بلفور محل صراع بین الإسرائیلیین والفلسطینیین حیث قسمت فلسطین فیما بینهم ونشأت دولة إسرائیل من جهة والضفة الغربیة وقطاع غزة من جهة أخرى. یقدر عدد سکان الأردن بنحو 6،508،271 (طبقا لتقدیرات یولیو 2011). وبموجب إحصاءات عام 2010 فإن عدد سکان سوریا یقدر بحوالی اثنین وعشرین ملیونًا ونصف بنسبة نمو طبیعی تعادل 1.9% سنویًا، أی بزیادة نصف ملیون نسمة کل عام. کما یبلغ عدد سکان لبنان بحسب تقدیر الأمم المتحدة لعام 2008 حوالی 4,099,000 نسمة. وبالنسبة لفلسطین التاریخیة فقد کان عدد سکان إسرائیل حوالی 7.41 ملیون نسمة وفق تقدیرات عام 2008، والضفة الغربیة حوالی 4,018,332 فی عام 2007، وأما قطاع غزة فقُدر سکانه بحوالی 1,449,221 فی عام 2009. حوالی 90% من سکان سوریا هم من العرب فی حین أن الأکراد یشکلون 8% من السکان، وتوزع النسبة الباقیة على سائر الأقلیات کالأرمن والترکمان والشرکس والسریان بمختلف فروعهم، إلى جانب أقلیات قومیة وافدة أخرى. حوالی 53.5% من مجموع السکان یقیم فی المدن،
معظم الأردنیین هم من العرب المنحدرین من أصول مختلفة هاجرت إلى المنطقة على مر السنین من مختلف الاتجاهات. بالإضافة إلى ذلک، هناک الشرکس الذین هم أحفاد لاجئین مسلمین هجروا نتیجة غزو روسیا القیصریة للقوقاز فی القرن التاسع عشر، ومجموعة أقل بکثیر من الشیشان. کذلک أیضا اعداد قلیلة من السکان الأرمن. من الصعب إحصاء عدد البدو. لکن أعدادهم حاضرة فی سکان الأردن کما أن هناک عددًا کبیرًا من الأردنیین ینحدرون من أصل فلسطینی، بعد أن اجبروا على ترک وطنهم بسبب حروب 1948 و 1967 مع إسرائیل. منح الأردن حق المواطنة الأردنیة لجمیع الفلسطینیین استنادا إلى الارتباط الإداری والقانونی بالضفة الغربیة الذی استمر حتى عام 1988، باستثناء بعض الفلسطینیین الذین ما زالوا یعیشون فی عدد من مخیمات اللاجئین فی الأردن. تقوم وکالة الأمم المتحدة لغوث وتشغیل اللاجئین (الأونروا) برعایة هؤلاء اللاجئین فی نواحی الصحة والتعلیم وقسم من الاحتیاجات الغذائیة. یعیش حوالی 70% من سکان الأردن فی المدن (حضر)؛ بینما یشکل سکان المناطق الریفیة أقل من 6% من إجمالی السکان.. هناک عدد من اللبنانیین فی الأردن وسوریا ترکوا بلادهم بسبب الحروب التی مرت علیهم من الحرب الأهلیة اللبنانیة وحتى حرب تموز 2006 التی شنتها إسرائیل على حزب الله ولبنان. یُقدر عدد اللبنانیین المغتربین والمتحدرین من أصل لبنانی فی العالم بحوالی 8,624,000 نسمة، وفقا لإحصائیة من سنة 2001، ینتمی أکثرهم إلى الدیانة المسیحیة، وذلک لأن الهجرة اللبنانیة أول ما بدأت من متصرفیة جبل لبنان ذات الأغلبیة المسیحیة.
وفقا للأونروا، هناک 1،951،603 لاجئ فلسطینی فی الأردن اعتبارا من یونیو 2008، مشکلین ما نسبته 31.5% من سکان الأردن. أیضًا یوجد هنالک عدد لا بأس به من العراقیین المقیمین فی الأردن کما أن هناک أعدادًا أخرى وصلت إلى سوریا، وحدث ذلک بسبب الغزو الأمریکی ولنزوحهم هربًا من الوضع السیاسی المضطرب فی بلادهم. ویوجد من 450،756 إلى 500،000 عراقی یقیمون فی الأردن هم من لاجئی الغزو الأمریکی للعراق 2003، بحسب مصادر حکومیة أردنیة، منهم 31،000 فقط سجلوا أنفسهم لدى الاونروا کلاجئین، و604 طلبوا اللجوء. حوالی 40% من السکان البالغین 22 سنة فی لبنان ینتمون إلى الدیانة المسیحیة، وهو البلد الوحید فی الوطن العربی الذی یتولى رئاسته مسیحیون بحکم عرف دستوری. ویتوزع الشعب اللبنانی على 18 طائفة معترف بها،
اللغة
الدین الإسلامی هو دین الأغلبیة فی بلاد الشام، واللغة العربیة هی لغة الأغلبیة ویفهمها معظم الأشخاص من أعراق الأخرى (مثل الأکراد والشرکس والأرمن). تغیر الوضع فی فلسطین بعد قیام إسرائیل، حیث تغیر الوضع السکانی نتیجة هجرة العرب ووفود الیهود من أوروبا ومناطق أخرى، فأصبحت والیهودیة دین الأغلبیة والعبریة لغتها. هناک تکون العبریة اللغة الأساسیة فی المناطق ذات الکثافة الیهودیة والعربیة فی المناطق ذات الکثافه العربیة. فی سوریا بموجب المادة الرابعة من الدستور السوری تعتبر اللغة العربیة لغة البلاد الرسمیة، إلى جانب اللغة العربیة تنتشر اللغات الکردیة خصوصًا فی محافظة حلب ومحافظة الحسکة، واللغة الأرمنیة فی حلب وکسب واللغة الشرکسیة کلغة منطوقة بین أفراد هذه القومیات داخل البلاد، کما تستعمل اللغة السریانیة بلهجتیها المعروفتین الشرقیة والغربیة خصوصًا فی مناطق الجزیرة السوریة، إلى جانب لهجة ثالثة أقرب إلى الآرامیة القدیمة منها إلى السریانیة التی تعتبر تحدیثًا لها، ویطلق على هذه اللهجة اسم اللهجة الآرامیة السریانیة وتنتشر فی معلولا وثلاث قرى مجاورة إلى الشمال من دمشق، وإلى جانب کونها لغة مخاطبة، فهی تستخدم کلغة طقوس فی الطوائف المسیحیة ذات الطقس السریانی فی البلاد. کما تنتشر اللغة الترکیة بین الترکمان.


من أقوال الملکة زنوبیا منقوشة على أحد أعمدة تدمر باللغتین الیونانیة والآرامیة، کانت الأولى لغة الثقافة أما الثانیة لغة الشعب فی سوریا الیوم.
والحال فی الأردن مشابه له فی سوریا حیث اللغة العربیة هی الرسمیة، ویتکلم بها کافة الأردنیین، بغض النظر عن العرق أو الدین. هناک لهجة تمیز کل منطقة من مناطق الأردن عن غیرها من المناطق الأخرى. إذ تتشابه لهجة أهل الشمال (قرى اربد، عجلون، جرش، سوف ،الرمثا) لتشکل لهجة ممیزة بعیدة نسبیا عن اللهجة البدویة على الرغم من وجود المصطلحات المشترکة والتعابیر المتشابهة. فی حین تمتاز مناطق جنوب الأردن وشرقه بلهجة أقرب إلى البداوة ولکنها فی نفس الوقت متمیزة ومختلفة عن اللهجات الدارجة فی دول الخلیج. أما عمان والزرقاء فیستعمل أهلها لهجة هجینة من اللهجات الشامیة ومتطورة عنها قریبة إلى لهجة أهل القدس، حیث الکثیر من سکان هاتین المدینتین من أصول فلسطینیة. أما اللغة الإنجلیزیة فتستعمل على نطاق واسع فی مجال التجارة والحکومة. تنتشر اللغة الفرنسیة فی بعض المناطق کلغة ثانیة وخاصة فی لبنان، وتدرس فی بعض المدارس الخاصة. یستخدم أبناء الأقلیات العرقیة مثل الشرکس والأرمن والشیشان والأکراد لغاتهم فی محیطهم الخاص.

یتکلم اللبنانیون الیوم اللغة العربیة المدموغة بلهجتهم الخاصة المستمدة من اختلاط اللغة العربیة مع الآرامیة والسریانیة، وبعض الکلمات الترکیة والفارسیة. کما أن معظم اللبنانیین یتکلمون أکثر من لغة منها الفرنسیة والإنجلیزیة. کما تستعمل اللغة الأرمنیة بکثرة بین اللبنانیین من أصل أرمنی. وما زالت اللغة السریانیة واللاتینیة مستعملة فی الطقوس الدینیة المسیحیة. وکما لبنان تفرض دراسة اللغتین الإنجلیزیة والفرنسیة فی مدارس البلاد الرسمیة والخاصة، إلى جانب وجود معهد خاص باللغة الآرامیة هو الوحید من نوعه فی العالم، کما یوجد عدد من المعاهد الخاصة. عمومًا فإن سوریا تعتبر من البلاد القلیلة التی انتدبت من قبل فرنسا ولم ترسخ فیها اللغة الفرنسیة أو تعتبر کلغة ثانیة وذلک بسبب سیاسة الحکومات المتعاقبة بعد الاستقلال.
الدین
الإسلام هی الدیانة السائدة فی الأردن، وکذلک هو دین الأغلبیة للعرب ولغیر العرب. إضافة إلى کونه الدین الرسمی فی الدولة، أکثر من 92٪ من الأردنیین هم من المسلمین (إحصائیات 2001)، والأغلبیة الساحقة منهم یتبعون المذهب السنی.، وهناک حوالی 6٪ من المسیحیین، غالبیتهم ینتمون إلى الکنیسة الأرثوذکسیة الیونانیة، بالإضافة إلى أعداد أخرى تقدر بحوالی 2% وهی (اعداد قلیلة من السکان الشیعة والدروز). الدستور الأردنی یضمن حریة المعتقدات الدینیة، ونظرًا لما یشهده الأردن من تنوع عرقی ودینی فإنه یوفر الحریة الکاملة لمواطنیه فی تشکیل النوادی الخاصة بهم والمدارس والجمعیات وأماکن العبادة. کما یکفل الحق للمجموعات العرقیة فی تعلم لغاتها بشکل مجانی. تنص المادة الثانیة والأربعین من الدستور السوری على أن الحفاظ على الوحدة الوطنیة واجب على کل مواطن، المادة الثالثة من الدستور السوری أوضحت أن دین رئیس الجمهوریة یجب أن یکون الإسلام، کما نصت على اعتبار الفقه أحد مصادر التشریع الرئیسیة. تعتبر سوریا بلدًا متنوعًا طائفیًا، 74% من المواطنین من المسلمین المتمذهبین بالمذهب السنّی، فی حین أن 16% من سائر الطوائف الإسلامیة خصوصًا الشیعة والعلویة والدروز والإسماعیلیة، أما نسبة المسیحیین فتترواح بین 10 إلى 12% باختلاف الإحصاءات، حوالی نصفهم من الروم الأرثوذکس فی حین أن سائر الطوائف تشکل النصف الآخر. تحوی سوریا أقل من ألف مواطن من أتباع الدیانة الیهودیة فی دمشق وحلب والقامشلی. کانت أعداد الیهود أکبر فی السابق حتى وصلت إلى ثلاثین ألفًا عام 1954 غیر أنها انخفضت نتیجة هجرتهم إلى إسرائیل والولایات المتحدة خصوصًا إثر حربی 1948 و1967. یوجد فی سوریا أیضًا بضعة آلاف من الیزیدیین.
فی المناطق الفلسطینیة الإسلام هو الدین الرئیسی للأغلبیة وهناک المسیحیین الفلسطیین أیضا، أما على الطرف الآخر فتقبع إسرائیل التی أغلبیة سکانها من الیهود، کما یوجد المسیحیین والمسلمین خاصة من عرب 48 والدروز.
أهمیة الشام فی الإسلام وفضلها وأهلها

إنها أرض مبارکة، ( سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ )
وقال تعالى: ( وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنَىٰ عَلَىٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا کَانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا کَانُوا یَعْرِشُونَ ) وقال تعالى: ( وَنَجَّیْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا لِلْعَالَمِینَ ) وقال تعالى: ( وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ عَاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَکُنَّا بِکُلِّ شَیْءٍ عَالِمِینَ ) یقول الشعراوی – رحمه الله – فی تفسیره: (لقد بارک الله حول المسجد الأقصى ببرکة دنیویة، وبرکة دینیة: برکة دنیویة بما جعل حوله من أرض خِصْبة علیها الحدائق والبساتین التی تحوی مختلف الثمار، وهذا من عطاء الربوبیة الذی یناله المؤمن والکافر. وبرکة دینیة خاصة بالمؤمنین، هذه البرکة الدینیة تتمثل فی أن الأقصى مَهْد الرسالات ومَهْبط الأنبیاء، تعطَّرَتْ أرضه بأقدام إبراهیم وإسحق ویعقوب وعیسى وموسى وزکریا ویحیى، وفیه هبط الوحی وتنزلتْ الملائکة )
سماها الله الأرض المقدسة، قال الله:
(یَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّـهُ لَکُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِکُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِینَ).
مهد الرسالات ومهبط الأنبیاء.
الإیمان إذا وقعت الفتن بالشام، قال النبی : "إنی رأیت کأن عمود الکتاب انتزع من تحت وسادتی، فأتبعته بصری، فإذا هو نور ساطع، عمد به إلى الشام، ألا وإن الإیمان إذا وقعت الفتن بالشام "صححه الألبانی.
خیر البلاد عند الله، وخیر العباد فیها، عن واثلة بن الأسقع : "سمعت رسول الله یقول لحذیفة بن الیمان ومعاذ بن جبل وهما یستشیرانه فی المنزل فأومأ إلى الشام ثم سألاه فأومأ إلى الشام قال علیکم بالشام فإنها صفوة بلاد الله یسکنها خیرته من خلقه فمن أبى فلیلحق بیمنه ولیسق من غدره فإن الله تکفل لی بالشام وأهله "صححه الألبانی. وقال : "إذا فسد أهل الشام فلا خیر فیکم، و لا تزال طائفة من أمتی منصورین، لا یضرهم من خذلهم حتى تقوم الساعة "صححه الألبانی. وقال : "صفوة الله من أرضه الشام، و فیها صفوته من خلقه و عبادة، و لتدخلن الجنة من أمتی ثلة لا حساب علیهم و لا عذاب "صححه الألبانی.
الطائفة المنصورة التی لا یضرها من یخذلها موجودة بالشام، قال النبی : "صفوة الله من أرضه الشام، و فیها صفوته من خلقه و عبادة، و لتدخلن الجنة من أمتی ثلة لا حساب علیهم و لا عذاب "قال الألبانی: صحیح على شرط الشیخین.
أرض المحشر والمنشر، عن معاویة بن حیدة : "یا رسول الله أین تأمرنی فقال هاهنا وأومأ بیده نحو الشام قال إنکم محشورون رجالا ورکبانا ومجرون على وجوهکم "صححه الألبانی.
وقال النبی : "الشام أرض المحشر والمنشر "صححه الألبانی.
بسط الملائکة أجنتحها على الشام، قال النبی : "یا طوبى للشام یا طوبى للشام یا طوبى للشام، قالوا یا رسول وبم ذلک قال : تلک ملائکة الله باسطوا أجنحتها على الشام "صححه الألبانی.
أولى القبلتین، قال تعالى:
(قَدْ نَرَىٰ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَیْثُ مَا کُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللَّـهُ بِغَافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ ) عن عبد الله بن عمرو : "بینما الناس بقباء فی صلاة الصبح، جاءهم آت، فقال : إن رسول الله قد أنزل علیه اللیلة، وقد أمر أن یستقبل الکعبة، فاستقبلوها. وکانت وجوههم إلى الشام، فاستداروا إلى الکعبة "صححه الألبانی. عن البراء بن عازب : "صلینا مع النبی نحو بیت المقدس ستة عشر شهرا، أو سبعة عشر شهرا وصرف إلى القبلة "صححه الألبانی.
نزول عیسى بن مریم علیه السلام بالشام وبالتخصیص دمشق وهی خیر مدائن الشام، قال النبی : "ینزل عیسى بن مریم علیه السلام عند المنارة البیضاء شرقی دمشق علیه ممصرتان کأن رأسه یقطر منه الجمان "صححه الألبانی.
وقال النبی : "یوم الملحمة الکبرى فسطاط المسلمین بأرض یقال لها : ( الغوطة ) ؛ فیها مدینة یقال لها : ( دمشق ) ؛ خیر منازل المسلمین یومئذ "صححه الألبانی.
