جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

stain  |

لکی

معنی: زبان لَکی (که گویش لکی هم نامیده شده) زبان طوایف لک از زبان‌های ایرانی شاخه شمال غربی رایج در مناطق غرب ایران است. حدود یک‌ونیم میلیون نفر شامل یک میلیون نفر با زبان مادری (۲۰۰۲) به این زبان سخن می‌گویند.

اگرچه اغلب از شاخه گویشهای جنوبی کردی طبقه‌بندی شده‌است، اتنولوگ آن را یک زیرشاخه چهارم کردی طبقه‌بندی می‌کند. همچنین برخی آن را مرتبط با لری و برخی آن را زبانی مابین کردی و لری نامیده‌اند.

محتویات
تبارشناسی

منابع گوناگون نظرهای گوناگونی را در مورد تبار زبانی لکی ارائه می‌دهند. چنین به نظر می رسد که روند اخذ هویت کردی که از سده‌ها پیش مردم گوران مناطق اردلان (به مرکزیت سنندج) و سرزمین کرمانشاه در بر گرفت، در منطقه لک‌نشین تکمیل نشده و باعث مناقشه‌آمیز بودن موضوع تعلق قومیتی لک‌ها شده‌است. نتیجتا چنین به نظر می رسد که لکی از هر دو زبان‌ کردی‌تبار و لری‌تبار عناصری داراست.

نظریه کردی‌تبار
لهجه های جنوبی کردی یا (جنوب شرقی) شامل تعداد زیادی لهجه های منفرد و متفاوت نظیر (کرمانشاهی، کلهری، سنجابی، لکی فیلی) در استانهای کرمانشاه، کردستان، ایلام و لرستان در غرب ایران و نیز در شرق عراق می باشند.

دانشنامه بریتانیکا لکی را لهجه‌ای از زبان کردی نام می برد. و شماری دیگر از منابع نیز لکی را در شاخه زبان‌های کردی از شاخه زبان‌های ایرانی‌تبار غربی قرار داده‌اند. در کتاب "دائرةالمعارف اسلام" آمده است که: در لرستان (منظور ایالت قدیمی لرستان است) برخی اقوام کرد (قبایل لک در شمال و همچنین در بین فیلی ها، ایل محکی) زندگی می کنند.

دهخدا در مورد لک‌ها و لهجه لکی می نویسد: کردهای لکی در لرستان ساکن و خوش هیکل و تنومندند. رنگ آنها گندمی و مویشان سیاه یا خرمایی تیره‌است. لهجه لکی؛ لهجه‌ای از زبان کردی که مردم هرسین و توابع بدان سخن گویند. دایره المعارف بزرگ اسلامی نیز، لکی را لهجه‌ای از زبان کردی دانسته است؛ زبانشناس کانادایی آنونبی نیز در مورد لکی نوشته است که نظر فتاح را قبول دارد که لکی را در میان زبان های کردی طبقه بندی کرده است.

به گفته یکی از منابع، ترکیب و واژه‌های لکی به طور گسترده‌ای به لری، که خود یکی از زبان‌های فارسی‌تبار و زیرشاخه زبان‌های جنوب غربی-ایرانی است، تغییر کرده‌اند. ولی ساختار اصلی دستوری و افعال لکی «همانند دیگر لهجه‌های کردی» در زمره زبان‌های شمال غربی ایرانی قرار می‌گیرد. این ارتباط همچنین با مشاهده بقایای ساختار کنایی (ارگاتیو) در لکی که یک عیار زبان کردیمنبع است تصدیق می‌شود. بنابراین اصولاً زبان لکی شبیه به کردی و از لری متفاوت است. با این وجود کردی کرمانشاهی از گویش‌های جنوبی کردی که مجاور با لکی است، خود ساختار ارگاتیو ندارد.

نظریه لری‌تبار
۷۰ درصد واژگان لکی با زبان فارسی مشترک است. ۷۸ درصد با لری خرم‌آبادی و ۶۹ درصد با لری شمالی. لک‌های پیشکوه قویاً خود را لر می‌دانند و لک‌های پشتکوه پیوندهای قوی فرهنگی هم با لرها و هم با کردها نشان می‌دهند.

برخی منابع لکی را در پیوستار تدریجی فارسی-لری-گورانی در میان لری و گورانی قرار داده ولی همانندی‌های آن بیشتر به سمت لری می‌دانند. برخی زبان‌شناسان هم لکی را کاملاً در دستهٔ لری طبقه‌بندی کرده‌اند.

