احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود
licenseمعنی کلمه احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود
معنی واژه احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | ahmad mahmoud by ahmad mahmoud | ||
عربی | أحمد محمود بقلم أحمد محمود | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) در نوشتار فارسی، برای استفاده از اسم خاصی مانند "احمد اعطا" با نام ادبی "احمد محمود"، چند نکته قابل توجه است:
با رعایت این قواعد، میتوانید به شکل مناسبی نام و آثار احمد اعطا را معرفی کنید. | ||
واژه | احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود | ||
معادل ابجد | 396 | ||
تعداد حروف | 26 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود | ||
پخش صوت |
احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود (۴ دی ۱۳۱۰ اهواز - ۱۲ مهر ۱۳۸۱ تهران) نویسندهٔ معاصر ایرانی بود. او را پیرو مکتب رئالیسم اجتماعی میدانند. معروفترین رمان او همسایهها، در زمرهٔ آثار برجستهٔ ادبیات معاصر ایران شمرده میشود.
تولد و جوانی
محمود در ۴ دی ۱۳۱۰ در شهر اهواز از پدر و مادری دزفولی الاصل به دنیا آمد و شاید همین دلیل سبب شد تا بیشتر خود را دزفولی بداند. در برخی از آثارش چون همسایهها و مدار صفر درجه واژهها و جملاتی به گویش دزفولی به چشم میخورد و نیز شخصیت «نعمت» در داستان «غریبهها و پسرک بومی» از کتابی به همین نام نیز از یکی از ساکنین دزفول بنام نعمت علائی گرفته شده است که حولوحوش سال ۱۳۲۳ در دزفول بدست افراد ناشناسی ترور میشود.
سیاست، زندان و تبعید
پس از سپری کردن دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه در زادگاهش، به دانشکدهٔ افسری ارتش راه یافت؛ اما ازجمله تعداد زیاد دانشجویان دانشکدهٔ افسری بود که پس از کودتای ۲۸مردادماه سال ۱۳۳۲ بازداشت و سپس، بخشبخش آزاد شدند؛ درحالیکه تنها ۱۳ نفر از آنان در زندان باقی ماندند.
احمد اعطا، یکی از این دانشجویان بود که نه توبهنامهای امضا کرد و نه به هیچگونه همکاری با حکومت پهلوی تن داد. به همین دلیل، مدت زیادی را در زندان بهسر برد که گویا مشکل ریوی او که درنهایت به مرگش منجر شد، یادگار همان دوران بودهاست.
مدتی هم درحوالی خلیج فارس از جمله در بندر لنگه در تبعید به سر برد و البته خودش از این دوران با عنوان «زمانی که گرفتار بازی سیاست شده بودم» یاد میکند.
داستان نویسی
او خود می گوید:
« بعد از انقلاب به اصرار خودم بازخرید شدم و خانه نشین شد تا شاید به درد درمان ناپذیری که همه عمر با من بود - و هست - سامان بدهم. دیر بود اما چاره نبود. »
بیماری و مرگ
محمود در اواخر عمر با بیماری تنگی نفس مواجه شد و این بیماری در سال ۱۳۸۰ یکبار او را به بیمارستان کشاند. در اول مهرماه ۱۳۸۱ بار دیگر حال او به وخامت گرایید و پس از انتقال به بیمارستان و بستری شدن در روز جمعه، ۱۲ مهر سال ۱۳۸۱، بهدنبال یک دورهٔ بیماری سخت ریوی، در بیمارستان مهراد، در تهران درگذشت و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
آثار
مجموعه داستانها
مول (۱۳۳۸)
دریا هنوز آرام است (۱۳۳۹)
بیهودگی (۱۳۴۰)
زائری زیر باران (۱۳۴۷)
از دلتگی (۱۳۴۸)
پسرک بومی (۱۳۵۰)
غریبه ها (۱۳۵۲)
دیدار (۱۳۶۸)
قصه آشنا (۱۳۷۰)
از مسافر تا تبخال (۱۳۷۱)
رمانها
همسایهها (۱۳۵۳)
داستان یک شهر (۱۳۶۰)
زمین سوخته (۱۳۶۱)
مدار صفر درجه (۱۳۷۲)
درخت انجیر معابد (۱۳۷۹)، برندهٔ دورهٔ اول جایزهٔ هوشنگ گلشیری به عنوان بهترین رمان.
ترجمه
آدم زنده(رمان) - اثر «ممدوحبن عاطل ابونزال» (1376)
سایر نوشتهها
دو فیلمنامه
جوایز
هیأت داوران پکا جایزه «مجموعه آثار» را به احمد محمود داد.
بهگفته عطاالله مهاجرانی وزیر ارشاد وقت ایران؛ قرار بود در جشنواره بیست سال ادبیات داستانی در ایران که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۱۳۷۶ برگزار کرد، جایزهٔ ویژهٔ هیأت داوران به کتاب مدار صفر درجه احمد محمود اختصاص یابد اما بهدلیل مخالفت سید علی خامنهای رهبر ایران این جایزه اهدا نشد. مهاجرانی مینویسد: «فرموده بودید جشنواره متوقف شود؛ با شما به تفصیل درباره نویسندگان صحبت کردم؛ درباره تکتک نویسندگان و کارشان بحث کردیم. خوشبختانه درباره ۱۹ نفر راضی شدید و پذیرفتید که جایزه بدهیم. تنها نقطهٔ مقاومت شما رمان مدار صفر درجه احمد محمود بود که از قضا به عنوان رمان برگزیدهٔ بیست سال ادبیات داستانی انتخاب شده بود و من هیچگاه نگاه بهتزده و غمآلود احمد محمود را از یاد نمیبرم...حتما به یاد دارید فرمودید این رمان ضد جنگ است. گفتم مگر شما ضد جنگ نیستید؟! جنگ یک شر ناگزیر است و نه یک خیر لازم...»
نقد آثار احمد محمود
شهرام عدیلیپور نقدی درباره رمان مدار درجه صفر احمد محمود نوشته: «خلق تعداد زیاد شخصیت باعث شده او نتواند بهخوبی و درستی به تمام شخصیتهایش بپردازد و زوایا وریزه کاریهای آنان را از کار درآورد. قسمتهای زیادی از رمان مربوط میشود به زندگی روزمرهٔ آدمهایی که بود و نبودشان هیچ تفاوتی در روند پیشبرد رمان و وقوع حوادث آن ندارد... نویسنده در این رمان همچون گزارشگری دقیق به تمامی زوایای زندگی مردمان سر میکشد و همه چیز را بهدقت گزارش میدهد و دوربیناش همه چیز را به تصویر میکشد».
جستارهای وابسته
فهرست داستاننویسان ایرانی
پانویس
↑ شهر کوچک ما - احمد محمود وبگاه سخن
↑ سیروس علی نژاد;. «روایتگر خطه جنوب درگذشت». بیبیسی فارسی، ۰۶/۱۰/۲۰۰۲.
↑ گلستان، لیلی؛ حکایت حال، گفتگو با احمد محمود؛ کتاب مهناز؛ تهران چاپ اوّل 1380؛ ص 10.
↑ وبگاه پرند
↑ روایتگر خطه جنوب درگذشت، بیبیسی فارسی
↑ بی بی سی
↑ مهاجرانی: آقای خامنهای! اراذل را بر کشور حاکم کردهاید دویچه وله، ۱۲ ژوئن ۲۰۱۰
↑ سایت جن و پری
پیوند به بیرون
شخصیت های برجسته - شهرخمون دزفیل (شهرما دزفول) وبگاه پرند
داستان کوتاه «در تاریکی» نوشتهٔ «احمد محمود» وبگاه پرند
وبگاه سخن
نقدی بر رمان "مدار صفر درجه" اثر احمد محمود شهرام عدیلی پور
بی عرضگی شاعر، کالاگشتگی شعر نقدی بر داستان "قصه آشنا" اثر احمد محمود
احمد محمود (قصّهی تنهایی کویری ما ساده نیست)
دانلود کتاب غریبهها و پسرک بومی
دانلود کتاب زائری زیر باران
دانلود کتاب مول
دانلود کتاب داستان یک شهر
دانلود کتاب همسایهها
ن • ب • و
آثار احمد محمود
همسایهها • داستان یک شهر • زمین سوخته • مدار صفر درجه • آدم زنده • درخت انجیر معابد
ردههای صفحه: آثار احمد محمودرماننویسان اهل ایرانزادگان ۱۹۳۱ (میلادی)درگذشتگان ۲۰۰۲ (میلادی)زادگان ۱۳۱۰نویسندگان اهل ایرانبرندگان جایزه گلشیریاهالی دزفولاهالی اهوازاعضای حزب تودهمدفونان در امامزاده طاهر کرجنویسندگان داستان کوتاه اهل ایران
همچنین:
Ahmad Mahmoud (Persian: احمد محمود, December 25, 1931 Ahvaz, Iran – October 4, 2002 in Tehran, Iran) was an Iranian novelist.
In his youth he worked as a day laborer, driver, construction worker and suffered imprisonment for leftist political views and oppositionist activities. His first story appeared in Omid-e Iran magazine, and in 1959 Mahmoud began publishing collections of stories with Mul (The Paramour).
Other collections followed: Darya Hanuz Aram Ast (The Sea Is Still Calm) 1960, Bihudegi (Uselessness) 1962, Zaeri Zir-e Baran (A Pilgrim In The Rain) 1968, Pesarak-e Boumi (The Little Native Boy) 1971, and Gharibehha (The Strangers) 1972. Modern Persian Short Stories (1980) features a translation of his 1969 story "Az Deltangi" (On Homesickness) from A Pilgrim In The Rain. Hamsayeha (The Neighbors) appeared in 1974 and gave him immediate status as a novelist.
Dastan-e Yek Shahr (Story Of One City) was published in 1981. Zamin-e Sukhteh (The Scorched Earth) was published in the spring of 1982 in a limited 11,000 copies, with a second printing a year later of 22,000 copies. The three novels are a continuing saga set in Khuzistan during three important periods: The days of nationalization of oil in 1951, the aftermath of the coup détat which brought the Shah back to the throne in late August 1953, and Iraqs invasion of Iran in 1980.
In early 1990s Mahmoud published two collections of short stories: Didar (Visiting) 1990, Qesseh-ye Ashna (Familiar Tale) 1991, Az Mosafer Ta Tabkhal (From Passenger To Cold Sore) 1992, Madare-h Sefr Darejeh (Zero Degree Orbit) 1993, Adam-e Zendeh (The Live Human) 1997, and Derakht-e Anjir-e Maabed (The Fig Tree Of The Temples) 2000. Mahmoud died of respiratory failure in Tehran at the age of 71
Contents
1 Works
1.1 Short Story Collections
1.2 Interviews
1.3 Novels
Works
Short Story Collections
Mul (The Paramour), 1957
Darya Hanuz Aram Ast (The Sea Is Still Calm), 1960
Bihudegi (Uselessness), 1962
Zaeri Zir-e Baran (A Pilgrim In The Rain), 1967
Pesarak-e Bumi (The Little Native Boy), 1971
Gharibeh-ha (The Strangers), 1971
Didar (Visiting), 1990
Qesseh-ye Ashna (Familiar Tale), 1991
Az Mosafer ta Tabkhal (From Passenger To Cold Sore), 1992
Interviews
Hekayat-e Hal (The Story Of My Condition Now), a long interview with Ahmad Mahmoud by Ms. Lily Golestan, 1995
Novels
Hamsayeh-ha (The Neighbors), 1974
Dastan-e Yek Shahr (Story Of One City), 1981
Zamin-e Sukhteh (The Scorched Earth), 1982
Madar-e Sefr Darajeh (The Zero Degree Orbit), 1993
Adam-e Zendeh (The Live Human), 1997
Derakht-e Anjir-e Maabed (The Fig Tree Of The Temples), 2000
View page ratings
Rate this page
Whats this?
Trustworthy
Objective
Complete
Well-written
I am highly knowledgeable about this topic (optional)
Submit ratings
Categories: Iranian novelistsIranian short story writersPeople from AhvazGolshiri Award winners1931 births2002 deathsBurials at Emamzadeh Taher
ahmad mahmoud by ahmad mahmoud
أحمد محمود بقلم أحمد محمود
در نوشتار فارسی، برای استفاده از اسم خاصی مانند "احمد اعطا" با نام ادبی "احمد محمود"، چند نکته قابل توجه است:
-
فاصله و ترکیب: اگر قصد دارید هم نام واقعی و هم نام ادبی او را در یک جمله معرفی کنید، از ویرگول برای جدا کردن آنها استفاده کنید: «احمد اعطا، با نام ادبی احمد محمود».
-
حروف بزرگ: در نوشتههای رسمی و ادبی، حروف اول نامها (مثل «احمد» و «محمود») باید با حرف بزرگ نوشته شوند.
-
استفاده از عبارات توصیفی: اگر لازم است اطلاعات بیشتری در مورد شخص بدهید، میتوانید از عبارات توصیفی استفاده کنید. مثلاً: «احمد اعطا، شاعر و نویسنده ایرانی که با نام ادبی احمد محمود شناخته میشود».
-
نقل قول: اگر بخواهید به آثار یا نظرات او اشاره کنید، میتوانید از علامت نقل قول استفاده کنید: «احمد محمود در کتاب خود نوشته است: '...'».
- پیوستگی معنایی: در نوشتارهای ادبی و پژوهشی، حفظ پیوستگی معنایی و توضیح زمینههای مربوط به شخصیت و آثار او اهمیت دارد.
با رعایت این قواعد، میتوانید به شکل مناسبی نام و آثار احمد اعطا را معرفی کنید.