اسب اسپ اسپه
license
98
1667
100
معنی کلمه اسب اسپ اسپه
معنی واژه اسب اسپ اسپه
spah horse
|
اسب اسپ اسپه
معنی:
واژه اسب (Aspa)(نیک آفرید) که در اوستا آمدهاست، خود واژه ای است از دوره پیش از تاریخ و به احتمال زیاد مادی(پارتی، اوستایی)، و در پارسی باستان (asa)بوده و در سانسکریت(acva) آمدهاست. و بسیاری از نامهای اساطیری در متون کهن از این واژه گرفته شدهاست، به مانند: «اسپریس» به معنی میدان اسب دوانی و «اسپست» به منای یونجه که با تلفظی متفاوت به برخی زبانهای دیگر منتقل شدهاست.
نام اسب همواره با واژههایی مانند چابکی همراه بودهاست. پیشینیان برای اسبهای خود احترام بسیاری قائل بودند به گونهای که صاحب اسب، نیاکان اسب نژادین خود را تا ۱۲ نسل پشت میدانست و به هنگام مرگ اسبش به شدت غمگین میشد.منبع همچنین اسب را جانوری نجیب نیز میشناسند. ولی در هنگام خشم اسب نزدیک شدن بدان بس خطری است.
محتویات
نام اسبهای گوناگون در زبان فارسی
سر یک اسب در یکی از مینیاتورهای ایرانی مربوط به یکی از دستنوشتههای مثنوی مولوی از سال ۸۹۱ق. /۱۴۸۶م.
اَبرَش: اسبی که در پوستش لکههایی به غیر از رنگ اصلیاش وجود داشته باشد.∗
باره یا بارگی: به معنی مطلق اسب گفته میشود و ربطی به باربری ندارد.
بالاد و بالاده: اسب تندرو یا اسب یدکی.
بوز: اسب نیله (کبودرنگ).
توسن: اسب سرکش.
جُرده: اسب اخته.
چرمه: کلا به معنی اسب، یا اسب سپید یا اسبی که دست و پایش سپید باشد.
خنگ: اسب سپید.
سمند: اسب زرد.
شولک: اسب تیزرفتار
نَوَند: اسب تندرو.
یَکران: اسب نژاده و نجیب.
عمر خیام در کتاب نوروزنامه نام گونههای اسب را چنین بیان میکند:
الوسچرمه، سرخچرمه، تازیچرمه، خنگ، بادخنگ، مگسخنگ، سبزخنگ، پیسهٔ کمیت، کمیت، شبدیز، خورشید، گور سرخ، زردرخش، سیارخش، خرماگون، چشینه، شولک، پیسه، ابرگون، خاکرنگ، دیزه، بهگون، میگون، بادروی، گلگون، ارغون، بهارگون، آبگون، نیلگون، ابرکاس، باوبار، سپیدزرده، بورسار، بنفشهگون، ادس، زاغچشم، سبزپوست، سیمگون، ابلق، سپید، سمند.∗
اسب سفید
اسب
واژهشناسی
اسب را در پارسی میانه و اوستایی نیز اَسپ (asp)میگفتند. نامهای بسیاری از بزرگان ایرانی در روزگار باستان دارای پسوند -اسپ بودهاست (مانند گشتاسپ، ارجاسپ، گرشاسپ، گشتاسپ، جاماسپ، لهراسپ، ویشتاسپ، هیدراسپ، بیوراسپ، ساتاسپ، سیاوش و...)که نشان از اهمیت این جانور در میان ایرانیان است. در زبان سانسکریت این واژه به ریخت azva بوده که واژه سوار و اسوار نیز در زبان پارسی کنونی از همین ریشهاند. خود این واژه از ریشهٔ واژهٔ هندواروپایی *eḱwa یا eḱwo ریشه گرفتهاست. اسب برای اولین بار در آسیای میانه اهلی شدهاست. سپس به دشتهای ایران راه یافتهاست. در ایران باستان بویژه دوره هخامنشی اسب نقش بسیار زیادی داشت به اسبهای تربیت یافته پارس میگفتند عربها این کلمه را به فارس معرب کردهاند و آن را به معنی تیزرو و سوار کار ماهر به کار میبرند. اسب حیوانی است که با سرما و شرایط سخت کوهستانی سازگار است بر خلاف شتر که با شرایط گرم و شن زار و سرزمین عربی سازگار بودهاست.
نامهای ساخته شده با پسوند اسب:
گرشاسب (دارندهٔ اسب لاغر)
گشتاسب (دارندهٔ اسب نر)
لهراسب (دارندهٔ اسب تیزرو)
ارجاسب (دارندهٔ اسب ارزنده)
جاماسب (دارندهٔ اسب درخشان)
تهماسب (دارندهٔ اسب پهلوانتن)
بیوراسب (دارندهٔ ده هزار اسب)
زرسب (دارندهٔ اسب قزل)
آریاسب (دارندهٔ اسب آریایی)
اراسپ (دارندهٔ ی اسب تندرو)
شیدسب (دارندهٔ اسب فروغمند)
هوکاسب (دارندهٔ اسب زیبا)
هیتاسب (دارندهٔ اسب بر گردونه)
شیرسب (دارندهٔ اسب شیرمانند)
گرداناسب (دارندهٔ اسب دلیر)
سیاوسب (دارندهٔ اسب سیاه)
هیدراسب
ساتاسب
پیشینه
دیوارنگاری غار دوشه، خرم آباد لرستان، حدود هزاره هشتم پیش از میلاد
تاریخ تکامل اسبها هنوز به طور دقیق مشخص نمیباشد. برای مثال، زمان جدا شدن گونههای الاغ (اکووس آسینوس)، اسبهای وحشی (اکووس فروس) و گورخرها و اسبهای اهلی (اکووس کابالوس) معلوم نیست. همچنین مشخص نیست گونهٔ اسبهای اهلی حاصل انتخاب طبیعی هستند یا انتخاب مصنوعی توسط انسان. قدیمیترین سنگوارههای مربوط به این گونه به هفت هزار سال پیش از میلاد باز میگردند. ابتدا اسب به منظور تهیهٔ غذا شکار میشدهاست، ولی با گذر زمان انسان آن را به فرمان خود در آورد و برای تهیهٔ شیر و گوشت، و نیز حمل و نقل، آن را پرورش داد. قدیمیترین آثار رام کردن اسبها در اروپای شرقی، شمال قفقاز و آسیای مرکزی یافت شدهاند. پرورش و تربیت اسبها به مرور زمان اهمیت ویژهای یافت و انسان به درساژ و اصلاح نژاد پرداخت.
نژادهای مختلف
نژادهای اسب زیاد و متفاوت است. این فراوانی حاصل آمیختگی اسبها توسط انسان، و نیز انتخاب طبیعی میباشد. به طور کلی اساس جدا کردن اسبها از پونیها، قد آنها میباشد. قد اسب (بلندی جدوگاه) باید از ۱٫۴۸ متر بیشتر باشد. با این وجود استثنا نیز داریم (مثلاً فالابلا).
در اینجا نام و توضیح برخی از نژادهای اسب آورده شدهاست:
اصیل ایرانی
گذشتهٔ این نژاد هنوز به درستی شناخته نشدهاست، ولی بی تردید این نژاد بسیار قدیمی است و از خاور میانه و نواحی دشتی و کوهستانی یا نیمه کوهستانی این منطقه ریشه گرفتهاست. طی تلاش ایرانیان از قبل از هخامنشیان در پرورش و اصلاح این نژاد، اسبهای اصیلی به وجود آمدند که به خاطر چابکی و مقاومتشان مایه حیرت شدند اما بیشترین فعالیتهای اصلاح این نژاد در زمان اشکانیان که ساکن شمال شرق ایران بودند انجام شد و اشکانیان که سوارکارانی ماهر بودند پس از در دست گرفتن حکومت در ایران در۲۵۰ ق. م اسب پارسی را به اسب ترکمن ترجیح داده و به مرور زمان رو یه اصلاح و پرورش این نژاد و مقاوم کردن آن آوردند. نژاد اسبهای اصیل انگلیسی از آمیزش اسبهای پارس و اسبهای محلی (انگلیسی) ریشه میگیرد. خون این نژاد امروزه تقریباً در رگهای همهٔ نژادهای سبک وزن جاری ا ست.
قد این اسبها بین ۱٫۴۵ تا ۱٫۵۵ متر است. آنها میتوانند هر رنگی داشته باشند ولی ابلق نیستند. رنگ (اسب)|رنگ مشکی نیز در آنان بسیار نادر است. موهای اسب پارس ابریشم مانند است. یکی از خصوصیات آن دمش است که بالا نگه داشته شدهاست (حتی به هنگام حرکت). از خوصوصیات دیگر آن سر کوچک و برجسته، گردن بلند و کمانی، کمر کوتاه، کپل بالا و افقی و پاهای محکم آن است. پوست اسب پارس نازک است، به طوری که رکهای آن به خصوص در سر، مشخص هستند. پیشانی آن صاف است سوراخهای بینی آن باز میباشد. به علاوه، اسب پارس بر خلاف دیگر نژادها ۱۷ دنده و ۵ مهرهٔ کمری دارند (به جاب ۱۸ دنده و ۶ مهرهٔ کمری).
خصوصیات اندام شناسی اسب عرب ایران
معمولاً وضعیت اندام شناسی ،یک اسب در سه بخش سر ، بدن و یال و دم و اندام حرکتی مورد بررسی قرار می گیرد . قد اسب عرب را از سطح زمین تا مرتفع ترین ناحیه جدوگاه 142 تا 149 سانتی متر و گاهی حدود 145 سانتی متر مطرح کرده اند.
الف ) مشخصات سر :
پیشانی : معمولاً عریض ، مسطح و یا کمی برجسته است .
روی بینی : در اسبهایی که قسمت وسط بینی در مقطع طولی و نمای عرضی ، عرض کمی داشته باشد آن را جمع می نامند که برخی نویسندگان این ویژگی را در اسب عرب مطرح می کنند ولی یکی از ویژگیهای اسب عرب در این ناحیه مقداری فرورفتگی در سطح طولی است و گاهی اوقات هم صاف دیده می شود ، روی بینی اسب خوزستان عمدتاً صاف است .
انتهای بینی و منحزین : در اسب عرب انتهای بینی به طور واضح برجسته می باشد و و منحزین کاملاً گشاد و ناصاف می باشد .
گوش : معمولاً گوشهای اسب عرب کوچک هستند . گوش اسب عرب از ترکمن کوچکتر است .
چشم : یکی از ویژگیهای بارز اسب عرب چشمهای زیبای آن هستند که جذابیت و زیبائی خاصی به چهره آن می بخشند ولی به طور کلی چشمهای اسب عرب درشت ، گرد و معمولاً حدقه برجسته دارند که برجستگی حدقه در چشمان اسب عرب از ویژگیهای شاخص آن است .
گونه : گونه در اسب عرب مشخص است . معمولاً دارای سطحی گرد است .
لبها : باریک و متناسب است و زیبائی خاص به چهره می دهد .
به طور کلی اگر بخواهیم از اختصاصات عمومی و ویژگیهای اختصاصی ناحیه سر در اسب عرب صحبت کنیم می توانیم بگوئیم که اسب عرب سری متناسب با بدن خود دارد که سر در ناحیه گونه ها عمق زیادی دارد و معمولاً در ناحیه پیشانی در حد فاصل چشمها برجستگی سپر مانندی به نام جبه دارد و در ناحیه لبها و پوزه کمی جمع تر می شود و کلاً سر فرمی مثلثی شکل پیدا می کند و در ناحیه دو فک تحتانی فضای وسیعی وجود دارد که در اسب خوب این فاصله منحصر به فرد است . ب ) مشخصات بدن و یال و دم :
جدوگاه : معمولاً چون اسب عرب دارای اتصال قوی گردنی – سینه ای می باشد در نتیجه ارتفاع جدوگاه با گردن یکی شده و معمولاً جدوگاه مشخص در اسب عرب به چشم نمی خورد و بصورت پیوسته با گردن بلندی می یابد.
کمر : معمولاً زین گاه اسب عرب اندکی پائین تر از سطح کپل و جدوگاه می باشد که مقدار این پائین افتادگی کمر بسیار متناسب با بدن و خوش فرم است .
کپل : کپل اسب عرب یکی از ویژگیهای اندام شناسی آن است معمولاً اسب عرب دارای کپل گرد و کاملاً برجسته و بسیار خوش فرم است .
سینه : این ناحیه در اسب عرب هم در عرض و هم در طول عمق متناسبی دارد و به خاطر عرض زیاد و متناسب آن ناحیه با ناحیه شکم پیوسته به نظر میرسد . در هر صورت این عمق متناسب سینه به همراه منخرین گشاد و فاصله زیاد دو فک تحتانی ، شرایط تنفسی خوبی را برای این نژاد فراهم می سازد . در هر صورت سینه عریض و عضلانی از اختصاصات این نژاد می باشد .
شکم : در اسب عرب شکم به صورت مدور و استوانه ای در امتداد سینه قرار دارد .
یال و دم : یال و دم بلند و پرپشت در اسب عرب یکی از ویژگیهای بارز و شاخص این نژاد می باشد که زیبائی و جلوه زیادی به آن می بخشد . یکی از ویژگیهای اسب عرب بالا گرفتن دم در هنگام حرکت است .
ج ) اندامهای حرکتی : از شاخص ترین ویژگیهای اندام حرکتی سم های سخت ، بزرگ و معمولاً مقطع گرد آنها است . همچنین دستها و پاها کاملاًعضلانی و قلم در اندامهای حرکتی جلو و عقب قطر متناسب و قوی دارند و هم چنین یکی از ویژگیهای اسب عرب وجود موهایی در پشت ناحیه بخلق است که به نام Feather نامیده می شوند . همچنین در مفصل خرگوشی ( Hock ) در اسب عرب خمیدگی نسبت به بقیه نژادها اندکی بیشتر است ) . توضیح : یکی از ویژگیهای اسب عرب در مورد گردن آن است که معمولاً اسب عرب قوسی در ناحیه گردن دار دکه معمولاً به سر فرمی قوسی شکل یا قویی شکل می دهد که اصطلاحاً به آن Mitbah می گویند .اسب.
تفاوت اساسی ساختار و ترکیب بدن اسب عرب با سایر اسبها
اسبهای دنیا دارای 18 دنده – 6 مهره کمری و 18 مهره دمی می باشند . اما اسب عرب دارای 17 دنده – 5 مهره کمری و 16 مهره دمی می باشند . این اختلاف، به تحرک زیاد و ناحیه دم حیوان کمک می کند . ناحیه پشت حیوان کوتاه و تا حدودی مقعر می باشد . دست و پای قوی و بدن جمع و جور جزء صفات خوب اسب عرب است . اسب.
اسب اصولا حیوانی است که در آب و هوای سرد و خشک تکامل یافته و در مناطق بیابانی همچون کویرهای عربستان رشد نیافتهاست.
اصیل ترکمن
اسب ترکمن گونهای از زیباترین اسبها است که در منطقهٔ ترکمن صحرا زیست کرده و پرورش مییابد. رنگ آنها بیشتر خاکستری رنگ و بدنی کشیده و لاغر دارند. شکم آنها بر خلاف بسیاری از نژادهای دیگر اسبها، تخت و به معنی دیگر شکم آنها لاغر است. صادرات این اسب به خارج از کشور ممنوع است.
اسب ترکمن اسبی است دارای ویژگیهای منحصر به فردی از جمله: قد ۱۴۸ تا ۱۵۵ سانتیمتر، گوشهای بلند ومتحرک، سینه فراخ و متناسب، کپل کم شیب با عرض خوب، مفاصل قوی، سمهای محکم با زاویه مناسب، تحمل حرکات سنگین ورزشی و…است. رنگهای اصلی این نژاد: کهر، نیله، کرنگ، سمند و قره کهر میباشد.
نژادهای شناخته شده از اسب ترکمن در چهار گروه: یموت، آخال تکه، چناران(مخلوط از تلاقی اسب ترکمن وعرب)و گوگلان (منقرض گردیده) دسته بندی شدهاند.
اسب ترکمن اندامی کشیده، دُمی باریک، سر و گردن زیبا دارد. برای اسبهای بانژاد ترکمن درسالهای گذشته ذخیرههای ژنتیک این اسب، تقاضای جهانی یافتهاست. اسب ترکمن در نزد ترکمنها پیشینهای طولانی در سنن و زندگی صحرانشینی وجنگ وگریزها درگذشته داشتهاست.
گفتنی است برنامههای اشتباه ایران در نیم قرن گذشته لطمه زیادی به ذخیره ژنتیکی اسبهای ترکمن زدهاست و متاسفانه تعداد اسبهای ترکمن خالص و خوب به شدت کاهش یافتهاست.
امروزه خالصترین اسبهای ترکمن ایران را در منطقه راز و جرگلان ترکمن صحرا از توابع استان خراسان شمالی میتوان یافت که بیشترین جمعیت این اسب را دارا میباشد. خوشبختانه در سالهای اخیر توجه بیشتری به تولید اسبهای ترکمن شدهاست. تعدادی اندک و پراکنده از این نژاد توسط علاقه مندان در تبریز، اصفهان، تهران و همدان نیز نگهداری میشوند.
اصیل انگلیسی (تروبرد Thoroughbred)
اصیل انگلیسی (تروبرد)
این نژاد دیرینهٔ طولانیای ندارد و از آمیزش اسبهای اصیل عربی با اسبهای محلی در انگلستان به وجود آمدهاست. بلندی جدوگاه اسبهای اصیل انگلیسی بین ۱٫۶۵ تا ۱٫۸۰ متر است. اسبان این نژاد تیزپاترین اسبهای دنیا هستند و از آنها در مسابقات اسبدوانی به خصوص مسابقات تاخت استفاده میشود. این اسبها معمولاً در مسابقات درساژ و پرش نیز موفق هستند. اسبهای اصیل انگلیسی نسبتاً حساس، زودشکن و عصبی هستند، که با توجه به تقلا و ریسکی که حین مسابقات میکنند قابل توجیهاست. رنگ بدن آنها نیز معمولاً کهر، کهر تیره، خاکستری و سیاه است. رنگهای ابرش و طلایی نیز در آنها دیده میشود. رنگ سفید بسیار نادر است. گردن و پاهای این نژاد بسیار کشیده میباشد.
هانووری(Hanoverian)
اسبهای هانووری یا هانوورین شناخته شده ترین اسبهای نژاد خونگرم اروپایی به شمار میروند و در ایالات متحده و همچنین در کل جهان به خوبی شناخته شدهاند. اسب نژاد هانووری در رشتههای پرش، درساژ و سه روزه عملکردی بسیار خوب دارد.
بنابراین اگر در فکر خرید اسبی برای سوارکاری حرفهای و شرکت در مسابقات پرش و به ویژه درساژ هستید اسب نژاد هانووری برایتان مناسب است. موفقیتهایی که این نوع اسب در رقابتها به دست آوردهاست برتری او را به خوبی نشان میدهد. در المپیک سال ۱۹۹۲، ۱۳ مدال به اسبهای نژاد هانووری تعلق گرفت و ۴ عنوان قهرمانی پی در پی پرورش اسب جهان همراه با ۵ مدال طلا، ۱ نقره و ۲ برنز در مسابقات درساژ و پرش نمایشی در المپیک سال ۱۹۹۶ جایگاه این اسبها را هر چه بیشتر نشان داد.
انجمن اسب هانوورین آمریکا در سال ۱۹۷۸ شکل گرفت.
پیشینهٔ نژاد هانووری
این نژاد از ایالت نیدرزاکسن واقع در شمال آلمان نشات گرفتهاست که پادشاهی سابق هانووری در آن وجود داشت. در آنجا یک صنعت پر رونق پرورش اسب در شهر () به مدت تقریبا ۳۰۰ سال وجود داشت. با اینکه نسب نامه اسب هانووری رسما از سال ۱۸۸۸ آغاز شد، اما نسب نامههای دقیق از سالهای سده ۱۷۰۰ میلادینگه داشته شده بود. در اصل تولید نژاد هانووری از آنجا آغاز شد که اسب نژاد تروبرد با مادیان هولشتاینر یا هولستینر (Holsteiner) شد تا اسبهایی با خصوصیات بهتر برای استفادههای نظامی و مزرعه داری تولید شود. اما در سدهٔ گذشته، برنامههای تولید نژاد هانووری به سمت تامین نیاز به اسبهایی ورزشی برای سوارکاری سوق یافتهاست که باعث شد نژادهای مناسب دیگر اسب نیز به این برنامه وارد شوند. اسب نژاد هانووری مدرن حاصل کار این برنامهها است.
ویژگیهای اسب هانووری
بارب
بارب
شیوه راه رفتن اسب نژاد هانووری بسیار با انعطاف است و به طرزی نرم گام بر میدارد، یورتمه رفتن او حالت شناوری دارد، و در هنگام تاخت حرکتش سریع، منظم و ریتم دار است. شاید به همین دلیل باشد که این نوع اسب را برای درساژ بسیار مناسب میدانند. قد اسب هانووری به ۱۵٫۳ تا ۱۶٫۲ وجب میرسد. این اسبها اسبهایی قدرتمند و ورزشی هستند و رفتاری کاملا آرام و متعادل دارند.
مشخصات فیزیکی این نژاد
پشت قوی، بدن و اندام زیبا، حرکات ورزشی سبک و زیبا. بسیار مناسب جهت درساژ. به رنگهای شابلوطی، قهوهای، سیاه، سفید و خاکستری وجود دارند.
مشخصات اخلاقی
مهربان و باهوش هستند و یه آسانی به تربیت و تعلیم پاسخ میدهند. اغلب دارای خلق و خوی ثابت هستند.
کوارتر(Quarter)
کوارتر آمریکایی
این نژاد آمریکایی بوده و از آمیزش نژادهای عرب، بارب و اسپانیایی به وجود آمده و با آمیزش با اسبهای اصیل انگلیسی اصلاح یافتهاست. قد متوسط آن حدود ۱٫۵۰ متر است. سر آن کوچک و مثلث شکل است و بدنی عضلانی دارد. سرعت این اسب در مسافتهای کوتاه بالاست و در مسابقات وسترن و رودئو مورد استفاده بسیار قرار میگیرد. تقریباً همهٔ رنگها در این نژاد دیده میشوند. ًٌٍ
آپالوسا
آپالوسا
آپالوسا
اسب آپالوسا به اسب سرخپوستی هم معروف است. زیرا برای اولین بار توسط آنها پرورش داده شدهاست. اسب آپالوسا حاصل پرورش انتخابی توسط سرخپوستان Nez Perce ایداهو در شمال شرقی اورگان و جنوب شرقی واشنگتن بودهاست. آنها اساس این نژاد را اسبهای اسپانیایی قرار دادند. آپالوسا نیز نامی است که از رودخانهای به نام پالوس، نزدیک یکی از قبایل سرخ پوست گرفته شدهاست.
در ژورنال لویس و کلارک از سفرهای سال ۱۸۰۶ آنها از این اسبهای خالدار یاد شدهاست.
پس از اینکه ارتش سواره نظام ایالات متحده، سرخپوستان را تا کوههای بیرپا در مونتانا دنبال کرد و آنها را قتل عام نمود، این نژاد اسب تقریبا از بین رفت. در سال ۱۹۳۸، گروهی از حامیان اسب در مسکو، ایداهو، یک مرکز ثبت نژاد اسب آپالوسا تشکیل دادند و برای نجات و حفظ این نژاد تلاش کردند. این نژاد در حال حاضر سومین نژاد پرجمعیت اسب در جهان است.
شاید منحصربفرد ترین ویژگی اسبهای آپالوسا، خالدار بودن یعنی وجود لکههای رنگی روی بدن آنهاست که در شکلها و رنگهای مختلف بر روی زمینههای متنوع دیده میشود. به همین دلیل اسبهای این نژاد از نظر ظاهری بسیار متنوع میباشند. معمول ترین الگوی خالهای بدن اسب آپالوسا، رنگ تیره کل بدن با خالهای روشن (دانه برفی) و یا رنگ روشن کل بدن با خالهای تیره (پلنگی) است.
اسب خالدار به شکلهای دیگری نیز دیده میشود، از جمله بدن برفکی با لکههای سفید، رنگ سفید مرمری که کل بدن اسب را پوشانده، و یا لکه سفید بزرگی روی کپل اسب که معمولا خالهای تیره رنگ هم روی آن وجود دارد. سم اسب آپالوسا عموما راههای سیاه یا سفید دارد.
نژاد آپالوسا امروزه به واسطه ترکیب آن با اسب کوارتر دارای انواع گوناگونی است. بسیاری از آپالوساها یال و دم کم پشت دارند، و بعضی افراد معتقدند چشم اسبهای آپالوسا حالتی انسان گونه به آنها میدهد.
قد اسب آپالوسا بین ۱۴٫۳ تا ۱۵٫۴ وجب است. بلندی جدوگاه این اسبها بین ۱٫۴۲ تا ۱٫۶۳ متر میباشد و دارای سینهای پهن و کمری کوتاه است.
از دیگر ویژگیهای شناخته شده اسب آپالوسا، طبیعت آرام آن است. این اسبها را میتوان برای اهداف مختلف استفاده کرد؛ در پرش قدرتمندند و در رویدادهای وسترن و سه روزه قابلیت بالایی نشان دادهاند. آپالوسا برای پیمودن مسیرهای طولانی نیز کاملا مناسب است.
فالابلا
فالابلا
با این که فالابلا از نظر قد پونی محسوب میشود، ولی به دلیل ریشههای نژادش در لیست اسبها قرار میگیرد. این نژاد به احتمال قوی از آمیزش اسبهای اصیل انگلیسی با شتلندها (Shetland) به وجود آمدهاست. قد فالابلا حدود ۷۸ cm است و به نوعی یک اسب مینیاتوری محسوب میشود. با این وجود، نسبت به قد کوتاهش از توان بدنی بالایی برخوردار است.
شایر(Shire)
شایر
این نژاد از شمال انگلستان ریشه میگیرد و بزرگترین نژاد اسب است. قد شایرها به ۲ m نیز میرسد. وزن آن هم حدود ۱ تن میباشد. این نژاد نیز بسیار قدیمی بوده و نام آن توسط سزار هزاران سال پیش در ماجرای جنگهای گالی (Gaules) آمدهاست. رنگ شایرها معمولاً سیاه بوده، ولی به رنگ کهربایی با لکههایی سفید در پاها یا سر نیز دیده میشوند. بدن آنها بسیار عضلانی و قوی است و از آنها برای کشیدن درشکه یا گاری استفاده میشد. این نژاد بسیار آرام، مهربان و مطیع میباشد.
اصیل اسپانیایی (آندالوزین Andalusian)
اصیل اسپانیایی (اَندلسی)
این نژاد قدیمی از منطقهای به نام «اَندَلُس» در اسپانیا ریشه میگیرد. قبل از قرون وسطی، این اسبها به دلیل چابکی و نرمی حرکات، در جنگها بسیار مورد استفاده قرار میگرفتند. در قرون وسطی، به دلیل سنگینی سلاحهای جنگی، اسبهای درشت هیکل تر ترجیح داده میشدند تا این که با رنسانس نرمی و سبکی حرکات این اسبها دوباره مورد توجه قرار میگیرد. امروزه از این نژاد به خصوص در نمایشها و سیرکها استفاده میشود.
بلندی این اسبها بین ۱٫۵۵ تا ۱٫۶۵ متر است و معمولترین رنگ آنها خاکستری است. رنگ آنها با بالا رفتن سن به تدریج روشن تر میشود. پال اسبان اصیل اسپانیایی بلند و حالت دار است.
فریزین (Friesian)
فریزین
فریزین از جمله قدیمیترین نژادهای اسب هاست. استخوانهای سه هزار سالهٔ آن در اروپا در هلند کنونی یافته شدهاند. ابتدا از فریزین برای کشیدن گاری استفاده میشد. در قرون وسطی به دلیل ظاهر و وقار و حرکات شاهانه اش در دوئل برای از رو بردن حریف استفاده میشد.
قد متوسط فریزین بین ۱٫۵۵ تا ۱٫۶۵ متر است. بعضی ار فریزینها به ۱٫۷۵ متر نیز میرسند. رنگ آنها همیشه سیاه یک دست است، مگر در صورت آمیزش. به همین دلیل به مروارید سیاه معروفند. پال و دم آنها نیز مشکی، بلند و مجعد یا حالت دار است. حرکات این اسب، به خصوص به هنگام یورتمه بسیار با وقار است. رفتار این اسبها به طلا معروف است، زیرا بسیار قابل اعتماد هستند و به صاحب خود دلبستگی زیادی دارند. همچنین در بسیاری از مسابقات مثل درساژ بسیار خوب عمل میکنند.
انگلیسی-عرب
انگلیسی-عرب
این نژاد فرانسوی میباشد که با آمیزش اسبهای اصیل عرب و انگلیسی اصلاح یافتهاست. اسب اصیل عرب علاوه بر زیبایی و وقار، به این نژاد مقاومت و انعطاف و نرمی در حرکات بخشیده است؛ در حالی که اسب اصیل انگلیسی قد آن را افزایش داده و سرعت آن را بالا بردهاست.
قد اسب انگلیسی-عرب حدود ۱٫۶۶ متر است و به هر رنگی دیده میشود، ولی کهربایی، کرنگ و خاکستری متداول ترند. امروزه از این اسبها در مسابقات پرش، استقامت و درساژ استفاده میشود.
پینت (Paint)
پینت
این نژاد از نژاد کوارترها میباشد، با این تفاوت که این اسبها ابلق هستند. قد آنها بین ۱٫۴۸ تا ۱٫۶۰ متر است. خصوصیات آنها بسیار به کوارترها شبیهاست.
بارب (Barb)
بارب
بارب
این نژاد بسیار قدیمی میباشد و از آفریقای شمالی ریشه میگیرد. به این نژاد پیرامون دو هرار سال پیش در کتابهای رومی اشاره شدهاست. از آن زمان تعداد زیادی بارب به اروپا به خصوص انگلستان برده شد. ریشهٔ بسیاری از نژادهای امروزی از جمله اصیل اسپانیایی به نژاد بسیار قدیمی باربها بر میگردد. از این اسب امروزه برای اصلاح اژاد بسیار استفاده میشود.
اسبهای این نژاد دارای سری بلند، گردنی متوسط و شانههایی پهن هستند. موهای یال و دم این اسبها پرپشت بوده و سمهای آنها سخت میباشند. قد متوسط آنها حدود ۱٫۵۵ متر است. رنگ آنها نیز معمولاً خاکستری، کهربایی، کهربایی تیره و سیاه میباشد. باربها اسبانی آرام، شجاع، مقاوم و سریع هستند، به همین دلیل از آنها خیلی در مسابقات غیر دو استفاده میشود. این حیوان در شرایط بیابانی بسیار مقاوم است.
اسب کاسپین (خزری)
شواهدی مربوط به وجود یک اسب سواری اولیه و همچنین اسبی که متفاوت با اسبهای هند و اروپایی باشد در دست است. محققان سالها از وجود نقش یک اسب کوچک روی حجاریها در ایران آگاه بودند اما طراحان اغلب این طور تفسیر میکردند که حجاری اسبهای کوچک به دلیل کمبود جا بودهاست. در بعضی از موارد این امر ممکن است دلیلی برای به تصویر درآوردن اندازههای متفاوت باشد، همان طور که این روش گاهی برای تمیز موقعیت دو یا چند تصویر به کار میرفتهاست ولی به ندرت در یک حجاری در مورد تندیسها یا حیوانات رزمی که دارای اندازههای کاملا متفاوت هستند به کار گرفته شدهاست. تخت جمشید و دارابگرد نمونههایی عالی از مورد آخر هستند. در حجاریهای تخت جمشید اختلاف اندازه بین اسب نیسایی و اسبهای کوچک لیدیایی به ۸/۲۱ سانتی متر میرسد. باتطابق این مقدار با اندازههای طبیعی، اختلاف قد این دو اسب ۴۰ سانتی متر است. در حجاریهای دارابگرد که از زمان ساسانیان به جا مانده نیز اختلاف بین اندازه این اسبها در همین حد بودهاست اسب خزر به لحاظ ظاهری، تناسب اندام یک اسب بزرگ را دارد برخلاف بسیاری از پونیها که دارای دست و پای کوتاه و تنه درشت میباشند، دقیقا یک اسب مینیاتوری است که شناخت آن از روی عکس و تصویر به راحتی امکان پذیر نیست و از آن جا شناخت زیادی با اسب نژاد عرب دارد، باید آن را در کنار یک شاخص قرار داد تا بتوان آن را تشخیص داد.
سر کوچک، چشمها درشت و برجسته، پیشانی کمی محدب و گوشها کوچک است. پوزه آنها معمولاً کوچک و دارای منخرین باز هستند. گردن آنها معمولاً قوس دار، باریک و دارای تناسبی مطلوب میباشد. یال و دم پر پشت و زیبا، کمر تا حدودی کشیده و بدن آنها تقریبا باریک است. اندام حرکتی در عین ظرافت دارای استخوان بندی بسیار قوی و محکمی میباشد. دارای سم بسیار سفت و بیضی شکل است که احتیاج به نعل بندی ندارد. از نظر رنگ این نژاد به رنگهای سفید، سیاه، نیله یا خاکستری، کرنگ، کهر همانند رنگ کرنگ میباشد فقط یال، دم، دست و پا سیاه میباشد. سمند که همانند رنگ طلایی است فقط موهای یال، دم و قسمتهای پایینی دست و پا سیاه است. در این نژاد تا کنون اسب ابلق دیده نشدهاست. قد اسب خزر کمتر از ۱۲۰ سانتیمتر است.
اسب خزر فاقد Parietal Crest در جمجمه خود میباشد.
استخوان کتف در اسب خزر پهن تر از سایر نژادهای ایرانی بوده و بیشتر به استخوان کتف نشخوار کنندگان شبیهاست.
متاکارپ و متاتارس اسب خزر نسبت به قد حیوان بلند تر و باریک تر میباشد.
شش مهره اولی سینهای دارای تیغه پشتی دراز تر نسبت به سایر نژادها میباشند و به خاطر همین اختلاف، جدوگاه در اسب خزر بسیار بالاتر از کپل قرار میگیرد.
سم اسب خزر باریک و بیضی شکل و بیشتر شبیه به سم Equus Asinus میباشد تا شبیه سم
جستارهای وابسته
موستانگ
سوارکاری
رنگ (اسب)
کنتاکی دربی
تاریخ اسب در دین زرتشت
گوشت اسب
پانویسها
↑ دنیای اسب: نامگذاری اسبان ونگاهی به نامهای اساطیری اسب در ایران باستان.
↑ دهخدا: سرواژه چرمه.
↑ دهخدا: شولک.
↑ Encyclopædia Iranica | Articles
↑ مهرداد بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، صفحهٔ ۳۸۶
↑ News Blog: First domesticated horses in central Asia more than 5,000 years ago
↑ دنیای اسب: سوارکاری.
↑ دنیای اسب: سوارکاری.
↑ دنیای اسب: سوارکاری.
↑ دنیای اسب: سوارکاری.
↑ دنیای اسب: سوارکاری.
↑ دنیای اسب: اسب.
۱- ^ Linnaeus, Carlos. “volume 1”. In Systema naturae per regna tria naturae:secundum classes, ordines, genera, species, cum characteribus, differentiis, synonymis, locis. 10th edition ed. Holmiae (Laurentii Salvii), 1758. p 73. Retrieved on 2008-09-08.
۲- ^ فرهنگ تک جلدی دکتر محمد معین، چاپ چهارم، ۱۳۸۳.
۳- ^ خیام نیشابوری، عمر بن ابراهیم، نوروزنامه، به کوشش علی حصوری، چاپ دوم، تهران: نشر چشمه ۱۳۸۲، ص۷۵.
منبع
دنیای اسب
انجمن اسب ایران
بانک اطلاعاتی اسب ایران
«منبع جعبهزیست» (انگلیسی). ویکیپدیای انگلیسی. بازبینیشده در ۱۹ نوامبر ۲۰۰۸.
بهار، مهرداد، پژوهشی در اساطیر ایران، انتشارات توس، تهران ۱۳۷۸
بخش نامهای اسب:
Steingass, Francis Joseph. A Comprehensive Persian-English dictionary, including the Arabic words and phrases to be met with in Persian literature. London: Routledge & K. Paul, 1892.
پیوند به بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به اسب در ویکیگفتاورد موجود است.
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ اسب موجود است.
اطلاعات مرتبط در ویکیگونه: Equus caballus
نشریه اینترنتی دنیای اسب: نژادهای اسب
* مرجع سوارکاری ایران
پایگاه اطلاع رسانی صنعت اسب ایران
اسب ترکمن
شبکه خبری اسب ایران زمین
اسب عرب
اسب کرد
اسب دره شوری
اسب کاسپین
اسب قرهباغ
اسب سیستانی
ن • ب • و
جانوران زنده
مهرهداران
بیمهرگان
ردهها: اسب جانوران اهلی جانوران با ژنوم ضبط شده جانوران گیاهخوارحیواناتی که در سال ۱۷۵۸ (میلادی) توصیف شدنددام
قس انگلیسی
The horse (Equus ferus caballus) is one of two extant subspecies of Equus ferus, or the wild horse. It is an odd-toed ungulate mammal belonging to the taxonomic family Equidae. The horse has evolved over the past 45 to 55 million years from a small multi-toed creature into the large, single-toed animal of today. Humans began to domesticate horses around 4000 BC, and their domestication is believed to have been widespread by 3000 BC. Horses in the subspecies caballus are domesticated, although some domesticated populations live in the wild as feral horses. These feral populations are not true wild horses, as this term is used to describe horses that have never been domesticated, such as the endangered Przewalskis horse, a separate subspecies, and the only remaining true wild horse. There is an extensive, specialized vocabulary used to describe equine-related concepts, covering everything from anatomy to life stages, size, colors, markings, breeds, locomotion, and behavior.
Horses anatomy enables them to make use of speed to escape predators and they have a well-developed sense of balance and a strong fight-or-flight instinct. Related to this need to flee from predators in the wild is an unusual trait: horses are able to sleep both standing up and lying down. Female horses, called mares, carry their young for approximately 11 months, and a young horse, called a foal, can stand and run shortly following birth. Most domesticated horses begin training under saddle or in harness between the ages of two and four. They reach full adult development by age five, and have an average lifespan of between 25 and 30 years.
Horse breeds are loosely divided into three categories based on general temperament: spirited "hot bloods" with speed and endurance; "cold bloods", such as draft horses and some ponies, suitable for slow, heavy work; and "warmbloods", developed from crosses between hot bloods and cold bloods, often focusing on creating breeds for specific riding purposes, particularly in Europe. There are more than 300 breeds of horses in the world today, developed for many different uses.
Horses and humans interact in a wide variety of sport competitions and non-competitive recreational pursuits, as well as in working activities such as police work, agriculture, entertainment, and therapy. Horses were historically used in warfare, from which a wide variety of riding and driving techniques developed, using many different styles of equipment and methods of control. Many products are derived from horses, including meat, milk, hide, hair, bone, and pharmaceuticals extracted from the urine of pregnant mares. Humans provide domesticated horses with food, water and shelter, as well as attention from specialists such as veterinarians and farriers.
Contents
Biology
Main article: Equine anatomy
Points of a horse
Specific terms and specialized language are used to describe equine anatomy, different life stages, colors and breeds.
Lifespan and life stages
Depending on breed, management and environment, the modern domestic horse has a life expectancy of 25 to 30 years. Uncommonly, a few animals live into their 40s and, occasionally, beyond. The oldest verifiable record was "Old Billy", a 19th-century horse that lived to the age of 62. In modern times, Sugar Puff, who had been listed in the Guinness Book of World Records as the worlds oldest living pony, died in 2007 at age 56.
Regardless of a horse or ponys actual birth date, for most competition purposes a year is added to its age each January 1 of each year in the Northern Hemisphere and each August 1 in the Southern Hemisphere. The exception is in endurance riding, where the minimum age to compete is based on the animals actual calendar age.
The following terminology is used to describe horses of various ages:
Foal: a horse of either sex less than one year old. A nursing foal is sometimes called a suckling and a foal that has been weaned is called a weanling. Most domesticated foals are weaned at five to seven months of age, although foals can be weaned at four months with no adverse physical effects.
Yearling: a horse of either sex that is between one and two years old.
Colt: a male horse under the age of four. A common terminology error is to call any young horse a "colt", when the term actually only refers to young male horses.
Filly: a female horse under the age of four.
Mare: a female horse four years old and older.
Stallion: a non-castrated male horse four years old and older. The term "horse" is sometimes used colloquially to refer specifically to a stallion.
Gelding: a castrated male horse of any age.
In horse racing, these definitions may differ: For example, in the British Isles, Thoroughbred horse racing defines colts and fillies as less than five years old. However, Australian Thoroughbred racing defines colts and fillies as less than four years old.
Size and measurement
The height of horses is measured at the highest point of the withers, where the neck meets the back. This point is used because it is a stable point of the anatomy, unlike the head or neck, which move up and down in relation to the body of the horse.
The English-speaking world measures the height of horses in hands and inches: one hand is equal to 4 inches (101.6 mm). The height is expressed as the number of full hands, followed by a point, then the number of additional inches, and ending with the abbreviation "h" or "hh" (for "hands high"). Thus, a horse described as "15.2 h" is 15 hands plus 2 inches, for a total of 62 inches (157.5 cm) in height.
Size varies greatly among horse breeds, as with this full-sized horse and a miniature horse.
The size of horses varies by breed, but also is influenced by nutrition. Light riding horses usually range in height from 14 to 16 hands (56 to 64 inches, 142 to 163 cm) and can weigh from 380 to 550 kilograms (840 to 1,200 lb). Larger riding horses usually start at about 15.2 hands (62 inches, 157 cm) and often are as tall as 17 hands (68 inches, 173 cm), weighing from 500 to 600 kilograms (1,100 to 1,300 lb). Heavy or draft horses are usually at least 16 hands (64 inches, 163 cm) high and can be as tall as 18 hands (72 inches, 183 cm) high. They can weigh from about 700 to 1,000 kilograms (1,500 to 2,200 lb).
The largest horse in recorded history was probably a Shire horse named Mammoth, who was born in 1848. He stood 21.2½ hands high (86.5 in/220 cm), and his peak weight was estimated at 1,500 kilograms (3,300 lb). The current record holder for the worlds smallest horse is Thumbelina, a fully mature miniature horse affected by dwarfism. She is 17 inches (43 cm) tall and weighs 57 pounds (26 kg).
Ponies
Main article: Pony
Ponies are taxonomically the same animals as horses. The distinction between a horse and pony is commonly drawn on the basis of height, especially for competition purposes. However, height alone is not dispositive; the difference between horses and ponies may also include aspects of phenotype, including conformation and temperament.
The traditional standard for height of a horse or a pony at maturity is 14.2 hands (58 inches, 147 cm). An animal 14.2 h or over is usually considered to be a horse and one less than 14.2 h a pony, but there are many exceptions to the traditional standard. In Australia, ponies are considered to be those under 14 hands (56 inches, 142 cm), For competition in the Western division of the United States Equestrian Federation, the cutoff is 14.1 hands (57 inches, 145 cm) The International Federation for Equestrian Sports, the world governing body for horse sport, uses metric measurements and defines a pony as being any horse measuring less than 148 centimetres (58.27 in) at the withers without shoes, which is just over 14.2 h, and 149 centimetres (58.66 in), or just over 14.2½ h, with shoes.
Height is not the sole criterion for distinguishing horses from ponies. Breed registries for horses that typically produce individuals both under and over 14.2 h consider all animals of that breed to be horses regardless of their height. Conversely, some pony breeds may have features in common with horses, and individual animals may occasionally mature at over 14.2 h, but are still considered to be ponies.
Ponies often exhibit thicker manes, tails, and overall coat. They also have proportionally shorter legs, wider barrels, heavier bone, shorter and thicker necks, and short heads with broad foreheads. They may have calmer temperaments than horses and also a high level of equine intelligence that may or may not be used to cooperate with human handlers. Small size, by itself, is not an exclusive determinant. For example, the Shetland pony which averages 10 hands (40 inches, 102 cm), is considered a pony. Conversely, breeds such as the Falabella and other miniature horses, which can be no taller than 30 inches (76 cm), are classified by their registries as very small horses, not ponies.
Colors and markings
Bay (left) and chestnut (sometimes called "sorrel") are two of the most common coat colors, seen in almost all breeds.
Main articles: Equine coat color, Equine coat color genetics, and Horse markings
Horses exhibit a diverse array of coat colors and distinctive markings, described by a specialized vocabulary. Often, a horse is classified first by its coat color, before breed or sex. Horses of the same color may be distinguished from one another by white markings, which, along with various spotting patterns, are inherited separately from coat color.
Many genes that create horse coat colors and patterns have been identified. Current genetic tests can identify at least 13 different alleles influencing coat color, and research continues to discover new genes linked to specific traits. The basic coat colors of chestnut and black are determined by the gene controlled by the Melanocortin 1 receptor, also known as the "extension gene" or "red factor," as its recessive form is "red" (chestnut) and its dominant form is black. Additional genes control suppression of black color to point coloration that results in a bay, spotting patterns such as pinto or leopard, dilution genes such as palomino or dun, as well as graying, and all the other factors that create the many possible coat colors found in horses.
Horses which have a white coat color are often mislabeled; a horse that looks "white" is usually a middle-aged or older gray. Grays are born a darker shade, get lighter as they age, but usually keep black skin underneath their white hair coat (with the exception of pink skin under white markings). The only horses properly called white are born with a predominantly white hair coat and pink skin, a fairly rare occurrence. Different and unrelated genetic factors can produce white coat colors in horses, including several different alleles of dominant white and the sabino-1 gene. However, there are no "albino" horses, defined as having both pink skin and red eyes.
Reproduction and development
Main article: Horse breeding
Gestation lasts approximately 340 days, with an average range 320–370 days, and usually results in one foal; twins are rare. Horses are a precocial species, and foals are capable of standing and running within a short time following birth. Foals are usually born in the spring. The estrous cycle of a mare occurs roughly every 19–22 days and occurs from early spring into autumn. Most mares enter an anestrus period during the winter and thus do not cycle in this period. Foals are generally weaned from their mothers between four and six months of age.
Horses, particularly colts, sometimes are physically capable of reproduction at about 18 months, but domesticated horses are rarely allowed to breed before the age of three, especially females. Horses four years old are considered mature, although the skeleton normally continues to develop until the age of six; maturation also depends on the horses size, breed, sex, and quality of care. Larger horses have larger bones; therefore, not only do the bones take longer to form bone tissue, but the epiphyseal plates are larger and take longer to convert from cartilage to bone. These plates convert after the other parts of the bones, and are crucial to development.
Depending on maturity, breed, and work expected, horses are usually put under saddle and trained to be ridden between the ages of two and four. Although Thoroughbred race horses are put on the track as young as the age of two in some countries, horses specifically bred for sports such as dressage are generally not put under saddle until they are three or four years old, because their bones and muscles are not solidly developed. For endurance riding competition, horses are not deemed mature enough to compete until they are a full 60 calendar months (five years) old.
Anatomy
Main articles: Equine anatomy, Muscular system of the horse, Respiratory system of the horse, and Circulatory system of the horse
Skeletal system
Main article: Skeletal system of the horse
The skeletal system of a modern horse
The horse skeleton averages 205 bones. A significant difference between the horse skeleton and that of a human is the lack of a collarbone—the horses forelimbs are attached to the spinal column by a powerful set of muscles, tendons, and ligaments that attach the shoulder blade to the torso. The horses legs and hooves are also unique structures. Their leg bones are proportioned differently from those of a human. For example, the body part that is called a horses "knee" is actually made up of the carpal bones that correspond to the human wrist. Similarly, the hock contains bones equivalent to those in the human ankle and heel. The lower leg bones of a horse correspond to the bones of the human hand or foot, and the fetlock (incorrectly called the "ankle") is actually the proximal sesamoid bones between the cannon bones (a single equivalent to the human metacarpal or metatarsal bones) and the proximal phalanges, located where one finds the "knuckles" of a human. A horse also has no muscles in its legs below the knees and hocks, only skin, hair, bone, tendons, ligaments, cartilage, and the assorted specialized tissues that make up the hoof.
Hooves
Main articles: Horse hoof, Horseshoe, and Farrier
The critical importance of the feet and legs is summed up by the traditional adage, "no foot, no horse". The horse hoof begins with the distal phalanges, the equivalent of the human fingertip or tip of the toe, surrounded by cartilage and other specialized, blood-rich soft tissues such as the laminae. The exterior hoof wall and horn of the sole is made of essentially the same material as a human fingernail. The end result is that a horse, weighing on average 500 kilograms (1,100 lb), travels on the same bones as would a human on tiptoe. For the protection of the hoof under certain conditions, some horses have horseshoes placed on their feet by a professional farrier. The hoof continually grows, and in most domesticated horses needs to be trimmed (and horseshoes reset, if used) every five to eight weeks, though the hooves of horses in the wild wear down and regrow at a rate suitable for their terrain.
Teeth
Main article: Horse teeth
Horses are adapted to grazing. In an adult horse, there are 12 incisors at the front of the mouth, adapted to biting off the grass or other vegetation. There are 24 teeth adapted for chewing, the premolars and molars, at the back of the mouth. Stallions and geldings have four additional teeth just behind the incisors, a type of canine teeth called "tushes". Some horses, both male and female, will also develop one to four very small vestigial teeth in front of the molars, known as "wolf" teeth, which are generally removed because they can interfere with the bit. There is an empty interdental space between the incisors and the molars where the bit rests directly on the gums, or "bars" of the horses mouth when the horse is bridled.
An estimate of a horses age can be made from looking at its teeth. The teeth continue to erupt throughout life and are worn down by grazing. Therefore, the incisors show changes as the horse ages; they develop a distinct wear pattern, changes in tooth shape, and changes in the angle at which the chewing surfaces meet. This allows a very rough estimate of a horses age, although diet and veterinary care can also affect the rate of tooth wear.
Digestion
Main articles: Equine digestive system and Equine nutrition
Horses are herbivores with a digestive system adapted to a forage diet of grasses and other plant material, consumed steadily throughout the day. Therefore, compared to humans, they have a relatively small stomach but very long intestines to facilitate a steady flow of nutrients. A 450-kilogram (990 lb) horse will eat 7 to 11 kilograms (15 to 24 lb) of food per day and, under normal use, drink 38 litres (8.4 imp gal; 10 US gal) to 45 litres (9.9 imp gal; 12 US gal) of water. Horses are not ruminants, so they have only one stomach, like humans, but unlike humans, they can digest cellulose, a major component of grass. Cellulose digestion occurs in the cecum, or "water gut", which food goes through before reaching the large intestine. Horses cannot vomit, so digestion problems can quickly cause colic, a leading cause of death.
Senses
A horses eye
See also: Equine vision
The horses senses are generally superior to those of a human. As prey animals, they must be aware of their surroundings at all times. They have the largest eyes of any land mammal, and are lateral-eyed, meaning that their eyes are positioned on the sides of their heads. This means that horses have a range of vision of more than 350°, with approximately 65° of this being binocular vision and the remaining 285° monocular vision. Horses have excellent day and night vision, but they have two-color, or dichromatic vision; their color vision is somewhat like red-green color blindness in humans, where certain colors, especiall
spah horse
حصان سباه
نام اسب همواره با واژههایی مانند چابکی همراه بودهاست. پیشینیان برای اسبهای خود احترام بسیاری قائل بودند به گونهای که صاحب اسب، نیاکان اسب نژادین خود را تا ۱۲ نسل پشت میدانست و به هنگام مرگ اسبش به شدت غمگین میشد.منبع همچنین اسب را جانوری نجیب نیز میشناسند. ولی در هنگام خشم اسب نزدیک شدن بدان بس خطری است.
محتویات
نام اسبهای گوناگون در زبان فارسی
سر یک اسب در یکی از مینیاتورهای ایرانی مربوط به یکی از دستنوشتههای مثنوی مولوی از سال ۸۹۱ق. /۱۴۸۶م.
اَبرَش: اسبی که در پوستش لکههایی به غیر از رنگ اصلیاش وجود داشته باشد.∗
باره یا بارگی: به معنی مطلق اسب گفته میشود و ربطی به باربری ندارد.
بالاد و بالاده: اسب تندرو یا اسب یدکی.
بوز: اسب نیله (کبودرنگ).
توسن: اسب سرکش.
جُرده: اسب اخته.
چرمه: کلا به معنی اسب، یا اسب سپید یا اسبی که دست و پایش سپید باشد.
خنگ: اسب سپید.
سمند: اسب زرد.
شولک: اسب تیزرفتار
نَوَند: اسب تندرو.
یَکران: اسب نژاده و نجیب.
عمر خیام در کتاب نوروزنامه نام گونههای اسب را چنین بیان میکند:
الوسچرمه، سرخچرمه، تازیچرمه، خنگ، بادخنگ، مگسخنگ، سبزخنگ، پیسهٔ کمیت، کمیت، شبدیز، خورشید، گور سرخ، زردرخش، سیارخش، خرماگون، چشینه، شولک، پیسه، ابرگون، خاکرنگ، دیزه، بهگون، میگون، بادروی، گلگون، ارغون، بهارگون، آبگون، نیلگون، ابرکاس، باوبار، سپیدزرده، بورسار، بنفشهگون، ادس، زاغچشم، سبزپوست، سیمگون، ابلق، سپید، سمند.∗
اسب سفید
اسب
واژهشناسی
اسب را در پارسی میانه و اوستایی نیز اَسپ (asp)میگفتند. نامهای بسیاری از بزرگان ایرانی در روزگار باستان دارای پسوند -اسپ بودهاست (مانند گشتاسپ، ارجاسپ، گرشاسپ، گشتاسپ، جاماسپ، لهراسپ، ویشتاسپ، هیدراسپ، بیوراسپ، ساتاسپ، سیاوش و...)که نشان از اهمیت این جانور در میان ایرانیان است. در زبان سانسکریت این واژه به ریخت azva بوده که واژه سوار و اسوار نیز در زبان پارسی کنونی از همین ریشهاند. خود این واژه از ریشهٔ واژهٔ هندواروپایی *eḱwa یا eḱwo ریشه گرفتهاست. اسب برای اولین بار در آسیای میانه اهلی شدهاست. سپس به دشتهای ایران راه یافتهاست. در ایران باستان بویژه دوره هخامنشی اسب نقش بسیار زیادی داشت به اسبهای تربیت یافته پارس میگفتند عربها این کلمه را به فارس معرب کردهاند و آن را به معنی تیزرو و سوار کار ماهر به کار میبرند. اسب حیوانی است که با سرما و شرایط سخت کوهستانی سازگار است بر خلاف شتر که با شرایط گرم و شن زار و سرزمین عربی سازگار بودهاست.
نامهای ساخته شده با پسوند اسب:
گرشاسب (دارندهٔ اسب لاغر)
گشتاسب (دارندهٔ اسب نر)
لهراسب (دارندهٔ اسب تیزرو)
ارجاسب (دارندهٔ اسب ارزنده)
جاماسب (دارندهٔ اسب درخشان)
تهماسب (دارندهٔ اسب پهلوانتن)
بیوراسب (دارندهٔ ده هزار اسب)
زرسب (دارندهٔ اسب قزل)
آریاسب (دارندهٔ اسب آریایی)
اراسپ (دارندهٔ ی اسب تندرو)
شیدسب (دارندهٔ اسب فروغمند)
هوکاسب (دارندهٔ اسب زیبا)
هیتاسب (دارندهٔ اسب بر گردونه)
شیرسب (دارندهٔ اسب شیرمانند)
گرداناسب (دارندهٔ اسب دلیر)
سیاوسب (دارندهٔ اسب سیاه)
هیدراسب
ساتاسب
پیشینه
دیوارنگاری غار دوشه، خرم آباد لرستان، حدود هزاره هشتم پیش از میلاد
تاریخ تکامل اسبها هنوز به طور دقیق مشخص نمیباشد. برای مثال، زمان جدا شدن گونههای الاغ (اکووس آسینوس)، اسبهای وحشی (اکووس فروس) و گورخرها و اسبهای اهلی (اکووس کابالوس) معلوم نیست. همچنین مشخص نیست گونهٔ اسبهای اهلی حاصل انتخاب طبیعی هستند یا انتخاب مصنوعی توسط انسان. قدیمیترین سنگوارههای مربوط به این گونه به هفت هزار سال پیش از میلاد باز میگردند. ابتدا اسب به منظور تهیهٔ غذا شکار میشدهاست، ولی با گذر زمان انسان آن را به فرمان خود در آورد و برای تهیهٔ شیر و گوشت، و نیز حمل و نقل، آن را پرورش داد. قدیمیترین آثار رام کردن اسبها در اروپای شرقی، شمال قفقاز و آسیای مرکزی یافت شدهاند. پرورش و تربیت اسبها به مرور زمان اهمیت ویژهای یافت و انسان به درساژ و اصلاح نژاد پرداخت.
نژادهای مختلف
نژادهای اسب زیاد و متفاوت است. این فراوانی حاصل آمیختگی اسبها توسط انسان، و نیز انتخاب طبیعی میباشد. به طور کلی اساس جدا کردن اسبها از پونیها، قد آنها میباشد. قد اسب (بلندی جدوگاه) باید از ۱٫۴۸ متر بیشتر باشد. با این وجود استثنا نیز داریم (مثلاً فالابلا).
در اینجا نام و توضیح برخی از نژادهای اسب آورده شدهاست:
اصیل ایرانی
گذشتهٔ این نژاد هنوز به درستی شناخته نشدهاست، ولی بی تردید این نژاد بسیار قدیمی است و از خاور میانه و نواحی دشتی و کوهستانی یا نیمه کوهستانی این منطقه ریشه گرفتهاست. طی تلاش ایرانیان از قبل از هخامنشیان در پرورش و اصلاح این نژاد، اسبهای اصیلی به وجود آمدند که به خاطر چابکی و مقاومتشان مایه حیرت شدند اما بیشترین فعالیتهای اصلاح این نژاد در زمان اشکانیان که ساکن شمال شرق ایران بودند انجام شد و اشکانیان که سوارکارانی ماهر بودند پس از در دست گرفتن حکومت در ایران در۲۵۰ ق. م اسب پارسی را به اسب ترکمن ترجیح داده و به مرور زمان رو یه اصلاح و پرورش این نژاد و مقاوم کردن آن آوردند. نژاد اسبهای اصیل انگلیسی از آمیزش اسبهای پارس و اسبهای محلی (انگلیسی) ریشه میگیرد. خون این نژاد امروزه تقریباً در رگهای همهٔ نژادهای سبک وزن جاری ا ست.
قد این اسبها بین ۱٫۴۵ تا ۱٫۵۵ متر است. آنها میتوانند هر رنگی داشته باشند ولی ابلق نیستند. رنگ (اسب)|رنگ مشکی نیز در آنان بسیار نادر است. موهای اسب پارس ابریشم مانند است. یکی از خصوصیات آن دمش است که بالا نگه داشته شدهاست (حتی به هنگام حرکت). از خوصوصیات دیگر آن سر کوچک و برجسته، گردن بلند و کمانی، کمر کوتاه، کپل بالا و افقی و پاهای محکم آن است. پوست اسب پارس نازک است، به طوری که رکهای آن به خصوص در سر، مشخص هستند. پیشانی آن صاف است سوراخهای بینی آن باز میباشد. به علاوه، اسب پارس بر خلاف دیگر نژادها ۱۷ دنده و ۵ مهرهٔ کمری دارند (به جاب ۱۸ دنده و ۶ مهرهٔ کمری).
خصوصیات اندام شناسی اسب عرب ایران
معمولاً وضعیت اندام شناسی ،یک اسب در سه بخش سر ، بدن و یال و دم و اندام حرکتی مورد بررسی قرار می گیرد . قد اسب عرب را از سطح زمین تا مرتفع ترین ناحیه جدوگاه 142 تا 149 سانتی متر و گاهی حدود 145 سانتی متر مطرح کرده اند.
الف ) مشخصات سر :
پیشانی : معمولاً عریض ، مسطح و یا کمی برجسته است .
روی بینی : در اسبهایی که قسمت وسط بینی در مقطع طولی و نمای عرضی ، عرض کمی داشته باشد آن را جمع می نامند که برخی نویسندگان این ویژگی را در اسب عرب مطرح می کنند ولی یکی از ویژگیهای اسب عرب در این ناحیه مقداری فرورفتگی در سطح طولی است و گاهی اوقات هم صاف دیده می شود ، روی بینی اسب خوزستان عمدتاً صاف است .
انتهای بینی و منحزین : در اسب عرب انتهای بینی به طور واضح برجسته می باشد و و منحزین کاملاً گشاد و ناصاف می باشد .
گوش : معمولاً گوشهای اسب عرب کوچک هستند . گوش اسب عرب از ترکمن کوچکتر است .
چشم : یکی از ویژگیهای بارز اسب عرب چشمهای زیبای آن هستند که جذابیت و زیبائی خاصی به چهره آن می بخشند ولی به طور کلی چشمهای اسب عرب درشت ، گرد و معمولاً حدقه برجسته دارند که برجستگی حدقه در چشمان اسب عرب از ویژگیهای شاخص آن است .
گونه : گونه در اسب عرب مشخص است . معمولاً دارای سطحی گرد است .
لبها : باریک و متناسب است و زیبائی خاص به چهره می دهد .
به طور کلی اگر بخواهیم از اختصاصات عمومی و ویژگیهای اختصاصی ناحیه سر در اسب عرب صحبت کنیم می توانیم بگوئیم که اسب عرب سری متناسب با بدن خود دارد که سر در ناحیه گونه ها عمق زیادی دارد و معمولاً در ناحیه پیشانی در حد فاصل چشمها برجستگی سپر مانندی به نام جبه دارد و در ناحیه لبها و پوزه کمی جمع تر می شود و کلاً سر فرمی مثلثی شکل پیدا می کند و در ناحیه دو فک تحتانی فضای وسیعی وجود دارد که در اسب خوب این فاصله منحصر به فرد است . ب ) مشخصات بدن و یال و دم :
جدوگاه : معمولاً چون اسب عرب دارای اتصال قوی گردنی – سینه ای می باشد در نتیجه ارتفاع جدوگاه با گردن یکی شده و معمولاً جدوگاه مشخص در اسب عرب به چشم نمی خورد و بصورت پیوسته با گردن بلندی می یابد.
کمر : معمولاً زین گاه اسب عرب اندکی پائین تر از سطح کپل و جدوگاه می باشد که مقدار این پائین افتادگی کمر بسیار متناسب با بدن و خوش فرم است .
کپل : کپل اسب عرب یکی از ویژگیهای اندام شناسی آن است معمولاً اسب عرب دارای کپل گرد و کاملاً برجسته و بسیار خوش فرم است .
سینه : این ناحیه در اسب عرب هم در عرض و هم در طول عمق متناسبی دارد و به خاطر عرض زیاد و متناسب آن ناحیه با ناحیه شکم پیوسته به نظر میرسد . در هر صورت این عمق متناسب سینه به همراه منخرین گشاد و فاصله زیاد دو فک تحتانی ، شرایط تنفسی خوبی را برای این نژاد فراهم می سازد . در هر صورت سینه عریض و عضلانی از اختصاصات این نژاد می باشد .
شکم : در اسب عرب شکم به صورت مدور و استوانه ای در امتداد سینه قرار دارد .
یال و دم : یال و دم بلند و پرپشت در اسب عرب یکی از ویژگیهای بارز و شاخص این نژاد می باشد که زیبائی و جلوه زیادی به آن می بخشد . یکی از ویژگیهای اسب عرب بالا گرفتن دم در هنگام حرکت است .
ج ) اندامهای حرکتی : از شاخص ترین ویژگیهای اندام حرکتی سم های سخت ، بزرگ و معمولاً مقطع گرد آنها است . همچنین دستها و پاها کاملاًعضلانی و قلم در اندامهای حرکتی جلو و عقب قطر متناسب و قوی دارند و هم چنین یکی از ویژگیهای اسب عرب وجود موهایی در پشت ناحیه بخلق است که به نام Feather نامیده می شوند . همچنین در مفصل خرگوشی ( Hock ) در اسب عرب خمیدگی نسبت به بقیه نژادها اندکی بیشتر است ) . توضیح : یکی از ویژگیهای اسب عرب در مورد گردن آن است که معمولاً اسب عرب قوسی در ناحیه گردن دار دکه معمولاً به سر فرمی قوسی شکل یا قویی شکل می دهد که اصطلاحاً به آن Mitbah می گویند .اسب.
تفاوت اساسی ساختار و ترکیب بدن اسب عرب با سایر اسبها
اسبهای دنیا دارای 18 دنده – 6 مهره کمری و 18 مهره دمی می باشند . اما اسب عرب دارای 17 دنده – 5 مهره کمری و 16 مهره دمی می باشند . این اختلاف، به تحرک زیاد و ناحیه دم حیوان کمک می کند . ناحیه پشت حیوان کوتاه و تا حدودی مقعر می باشد . دست و پای قوی و بدن جمع و جور جزء صفات خوب اسب عرب است . اسب.
اسب اصولا حیوانی است که در آب و هوای سرد و خشک تکامل یافته و در مناطق بیابانی همچون کویرهای عربستان رشد نیافتهاست.
اصیل ترکمن
اسب ترکمن گونهای از زیباترین اسبها است که در منطقهٔ ترکمن صحرا زیست کرده و پرورش مییابد. رنگ آنها بیشتر خاکستری رنگ و بدنی کشیده و لاغر دارند. شکم آنها بر خلاف بسیاری از نژادهای دیگر اسبها، تخت و به معنی دیگر شکم آنها لاغر است. صادرات این اسب به خارج از کشور ممنوع است.
اسب ترکمن اسبی است دارای ویژگیهای منحصر به فردی از جمله: قد ۱۴۸ تا ۱۵۵ سانتیمتر، گوشهای بلند ومتحرک، سینه فراخ و متناسب، کپل کم شیب با عرض خوب، مفاصل قوی، سمهای محکم با زاویه مناسب، تحمل حرکات سنگین ورزشی و…است. رنگهای اصلی این نژاد: کهر، نیله، کرنگ، سمند و قره کهر میباشد.
نژادهای شناخته شده از اسب ترکمن در چهار گروه: یموت، آخال تکه، چناران(مخلوط از تلاقی اسب ترکمن وعرب)و گوگلان (منقرض گردیده) دسته بندی شدهاند.
اسب ترکمن اندامی کشیده، دُمی باریک، سر و گردن زیبا دارد. برای اسبهای بانژاد ترکمن درسالهای گذشته ذخیرههای ژنتیک این اسب، تقاضای جهانی یافتهاست. اسب ترکمن در نزد ترکمنها پیشینهای طولانی در سنن و زندگی صحرانشینی وجنگ وگریزها درگذشته داشتهاست.
گفتنی است برنامههای اشتباه ایران در نیم قرن گذشته لطمه زیادی به ذخیره ژنتیکی اسبهای ترکمن زدهاست و متاسفانه تعداد اسبهای ترکمن خالص و خوب به شدت کاهش یافتهاست.
امروزه خالصترین اسبهای ترکمن ایران را در منطقه راز و جرگلان ترکمن صحرا از توابع استان خراسان شمالی میتوان یافت که بیشترین جمعیت این اسب را دارا میباشد. خوشبختانه در سالهای اخیر توجه بیشتری به تولید اسبهای ترکمن شدهاست. تعدادی اندک و پراکنده از این نژاد توسط علاقه مندان در تبریز، اصفهان، تهران و همدان نیز نگهداری میشوند.
اصیل انگلیسی (تروبرد Thoroughbred)
اصیل انگلیسی (تروبرد)
این نژاد دیرینهٔ طولانیای ندارد و از آمیزش اسبهای اصیل عربی با اسبهای محلی در انگلستان به وجود آمدهاست. بلندی جدوگاه اسبهای اصیل انگلیسی بین ۱٫۶۵ تا ۱٫۸۰ متر است. اسبان این نژاد تیزپاترین اسبهای دنیا هستند و از آنها در مسابقات اسبدوانی به خصوص مسابقات تاخت استفاده میشود. این اسبها معمولاً در مسابقات درساژ و پرش نیز موفق هستند. اسبهای اصیل انگلیسی نسبتاً حساس، زودشکن و عصبی هستند، که با توجه به تقلا و ریسکی که حین مسابقات میکنند قابل توجیهاست. رنگ بدن آنها نیز معمولاً کهر، کهر تیره، خاکستری و سیاه است. رنگهای ابرش و طلایی نیز در آنها دیده میشود. رنگ سفید بسیار نادر است. گردن و پاهای این نژاد بسیار کشیده میباشد.
هانووری(Hanoverian)
اسبهای هانووری یا هانوورین شناخته شده ترین اسبهای نژاد خونگرم اروپایی به شمار میروند و در ایالات متحده و همچنین در کل جهان به خوبی شناخته شدهاند. اسب نژاد هانووری در رشتههای پرش، درساژ و سه روزه عملکردی بسیار خوب دارد.
بنابراین اگر در فکر خرید اسبی برای سوارکاری حرفهای و شرکت در مسابقات پرش و به ویژه درساژ هستید اسب نژاد هانووری برایتان مناسب است. موفقیتهایی که این نوع اسب در رقابتها به دست آوردهاست برتری او را به خوبی نشان میدهد. در المپیک سال ۱۹۹۲، ۱۳ مدال به اسبهای نژاد هانووری تعلق گرفت و ۴ عنوان قهرمانی پی در پی پرورش اسب جهان همراه با ۵ مدال طلا، ۱ نقره و ۲ برنز در مسابقات درساژ و پرش نمایشی در المپیک سال ۱۹۹۶ جایگاه این اسبها را هر چه بیشتر نشان داد.
انجمن اسب هانوورین آمریکا در سال ۱۹۷۸ شکل گرفت.
پیشینهٔ نژاد هانووری
این نژاد از ایالت نیدرزاکسن واقع در شمال آلمان نشات گرفتهاست که پادشاهی سابق هانووری در آن وجود داشت. در آنجا یک صنعت پر رونق پرورش اسب در شهر () به مدت تقریبا ۳۰۰ سال وجود داشت. با اینکه نسب نامه اسب هانووری رسما از سال ۱۸۸۸ آغاز شد، اما نسب نامههای دقیق از سالهای سده ۱۷۰۰ میلادینگه داشته شده بود. در اصل تولید نژاد هانووری از آنجا آغاز شد که اسب نژاد تروبرد با مادیان هولشتاینر یا هولستینر (Holsteiner) شد تا اسبهایی با خصوصیات بهتر برای استفادههای نظامی و مزرعه داری تولید شود. اما در سدهٔ گذشته، برنامههای تولید نژاد هانووری به سمت تامین نیاز به اسبهایی ورزشی برای سوارکاری سوق یافتهاست که باعث شد نژادهای مناسب دیگر اسب نیز به این برنامه وارد شوند. اسب نژاد هانووری مدرن حاصل کار این برنامهها است.
ویژگیهای اسب هانووری
بارب
بارب
شیوه راه رفتن اسب نژاد هانووری بسیار با انعطاف است و به طرزی نرم گام بر میدارد، یورتمه رفتن او حالت شناوری دارد، و در هنگام تاخت حرکتش سریع، منظم و ریتم دار است. شاید به همین دلیل باشد که این نوع اسب را برای درساژ بسیار مناسب میدانند. قد اسب هانووری به ۱۵٫۳ تا ۱۶٫۲ وجب میرسد. این اسبها اسبهایی قدرتمند و ورزشی هستند و رفتاری کاملا آرام و متعادل دارند.
مشخصات فیزیکی این نژاد
پشت قوی، بدن و اندام زیبا، حرکات ورزشی سبک و زیبا. بسیار مناسب جهت درساژ. به رنگهای شابلوطی، قهوهای، سیاه، سفید و خاکستری وجود دارند.
مشخصات اخلاقی
مهربان و باهوش هستند و یه آسانی به تربیت و تعلیم پاسخ میدهند. اغلب دارای خلق و خوی ثابت هستند.
کوارتر(Quarter)
کوارتر آمریکایی
این نژاد آمریکایی بوده و از آمیزش نژادهای عرب، بارب و اسپانیایی به وجود آمده و با آمیزش با اسبهای اصیل انگلیسی اصلاح یافتهاست. قد متوسط آن حدود ۱٫۵۰ متر است. سر آن کوچک و مثلث شکل است و بدنی عضلانی دارد. سرعت این اسب در مسافتهای کوتاه بالاست و در مسابقات وسترن و رودئو مورد استفاده بسیار قرار میگیرد. تقریباً همهٔ رنگها در این نژاد دیده میشوند. ًٌٍ
آپالوسا
آپالوسا
آپالوسا
اسب آپالوسا به اسب سرخپوستی هم معروف است. زیرا برای اولین بار توسط آنها پرورش داده شدهاست. اسب آپالوسا حاصل پرورش انتخابی توسط سرخپوستان Nez Perce ایداهو در شمال شرقی اورگان و جنوب شرقی واشنگتن بودهاست. آنها اساس این نژاد را اسبهای اسپانیایی قرار دادند. آپالوسا نیز نامی است که از رودخانهای به نام پالوس، نزدیک یکی از قبایل سرخ پوست گرفته شدهاست.
در ژورنال لویس و کلارک از سفرهای سال ۱۸۰۶ آنها از این اسبهای خالدار یاد شدهاست.
پس از اینکه ارتش سواره نظام ایالات متحده، سرخپوستان را تا کوههای بیرپا در مونتانا دنبال کرد و آنها را قتل عام نمود، این نژاد اسب تقریبا از بین رفت. در سال ۱۹۳۸، گروهی از حامیان اسب در مسکو، ایداهو، یک مرکز ثبت نژاد اسب آپالوسا تشکیل دادند و برای نجات و حفظ این نژاد تلاش کردند. این نژاد در حال حاضر سومین نژاد پرجمعیت اسب در جهان است.
شاید منحصربفرد ترین ویژگی اسبهای آپالوسا، خالدار بودن یعنی وجود لکههای رنگی روی بدن آنهاست که در شکلها و رنگهای مختلف بر روی زمینههای متنوع دیده میشود. به همین دلیل اسبهای این نژاد از نظر ظاهری بسیار متنوع میباشند. معمول ترین الگوی خالهای بدن اسب آپالوسا، رنگ تیره کل بدن با خالهای روشن (دانه برفی) و یا رنگ روشن کل بدن با خالهای تیره (پلنگی) است.
اسب خالدار به شکلهای دیگری نیز دیده میشود، از جمله بدن برفکی با لکههای سفید، رنگ سفید مرمری که کل بدن اسب را پوشانده، و یا لکه سفید بزرگی روی کپل اسب که معمولا خالهای تیره رنگ هم روی آن وجود دارد. سم اسب آپالوسا عموما راههای سیاه یا سفید دارد.
نژاد آپالوسا امروزه به واسطه ترکیب آن با اسب کوارتر دارای انواع گوناگونی است. بسیاری از آپالوساها یال و دم کم پشت دارند، و بعضی افراد معتقدند چشم اسبهای آپالوسا حالتی انسان گونه به آنها میدهد.
قد اسب آپالوسا بین ۱۴٫۳ تا ۱۵٫۴ وجب است. بلندی جدوگاه این اسبها بین ۱٫۴۲ تا ۱٫۶۳ متر میباشد و دارای سینهای پهن و کمری کوتاه است.
از دیگر ویژگیهای شناخته شده اسب آپالوسا، طبیعت آرام آن است. این اسبها را میتوان برای اهداف مختلف استفاده کرد؛ در پرش قدرتمندند و در رویدادهای وسترن و سه روزه قابلیت بالایی نشان دادهاند. آپالوسا برای پیمودن مسیرهای طولانی نیز کاملا مناسب است.
فالابلا
فالابلا
با این که فالابلا از نظر قد پونی محسوب میشود، ولی به دلیل ریشههای نژادش در لیست اسبها قرار میگیرد. این نژاد به احتمال قوی از آمیزش اسبهای اصیل انگلیسی با شتلندها (Shetland) به وجود آمدهاست. قد فالابلا حدود ۷۸ cm است و به نوعی یک اسب مینیاتوری محسوب میشود. با این وجود، نسبت به قد کوتاهش از توان بدنی بالایی برخوردار است.
شایر(Shire)
شایر
این نژاد از شمال انگلستان ریشه میگیرد و بزرگترین نژاد اسب است. قد شایرها به ۲ m نیز میرسد. وزن آن هم حدود ۱ تن میباشد. این نژاد نیز بسیار قدیمی بوده و نام آن توسط سزار هزاران سال پیش در ماجرای جنگهای گالی (Gaules) آمدهاست. رنگ شایرها معمولاً سیاه بوده، ولی به رنگ کهربایی با لکههایی سفید در پاها یا سر نیز دیده میشوند. بدن آنها بسیار عضلانی و قوی است و از آنها برای کشیدن درشکه یا گاری استفاده میشد. این نژاد بسیار آرام، مهربان و مطیع میباشد.
اصیل اسپانیایی (آندالوزین Andalusian)
اصیل اسپانیایی (اَندلسی)
این نژاد قدیمی از منطقهای به نام «اَندَلُس» در اسپانیا ریشه میگیرد. قبل از قرون وسطی، این اسبها به دلیل چابکی و نرمی حرکات، در جنگها بسیار مورد استفاده قرار میگرفتند. در قرون وسطی، به دلیل سنگینی سلاحهای جنگی، اسبهای درشت هیکل تر ترجیح داده میشدند تا این که با رنسانس نرمی و سبکی حرکات این اسبها دوباره مورد توجه قرار میگیرد. امروزه از این نژاد به خصوص در نمایشها و سیرکها استفاده میشود.
بلندی این اسبها بین ۱٫۵۵ تا ۱٫۶۵ متر است و معمولترین رنگ آنها خاکستری است. رنگ آنها با بالا رفتن سن به تدریج روشن تر میشود. پال اسبان اصیل اسپانیایی بلند و حالت دار است.
فریزین (Friesian)
فریزین
فریزین از جمله قدیمیترین نژادهای اسب هاست. استخوانهای سه هزار سالهٔ آن در اروپا در هلند کنونی یافته شدهاند. ابتدا از فریزین برای کشیدن گاری استفاده میشد. در قرون وسطی به دلیل ظاهر و وقار و حرکات شاهانه اش در دوئل برای از رو بردن حریف استفاده میشد.
قد متوسط فریزین بین ۱٫۵۵ تا ۱٫۶۵ متر است. بعضی ار فریزینها به ۱٫۷۵ متر نیز میرسند. رنگ آنها همیشه سیاه یک دست است، مگر در صورت آمیزش. به همین دلیل به مروارید سیاه معروفند. پال و دم آنها نیز مشکی، بلند و مجعد یا حالت دار است. حرکات این اسب، به خصوص به هنگام یورتمه بسیار با وقار است. رفتار این اسبها به طلا معروف است، زیرا بسیار قابل اعتماد هستند و به صاحب خود دلبستگی زیادی دارند. همچنین در بسیاری از مسابقات مثل درساژ بسیار خوب عمل میکنند.
انگلیسی-عرب
انگلیسی-عرب
این نژاد فرانسوی میباشد که با آمیزش اسبهای اصیل عرب و انگلیسی اصلاح یافتهاست. اسب اصیل عرب علاوه بر زیبایی و وقار، به این نژاد مقاومت و انعطاف و نرمی در حرکات بخشیده است؛ در حالی که اسب اصیل انگلیسی قد آن را افزایش داده و سرعت آن را بالا بردهاست.
قد اسب انگلیسی-عرب حدود ۱٫۶۶ متر است و به هر رنگی دیده میشود، ولی کهربایی، کرنگ و خاکستری متداول ترند. امروزه از این اسبها در مسابقات پرش، استقامت و درساژ استفاده میشود.
پینت (Paint)
پینت
این نژاد از نژاد کوارترها میباشد، با این تفاوت که این اسبها ابلق هستند. قد آنها بین ۱٫۴۸ تا ۱٫۶۰ متر است. خصوصیات آنها بسیار به کوارترها شبیهاست.
بارب (Barb)
بارب
بارب
این نژاد بسیار قدیمی میباشد و از آفریقای شمالی ریشه میگیرد. به این نژاد پیرامون دو هرار سال پیش در کتابهای رومی اشاره شدهاست. از آن زمان تعداد زیادی بارب به اروپا به خصوص انگلستان برده شد. ریشهٔ بسیاری از نژادهای امروزی از جمله اصیل اسپانیایی به نژاد بسیار قدیمی باربها بر میگردد. از این اسب امروزه برای اصلاح اژاد بسیار استفاده میشود.
اسبهای این نژاد دارای سری بلند، گردنی متوسط و شانههایی پهن هستند. موهای یال و دم این اسبها پرپشت بوده و سمهای آنها سخت میباشند. قد متوسط آنها حدود ۱٫۵۵ متر است. رنگ آنها نیز معمولاً خاکستری، کهربایی، کهربایی تیره و سیاه میباشد. باربها اسبانی آرام، شجاع، مقاوم و سریع هستند، به همین دلیل از آنها خیلی در مسابقات غیر دو استفاده میشود. این حیوان در شرایط بیابانی بسیار مقاوم است.
اسب کاسپین (خزری)
شواهدی مربوط به وجود یک اسب سواری اولیه و همچنین اسبی که متفاوت با اسبهای هند و اروپایی باشد در دست است. محققان سالها از وجود نقش یک اسب کوچک روی حجاریها در ایران آگاه بودند اما طراحان اغلب این طور تفسیر میکردند که حجاری اسبهای کوچک به دلیل کمبود جا بودهاست. در بعضی از موارد این امر ممکن است دلیلی برای به تصویر درآوردن اندازههای متفاوت باشد، همان طور که این روش گاهی برای تمیز موقعیت دو یا چند تصویر به کار میرفتهاست ولی به ندرت در یک حجاری در مورد تندیسها یا حیوانات رزمی که دارای اندازههای کاملا متفاوت هستند به کار گرفته شدهاست. تخت جمشید و دارابگرد نمونههایی عالی از مورد آخر هستند. در حجاریهای تخت جمشید اختلاف اندازه بین اسب نیسایی و اسبهای کوچک لیدیایی به ۸/۲۱ سانتی متر میرسد. باتطابق این مقدار با اندازههای طبیعی، اختلاف قد این دو اسب ۴۰ سانتی متر است. در حجاریهای دارابگرد که از زمان ساسانیان به جا مانده نیز اختلاف بین اندازه این اسبها در همین حد بودهاست اسب خزر به لحاظ ظاهری، تناسب اندام یک اسب بزرگ را دارد برخلاف بسیاری از پونیها که دارای دست و پای کوتاه و تنه درشت میباشند، دقیقا یک اسب مینیاتوری است که شناخت آن از روی عکس و تصویر به راحتی امکان پذیر نیست و از آن جا شناخت زیادی با اسب نژاد عرب دارد، باید آن را در کنار یک شاخص قرار داد تا بتوان آن را تشخیص داد.
سر کوچک، چشمها درشت و برجسته، پیشانی کمی محدب و گوشها کوچک است. پوزه آنها معمولاً کوچک و دارای منخرین باز هستند. گردن آنها معمولاً قوس دار، باریک و دارای تناسبی مطلوب میباشد. یال و دم پر پشت و زیبا، کمر تا حدودی کشیده و بدن آنها تقریبا باریک است. اندام حرکتی در عین ظرافت دارای استخوان بندی بسیار قوی و محکمی میباشد. دارای سم بسیار سفت و بیضی شکل است که احتیاج به نعل بندی ندارد. از نظر رنگ این نژاد به رنگهای سفید، سیاه، نیله یا خاکستری، کرنگ، کهر همانند رنگ کرنگ میباشد فقط یال، دم، دست و پا سیاه میباشد. سمند که همانند رنگ طلایی است فقط موهای یال، دم و قسمتهای پایینی دست و پا سیاه است. در این نژاد تا کنون اسب ابلق دیده نشدهاست. قد اسب خزر کمتر از ۱۲۰ سانتیمتر است.
اسب خزر فاقد Parietal Crest در جمجمه خود میباشد.
استخوان کتف در اسب خزر پهن تر از سایر نژادهای ایرانی بوده و بیشتر به استخوان کتف نشخوار کنندگان شبیهاست.
متاکارپ و متاتارس اسب خزر نسبت به قد حیوان بلند تر و باریک تر میباشد.
شش مهره اولی سینهای دارای تیغه پشتی دراز تر نسبت به سایر نژادها میباشند و به خاطر همین اختلاف، جدوگاه در اسب خزر بسیار بالاتر از کپل قرار میگیرد.
سم اسب خزر باریک و بیضی شکل و بیشتر شبیه به سم Equus Asinus میباشد تا شبیه سم
جستارهای وابسته
موستانگ
سوارکاری
رنگ (اسب)
کنتاکی دربی
تاریخ اسب در دین زرتشت
گوشت اسب
پانویسها
↑ دنیای اسب: نامگذاری اسبان ونگاهی به نامهای اساطیری اسب در ایران باستان.
↑ دهخدا: سرواژه چرمه.
↑ دهخدا: شولک.
↑ Encyclopædia Iranica | Articles
↑ مهرداد بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، صفحهٔ ۳۸۶
↑ News Blog: First domesticated horses in central Asia more than 5,000 years ago
↑ دنیای اسب: سوارکاری.
↑ دنیای اسب: سوارکاری.
↑ دنیای اسب: سوارکاری.
↑ دنیای اسب: سوارکاری.
↑ دنیای اسب: سوارکاری.
↑ دنیای اسب: اسب.
۱- ^ Linnaeus, Carlos. “volume 1”. In Systema naturae per regna tria naturae:secundum classes, ordines, genera, species, cum characteribus, differentiis, synonymis, locis. 10th edition ed. Holmiae (Laurentii Salvii), 1758. p 73. Retrieved on 2008-09-08.
۲- ^ فرهنگ تک جلدی دکتر محمد معین، چاپ چهارم، ۱۳۸۳.
۳- ^ خیام نیشابوری، عمر بن ابراهیم، نوروزنامه، به کوشش علی حصوری، چاپ دوم، تهران: نشر چشمه ۱۳۸۲، ص۷۵.
منبع
دنیای اسب
انجمن اسب ایران
بانک اطلاعاتی اسب ایران
«منبع جعبهزیست» (انگلیسی). ویکیپدیای انگلیسی. بازبینیشده در ۱۹ نوامبر ۲۰۰۸.
بهار، مهرداد، پژوهشی در اساطیر ایران، انتشارات توس، تهران ۱۳۷۸
بخش نامهای اسب:
Steingass, Francis Joseph. A Comprehensive Persian-English dictionary, including the Arabic words and phrases to be met with in Persian literature. London: Routledge & K. Paul, 1892.
پیوند به بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به اسب در ویکیگفتاورد موجود است.
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ اسب موجود است.
اطلاعات مرتبط در ویکیگونه: Equus caballus
نشریه اینترنتی دنیای اسب: نژادهای اسب
* مرجع سوارکاری ایران
پایگاه اطلاع رسانی صنعت اسب ایران
اسب ترکمن
شبکه خبری اسب ایران زمین
اسب عرب
اسب کرد
اسب دره شوری
اسب کاسپین
اسب قرهباغ
اسب سیستانی
ن • ب • و
جانوران زنده
مهرهداران
بیمهرگان
ردهها: اسب جانوران اهلی جانوران با ژنوم ضبط شده جانوران گیاهخوارحیواناتی که در سال ۱۷۵۸ (میلادی) توصیف شدنددام
قس انگلیسی
The horse (Equus ferus caballus) is one of two extant subspecies of Equus ferus, or the wild horse. It is an odd-toed ungulate mammal belonging to the taxonomic family Equidae. The horse has evolved over the past 45 to 55 million years from a small multi-toed creature into the large, single-toed animal of today. Humans began to domesticate horses around 4000 BC, and their domestication is believed to have been widespread by 3000 BC. Horses in the subspecies caballus are domesticated, although some domesticated populations live in the wild as feral horses. These feral populations are not true wild horses, as this term is used to describe horses that have never been domesticated, such as the endangered Przewalskis horse, a separate subspecies, and the only remaining true wild horse. There is an extensive, specialized vocabulary used to describe equine-related concepts, covering everything from anatomy to life stages, size, colors, markings, breeds, locomotion, and behavior.
Horses anatomy enables them to make use of speed to escape predators and they have a well-developed sense of balance and a strong fight-or-flight instinct. Related to this need to flee from predators in the wild is an unusual trait: horses are able to sleep both standing up and lying down. Female horses, called mares, carry their young for approximately 11 months, and a young horse, called a foal, can stand and run shortly following birth. Most domesticated horses begin training under saddle or in harness between the ages of two and four. They reach full adult development by age five, and have an average lifespan of between 25 and 30 years.
Horse breeds are loosely divided into three categories based on general temperament: spirited "hot bloods" with speed and endurance; "cold bloods", such as draft horses and some ponies, suitable for slow, heavy work; and "warmbloods", developed from crosses between hot bloods and cold bloods, often focusing on creating breeds for specific riding purposes, particularly in Europe. There are more than 300 breeds of horses in the world today, developed for many different uses.
Horses and humans interact in a wide variety of sport competitions and non-competitive recreational pursuits, as well as in working activities such as police work, agriculture, entertainment, and therapy. Horses were historically used in warfare, from which a wide variety of riding and driving techniques developed, using many different styles of equipment and methods of control. Many products are derived from horses, including meat, milk, hide, hair, bone, and pharmaceuticals extracted from the urine of pregnant mares. Humans provide domesticated horses with food, water and shelter, as well as attention from specialists such as veterinarians and farriers.
Contents
Biology
Main article: Equine anatomy
Points of a horse
Specific terms and specialized language are used to describe equine anatomy, different life stages, colors and breeds.
Lifespan and life stages
Depending on breed, management and environment, the modern domestic horse has a life expectancy of 25 to 30 years. Uncommonly, a few animals live into their 40s and, occasionally, beyond. The oldest verifiable record was "Old Billy", a 19th-century horse that lived to the age of 62. In modern times, Sugar Puff, who had been listed in the Guinness Book of World Records as the worlds oldest living pony, died in 2007 at age 56.
Regardless of a horse or ponys actual birth date, for most competition purposes a year is added to its age each January 1 of each year in the Northern Hemisphere and each August 1 in the Southern Hemisphere. The exception is in endurance riding, where the minimum age to compete is based on the animals actual calendar age.
The following terminology is used to describe horses of various ages:
Foal: a horse of either sex less than one year old. A nursing foal is sometimes called a suckling and a foal that has been weaned is called a weanling. Most domesticated foals are weaned at five to seven months of age, although foals can be weaned at four months with no adverse physical effects.
Yearling: a horse of either sex that is between one and two years old.
Colt: a male horse under the age of four. A common terminology error is to call any young horse a "colt", when the term actually only refers to young male horses.
Filly: a female horse under the age of four.
Mare: a female horse four years old and older.
Stallion: a non-castrated male horse four years old and older. The term "horse" is sometimes used colloquially to refer specifically to a stallion.
Gelding: a castrated male horse of any age.
In horse racing, these definitions may differ: For example, in the British Isles, Thoroughbred horse racing defines colts and fillies as less than five years old. However, Australian Thoroughbred racing defines colts and fillies as less than four years old.
Size and measurement
The height of horses is measured at the highest point of the withers, where the neck meets the back. This point is used because it is a stable point of the anatomy, unlike the head or neck, which move up and down in relation to the body of the horse.
The English-speaking world measures the height of horses in hands and inches: one hand is equal to 4 inches (101.6 mm). The height is expressed as the number of full hands, followed by a point, then the number of additional inches, and ending with the abbreviation "h" or "hh" (for "hands high"). Thus, a horse described as "15.2 h" is 15 hands plus 2 inches, for a total of 62 inches (157.5 cm) in height.
Size varies greatly among horse breeds, as with this full-sized horse and a miniature horse.
The size of horses varies by breed, but also is influenced by nutrition. Light riding horses usually range in height from 14 to 16 hands (56 to 64 inches, 142 to 163 cm) and can weigh from 380 to 550 kilograms (840 to 1,200 lb). Larger riding horses usually start at about 15.2 hands (62 inches, 157 cm) and often are as tall as 17 hands (68 inches, 173 cm), weighing from 500 to 600 kilograms (1,100 to 1,300 lb). Heavy or draft horses are usually at least 16 hands (64 inches, 163 cm) high and can be as tall as 18 hands (72 inches, 183 cm) high. They can weigh from about 700 to 1,000 kilograms (1,500 to 2,200 lb).
The largest horse in recorded history was probably a Shire horse named Mammoth, who was born in 1848. He stood 21.2½ hands high (86.5 in/220 cm), and his peak weight was estimated at 1,500 kilograms (3,300 lb). The current record holder for the worlds smallest horse is Thumbelina, a fully mature miniature horse affected by dwarfism. She is 17 inches (43 cm) tall and weighs 57 pounds (26 kg).
Ponies
Main article: Pony
Ponies are taxonomically the same animals as horses. The distinction between a horse and pony is commonly drawn on the basis of height, especially for competition purposes. However, height alone is not dispositive; the difference between horses and ponies may also include aspects of phenotype, including conformation and temperament.
The traditional standard for height of a horse or a pony at maturity is 14.2 hands (58 inches, 147 cm). An animal 14.2 h or over is usually considered to be a horse and one less than 14.2 h a pony, but there are many exceptions to the traditional standard. In Australia, ponies are considered to be those under 14 hands (56 inches, 142 cm), For competition in the Western division of the United States Equestrian Federation, the cutoff is 14.1 hands (57 inches, 145 cm) The International Federation for Equestrian Sports, the world governing body for horse sport, uses metric measurements and defines a pony as being any horse measuring less than 148 centimetres (58.27 in) at the withers without shoes, which is just over 14.2 h, and 149 centimetres (58.66 in), or just over 14.2½ h, with shoes.
Height is not the sole criterion for distinguishing horses from ponies. Breed registries for horses that typically produce individuals both under and over 14.2 h consider all animals of that breed to be horses regardless of their height. Conversely, some pony breeds may have features in common with horses, and individual animals may occasionally mature at over 14.2 h, but are still considered to be ponies.
Ponies often exhibit thicker manes, tails, and overall coat. They also have proportionally shorter legs, wider barrels, heavier bone, shorter and thicker necks, and short heads with broad foreheads. They may have calmer temperaments than horses and also a high level of equine intelligence that may or may not be used to cooperate with human handlers. Small size, by itself, is not an exclusive determinant. For example, the Shetland pony which averages 10 hands (40 inches, 102 cm), is considered a pony. Conversely, breeds such as the Falabella and other miniature horses, which can be no taller than 30 inches (76 cm), are classified by their registries as very small horses, not ponies.
Colors and markings
Bay (left) and chestnut (sometimes called "sorrel") are two of the most common coat colors, seen in almost all breeds.
Main articles: Equine coat color, Equine coat color genetics, and Horse markings
Horses exhibit a diverse array of coat colors and distinctive markings, described by a specialized vocabulary. Often, a horse is classified first by its coat color, before breed or sex. Horses of the same color may be distinguished from one another by white markings, which, along with various spotting patterns, are inherited separately from coat color.
Many genes that create horse coat colors and patterns have been identified. Current genetic tests can identify at least 13 different alleles influencing coat color, and research continues to discover new genes linked to specific traits. The basic coat colors of chestnut and black are determined by the gene controlled by the Melanocortin 1 receptor, also known as the "extension gene" or "red factor," as its recessive form is "red" (chestnut) and its dominant form is black. Additional genes control suppression of black color to point coloration that results in a bay, spotting patterns such as pinto or leopard, dilution genes such as palomino or dun, as well as graying, and all the other factors that create the many possible coat colors found in horses.
Horses which have a white coat color are often mislabeled; a horse that looks "white" is usually a middle-aged or older gray. Grays are born a darker shade, get lighter as they age, but usually keep black skin underneath their white hair coat (with the exception of pink skin under white markings). The only horses properly called white are born with a predominantly white hair coat and pink skin, a fairly rare occurrence. Different and unrelated genetic factors can produce white coat colors in horses, including several different alleles of dominant white and the sabino-1 gene. However, there are no "albino" horses, defined as having both pink skin and red eyes.
Reproduction and development
Main article: Horse breeding
Gestation lasts approximately 340 days, with an average range 320–370 days, and usually results in one foal; twins are rare. Horses are a precocial species, and foals are capable of standing and running within a short time following birth. Foals are usually born in the spring. The estrous cycle of a mare occurs roughly every 19–22 days and occurs from early spring into autumn. Most mares enter an anestrus period during the winter and thus do not cycle in this period. Foals are generally weaned from their mothers between four and six months of age.
Horses, particularly colts, sometimes are physically capable of reproduction at about 18 months, but domesticated horses are rarely allowed to breed before the age of three, especially females. Horses four years old are considered mature, although the skeleton normally continues to develop until the age of six; maturation also depends on the horses size, breed, sex, and quality of care. Larger horses have larger bones; therefore, not only do the bones take longer to form bone tissue, but the epiphyseal plates are larger and take longer to convert from cartilage to bone. These plates convert after the other parts of the bones, and are crucial to development.
Depending on maturity, breed, and work expected, horses are usually put under saddle and trained to be ridden between the ages of two and four. Although Thoroughbred race horses are put on the track as young as the age of two in some countries, horses specifically bred for sports such as dressage are generally not put under saddle until they are three or four years old, because their bones and muscles are not solidly developed. For endurance riding competition, horses are not deemed mature enough to compete until they are a full 60 calendar months (five years) old.
Anatomy
Main articles: Equine anatomy, Muscular system of the horse, Respiratory system of the horse, and Circulatory system of the horse
Skeletal system
Main article: Skeletal system of the horse
The skeletal system of a modern horse
The horse skeleton averages 205 bones. A significant difference between the horse skeleton and that of a human is the lack of a collarbone—the horses forelimbs are attached to the spinal column by a powerful set of muscles, tendons, and ligaments that attach the shoulder blade to the torso. The horses legs and hooves are also unique structures. Their leg bones are proportioned differently from those of a human. For example, the body part that is called a horses "knee" is actually made up of the carpal bones that correspond to the human wrist. Similarly, the hock contains bones equivalent to those in the human ankle and heel. The lower leg bones of a horse correspond to the bones of the human hand or foot, and the fetlock (incorrectly called the "ankle") is actually the proximal sesamoid bones between the cannon bones (a single equivalent to the human metacarpal or metatarsal bones) and the proximal phalanges, located where one finds the "knuckles" of a human. A horse also has no muscles in its legs below the knees and hocks, only skin, hair, bone, tendons, ligaments, cartilage, and the assorted specialized tissues that make up the hoof.
Hooves
Main articles: Horse hoof, Horseshoe, and Farrier
The critical importance of the feet and legs is summed up by the traditional adage, "no foot, no horse". The horse hoof begins with the distal phalanges, the equivalent of the human fingertip or tip of the toe, surrounded by cartilage and other specialized, blood-rich soft tissues such as the laminae. The exterior hoof wall and horn of the sole is made of essentially the same material as a human fingernail. The end result is that a horse, weighing on average 500 kilograms (1,100 lb), travels on the same bones as would a human on tiptoe. For the protection of the hoof under certain conditions, some horses have horseshoes placed on their feet by a professional farrier. The hoof continually grows, and in most domesticated horses needs to be trimmed (and horseshoes reset, if used) every five to eight weeks, though the hooves of horses in the wild wear down and regrow at a rate suitable for their terrain.
Teeth
Main article: Horse teeth
Horses are adapted to grazing. In an adult horse, there are 12 incisors at the front of the mouth, adapted to biting off the grass or other vegetation. There are 24 teeth adapted for chewing, the premolars and molars, at the back of the mouth. Stallions and geldings have four additional teeth just behind the incisors, a type of canine teeth called "tushes". Some horses, both male and female, will also develop one to four very small vestigial teeth in front of the molars, known as "wolf" teeth, which are generally removed because they can interfere with the bit. There is an empty interdental space between the incisors and the molars where the bit rests directly on the gums, or "bars" of the horses mouth when the horse is bridled.
An estimate of a horses age can be made from looking at its teeth. The teeth continue to erupt throughout life and are worn down by grazing. Therefore, the incisors show changes as the horse ages; they develop a distinct wear pattern, changes in tooth shape, and changes in the angle at which the chewing surfaces meet. This allows a very rough estimate of a horses age, although diet and veterinary care can also affect the rate of tooth wear.
Digestion
Main articles: Equine digestive system and Equine nutrition
Horses are herbivores with a digestive system adapted to a forage diet of grasses and other plant material, consumed steadily throughout the day. Therefore, compared to humans, they have a relatively small stomach but very long intestines to facilitate a steady flow of nutrients. A 450-kilogram (990 lb) horse will eat 7 to 11 kilograms (15 to 24 lb) of food per day and, under normal use, drink 38 litres (8.4 imp gal; 10 US gal) to 45 litres (9.9 imp gal; 12 US gal) of water. Horses are not ruminants, so they have only one stomach, like humans, but unlike humans, they can digest cellulose, a major component of grass. Cellulose digestion occurs in the cecum, or "water gut", which food goes through before reaching the large intestine. Horses cannot vomit, so digestion problems can quickly cause colic, a leading cause of death.
Senses
A horses eye
See also: Equine vision
The horses senses are generally superior to those of a human. As prey animals, they must be aware of their surroundings at all times. They have the largest eyes of any land mammal, and are lateral-eyed, meaning that their eyes are positioned on the sides of their heads. This means that horses have a range of vision of more than 350°, with approximately 65° of this being binocular vision and the remaining 285° monocular vision. Horses have excellent day and night vision, but they have two-color, or dichromatic vision; their color vision is somewhat like red-green color blindness in humans, where certain colors, especiall
spah horse
حصان سباه
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع:
واژهنامه آزاد
معادل ابجد:
194
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
spah horse
عربی
حصان سباه
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "اسب" به معنای حیوانی از خانوادهٔ مادیانها و یکی از حیوانات بارکش و سوارشی است. این کلمه خود به تنهایی یک اسم است و در زبان فارسی به همین صورت استفاده میشود. در مورد دو شکل دیگر که ذکر کردید:
-
اسپ: این کلمه بیشتر در متون قدیمی و شعر فارسی به کار میرود و به معنای اسب، به ویژه اسب نر یا اسب جنگی است. همچنین "اسپ" میتواند به معنی سوارکاری یا راندن اسب هم باشد. این واژه در ادبیات فارسی به ویژه در اشعار شاعران بزرگ مانند فردوسی زیاد دیده میشود.
- اسپه: این شکل به طور معمول به کار نمیرود و بیشتر به عنوان یک تحریف یا اشتباه در نوشتن یا تلفظ کلمه "اسب" یا "اسپ" محسوب میشود. در برخی مناطق، این واژه همچنین میتواند به عنوان یک اصطلاح محلی باشد، اما به طور کلی استفاده رسمی از آن در زبان فارسی رایج نیست.
نکات نگارشی:
- استفاده درست از کلمات: توجه کنید که کلمه مناسب را بسته به سیاق متن و معنای مد نظر انتخاب کنید. به عنوان مثال، اگر در حال نگارش یک متن ادبی هستید، "اسپ" ممکن است مناسبتر باشد.
- هماهنگی با سایر اجزای جمله: هر نوع کلمهای که به کار میبرید باید با ساختار و گرامر جمله هماهنگ باشد.
- پرهیز از ابهام و اشتباههای املایی: اگر از واژه "اسپه" استفاده میکنید، دقت کنید که خواننده آن را اشتباه نگیرد، چرا که این واژه به طور رایج در زبان فارسی به کار نمیرود.
به طور کلی، "اسب" و "اسپ" در نگارش فارسی مورد استفاده قرار میگیرند، ولی بایستی با دقت نسبت به سیاق و نوع متن، کلمه مناسب را انتخاب کنید.