زین‌العابدین شیروانی نویسنده کتاب تاریخی بستان‌السیاحه در سدهٔ نوزدهم، لک‌ها به عنوان یکی از ایل‌های لر می‌نامد. در دوران معاصر نیز ح. ایزدپناه نویسنده فرهنگ لکی، کرد دانستن لک‌ها را یک «سوءتفاهم» و ناشی از استفاده واژه کرد از قدیم در معنی مردمان کوچ‌نشین ایرانی‌تبار در سراسر منطقه می‌داند.

در لرستان جایگزینی زبانی به سوی لری در میان گویشوران لکی در جریان است و گویشوران لری نیز به نوبه خود گرایش به استفاده بیشتر از فارسی معیار دارند.

محل زندگی گویشوران



محل زندگی گویشوران لکی
حوزه گسترش گویش لکی عبارت است از:

۱- بخش چغلوندی یا هرو در شرق لرستان با ایل بزرگ بیرانوند.

۲- شهرستان سلسله یا الشتر در شمال شرقی.

۳- شهرستان دلفان یا نورآباد لرستان در شمال غربی.

۴- شهرستان کوهدشت در غرب لرستان با طایفه‌هایی همچون آزادبخت، اتیوند، اولادقباد، گراوند و شاهیوند و بخش رومشگان در جنوب کوهدشت با طوایف امرایی، پادروند.

۵- شرق استان‌های کرمانشاه و کردستان و ایلام مانند شهرهای هرسین، دینور و دره شهر.

۶- جنوب استان همدان

۷- بخش‌هایی دیگر از طوایف لک در کردستان عراق، کرکوک و خانقین سکونت دارند. در کردستان عراق تعداد گویشوران لک بیشتر از ایران است.

۸- گروههای زیادی از لکها در طول تاریخ از مناطق خود کوچانده و تبعید شده اند از جمله گروهی که ساکن شمال ایران هستند و به کردهای تبعیدی معروفند و گروهی دیگر که توسط عثمانیها به اطراف آنکارا(شهر هایمانا یا هیمنا) کوچانده شدند به لکهای "شیخ بزینی" یا کردهای هیمنه ای معروفند که هنوز فرهنگ و هویت خود را کمابیش حفظ کرده اند.

معمولاً لک‌های کنگاور، صحنه، هرسین، کاکاوند، دلفان و لک‌های جنوب (نورآباد، کوهدشت) لر دانسته می‌شوند.

در تاریخ‌های گذشتگان از جمله تاریخ گزیده نوشته حمدالله مستوفی از شانزده ولایت به عنوان کردستان یاد شده‌است. حمدالله مستوفی در سال ۷۴۰ هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ولایت آن را آورده‌است:

کردستان و آن شانزده ولایت است و حدودش به ولایات عرب و خوزستان و عراق عجم و اذربایجان و دیاربکر پیوسته‌است. آلانی، الیشتر، بهار، خفتیان، دربند، تاج خاتون، دربند رنگی، دزبیل، دینور، سلطان اباد، چمچمال، شهر زور, کرمانشاه (قرمیسین) هرسین، وسطام.

در اسناد تاریخی قرن شانزده میلادی نیز طوایف لک را بخشی از طوایف کرد م
یدانند نظیر کتاب شرفنامه شرف‌خان بدلیسی که به فارسی نوشته شده‌است.

بخش‌هایی دیگر از مردم قوم لک در کرکوک و خانقین عراق سکونت دارند. در عراق تعداد گویشوران لک را بیشتر از ایران حدس زده‌اند.




برای اثبات‌پذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است یا منابع ارائه‌شده به‌درستی ارجاع داده نشده‌اند.
لطفاً با توجه به شیوهٔ ویکی‌پدیا برای ارجاع به منابع با ارایهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید.
مطالب بی‌منبع در آینده مردود و حذف خواهندشد.
طوایف استان لرستان خود سه بخش اصلی هستند، لر بختیاری، لر بالا گریوه‌ای یا خرم آبادی، و لک. لک‌ها را پشتکوهی نیز میخوانند که ساکن بخش‌های شمالی لرستان هستند.

با این حال دکتر پرویز ناتل خانلری زبان لری و بختیاری را همخانواده با کردی میداند.. در کوهستان بختیاری و قسمتی از مغرب استان فارس ایلهای بختیاری و ممسنی و بویراحمدی به گویشهایی سخن میگویند که با کردی خویشاوندی دارد، اما با هیچیک از شعبه‌های آن درست یکسان نیست، و میان خود آنها نیز ویژگیها و دگرگونیهایی وجود دارد که هنوز با دقت حدود و فواصل آنها مشخص نشده‌است. اما معمول چنین است که همه گویشهای بختیاری و لری را جزو یک گروه بشمارند..

مذهب

بیشتر لک‌های ایران مسلمان و شیعه هستند و تعدادی هم پیرو آیین یارسان هستند.

ادبیات

از ویژگی‌های لکی، داشتن فرهنگ غنی مکتوب است. برخی آثار سرایندگان لک در تذکره به همت مرحوم اسفندیارخان غضنفری تحت عنوان «گلزار ادب لرستان» گردآوری شده‌است. شاعران برجسته‌ای از حوزه کولیوند (الشتر) مانند ملا پریشان، ملا منوچهر و ملا حف‌علی و اخیرا رضا حسنوند و عزیز بیرانوند(خم گرین) شعرهایی به این زبان سروده‌اند.منبع

از دیگر آثار مکتوب می‌توان به سروده‌های اهل حق نظیر: کلام خان الماس، نامه سرانجام، هفتوانه پهلویانه عسگری عالم و خم گرین عزیز بیرانوند اشاره کرد. دیگر اثر مشهور شاهنامه لکی است که اخیرا انتشارات اساطیر آن را منتشر کرده‌است.منبع

آواها

لکی a e ê i î o ó ô = ü u û
فارسی آ (مثل آرام) ا (مثل اشک) ای کوتاه (در فارسی معادل ندارد) ا (مثل امروز) ای (مثل ایلام) ا( مثل اردک) (در فارسی معادل ندارد) (در فارسی معادل ندارد) او کوتاه(در فارسی معادل ندارد) او (مثل دوست)
مثال Agir (آتش) Esp (اسب) Sê (سیاه) Esir (اشک) Fîl (فیل) Non (نان) Sór (قرمز) Sôr (عروسی) Kurd (کورد) Dûs (دوست)
ا( مثل اردک) از لری وارد لکی شده است و برخی از لک‌ها این آوا را ندارند (لرها معمولاً "آ" را به "و" تبدیل می کنند).
دستور

ضمایر شخصی:
مفرد جمع
م(من) ئیمه
تۊ هامه
ئیو ئیوان
ضمیر انعکاسی در لکی "وژ" است.
ضمایر اشاره:
حالت مفرد جمع
نزدیک یە(-وه) یەوه نه
دور ئەوه ئەوانه
حالت مجهولی:
پسوند مجهول ساز در لکی "-ریا" است.
فارسی لکی
کشته شده کوشریا
خورده شده هوەریا
خوانده شده خوەنریا
افعال:
حال ساده فعل "خوردن":
مفرد جمع
مەرم مەریمن
مەرین مەرینان(-ون)
مەرێ مەرن
مثال: ئاوه مەهوارد.(آب خوردم)



ماضی ساده فعل "خوردن":
مفرد جمع
هواردم هواردمان(-ون)
هواردت هواردتان(-ون)
هواردێ هواردان(-ون)
مثال: ئاوت هوارد.(آب خوردی)



ماضی استمراری فعل "خوردن":
مفرد جمع
مەهواردم مەوواردمان(-ون)
مەهواردت مەهواردتان(-ون)
مەهواردێ مەهواردان(-ون)
مثال: ئەوانه مەهووارد.(آب می خوردند)



ماضی نقلی فعل "خوردن":
مفرد جمع
هواردمه هواردمانه(-ونه)
هواردته هواردتانه(-ونه)
هواردیه هواردیانه(-ونه)
مثال: ئاومان هواردیه.(آب خورده ایم)



ماضی بعید فعل "خوردن":
مفرد جمع
هواردۊیم هواردۊیمان(-ون)
هواردویت هواردۊیتان(-ون)
هواردۊیتێ هواردۊیان(-ون)
مثال: ئاوتان هواردۊی.(آب خورده بودید)

ویژگی‌های دستوری:
در گویش لکی مانند سورانی و کورمانجی ویژگی ارگاتیو مشاهده می شود:
فارسی بروجردی لری کرمانشاهی لکی سورانی
آب خوردم اِو خوردِم او هەردم ئاو خواردم ئاوم هوارد ئاوم خوارد
چی گفتی؟ شی گفتی؟ چی گوتی؟ چە وتی؟ چەت وت؟ چیت گوت؟
اضافه کردن فتحه, "ە"، قبل از فعل در زمان‌های استمراری :
فارسی بروجردی لری کلهری لکی سورانی
آب می خورم اِو مُخورِم او مۆهۆرم ئاو خوەم ئاوە مەرم ئاو دەخۆم
کتاب می خواندم کتاو مُخُنِّم کتاو مێهەنم کتاو خوەنیام کتاومە مەخوەن کتاوم دەخۆێند
واژگان:

ساختار و واژگان در تقسیم بندی زبان‌ها نقش مهمی ایفا می کنند. در زیر تعدادی از واژگان فارسی رایج به همراه معادل‌های آنها در برخی گویش‌ها و زبانهای رایج در غرب کشور آورده شده است.

