اکبر
licenseمعنی کلمه اکبر
معنی واژه اکبر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | major, akbar | ||
عربی | رئيسي، كبير، رائد، أكبر، أساسي، راشد، الشئ الأهم، عظيم، أسمى، الرائد، الراشد، رائد رتبة عسكرية، تخصص في الدراسة، السلم الكبير | ||
ترکی | ekber | ||
فرانسوی | akbar | ||
آلمانی | akbar | ||
اسپانیایی | akbar | ||
ایتالیایی | akbar | ||
مرتبط | عمده، بزرگ، اعظم، بزرگتر، ارشد | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «اکبر» در زبان فارسی به معنی «بزرگتر» یا «بیشتر» است و معمولاً در زمینههای مختلفی از جمله نامهای خاص، توصیف و مقایسه استفاده میشود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
اگر سوال خاصی در مورد کاربرد یا نگارش این کلمه دارید، خوشحال میشوم بیشتر کمک کنم. | ||
واژه | اکبر | ||
معادل ابجد | 223 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | 'akbar | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی، جمع: اکابر] | ||
مختصات | (اَ بَ) [ ع . ] (ص تف .) | ||
آواشناسی | 'akbar | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی اکبر | ||
پخش صوت |
در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید. کلمه «اکبر» در زبان فارسی به معنی «بزرگتر» یا «بیشتر» است و معمولاً در زمینههای مختلفی از جمله نامهای خاص، توصیف و مقایسه استفاده میشود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: استفاده در نام: «اکبر» معمولاً به عنوان نام شخص به کار میرود و یکی از نامهای رایج در فرهنگ ایرانی است. در این حالت، باید توجه داشت که همیشه با حرف اول بزرگ نوشته میشود: «اکبر». قواعد جمعبندی: زمانی که «اکبر» به عنوان صفت به کار رود، در جمع به شکل «اکابری» تغییر میکند. این نکته را باید در نوشتن و گفتن توجه کنید. نادرستیها: دقت کنید که در نگارش این کلمه، نباید به اشتباه به طور جداگانه بنویسید یا املای آن را تغییر دهید. استفاده در عبارات: در جملات توصیفی و کنایی، این کلمه میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود؛ مثلاً: «او از همه اکبر است»، که در اینجا به معنای برتری بیان شده است. اگر سوال خاصی در مورد کاربرد یا نگارش این کلمه دارید، خوشحال میشوم بیشتر کمک کنم.
major, akbar
رئيسي، كبير، رائد، أكبر، أساسي، راشد، الشئ الأهم، عظيم، أسمى، الرائد، الراشد، رائد رتبة عسكرية، تخصص في الدراسة، السلم الكبير
ekber
akbar
akbar
akbar
akbar
عمده، بزرگ، اعظم، بزرگتر، ارشد