گوش فرا داشتن
license
98
1667
100
معنی کلمه گوش فرا داشتن
معنی واژه گوش فرا داشتن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | إستمع إلى، أصغى، استمع إلى | ||
واژه | گوش فرا داشتن | ||
معادل ابجد | 1362 | ||
تعداد حروف | 11 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی گوش فرا داشتن | ||
پخش صوت |
گوش کردن. پذیرفتن. گوش فرا دادن.
ای بلبل همدرد دمی گــوش فــرادار
من هم بسرایم بود این غم شودم کم.
(فیض کاشانی)
بره کش از هـوش تهی بود مغز
گوش فرا ده بدان گفت نغز
(قاآنی)
ارومیهی گریان خاموش ماند
و در سکوت به غلغلهی دوردست گوش فراداد،
(احمد شاملو: آواز شبانه برای کوچهها)
إستمع إلى، أصغى، استمع إلى