جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
811
اطلاعات بیشتر واژه
واژه ابراهیم پورداوود
معادل ابجد 488
تعداد حروف 15
منبع واژه‌نامه آزاد
نمایش تصویر ابراهیم پورداوود
پخش صوت

ابراهیم پورداود (زادهٔ ۲۰ بهمن ۱۲۶۴، رشت - مرگ ۲۶ آبان ۱۳۴۷، تهران) ایران‌شناس معاصر، اوستاشناس، نخستین مترجم فارسی اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی در دانشگاه تهران.

محتویات
۱ زندگی
۲ پیرامون روش کار و اثرگذاری او
۳ آثار
۳.۱ بخشهای مختلف مجموعهٔ گزارش اوستا
۳.۲ آثار منثور و تحقیقات ادبی
۴ شعرها
۵ دیدگاه سیاسی و اندیشه پورداوود
۶ پانویس
۷ منابع
زندگی

نام پدرش داوود بود و در ۲۰ بهمن ۱۲۶۴ (۲۸ جمادی‌الاولی ۱۳۰۳) در رشت، در محلهٔ سبزه‌میدان در خانواده‌ای ملاّک و بازرگان به دنیا آمد. در پنج یا شش سالگی به مکتب میرزا محمدعلی رفت که محل آن اکنون آرامگاه پدر و برادران و خود اوست. سپس تحصیلات مقدماتی فارسی و عربی را در مدرسه حاجی حسن رشت به مدیریت سید عبدالرحیم خلخالی انجام داد. زمانی که در مدرسهٔ حاجی‌میرزاحسن در سلک طلاب درس می‌آموخت، به مرثیه‌گویی پرداخت و دوستانش به وی تخلص «لسان» دادند. در ۱۲۸۴ش، در ۲۰سالگی به همراه برادر و استادش عبدالرحیم خلخالی به تهران رفت و به آموختن طب قدیم پرداخت و از محضر محمدحسین‌خان سلطان‌الفلاسفه بهره برد.

در ۱۲۸۷ شمسی از راه قم، سلطان‌آباد (اراک امروزی)، کرمانشاه، بغداد و حلب به لبنان رفت. در بیروت در مدرسهٔ لوئیک به فراگرفتن زبان و ادبیات فرانسه پرداخت و و در همانجا نام پورداوود را بر خود نهاد(برادرانش نامهای داوودزاده و داوودی را برگزیدند). پس از دوسال و نیم اقامت در بیروت برای دیدار خانواده به رشت برگشت و پس از مدتی در شهریور ۱۲۸۹ راهی فرانسه شد. در همانجا بود که با سید محمدعلی جمالزاده (متوفی ۱۳۷۷ش) دوست شد. سپس به ایران بازگشت و بعداز اقامتی کوتاه در رشت، در رمضان ۱۳۲۸، از راه باکو و وین به فرانسه عزیمت نمود و نخست در دبیرستان شهر بووه نام‌نویسی و خود را برای ورود به دانشکده حقوق آماده کرد، آنگاه در رشته حقوق دانشگاه پاریس به تحصیل پرداخت و از محضر درس شارل ژید و پلانول استفاده کرد.

در جمادی‌الاولی ۱۳۳۲ با یاری محمد قزوینی نشریه ایرانشهر را منتشر ساخت که در شعبان همان سال، پس از نشر سه شماره آن و آغاز جنگ جهانی اول، تعطیل شد. شش ماه اول از دوره جنگ را در پاریس به سر برد ولی بر اثر شور جوانی و میهن‌دوستی و تبلیغات آلمانی‌ها، بر آن شد که پاریس را ترک کند. در ۱۳۳۳ به بغداد رفت و در ۲۹ رمضان همان سال تا ۲۹ جمادی الاولی سال بعد به یاری محمدعلی جمال‌زاده روزنامه رستخیز را منتشر کرد. با پیشروی انگلیسی‌ها و تسخیر کوت‌العماره، پورداود راهی کرمانشاه شد و چند ماهی آنجا ماند؛ و چون آن شهر به دست روس‌ها افتاد، شبانه به قصر شیرین رفت و به بغداد بازگشت و در آن هنگام ترکان عثمانی از انتشار رستخیز جلوگیری کردند. ناگزیر وی از آنجا به حلب و سپس به استانبول رفت و چون در آنجا از خروج او ممانعت کردند بعد از مدتی به قصد اقامت در سویس، از راه بالکان به برلین رفت . آلمانی‌ها نیز از خروج وی از کشورشان ممانعت کردند و او تا پایان جنگ جهانی اول و مدتی پس از آن در آنجا ماند.


