مثبت
licenseمعنی کلمه مثبت
معنی واژه مثبت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | صفت، پابرجا، ثابت، متقن، مدلل، استوار، برقرار، اثباتي، ايجابي، فاز ، خوب، خوش، خوش آيند ، ياري رسان، كارآمد ، بزرگتر از صفر | ||
متضاد | منفي، سلبي نول 1- خوب، خوش، خوش آيند 2- ياري رسان، كارآمد 3- بزرگتر از صفر | ||
انگلیسی | positive, affirmative, established | ||
عربی | إيجابي، موجب، مؤكد، لا يقبل الجدل، قاطع، حقيقي، عملي، واثق من نفسه، كمية ايجابية، صورة موجبة | ||
ترکی | pozitif | ||
فرانسوی | positif | ||
آلمانی | positiv | ||
اسپانیایی | positivo | ||
ایتالیایی | positivo | ||
مرتبط | قطعی، محقق، یقین، تصدیق آمیز، اظهار مثبت، مقرر، پا بر جا | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مثبت" به معنای چیزی است که جنبهای خوب، مطلوب یا تأثیرگذار دارد. در زبان فارسی، این کلمه میتواند در جملات و عبارات مختلف به کار رود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با استفاده از کلمه "مثبت" اشاره میشود:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "مثبت" به طور مؤثر و درست در نگارشهای فارسی خود استفاده کنید. | ||
واژه | مثبت | ||
معادل ابجد | 942 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | mosbet | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] [قدیمی] | ||
مختصات | (مُ ثَ بِّ) [ ع . ] (اِفا.) | ||
آواشناسی | mosbat | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی مثبت | ||
پخش صوت |
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست: کلمه "مثبت" به معنای چیزی است که جنبهای خوب، مطلوب یا تأثیرگذار دارد. در زبان فارسی، این کلمه میتواند در جملات و عبارات مختلف به کار رود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با استفاده از کلمه "مثبت" اشاره میشود: نحو و ساختار جملات: ترکیبها: همحوزههای معنایی: علامتگذاری: کاربرد در متون: با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "مثبت" به طور مؤثر و درست در نگارشهای فارسی خود استفاده کنید.
اِرین erin (کردی: اِرینی)
ژوتَپ žotap (پشتو: جوتپ وره)
پونیا punyã (سنسکریت: پونیَ punya)
سِریاس seryãs (سنسکریت: سرِیَس sreyas)
پریتیمَت pritimat (سنسکریت)
صفت، پابرجا، ثابت، متقن، مدلل، استوار، برقرار، اثباتي، ايجابي، فاز ، خوب، خوش، خوش آيند ، ياري رسان، كارآمد ، بزرگتر از صفر
منفي، سلبي نول
1- خوب، خوش، خوش آيند
2- ياري رسان، كارآمد
3- بزرگتر از صفر
positive, affirmative, established
إيجابي، موجب، مؤكد، لا يقبل الجدل، قاطع، حقيقي، عملي، واثق من نفسه، كمية ايجابية، صورة موجبة
pozitif
positif
positiv
positivo
positivo
قطعی، محقق، یقین، تصدیق آمیز، اظهار مثبت، مقرر، پا بر جا