فارسی بروجردی لری کلهری لکی سورانی کورمانجی هورامی
آب اِو آو ،اُوْ ئاو ئاو ئاو av -
باران بارو بارو واران واران، وه شت باران، وه رشت baran واران
چشم چِش چَش چاو چه م چاو chav چه م
اینجا اینجِه، اینجُ ایچه ئێره ئێره ئێره li vê derê -
زیاد زیاد زیاد فره فره زۆر zor,pir,gelek,zaf فره
داماد داماد دوما زاوا زوما زاوا zava, zaba -
رهگذر رهگذر رهگوذر ڒێویار ڒێویار ڒێبوار rêwî -
اتاق اتاق اتاق دێ دێ دێ، ژوور jûr, oda, olî -
خانه خونه هونه ماڵ ماڵ ماڵ، خانوو mal, xanî -
با وا، واردِ وا گه رد گه رد گه ڵ gel -
بچه بَچَه بچه مناڵ ئایل منداڵ zarok -
کلیه کلیه، گُردالَه گورداڵه گورداڵه گورداڵه گورداڵه gurchik -
سهم، بخش سهم سهم به ش به ش به ش besh -
نمک نمک نمک نمه ک خووا خووا xo -
چیز شی، چی چی چێشت چێ شتێ tisht -
روز روز، رو روز ڒووژ ڒووژ ڒۆژ roj ڒوژ
شب شِو شِو شو شو شو shev -
خوش خوش خوش خوه ش خوه ش خۆش xwosh وه ش
شما شما شوما ئیوه هومه ئێوه hûn شمه
زن زن زن، زێنه ژن ژه ن ژن jin -
مرد مرد پیا پێا پێا پێا، مێرد mêr -
پدر، بابا بابا، بوئَه بُووَه باوگ باوه باب bav -
مادر نِنَه، مامان دا، دایَه داێک دأ داێک، داێه dayîk -
پسر پسر کُر کور کور کُر kur -
دختر دُختَر دُختِر دوت دت، ئافره ت کچ، کنیشک kech, dot -
نفس نفس نفس، هناسه هناسێگ هناسێ هناسێ bêhn, henase -
غروب ایواره ایواره ئیوواره ئیوواره ئێوواره êvar -
افعال و ترکیبات:

فارسی بروجردی لری کلهری لکی سورانی کورمانجی هورامی
آب خوردم اِو خوردِم او هَه ردم ئاو خوواردم ئاوم هووارد ئاوم خووارد min avê veduxard -
خودم خویِم خوم خوه م وژم خۆم ez bi xwe وێم
من هم ! مَنَم! مه هم! منیش! منیج! منیش! ez jî / min jî منیش!
رفتم رفتِم ره تم چم چم چووم، ڒۆیشتم ez chûm -
آمدم آمایِم اۆمام هاتم هه تم هاتم ez hatim -
برو بَرو رو بچو بچو ده چو bichû? -
خواستن خواسَن هاستن خوازین گِستِن ویستن xwestin -
می کنم مُکُنِم مێ کم که م(ئه که م) مه که م ده که م ez dikirim مه که رو
انداختن اِناختن ونن خستن ئاشتن هاۆێشتن avêtin -
لازم بودن لازم بین لازم بین لازم بین ئه گره ک بین له گره ک بوون le lazmatî (îhtiyac) bûn -
آمده بودم آمیه بی یِم اۆمایه بیم هاتویم هه تویم ها ته بووم ez hatibûm -
آمده ام آمی یَم اۆمامه هاتومه هه تمه ها توومه ez hatim -
افتادن اِفتی یَن اۆفتاێن که فتن که تن که وتن ketin -
رنگ‌ها در لکی

فارسی لکی الفبای لاتین
سفید سِفید، چه رمێ sefed, charmê
سیاه ڒه ش، سێ resh, sê
آبی کاوو kaû
قرمز، سرخ سور sor
سبز سه وز siwz
قهوه ای بوور، هویل bûr, hoîl
خاکستری خاکی xakî
زرد زه رد zerd
گاهشماری به لکی

ماه ایرانی ماه لکی (مانگ له کی) الفبای لاتین
فروردینگان په نجه pence
اردوبهشت مێرێان mêrêan
خرداد گاکوور gakûr
تیر ئاگرانی agranî
مرداد مردار mirdar
شهریور ماڵه ژێر male jêr
مهر ماڵه ژێر دوماێنه male jêr domaêne
آبان تویل ته کن toîl tekin
آذر مانگه سێه mange sêe
دی نورووژ niwrûj
بهمن خاکه لێه xake lêe
اسفندگان مانگ ئێد mang êd
مقایسه لکی با برخی گویش‌های کردی:
Lekî Feylî Kelhurî Soranî Kurmancî Hewramî English
wehar, vihar wehar wehar behar, wehar bihar, behar wehar spring
tawsan tawsan tawsan hawîn, hamîn, tawsan havîn hamna, hamîn summer
payîz payîz payîz payîz pehîz, payîz payîz fall
varan, waran, veşt waran waran baran, waran, verişt baran - rain
çem çaw çaw çaw çav çem eye
dit, afiret dut dut kiç keç, dot - girl
kur kur kur kur kur - boy
gurdale gurdale gurdale gurdale gurçik - kidney
rêvêar rêwêar rêwêar rêbwar rêwî - stranger
ayîl minal minal mindal zarok - child
wijim xwem xwem xom ez bi xwe wêm myself
ketin keftin keftin kewtin ketin - to fall
aîtin, aîştin xistin xistin hawêştin avêtin - to throw
mi hetim mi hatim mi hatim min hatim ez hatim - I came
mi merim/mexwim mi xwem/xwerim mi xwem/dixwem min exwem/dexom ez dixwim min meweru I eat
mi nanim hward mi nan xwardim mi nan xwardim min nanim xward min nan xward - I ate the meal
mi nane merim/mexwim mi nan xwem mi nan xwem min nan dexwim ez nanê dixwim - I am eating the meal
mi nanme mehward mi nan xwardisim mi na xwardêam min nanim dexward min nan dixward - I was eating the meal
mi hetime mi hatime mi hatime min hatûme ez hatime - I have come
mi hetüm mi hatüm mi hatüm min hatibûm ez hatibûm - I had come


جستارهای وابسته

گویش چهاردولی
زبان کردی
گویش‌های جنوبی کردی

ن • ب • و
زبان‌های رایج در ایران
پانویس

↑ Language family of Laki on Ethnologue
↑ Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
↑ Anonby, Erik John, Kurdish or Luri?
↑ Laki’s disputed identity in the Luristan province. ص. ۱۵، بازدید: آوریل ۲۰۰۹. (پی‌دی‌اف)
↑ نقل منابع از ایزدپناه، ح.: فرهنگ لکی، موسسه فرهنگی جهانگیری، تهران ۱۳۶۷خ، ص ۱۱.
↑ B. Grimes, (ed.), Luri, in Ethnologues (۱۳th edition), Dallas 1996, p.۶۷۷
↑ ۷٫۰ ۷٫۱ Ethnologue report for language code:lki
↑ Windfuhr, G. (۲۰۰۹). The Iranian Languages, Routledge, p. ۵۸۷
↑ Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) ۲۰۰۰.
↑ Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) ۱۹۸۹.
↑ V. Minorsky, “Lak”, Encyclopaedia of Islam.
↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ Ethnologue report for Laki
↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ آکوپف، گ. ب.، حصارف، م. ا.؛ ترجمه سیروس ایزدی، کردان گوران، مسئله کرد در ترکیه: از آغاز جنبش کمالیان تا کنفرانس لوزان، تهران: انتشارات زوار، ۱۳۸۶/۲۰۰۷، صص۸۸-۹۱.
↑ Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) ۲۰۰۰, P.۷۷,.
↑ I. Kamandar Fattah, Les Dialectes kurdes méridionaux : étude linguistique et dialectologique. Louvain, Peeters, 2000, p. ۵۵-۶۲
↑ G. Windfuhr, The iranian Languages, Routledge, 2009, P. ۵۸۷
↑ G. Windfuhr, The iranian Languages, Routledge, 2009, P. ۵۸۷
↑ دایره المعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸-۵۴۹
↑ I. Kamandar Fattah, Les Dialectes kurdes méridionaux : étude linguistique et dialectologique. Louvain, Peeters, 2000, p. ۵۵-۶۲
↑ Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
↑ دایره المعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸-۵۴۹
↑ لغت‌نامهٔ دهخدا، لکی
↑ Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) ۲۰۰۰,.
↑ Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) ۱۹۸۹,
↑ Ethnologue report for laki
↑ Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
↑ آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
↑ زبان‌ها و گویش‌های ایران. منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری
↑ فرهنگ کردی کرمانشاهی، علی اشرف درویشیان، (کردی به فارسی)، نشر سهند، تهران، ۱۳۷۵
↑ The Encyclopaedia of Islam By Sir H. A. R. Gibb, Volume V, page ۸۲۳
↑ لغت‌نامهٔ دهخدا، لکی
↑ دایره المعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸-۵۴۹
↑ لری چند زبان است؟
↑ Kurdish Academy of Language: Laki
↑ The Kurds: a concise handbook By Mehrdad R. Izady, pages: ۱۷۴-۱۷۵
↑ Ethnologue report for language code: lki
↑ Anonby, Erik John, Kurdish or Luri? Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: مه ۲۰۱۰. (PDF)
↑ Anonby, Erik John, Kurdish or Luri?
↑ Laki’s disputed identity in the Luristan province. ص. ۱۵، بازدید: آوریل ۲۰۰۹. (پی‌دی‌اف)
↑ نقل منابع از ایزدپناه، ح.: فرهنگ لکی، موسسه فرهنگی جهانگیری، تهران ۱۳۶۷خ، ص ۱۱.
↑ B. Grimes, (ed.), Luri, in Ethnologues (۱۳th edition), Dallas 1996, p.۶۷۷
↑ شیروانی، زین‌العابدین، بستان‌السیاحه، تهران: کتاب‌خانهٔ سنایی، حدود ۱۹۸۰.
↑ ایزدپناه، ح.: فرهنگ لکی، موسسه فرهنگی جهانگیری، تهران ۱۳۶۷خ، ص ده (مقدمه).
↑ Anonby, Erik John, Kurdish or Luri? Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: آوریل ۲۰۰۹. (پی‌دی‌اف)
↑ آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. ا نتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
↑ آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. ا نتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
↑ رشیدیاسمی ( کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او. ص ۱۷۲-۱۸۱)
↑ آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
↑ زبانها و گویش‌های ایران. منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری
↑ زبانها و گویش‌های ایران. منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری
پیوند به بیرون

نمودار درختی زبان لکی در اتنولوگ

ن • ب • و
گویش‌ها و لهجه‌های کردی

ن • ب • و
زبان‌های ایرانی
رده‌های صفحه: الگوهای ایران زبان‌های ایرانی زبان کردی زبان‌هاگویش‌های لرستان لک لهجه‌های گویش جنوبی
کردی
قس کوردی
لەکی ناوی یەکێک لە بن‌شێوەزارەکانی شێوەزاری کوردیی باشوورییە.
سەرچاوەکان

↑ دایره المعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران، ١٣٨٠ ، س. 548-549
↑ لغت‌نامه‌ی دهخدا، لکی
↑ Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000.
↑ Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989
↑ Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
↑ آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. انتشارات پرسمان. 1382
↑ Ethnologue report for language code:lki
↑ فرهنگ کردی کرمانشاهی، علی اشرف درویشیان، (کردی به فارسی)، نشر سهند، تهران، ١٣٧٥
ب و د
لقوپۆپی زمانی کوردی
ب و د
زمانی کوردی
ئەمە کۆڵکەوتارێکە. دەتوانی یارمەتیی ویکیپیدیا بدەیت بە فراوانکردنی.
پۆلەکان: Language articles with undated speaker dataلقوپۆپی زمانی کوردی کورتزمانی کوردی
قس آذربایجانی
Lək dili (Lekí və ya لکی) — Hind-Avropa dillərinin İran dil qrupuna daxil olan dil dir.İranın(Luristan ,Kirmanşah, İlam (ostan), Həmədan, Qəzvin)ostanlarında və İraq ərazilərində yayılmış dildir.
Sözlər müqayisəsi

Azərbaycan dili Lək dili Kürdçe Azərbaycan dili Lək dili Kürdçe
su av av göz çem çav
ev mal mal gecə shiw shew
ata bawe bav ana dalekə/da dayik, da
oğlan kur kur qız dit keç, dot
qırmızı sor sor yağış varan baran, waran (kelhuri)
yuxu xaú xwê yaşil siwz kesk
qadın jən jin it si kûçik, se
Bu məqalənin azərbaycan dili əlifbasının ərəb qrafikası ilə qarşılığı vardır. Bax: لک دیلی

Dil ilə əlaqədar bu məqalə qaralama halındadır. Məqaləni redaktə edərək Vikipediyanı zənginləşdirin.

İran dil qrupu
Kateqoriyalar: Dil qaralamalarıLək diliİran dilləri
قس انگلیسی
The Republic of Mahabad (Kurdish: Komarî Mehabad/کۆماری مەھاباد, Persian: جمهوری مهاباد ), officially known as Republic of Kurdistan and established in Iranian Kurdistan, was a short-lived, Kurdish government that sought Kurdish autonomy within the limits of the Iranian state. The capital was the city of Mahabad in northwestern Iran. The state itself encompassed a small territory, including Mahabad and the market towns of Piranshahr, Sardasht, Bukan, Naqada and Ushnaviya. The republics founding and demise was a part of the Iran crisis during the opening stages of the Cold War.
Contents
Background

Iran was invaded by the Allies in late August 1941, with the Soviets controlling the north. In the absence of a central government, the Soviets attempted to attach northwestern Iran to the Soviet Union, and promoted Kurdish nationalism. From these factors resulted a Kurdish manifesto that above all sought autonomy and self-government for the Kurdish people in Iran within the limits of the Iranian state.
In the town of Mahabad, inhabited mostly by Kurds, a committee of middle-class people supported by tribal chiefs, took over the local administration. A political party called the Society for the Revival of Kurdistan (Komeley Jiyanewey Kurdistan or JK) was formed. Qazi Muhammad, head of a family of religious jurists, was elected as chairman of the party. Although the republic was not formally declared until December 1945, Qazis committee administered the area with commendable efficiency and success for over five years until the fall of the republic.
Soviet attitude

The Soviets were generally ambivalent towards the Kurdish administration. They did not maintain a garrison near Mahabad and also did not have any civil agent of sufficient standing to exercise any great influence. They encouraged Qazis administration by practical benevolent operations such as providing motor transport, keeping out the Iranian army, and buying the whole of the tobacco crop. On the other hand, the Soviets initially did not like Kurdish administrations refusal to be absorbed into the larger Democratic Republic of (Persian) Azerbaijan, and discouraged the formation of an independent Kurdish state. The Soviets allowed for safe passage of Mustafa Barzani and his followers into the Soviet Union following the fall of Mahabad.
Foundation

In September 1945, Qazi Muhammad and other Kurdish leaders visited Tabriz to seek the backing of a Soviet consul to found a new republic, and were then redirected to Baku, Azerbaijan SSR. There, they learned that the Democratic Party of Azerbaijan was planning to take control of Iranian Azerbaijan. On December 10, the Democratic Party took control of East Azerbaijan Province from Iranian government forces, forming the Azerbaijan Peoples Government. Qazi Muhammad decided to do likewise, and on December 15, the Kurdish Peoples Government was founded in Mahabad. On January 22, 1946, Qazi Muhammad announced the formation of the Republic of Mahabad. Some of the aims mentioned in the manifesto include:
Autonomy for the Iranian Kurds within the Iranian state.
The use of Kurdish as the medium of education and administration.
The election of a provincial council for Kurdistan to supervise state and social matters.
All state officials to be of local origin.
Unity and fraternity with the Azerbaijani people.
The establishment of a single law for both peasants and notables.
End

On March 26, 1946, due to pressure from Western powers including the United States, the Soviets promised the Iranian government that they would pull out of northwestern Iran. In June, Iran reasserted its control over Iranian Azerbaijan. This move isolated the Republic of Mahabad, eventually leading to its destruction.
The Republic of Mahabad depended on Soviet support. Archibald Bulloch Roosevelt, Jr., grandson of the former U.S. President Theodore Roosevelt, wrote in "The Kurdish Republic of Mahabad" that a main problem of the Peoples Republic of Mahabad was that the Kurds needed the assistance of the USSR; only with the Red Army did they have a chance. However, this close relationship to the USSR alienated the republic from most Western powers, causing them to side with Iran. Qazi Muhammad did not deny that his republic was funded and supplied by the Soviets, but did deny that the Kurdish Democratic Party (KDP) was a communist party. He claimed that this was a lie fabricated by the Iranian military authorities, and added that his ideals were very different from the Soviets.
Qazi Muhammads internal support eventually declined, especially among the Kurdish tribes who had supported him initially. Their crops and supplies were dwindling, and their way of life was becoming hard as a result of the isolation. Economic aid and military assistance from the Soviet Union was now gone, and the tribes saw no reason to support Qazi Muhammad. Many tribes began to leave. The townspeople and the tribes had a large divide between them, and their alliance for Mahabad was crumbling. As previously stated, the tribes and their leaders had only supported Qazi Muhammad for his economic and military aid from the Soviet Union. Once that was gone, many did not see the purpose in staying with Qazi Muhammad. Other tribes resented the Barzanis, since they did not like sharing their already dwindling resources with them. Some Kurds deserted Mahabad, including one of Mahabads own marshals, Amir Khan. Mahabad was economically bankrupt, and it would have been nearly impossible for Mahabad to have been economically sound without harmony with Iran
Those who stayed began to resent the Barzani Kurds, as they had to share their resources with them.
On December 5, 1946, the war council told Qazi Muhammad that they would fight and resist the Iranian army if they tried to enter the region. The lack of Kurdish tribal support however made Qazi Muhammad only see a massacre upon the Kurdish civilians performed by the Iranian army rather than Kurdish rebellion. This forced him to avoid war at all cost, even if it meant sacrificing himself for his people, which eventually happened and lead to his execution.
On December 15, 1946, Iranian forces entered and secured Mahabad. Once there, they closed down the Kurdish printing press, banned the teaching of Kurdish language, and burned all Kurdish books that they could find. Finally, on March 31, 1947, Qazi Muhammad was hanged in Mahabad on counts of treason.
Aftermath

Mustafa Barzani, with his soldiers from Iraqi Kurdistan, had formed the backbone of the Republics forces. After the fall of the republic, most of the soldiers and four officers from the Iraqi army decided to return to Iraq. The officers were condemned to death upon returning to Iraq and are today honored along with Qazi as heroes martyred for Kurdistan. Several hundred of the soldiers chose to stay with Barzani. They defeated all efforts of the Iranian army to intercept them in a five-week march and made their way to Soviet Azerbaijan.
In October 1958, Mustafa Barzani returned to Northern Iraq, beginning a series of struggles to fight for an autonomous Kurdish region under the KDP, carrying the same flag that was used in Mahabad.
Massoud Barzani, the President of Iraqi Kurdistan as of 2012, is the son of Mustafa Barzani. He was born in Mahabad when his father was chief of the military of the Mahabad forces in Iranian Kurdistan.
See also

List of Kurdish dynasties and countries
Republic of Ararat
Qazi Muhammad
Kurdish Autonomous Region
Kingdom of Kurdistan
Abdul Rahman Ghassemlou
Sadeq Sharafkandi
Mustafa Hijri
Notes

^ a b Allain, Jean (2004). International Law in the Middle East: Closer to Power than Justice. Ashgate Publishing Ltd. pp. 27–28.
^ a b McDowall, David (2004).
... ادامه
9615 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: laki
منبع: واژه‌نامه آزاد
معادل ابجد: 60
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
stain | spot , speck , blot , stigma , lucky
ترکی
uşak
فرانسوی
laquais
آلمانی
lakai
اسپانیایی
lacayo
ایتالیایی
lacchè
عربی
بقع | تلوث , لون , لطخ , وسخ , أخصب الشعر , دهن الخشب , لوث , شرب , عاب , شان , حضن , بقعة , صبغة , عيب , صباغ , دهان الخشب , وصمة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "لکی" به عنوان یک واژه‌ی زبان فارسی، چندین کاربرد و معنی دارد. در زیر به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به آن اشاره می‌کنیم:

  1. نوشتار صحیح:

    • "لکی" به همین شکل نوشته می‌شود و باید توجه داشت که از حروف کوچک استفاده شود مگر در آغاز جمله.
  2. جنس و تعداد:

    • کلمه "لکی" اگر به عنوان یک اسم خاص یا عام بکار رود، بسته به معنای مورد نظر می‌تواند به صورت مفرد یا جمع مورد استفاده قرار گیرد.
  3. معنا و سیاق:

    • "لکی" می‌تواند به معانی مختلفی از جمله اشاره به لکی زبان (گویش) و یا اشاره به قوم لکی (از اقوام ایرانی) داشته باشد. بنابراین، اهمیت دارد که کلمه در سیاق مناسب خود استفاده شود.
  4. نکات نگارشی:
    • در متون رسمی و علمی، برای اشاره به قوم یا زبان لکی، باید حتماً واژه را با دقت و با رعایت احترام به فرهنگ و زبان آن قوم بیاورید.
    • در مواردی که بخواهید در متن خود توضیحات بیشتری بدهید، می‌توانید به تاریخچه و زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی قوم لکی نیز اشاره کنید.

با رعایت این نکات می‌توانید نوشته‌های خود را در مورد کلمه "لکی" به شکل صحیح و مؤثرتر ارائه دهید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. لکی یکی از لهجه‌های زیبا و خاص زبان فارسی است که در برخی مناطق ایران صحبت می‌شود.
  2. خانواده‌ام همیشه در تعطیلات به روستای لکی می‌روند تا از زیبایی‌های طبیعی آن لذت ببرند.
  3. در کتاب‌های تاریخ می‌خواندم که فرهنگ لکی دارای ریشه‌های عمیق و غنی است که به تاریخ این سرزمین بازمی‌گردد.

واژگان مرتبط: لکه، لک، ننگ، زنگ زدگی، داغ، الودگی، نقطه، محل، مکان، لحظه، ذره، لکه یا خال میوه، خال، بد نامی، کلاله، داغ ننگ، لکه ننگ

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری