ضحاک
licenseمعنی کلمه ضحاک
معنی واژه ضحاک
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | zahak | ||
عربی | ضحك | ||
ترکی | kahkaha | ||
فرانسوی | rire | ||
آلمانی | lachen | ||
اسپانیایی | risa | ||
ایتالیایی | risata | ||
واژه | ضحاک | ||
معادل ابجد | 829 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | zahhāk | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] | ||
مختصات | (ضَ حَّ) [ ع . ] (ص .) | ||
آواشناسی | zahhAk | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی ضحاک | ||
پخش صوت |
ضحاک نام شخصیتی در شاهنامه است. او بعد از اینکه پدرش مرداس که پادشاهی عادل و دانا بود را می کشد، خود پادشاه شده و مردم را به فلاکت می رساند. او در تمام عمر خویش بطور متداوم گول شیطان را می خورد تا جایی که بعد از اینکه شیطان شانه اش را می بوسد، دو مار از هر شانه بیرون می آید و برای اینکه مارها را سیر نگه دارد، ضحاک هر روز دو مغز جوانان بی گناه را به آنها می دهد. فریدون و کاوه با حرکتی ملی سرانجام باعث شکست ضحاک می شوند و فریدون او را به دماوند می برد و او در آنجا می میرد.
ضحاک در فرهنگ ایرانی مظهر ظلم، ستم و ناعدالتی است و در زبان اوستایی نام او مترادف با اژدها نیز هست.
zahak
ضحك
kahkaha
rire
lachen
risa
risata