شهری
licenseمعنی کلمه شهری
معنی واژه شهری
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- شهرنشين 2- ولايتي | ||
متضاد | روستايي | ||
انگلیسی | urban, municipal, civic, townspeople, townsman, burgess, city slicker, townee, city | ||
عربی | مدني، متحضر، حضري | ||
ترکی | kentsel | ||
فرانسوی | urbain | ||
آلمانی | urban | ||
اسپانیایی | urbano | ||
ایتالیایی | urbano | ||
مرتبط | مدنی، وابسته بناحیه مسکونی مزروعی، وابسته بشهرداری، اجتماعی، اهالی شهر، اهل شهر، حاکم یا قاضی شهر، شهر نشین، رند، ساکنشهر، شهر | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "شهری" در زبان فارسی به چندین نحو میتواند مورد استفاده قرار گیرد و قواعد مرتبط با آن عبارتند از:
استفاده درست از کلمه "شهری" در نوشتهها و گفتارهای رسمی و غیررسمی اهمیت دارد و میتواند به درک بهتر مفاهیم کمک کند. | ||
واژه | شهری | ||
معادل ابجد | 515 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نقش دستوری | صفت | ||
آواشناسی | Sahri | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی شهری | ||
پخش صوت |
شهری. (ا.، ص.). کسی که لشکری، سپاهی، جنگی و رزمی نباشد. کشوری در برابر لشکری. م و د. کلمه "شهری" در زبان فارسی به چندین نحو میتواند مورد استفاده قرار گیرد و قواعد مرتبط با آن عبارتند از: جنس کلمه: "شهری" از نظر جنس و نوع، صفت است و به نوعی میتواند به معنای نسبت به "شهر" باشد. قاعدهی نوشتاری: این کلمه به صورت "شهری" نوشته میشود و باید توجه داشت که حروفش به درستی و بدون اشتباه تایپی نوشته شوند. ترکیب: "شهری" میتواند به عنوان صفت و در ترکیب با دیگر کلمات استفاده شود، مثلاً: مقابل: این کلمه معمولاً در مقابل "روستایی" به کار میرود و به فضایی درون شهر اشاره میکند. استفاده درست از کلمه "شهری" در نوشتهها و گفتارهای رسمی و غیررسمی اهمیت دارد و میتواند به درک بهتر مفاهیم کمک کند.
سپاهی و شهری همه شد یکی
نبردند نام قباد اندکی .
فردوسی
1- شهرنشين
2- ولايتي
روستايي
urban, municipal, civic, townspeople, townsman, burgess, city slicker, townee, city
مدني، متحضر، حضري
kentsel
urbain
urban
urbano
urbano
مدنی، وابسته بناحیه مسکونی مزروعی، وابسته بشهرداری، اجتماعی، اهالی شهر، اهل شهر، حاکم یا قاضی شهر، شهر نشین، رند، ساکنشهر، شهر