جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: تاریخی ترین روستای استان گیلان که به ماسوله ی دوم معروف میباشد. این روستا در بخش عمارلوی شهرستان رودبار گیلان و در مرز استان گیلان و قزوین واقع شده است . و از روستاهای زیبا و تاریخی کشور محسوب میشود. 1- پرپشت، مجعد
2- بسيار، فراوان، كثرت، متراكم، متعدد
3- توده تنك mass, clump, aggregation, heap, bike, congeries, riffraff, tump, dense, luxuriant, thick, aggregate, bushy, voluminous, gross, collective, multitudinous, floccose, rank, vasty, thick-set كتلة، قداس، جسم، مقدار كبير، جرم، مرتفعات، جماعي، ضخم، كتل، تكتل، تجمع، جمهر kitle la masse die masse la masa la massa توده، جرم، حجم، توده مردم، مراسم عشاء ربانی، مشت، دسته، ضربه سنگین، تجمع، تراکم، اجتماع، گرد امدگی، پشته، کومه، کپه، گروه، دوچرخه، کندوی زنبو عسل، جمعیت، مخفف دوچرخه، ته مانده، اشغال، زیادی، تفاله، تپه، توده درختان واقع بر روی تپه، متراکم، چگال، غلیظ، محکم، سفت، مجلل، وافر، پربرکت، ضخیم، کلفت، ستبر، جمع شده، بهم پیوسته، جمع امده، پر پشت، حجیم، بزرگ، فراوان، مفصل، جسیم، درشت، زمخت، زشت، شرم اور، جمعی، اشتراکی، اجتماعی، مشاع، متعدد، بی شمار، کثیر، کلالهای، کاکل دار، دارای دسته های کرک یا پشم، ترشیده، طلب شده، جلف، وسیع، پهناور، قطور، تنگ، تنگ هم
كتلة|قداس , جسم , مقدار كبير , جرم , مرتفعات , جماعي , ضخم , كتل , تكتل , تجمع , جمهر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "انبوه" در زبان فارسی به معنی "زیاد، فراوان، یا انباشته" استفاده میشود. در پاسخ به درخواست شما در مورد قواعد فارسی و نگارشی برای این کلمه، میتوان نکات زیر را بیان کرد:
جنس و عدد: "انبوه" یک نام جمع است و به صورت مفرد و جمع استفاده نمیشود. به عنوان مثال، نمیگوییم "انبوهها" بلکه "انبوه" به تنهایی به معنای تعداد زیاد است.
کاربرد در جمله: این کلمه معمولاً به عنوان صفت به کار میرود و میتواند قبل یا بعد از اسم قرار گیرد. به طور مثال:
"درختان انبوهی در این جنگل وجود دارد."
"درختان این جنگل انبوه هستند."
ترکیب با دیگر کلمات: "انبوه" میتواند در ترکیب با دیگر کلمات به کار رود. مثلاً:
"انبوه جمعیت"
"انبوه گیاهان"
نگارش و املا: املای صحیح این کلمه "انبوه" است و باید به این شکل نوشته شود و از اشتباهاتی چون "انبوهه" یا "انبوهی" پرهیز شود.
مفاهیم مرتبط: کلمات هممعنا و مرتبط با "انبوه" که میتوانند در نوشتههای شما به کار روند شامل "فراوان"، "بیشمار"، "بسیار" و "کثیر" هستند.
استفاده درست از "انبوه" در جملات میتواند به غنای نوشتههای شما کمک کند و مفاهیم را به طور دقیقتری منتقل کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "انبوه" در جمله آمده است:
در پارکها، درختان انبوه فضای زیبایی را به وجود آوردهاند.
انبوهی از کتابها روی میز خوابیده بودند و به نظر میرسید هیچ کدام خوانده نشدهاند.
جمعیت انبوهی در جشنواره فرهنگی شرکت کرده بودند و شور و شوق خاصی حاکم بود.
در کوهستان، ابرهای انبوهی جمع شده بودند که احتمال بارش باران را افزایش میدادند.
انبوهی از گلهای رنگارنگ در باغچهها شکفته بودند و بوی خوشی را در فضا پخش کرده بودند.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
واژهنامه آزاد
واژگان مرتبط: توده، جرم، حجم، توده مردم، مراسم عشاء ربانی، مشت، دسته، ضربه سنگین، تجمع، تراکم، اجتماع، گرد امدگی، پشته، کومه، کپه، گروه، دوچرخه، کندوی زنبو عسل، جمعیت، مخفف دوچرخه، ته مانده، اشغال، زیادی، تفاله، تپه، توده درختان واقع بر روی تپه، متراکم، چگال، غلیظ، محکم، سفت، مجلل، وافر، پربرکت، ضخیم، کلفت، ستبر، جمع شده، بهم پیوسته، جمع امده، پر پشت، حجیم، بزرگ، فراوان، مفصل، جسیم، درشت، زمخت، زشت، شرم اور، جمعی، اشتراکی، اجتماعی، مشاع، متعدد، بی شمار، کثیر، کلالهای، کاکل دار، دارای دسته های کرک یا پشم، ترشیده، طلب شده، جلف، وسیع، پهناور، قطور، تنگ، تنگ هم
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر