عبدالرحمن یکم الداخل
licenseمعنی کلمه عبدالرحمن یکم الداخل
معنی واژه عبدالرحمن یکم الداخل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | عبدالرحمن یکم الداخل | ||
معادل ابجد | 1141 | ||
تعداد حروف | 18 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی عبدالرحمن یکم الداخل | ||
پخش صوت |
عبد الرحمن بن معاویه بن هشام بن عبدالملک، معروف به عبدالرحمن اول یا عبدالرحمن الداخل. دمشق مارس 731م.-کوردوبا 788م. یکی از بازماندگان خلفای اموی بود که از اقبال روزگار، به امیری قرطبه/ کوردوبا رسید. 756. اوضاع داخلی حکومتِ اندلس، مجال اینرا به عبدالرحمن1 نداد که به سرزمین های مسیحی شمال تسلط یابد. خلافت 32 ساله او در جنگ هایی گذشت که یا برای غلبه بر مقاومت امیر پیشین، یوسف الفهری، و دو پسرش بود و یا در مقابله با شامیانِ طرفدار عباسیان و یا در نزاع با بربرهایی که در شبه جزیره ایبریا مستقر شده بودند. در تحولات کلی ناشی از تغییر حکومت از سلسله اموی به عباسی، آفریقا به دست روسای قبائل محلی یا امیران قبلی و یا نائبان امرای اموی افتاده بود که هریک اکنون به دنبال استقلال بودند. عبدالرحمن دریافت که در این اوضاع، جانش در خطر است و به سوی غربِ دوردست فرار کرد و در میان قبائل بربرِ موریتانی (قبیله نفزا که مادرش از آن قبیله بود) پناه گرفت. در میانه این اوضاع، انگیزه ای قوی در او شعله می کشید، از آنرو که عموی پدرش مسلمه، پیش بینی کرده بود که اوست که سلسله خانوادگی اش را احیا خواهد کرد. در این راه، بازماندگانی از امویان به یاریش شتافتند. رسیدن به شبه جزیره ایبریا عبدالرحمن جوان، به همراهی فداییِ وفادارش بدر و در پی گذشتن از از سرزمین های شمال آفریقا، در 755م. به سبته رسید . اسپانیای آنروز در وضعیت به هم ریخته ای بود که حاصل مدیریت ضعیفِ امیر یوسف بود. کشور تقسیم شده بود به مناطق پر کشمکشی بین عرب ها و درگیریهای قومی آنها با بربرها. این وضعیت، فرصتی را برای عبدالرحمن فراهم کرد که در آفریقا پیدا نمی کرد. با دعوت طرفدارانش به مالاگا رسید. سپتامبر 755. مدتی عبدالرحمن به رهبری هوادارانش پرداخت. یوسف شروع کرد به معامله با عبدالرحمن و یکی از دخترانش را به عقد او داد همراه با سرزمین هایی که در مقابل آنچه ولیعهد اموی انتظار می کشید بسیار کم بود. طی سال 756م. عبدالرحمن با کمک قوایی از سوریه، یمن وبربرها، در جنگی در جلگه رود وادی الکبیر که در 16 می به پایان رسید، قوای یوسف را در بیرون کوردوبا شکست داد. سپاه عبدالرحمن بسیار ضعیف بودند و تنها او بود که بر اسبی خوب سوار بود. پرچمی نداشتند ، در آن میان، عبدالرحمن عمامه سبزش را بر نیزه کرد. عمامه سبز و نیزه به پرچم امویان اسپانیا تبدیل شد. اعلام خلافت مستقل بر الاندلس کرد. عباسیان بغداد این قلمرو را از دست دادند. کمی بعد، عبدالحمن پیروزمندانه سوار بر اسب سفید باشکوهش به کوردوبا وارد شد. خلافت خلافت 32 ساله اش در جنگ هایی برای به انقیاد درآوردن اعراب و بربرها گذشت. در 759م. شورشی به سرکردگی یکی از امیران پیشین در گرفت که با کشته شدنِ او خاتمه پیدا کرد. در 763م. باید در همان مناطق با شورشی دیگر که با حمایت عباسیان شکل گرفته بود می جنگید و پیروز شد، سرِ فرماندهانِ آن شورش را برید و پُر از نمک و کافور کرد و برای خلیفه شرق فرستاد.
نیز به سراغ قلمروهای مسیحی رفت. ابتدا از پادشاه آستور-لئون خراج خواست که باید اجبارا به خاطر قدرت اموی می پرداخت، سپس در مرزهای شمالیِ شبه جزیره، سراغ فتح زاراگوزا و جنگ با فرانسویانِ شارلمانی رفت. سازماندهی قلمرواش بسیار خوب تنظیم شده بود که حاصل لیاقت وزیران، فرماندهانی از هفت اقلیمِ خلافت، رئیسانِ قبائل، قاضیانِ شهرها و تعالیم قرآن بود که ترکیبی از نژادها و اقوام مختلف را زیر سایه دستورات پیامبر با هم متحد می کرد ، چنان که موالی(مسیحیان مسلمان شده) مستعربان(مسیحیان خراج گذاری که در سرزمین های اسلامی می زیستند) و یهودان به فراوانی در این ترکیب بودند. ضمن اینکه همواره 4 یا5 مشاور در هر تصمیم سنگینی به او مشورت می دادند. دستور داد که هرگز ذکری از عباسیان بغداد نکنند. خود را امیرالمومنین خواند و بر مناره ها تحسین او جاری بود. کشاورزی را تشویق کرد و درخت نخل را به شبه جزیره ایبریا آورد. معروف است که درختان نخل اسپانیا از نسل آن درختِ نخلی اند که عبدالرحمن اول به دست خویش در باغ قصرش در کوردوبا نشاند. در 785م. تصمیم گرفت از مصالح یک بازیلیکای ویزیگوت که به نام (سن ویسنته) نامگذاری شده بود برای شروع ساخت مسجد کوردوبا که بعدها همچون سمبل شکوه اسپانیای اسلامی می شد استفاده کند. سه پسر قانونی داشت که در جانشینی اش مطرح می شدند، سلیمان، هشام و المنذر. عبدالرحمن بر اساس یک سنت قدیم شرقی تصمیم گرفت خود جانشینی اش را انتخاب کند. هشام را برگزید که بیش از بقیه به به خودش شبیه بود، در ظاهر و در شخصیت. هیچگاه و به هیچکدام از دشمنانش جنگی را نباخت و سلسله ای بنا نهاد که حکومت امویان را بر اسپانیا تا 1031م. دوام می داد. سیمای شخصیتی مورخان چنین شرح حالی از ظاهر و اخلاق موسس خلافت اموی اسپانیا ذکر می کنند: عبدالرحمن بلندبالا و لاغراندام بود، روشن چهره و با گونه هایی کم مو. خالی بر صورت داشت. سفید می پوشید و عمامه بر سر می گذاشت. فصیح بود، سخنور بزرگی بود، شاعری خوب بود و قلمی روان داشت. در سیاست با زیرکی و اقتدار عمل می کرد. جسور و مصمم بود و خستگی ناپذیر و بی آرام . در مراسم دعا برای باران امام جماعت می شد و با گریه از خدا التماس می کرد. به خاطر روحیه جنگی اش با دومین خلیفه عباسی-المنصور-مقایسه اش می کردند. در هنگام وفات یازده پسر و نه دختر به جای گذاشت.
Source: