منثور
licenseمعنی کلمه منثور
معنی واژه منثور
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1-اسم 2- پراكنده، متفرق 3- نثر 4- شب بو | ||
متضاد | منظوم | ||
انگلیسی | prose | ||
عربی | نثر، كلام عادي غير ممتع، ابتذال، نثري، مبتذل، واقعي | ||
ترکی | nesir | ||
فرانسوی | prose | ||
آلمانی | prosa | ||
اسپانیایی | prosa | ||
ایتالیایی | prosa | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "منثور" در زبان فارسی به معنای نثر و نوشتهای است که به صورت نثر (غیر عروضی) نوشته شده است. در نگارش و استفاده از این کلمه، قواعد خاصی وجود دارد که به شرح زیر است:
اهمیت رعایت این قواعد، به ویژه در متون ادبی، به انتقال صحیح معنا و مفهوم کمک میکند و موجب آشنایی بیشتر خواننده با جنبههای مختلف زبان فارسی میشود. | ||
واژه | منثور | ||
معادل ابجد | 796 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | mansur | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
مختصات | (مَ) [ ع . ] (اِمف .) | ||
آواشناسی | mansur | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی منثور | ||
پخش صوت |
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: کلمه "منثور" در زبان فارسی به معنای نثر و نوشتهای است که به صورت نثر (غیر عروضی) نوشته شده است. در نگارش و استفاده از این کلمه، قواعد خاصی وجود دارد که به شرح زیر است: تحریر و نوشتار: کلمه "منثور" به صورت صحیح باید با املای درست نوشته شود. در نوشتار رسمی و ادبی، از املای صحیح آن استفاده کنید. نحوه کاربرد: این کلمه معمولاً در متنهای ادبی، نقد ادبی، یا بررسی متون استفاده میشود. به عنوان مثال: "این کتاب به صورت منثور نوشته شده است." ترکیبها: "منثور" میتواند در ترکیب با دیگر کلمات قرار گیرد. مانند "ادبیات منثور" یا "نثر منثور". علامتگذاری: در صورت تمایل به استفاده از علامتگذاری، مانند ویرگول یا نقطه، باید به قواعد نگارشی توجه شود. به عنوان مثال: "به آثار منثور توجه کنید، زیرا آنها فرهنگ و هنر را به تصویر میکشند." اهمیت رعایت این قواعد، به ویژه در متون ادبی، به انتقال صحیح معنا و مفهوم کمک میکند و موجب آشنایی بیشتر خواننده با جنبههای مختلف زبان فارسی میشود.
یاژیک، یاژیت، یاجوسیک، یاجوسیت، یاژوسیک، یاژوسیت، یَجوسیک، یَجوسیت (یاژ، یاجوس، یاژوس، یَجوس از سنسکریت: یَجوس= نثر + «یک، یت»)
گَدیک (گدی از سنسکریت: گَدیَ= نثر + «یک»)
یک: پسوند یاتیکی(= مفعولی) پهلوی
یت: پسوند یاتیکی سنسکریت
1-اسم
2- پراكنده، متفرق
3- نثر
4- شب بو
منظوم
prose
نثر، كلام عادي غير ممتع، ابتذال، نثري، مبتذل، واقعي
nesir
prose
prosa
prosa
prosa