گردان
licenseمعنی کلمه گردان
معنی واژه گردان
gardān
battalion
|
گردان
مترادف:
1- دوار، سيار، گردنده
2- جاري، روان، سيال
3- متحول، متغير، منقلب
متضاد:
ثابت
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت) ‹گردا›
مختصات:
(گَ)(ص فا.)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
gardAn
منبع:
واژهنامه آزاد
معادل ابجد:
275
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
battalion | winch
ترکی
tabur
فرانسوی
bataillon
آلمانی
bataillon
اسپانیایی
batallón
ایتالیایی
battaglione
عربی
كتيبة | جماعة منظمة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
در زبان فارسی، کلمه "گردان" به عنوان یک اسم و صفت کاربرد دارد و معانی مختلفی را میتواند به خود بگیرد. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی مرتبط با آن، موارد زیر را در نظر بگیرید:
-
معانی و کاربرد:
- اسم: به معنای وسیلهای که ادوات و اشیاء را میچرخاند. مانند "گرداننده".
- صفت: به معنای متغیر یا غیر ثابت، معمولاً در محاوره به کار میرود. مانند "شخص گردان".
-
نحوه استفاده:
- در متون رسمی، هنگام استفاده از "گردان" به عنوان اسم، باید به سیاق جمله توجه داشته باشید و با سایر کلمات هماهنگ کنید.
- در متون ادبی یا شعر، "گردان" میتواند به عنوان یک عنصر توصیفی با تکیه بر معنا و حس مورد نظر شاعر به کار رود.
-
قواعد املا و نگارش:
- "گردان" باید با حروف فارسی نوشته شود و از نگارش انگلیسی یا زبانهای دیگر پرهیز شود.
- در جملهبندی، باید توجه داشته باشید که به عنوان اسم، میتواند مفعول یا فاعل جمله باشد و به همین ترتیب، فعل و دیگر اسمها باید با آن سازگار باشند.
- جملات مثال:
- او حلقهگردان را به دست کرد.
- در این جنگ، فرماندهان گردان از استراتژیهای نوینی استفاده کردند.
با رعایت این نکات، میتوانید با کلمه "گردان" به طور صحیح و مؤثر کار کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- دانشآموزان در روز جشن، گردان زیبایی از پرچمها را به اهتزاز درآوردند.
- نیروهای نظامی در تمرینات خود با هماهنگی کامل، به شکل یک گردان سازماندهی شده بودند.
- در مسیر کوه، گردان کوچکی از دوچرخهسواران به سمت قله حرکت کردند.