هلاک المسیح الدجّال فی الشام، قال النبی : "یأتی المسیح من قبل المشرق، وهمته المدینة، حتى ینزل دبر أحد ثم تصرف الملائکة وجهه قبل الشام، و هنالک یهلک "صححه الألبانی.
الشام عقر دار الإسلام، قال النبی : "عقر دار الإسلام بالشام "صححه الألبانی.
تکفل الله بالشام، قال النبی : "علیکم بالشام، فإنها صفوة بلاد الله، یسکنها خیرته من خلقه، فمن أبى فلیلحق بیمنه، و لیسق من غدره، فإن الله عز و جل تکفل لی بالشام و أهله "صححه الألبانی.
أن النار فی آخر الزمن ستحشر الناس فی الشام، قال النبی : "ستخرج نار فی آخر الزمان من حضرموت تحشر الناس قلنا فماذا تأمرنا یا رسول الله قال علیکم بالشام "صححه الألبانی.
توصیة رسول الله لنا بالذهاب إلیها، حیث تلحظ فی الأحادیث السابقة: "علیکم بالشام "، "ها هنا وأومأ بیده نحو الشام "
عن عبد الله بن حوالة : "یا رسول الله اکتب لی بلدا أکون فیه فلو أعلم أنک تبقى لم أختر على قربک قال علیک بالشام ثلاثا "صححه الألبانی.
أکرمها الله بالشهادة بأن ابتلاها بالطاعون، قال النبی : "أتانی جبرائیل علیه السلام بالحمى والطاعون، فأمسکت الحمى بالمدینة، وأرسلت الطاعون إلى الشام، فالطاعون شهادة لأمتی، ورجز على الکافر "صححه الألبانی.
أمر النبی بالالتحاق بجند الشام، لقوله : "ستجندون أجنادا جندا بالشام وجندا بالعراق وجندا بالیمن، قال عبد الله فقمت فقلت : خر لی یا رسول الله، فقال : علیکم بالشام فمن أبى فلیلحق بیمنه ولیستق من غدره، فان الله عز وجل قد تکفل لی بالشام وأهله "قال الألبانی: صحیح جداً.
دعاء النبی لها، قال النبی : "(اللهم بارک لنا فی شامنا، اللهم بارک لنا فی یمننا). قالوا : یا رسول الله، وفی نجدنا؟ قال : ( اللهم بارک لنا فی شامنا، اللهم بارک لنا فی یمننا ). قالوا : یا رسول الله، وفی نجدنا ؟ فأظنه قال فی الثالثة : ( هناک الزلازل والفتن، وبها یطلع قرن الشیطان "صححه الألبانی.
فیها المسجد الأقصى، ومن فضائله:
أولى القبلتین.
وهو ثانی مسجد وضع للناس، عن أبو ذر الغفاری : "قلت : یا رسول الله، أی مسجد وضع أول ؟ قال : ( المسجد الحرام ). قلت : ثم أی ؟ قال : ( ثم المسجد الأقصى ). قلت : کم کان بینهما ؟ قال : ( أربعون، ثم قال : حیثما أدرکتک الصلاة فصل، والأرض لک مسجد ) "رواه البخاری ومسلم.
ولا تشد الرحال إلا إلیه وللمسجد الحرام والمسجد النبوی، قال النبی : "لا تشد الرحال إلا إلى ثلاثة مساجد إلى المسجد الحرام وإلى المسجد الأقصى وإلى مسجدی هذا "صححه الألبانی.
ومضاعفة أجر الصلاة فیه، وعن أبو ذر الغفاری : "أنه سأل رسول الله عن الصلاة فی بیت المقدس أفضل أو فی مسجد رسول الله فقال صلاة فی مسجدی هذا، أفضل من أربع صلوات فیه، ولنعم المصلى، هو أرض المحشر والمنشر، ولیأتین على الناس زمان ولقید سوط – أو قال : قوس – الرجل حیث یرى منه بیت المقدس ؛ خیر له أو أحب إلیه من الدنیا جمیعا "صححه الألبانی.
لیأتین زمان على الناس یکون بیت المقدس خیر أو أحب إلیهم من الدنیا جمیعاً، والحدیث السابق یثبت ذلک.
وأن من صلى فی المسجد الأقصى کأنما خرج من ذنوبه کیوم ولدته أمه، قال النبی : "لما فرغ سلیمان بن داود من بناء بیت المقدس سأل الله ثلاثا حکما یصادف حکمه وملکا لا ینبغی لأحد من بعده وألا یأتی هذا المسجد أحد لا یرید إلا الصلاة فیه إلا خرج من ذنوبه کیوم ولدته أمه فقال النبی أما اثنتان فقد أعطیهما وأرجو أن یکون قد أعطی الثالثة "صححه الألبانی.
مسرى النبی ، وصلاة النبی فیه، قال النبی : "أتیت بالبراق، وهو دابة أبیض طویل، فوق الحمار، ودون البغل، یضع حافره عند منتهى طرفه، فرکبته، حتى أتیت بیت المقدس، فربطته بالحلقة التی تربط بها الأنبیاء، ثم دخلت المسجد، فصلیت فیه رکعتین "صححه الألبانی.
دعوة موسى علیه السلام، قال النبی : "أرسل ملک الموت إلى موسى علیهما السلام، فلما جاءه صکه، فرجع إلى ربه، فقال : أرسلتنی إلى عبد لا یرید الموت، قال : ارجع إلیه، فقل له یضع یده على متن ثور، فله بما غطت یده بکل شعرة سنة، قال : أی رب، ثم ماذا ؟ قال : ثم الموت، قال : فالآن، قال : فسأل الله أن یدنیه من الأرض المقدسة رمیة بحجر ). قال أبو هریرة : فقال رسول الله : لو کنت ثم لأریتکم قبره، إلى جانب الطریق تحت الکثیب الأحمر". رواه البخاری ومسلم.
المناطق والدول

الدولة مع العلم المساحة
(کم²) تعداد السکان الکثافة السکانیة
(فی کم²) العاصمة الناتج المحلی الإجمالی (المجموع) نصیب الفرد العملة الحکومة اللغة الرسمیة
بلاد الشام + العراق= الهلال الخصیب:
قطاع غزة 360 1,376,289 3,823 غزة $770 ملیون (2008) $2,900 (2008) شیکل إسرائیلی جدید السلطة الوطنیة الفلسطینیة حماس العربیة
الضفة الغربیة 5,8603 3,500,0005 4323,4 رام الله شیکل إسرائیلی جدید السلطة الوطنیة الفلسطینیة فتح العربیة
إسرائیل 20,770 7,029,529 290 تل أبیب $200.630 ملیار(2008) $28,206 (2008) شیکل إسرائیلی جدید نیابی دیموقراطی العبریة, العربیة
الأردن 92,300 6,507,470 58 عمان $32.112 ملیار(2008) $5,314 (2008) الدینار ملکیة دستوریة العربیة
لبنان 10,452 3,677,780 354 بیروت $49.514 ملیار (2008) $13,031 (2008) اللیرة جمهوریة العربیة
سوریا 185,180 23,027,000 93 دمشق $110.320 ملیار(2008) $4,748 (2009) اللیرة جمهوریة رئاسیة العربیة
المصدر:
صندوق النقد الدولی, April 24, 2009, PPP GDP 2008
البنک الدولی, July 1, 2009, PPP GDP 2008
ملاحظات:
2 المعلومات الخاصة بفلسطین تشمل الضفة الغربیة قبل حدود 1967.
3 هنال حوالی 400,000 مستوطن إسرائیلی فی القدس الشرقیة والضفة الغربیة.
مناطق محل خلاف
لواء الإسکندرون جزء من ترکیا الآن.
الجولان أراضی سوریة تحتلها إسرائیل.
القدس علیها نزاع بین الفلسطینیین والإسرائیلیین
أهم مدن الشام

أکبر المناطق الحضریة فی بلاد الشام
المدینة إداریا الدولة تعداد (2007) التأسیس صورة
دمشق دمشق سوریا 4,500,000 8000 ق.م

حلب حلب سوریا 3,780,000 8000 ق.م

عمان عمان الأردن 2,525,000 6500 ق.م

بیروت بیروت لبنان 2,250,912 8000 ق.م

حمص حمص سوریا 1,033,000 2300 ق.م

الزرقاء الزرقاء الأردن 792,665

اللاذقیة الشمال سوریا 554,000 1200 ق.م ق.م

طرابلس طرابلس لبنان 533,000 1400 ق.م

حماة حماة سوریا 410,680 5000 ق.م

غزة غزة فلسطین 449,221 3000 ق.م

إربد محافظة إربد الأردن 327,543 4000 ق.م

صیدا الجنوب لبنان 8000 ق.م

جونیه جبل لبنان لبنان 203,000 1000 ق.م

عرض • نقاش • تعدیل القائمة الکاملة قوائم متعلقة ببلاد الشام عرض • نقاش • تعدیل

کما تتخذ بعض کبریات المدن فی المنطقة أهمیة خاصة، مثل طرطوس، حمص، الرقة، دیر الزور، درعا، ادلب، السویداء فی سوریا وإربد، عجلون، جرش، السلط، مادبا، الکرک والعقبة فی الأردن القدس وحیفا، عکا، یافا، نابلس، صفد، جنین، بیت لحم، الناصرة والخلیل فی فلسطین المحتلة وطرابلس ،صیدا، زحلة، بعلبک، صور والبترون فی لبنان. إضافة إلى ذلک، هناک مدن شامیة کبیرة تقع الیوم ضمن الأقالیم السوریة الشمالیة التی ضمت إلى ترکیا بموجب معاهدة لوزان عام 1923. من هذه المدن ماردین ودیار بکر وعنتاب وأضنة ومرسین وکلس ومرعش واورفة وطرسوس وجزیرة ابن عمر ومدن لواء اسکندرون مثل أنطاکیة واسکندرون التی احتلتها ترکیا عام 1939.
أماکن دینیة


أحد الحارات القدیمة فی یافا، فلسطین المحتلة/إسرائیل
المکان الموقع الصفة صورة
المسجد الأقصى القدس، فلسطین إسلامی

قبة الصخرة القدس، فلسطین إسلامی

الحرم الإبراهیمی الخلیل، فلسطین إسلامی

الجامع الأموی دمشق، سوریا إسلامی

کنیسة المهد بیت لحم، الضفة الغربیة مسیحی

کنیسة القیامة القدس مسیحی

المغطس بیت عنیا، نهر الأردن، الأردن مسیحی

جبل نبو مادبا، الأردن مسیحی ویهودی

حائط البراق القدس إسلامی ویهودی

مصدر

^ Harris, William W. The Levant: a Fractured Mosaic
^ خطأ استشهاد: وسم "ref" غیر صحیح؛ لا نص تم توفیره للمراجع المسماة UCL
^
^
^
↑ أ ب جورج بوست، 1896. نباتات سوریا وفلسطین وسیناء: من طوروس إلى رأس محمد ومن البحر الأبیض المتوسط إلى بادیة الشام Flora of Syria, Palestine and Sinai; from the Taurus to Ras Muhammad, and from the Mediterranean Sea to the Syrian desert. الکلیة السوریة البروتستانتیة. بیروت، سوریا. تاریخ الولوج 26 تشرین الثانی 2011.
^ المادة 134
^ دروزة، محمد عزة. 1993. مذکرات محمد عزة دروزة. دار الغرب الإسلامی، بیرو
... ادامه
659 | 0
مترادف: 1- شامگاه، شب، عشا، فلق، ليل 2- غذاي شب
متضاد: بامداد
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [پهلوی: šām]
مختصات: (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: SAm
منبع: واژه‌نامه آزاد
معادل ابجد: 341
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
dinner | evening , supper
ترکی
akşam yemeği
فرانسوی
dîner
آلمانی
abendessen
اسپانیایی
cena
ایتالیایی
cena
عربی
عشاء
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "شام" در زبان فارسی به معنای وعده غذایی است که معمولاً در شب صرف می‌شود. در مورد قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. نام‌گذاری: "شام" معمولاً با حرف کوچک نوشته می‌شود مگر اینکه در ابتدای جمله قرار گیرد.

  2. استفاده از حروف اضافه:

    • برای نشان دادن زمان می‌توان از حروف اضافه استفاده کرد؛ به عنوان مثال: "در شام".
    • همچنین برای ترکیب با کلمات دیگر می‌توان از کلماتی مانند "صبحانه"، "نهار" و ... استفاده کرد.
  3. صرف فعل: هنگامی که بخواهید فعل‌هایی مرتبط با شام را به کار ببرید، به زمان و موضوع جمله توجه کنید؛ مثلاً: "من هر شب شام می‌خورم".

  4. ترکیب با صفت: می‌توانید از صفات برای توصیف شام استفاده کنید؛ مثلاً: "شام لذیذ"، "شام خوشمزه".

  5. نکات دستوری: در نوشتار رسمی و ادبی، دقت کنید علاوه بر رعایت قواعد نگارشی، از ساختارهای صحیح جمله استفاده کنید.

  6. نحوه‌ی تلفظ: تلفظ صحیح "شام" با تأکید بر حرف "ش" و صدای "ا" به صورت نرم انجام می‌شود.

با رعایت این نکات می‌توانید به‌درستی از کلمه "شام" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته، در اینجا چند مثال برای کلمه "شام" در جملات مختلف آورده شده است:

  1. امشب برای شام، تصمیم داریم پاستا درست کنیم.
  2. خانواده‌ام همگی دور میز نشستند تا شام را میل کنند.
  3. شام، یکی از مهم‌ترین وعده‌های غذایی در هر روز است.
  4. دوست دارم شام را در یک رستوران شیک و زیبا صرف کنم.
  5. بعد از یک روز خسته‌کننده، به خانه برگشتم و منتظر بودم تا شام آماده شود.

اگر نیاز به جملات بیشتر دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری