اراده
license
98
1667
100
معنی کلمه اراده
معنی واژه اراده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آهنگ، پشتكار، تصميم، خواست، عزم، غرض، قصد، مشيت، ميل | ||
انگلیسی | will, volition, animus, nisus | ||
عربی | سوف | ||
ترکی | İrade | ||
فرانسوی | volonté | ||
آلمانی | wille | ||
اسپانیایی | voluntad | ||
ایتالیایی | volere | ||
مرتبط | وصیت، میل، وصیتنامه، از روی اراده، مشیت، عناد، نیت، عمد، تقلا، تمایل | ||
واژه | اراده | ||
معادل ابجد | 211 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'arrāde | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [مٲخوذ از عربی: عرّادَة] | ||
مختصات | (اَ رّ دِ) ( اِ.) | ||
آواشناسی | 'erAde | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی اراده | ||
پخش صوت |
نیرویی که به همان اندازه که توان انجام دادن کاری هست، به همان اندازه توان انجام ندادن آن نیز هست. (نامههای عین القضات، جلد اول، نامهی یکم)
آهنگ، پشتكار، تصميم، خواست، عزم، غرض، قصد، مشيت، ميل
will, volition, animus, nisus
سوف
İrade
volonté
wille
voluntad
volere
وصیت، میل، وصیتنامه، از روی اراده، مشیت، عناد، نیت، عمد، تقلا، تمایل