در سال ۱۲۹۵ در دانشگاه برلین، و سپس در دانشکدهٔ ارلانگن به ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ حقوق پرداخت. در آنجا با سید حسن تقی‌زاده آشنا شد و در نشر مجلهٔ کاوه با او همکاری کرد. همکاری با تقی‌زاده و نیز با محمد قزوینی و آشنایی با خاورشناسان آلمانی از جمله یوزف مارکوارت تأثیری ژرف بر اندیشهٔ او نهاد و او را بیش از پیش به تحصیل و تحقیق دربارهٔ ایران باستان علاقه‌مند ساخت. در شهریور ۱۲۹۹ با دختر یک دندان‌پزشک آلمانی ازدواج کرد و در تیرماه ۱۳۰۱ یگانه فرزندش پوراندخت به دنیا آمد. پورداود در ۱۳۰۳ به همراه خانواده به ایران بازگشت. در مهر ۱۳۰۴ به دنبال دعوت پارسیان هند به هندوستان رفت و دو سال ونیم در آنجا ماند و به انتشار بخشی از ادبیات مزدیسنا و گزارش اوستا پرداخت و چند سخنرانی دربارهٔ تمدن ایران باستان از جمله شرح آتش بهرام، پیشوایان دین مزدیسنا، تقویم و فرق دین مزدیسنا، زبان فارسی، فروردین، دروغ، و ایران قدیم و نو ایراد کرد.


در ۱۳۱۱ به دنبال درخواست رابیندرانات تاگور از سوی دولت ایران برای تدریس فرهنگ ایران‌ باستان به هند رفت و در دانشگاه ویسوبهارتی به تدریس پرداخت. در ۱۳۱۲ در هفتمین کنگرهٔ شرقی هند در گروه اوستاشناسی عضویت یافت و ریاست شعبهٔ عربی‌ پارسی را نیز به عهده داشت و خطابه‌ای با عنوان «مراجعاتی چند دربارهٔ بودا در ادبیات و تاریخ ایران» به زبان انگلیسی ایراد کرد. زردشتیان هند بسیار به او ارادت داشتند، تا جایی که به هنگام مراسم مذهبی مزدیسنا که به آن یزشن می‌گویند و بجز زردشتیان فرد دیگری را به آن مراسم راه نمی‌دهند، از پورداود دعوت کردند و او پس از خاورشناس آمریکایی، جکسن؛ خاورشناس آلمانی هاوگ، و بانوی خاورشناس فرانسوی منان، چهارمین غیر زردشتی بود که تا آن روز به چنان مراسمی دعوت می‌شد.

در ۱۳۱۲ از بمبئی به آلمان رفت و به ادامه کار ترجمه و گزارش اوستا پرداخت. سرانجام در ۱۳۱۶ به ایران بازگشت و در دانشکدهٔ حقوق و دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. در ۱۳۱۷ عضو پیوسته فرهنگستان ایران شد. به مناسبت شصتمین سال تولد پورداود، مجلس جشن باشکوهی در تالار اجتماعات دانشسرای عالی تهران با حضور استادان و دانشمندان و دانشجویان و شخصیتهای کشور برپا گردید و به همین مناسبت در شانزدهم مهر ۱۳۲۵ یادنامه‌ای در دو مجلّد تدوین و طبع شد، یکی به فارسی با مقاله‌ای مفصل از محمد معین درباره پورداود و دیگری حاوی مقالات خاورشناسان به زبانهای بیگانه.


پورداود به سبب مقام بلند علمی به عنوان نمایندهٔ دانشگاه تهران به بسیاری از کنگره‌های فرهنگی و ادبی دعوت می‌شد و از اعضای اصلی بسیاری از انجمنها و مؤسسه‌های ادبی و فرهنگی بود و به احترام وی محافل بزرگداشت بسیاری برگزار می‌شد. وی مد
ت ۴ سال ریاست انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان را برعهده داشت و از اعضای شورای فرهنگی سلطنتی ایران و نیز از اعضای هیئت امنای کتابخانهٔ بزرگ پهلوی بود. در ۶ مهر ۱۳۲۴ پورداود انجمن ایران‌شناسی را دایر کرد که تنها انجمن غیردولتی آن زمان بود. در ۱۳۳۹ به عنوان رئیس هیئت نمایندگی ایران به همراه استادانی چون سعید نفیسی، محمد معین و مجتبیٰ مینوی در بیست و پنجمین کنگرهٔ خاورشناسان که در مسکو تشکیل شده بود شرکت جُست و از آنجا به فنلاند، سوئد و هلند سفر کرد.



خاکسپاری پورداوود
پورداود در ۱۳۴۲ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و در ۱۳۴۶ عنوان استاد ممتاز دانشگاه را به دست آورد. از زمان بازنشستگی به بعد، اوقات خود را به مطالعه و پژوهش گذراند و کمتر در مجامع دیده شد و سرانجام در بامداد ۲۶ آبان ۱۳۴۷ درگذشت و با تشریفات بسیار در رشت، در آرامگاه خانوادگی خود به خاک سپرده شد. پس از درگذشت وی مجالس بزرگداشت و یادبود بسیاری در کشورهای آلمان، هند، پاکستان، فرانسه و در شهرهای مختلف ایران از جمله در تهران، رشت، شیراز، اصفهان و کرمان برگزار شد و بزرگان علم و ادب از دانش، بزرگواری، خدمات علمی و تلاشهای این دانشمند در شناساندن فرهنگ ایران باستان تجلیل کردند.

پیرامون روش کار و اثرگذاری او

پورداود را بنیادگذار ایران‌شناسی در سرزمین ایران، و زنده‌کنندهٔ فرهنگ و زبان ایران‌باستان دانسته‌اند. وی از کودکی به دانستن اوضاع ایران قدیم علاقه‌مند بود و چون به سن رشد رسید، مطالعهٔ کتابهایی را که راجع به ایران باستان بود، بر مطالعهٔ کتابهای دیگر ترجیح داد و به خصوص کتابهای مربوط به دین زردشتی بیش از همه توجه او را به خود جلب کرد و سالهای دراز در این باره به تحقیق پرداخت(پورداود، مقدمه بر یشتها، ۱۱-۱۲) و با آگاهی وسیعی که از زبانهای فرانسه، آلمانی، انگلیسی، عربی و ترکی ودیگر زبانهای کهن داشت، تمام کتابهای مربوط به ایران قدیم را - که به زبانهای گوناگون نوشته شده بود - در کتابخانهٔ شخصی گرد آورد و تا آخرین دقایق حیات به مطالعه و بررسی سرگرم بود و در این راه از مباحثه و مکاتبه با دانشمندان بزرگ ایران‌شناسی دنیای غرب از جمله مارکوارت، مان، هارتمان، فرانک، شدر، براون، میتووخ، مینورسکی، ولف و بلوشه دریغ نمی‌کرد. بر اثر کوششهای پیگیر او ایرانیان می‌توانند اوستا را به زبان فارسی سادهٔ امروزی مطالعه کنند و از اوضاع و رسوم و اخلاق و مواعظ و حکم، معتقدات دینی، روایتهای تاریخی و اساطیری نیاکان خودآگاه شوند. خدمت بزرگ او دربارهٔ تفسیر اوستا به خدماتی تشبیه شده است که گروته و راولینسون در قرن نوزدهم نسبت به کشف الفبای میخی کردند و دنیا را از تاریخ قوم آریایی و ایران هخامنشی آگاه ساختند.

ترجمه و گزارش اوستا، برجسته‌ترین اثر پورداود به شمار می‌رود. با در نظر گرفتن سیاق عبارتهای اوستایی و دور بودن آنها از شیوهٔ زبان فارسی امروز و نیز با توجه به متن مشکل و پر از ابهام اوستای نخستین، اهمیت کار پورداود روشن می‌شود. او می‌کوشید ترجمه‌ای روان از اوستا به دست دهد و بدون آنکه از حدود قواعد زبان فارسی دور شود، با استفاده از واژه‌های کهن، ترکیباتی رسا و خوش‌آهنگ پدید آورد. امتیاز دیگر کار او مقدمه و توضیحاتی است که برای هر یک از بخشهای اوستا نگاشته است. این مجموعه علاوه بر تفسیر و ترجمه، لغت‌نامهٔ بزرگی در ریشه‌شناسی واژه‌های ایرانی نیز هست و از بهترین مآخذ برای پی بردن به فرهنگ ایران‌باستان به‌شمار می‌آید.

پورداود در تحقیقات خود روش دانشمندان آلمانی را به کار می‌بست و به خصوص از نظر نشان دادن مراجع متعدد و حواشی بسیار، تحت تأثیر آنان بود و نزد ایران‌شناسان جهان مقامی والا داشت. او به سبب احاطه کامل به زبانهای آلمانی و فرانسوی و دانستن زبانهای عربی و انگلیسی، در پیروی از روش تحقیق اروپاییان در میان معاصران خود کم نظیر بود. دقت وسواس‌گونه در ذکر منابع، به کار بردن جمله‌های کوتاه و کامل، پرهیز از تصنع، سادگی، گنجاندن معانی بسیار در عبارتهای مختصر، دوری از تکرار و پرهیز از اطناب از ویژگیهای مهم وی در کار تألیف و ترجمه به‌شمار می‌آید. پورداود از واژه‌سازی‌های نابهنجار و نامربوط پرهیز می‌کرد و اصراری در به کار بردن الفاظ عربی نداشت و آنها را ساخته ایرانیان و جزو گنجینه زبان فارسی می‌دانست. پافشاری او در پارسی‌گویی در نظر برخی رنگ‌وبوی تعصب داشت و می‌پنداشتند با زبان عربی دشمنی دارد. پورداود در طول سالها معلمی خود، شاگردان فراوانی تربیت کرد که هریک خود معلمان و محققان نامدار در عرصهٔ ادب و فرهنگ ایران شمرده می‌شوند و از آن میان محمد معین، محمد مقدم، بهرام فره‌وشی، احسان یارشاطر و جلیل دوستخواه بیش از دیگران شناخته‌شده هستند.



آثار

بخشهای مختلف مجموعهٔ گزارش اوستا
گاتها (بمبئی ۱۳۰۵)، نخستین بخش از اوستاست که جزو مجموعهٔ یسنا به شمار می‌آید و توسط انجمن زردشتیان ایرانی بمبئی و ایران لیگ چاپ شده، و به دستیاری دینشاه ایرانی به دو زبان پارسی و انگلیسی فراهم آمده است.
یشتها (بمبئی ۱۳۰۷)، بخش نخستین مجموعهٔ یسناست و دیباچهٔ آن به دستیاری دینشاه ایرانی به انگلیسی ترجمه شده است.
یشتها (بمبئی ۱۳۱۰)، بخش دوم از مجموعهٔ یشتهاست.
خرده‌اوستا (بمبئی، ۱۳۱۰)، گزارش و ترجمهٔ آخرین بخش اوستاست.
یسنا (بمبئی، ۱۳۱۲)، بخش نخست.
یسنا (تهران، ۱۳۳۷)، بخش دوم مجموعهٔ یسناست و گفتارهایی دربارهٔ موضوعات تاریخی را نیز دربرمی‌گیرد.
گاتها (بمبئی، ۱۳۲۹)، دومین گزارش بخش نخست است.
یادداشتهای گاتها (تهران ۱۳۳۶)، توضیحاتی دربارهٔ واژه‌های اوستایی این بخش است.
ویسپرد (تهران ۱۳۴۳)، بخش دیگری از کتاب اوستاست که به کوشش بهرام فره‌وشی چاپ شده است.
وندیداد، که جزو آثار منتشر نشدهٔ اوست
آثار منثور و تحقیقات ادبی
ایرانشاه (بمبئی ۱۳۰۴)، در شرح مهاجرت زردشتیان ایران به هند.
خرمشاه (بمبئی ۱۳۰۵)، بخشی از سخنرانیهای پورداود دربارهٔ آیین و کارنامهٔ زبان باستان ایرادشده در هند
گفت‌وشنود پارسی (بمبئی ۱۳۱۲)، کتاب درسی برای آموختن زبان پارسی به هندوها
سوشیانس (بمبئی ۱۳۰۶)، رسالهٔ کوچکی که در آغاز به شکل سخنرانی ایراد شده بود
فرهنگ ایران باستان (تهران ۱۳۲۶)، گفتارهایی دربارهٔ فرهنگ ایران باستان و برخی از واژه‌های ایرانی
هرمزدنامه (تهران ۱۳۳۱)، دربارهٔ گیاهان خوراکی و دارویی و نیز واژه‌شناسی
اناهیتا یا پنجاه گفتار (تهران ۱۳۴۳)، شامل مقاله‌هایی دربارهٔ تاریخ و تمدن و زبان ایرانیان
خوزستان ما (تهران ۱۳۴۳)، رسالهٔ کوچکی دربارهٔ سرزمین ایلام و اقوام خوز که از اسناد مهم تاریخ خوزستان است.
بیژن و منیژه (تهران ۱۳۴۴)، گزیده‌ای از شاهنامهٔ فردوسی همراه با پیش‌گفتاری دربارهٔ فردوسی، دقیقی و شاهنامه
فریدون (تهران ۱۳۴۶)، گزیده از شاهنامهٔ فردوسی با توضیحات و حواشی از پورداود
زین ابزار (تهران ۱۳۴۷)، تاریخچه‌ای از سلاحهای کهن ایرانی
ترجمه‌ی کیمیای سعادت، امام محمد غزالی
شعرها

پورداوود از همان آغاز مکتب به سوی شاعری کشش داشت. در هنگام کودکی او نوحه‌سرایی رواج داشت و او هم نخستین شعرهایش را در قالب مرثیه سرود. در رشت در زمان سوگواری دسته‌های سینه‌زنی شعرهایش را می‌خواندند.

پوراندخت‌نامه(دیوان اشعار شامل قصاید، غزلیات، مسمطها و ترجیع بندها)(۱۳۰۶، انتشارات انجمن زرتشتیان ایرانی، بمبئی)
یزدگرد شهریار (منظومه‌ای به یادبود جشن هزاره فردوسی شامل ۱۹۷ بیت سروره شده در ۱۳۰۷ در بمبئی)
سروده‌های پورداوود در گزارش خرده اوستا؛ سروده شده در مهر ۱۳۱۰؛ یکی از این سروده‌ها به نام سرود مزدیسنا که با صدای بدیع‌زاده پرشده هنوز در آموزشگاه‌های زرتشتیان در هند و ایران خوانده می‌شود که مطلع آن چنین است:
بامداد شد بانگ زد خروس از سرای شه برزدند کوس
چرخ شست نک روی آبنوس موبدا تو هم خیز و روی شو
خوان اشم وهو، گو یتا اهو گو یتا اهو، خوان اشم وهو...
چکامه‌ای در گزارش گاتها، سروده فروردین ۱۳۱۶ در برلین
دو چکامه و دو غزل که ادوارد براون در هنگام نام بردن از پورداوود در کتاب خود تاریخ ادبیات در سال ۱۹۱۳ بازگو می‌کند.
قطعهٔ کشاورز، سروده ۱۹۱۴ در پاریس با مطلع:
چرا ای کشاورز ای رنجبر شده رنج کار تو بی برگ و بر
تو را نیست جز کهنه کاشانه‌ای فروریخته واژگون خانه‌ای...
شعرهای پراکنده‌ای از او در کتابهای دیگران یاد شده‌است.
دیدگاه سیاسی و اندیشه پورداوود

پورداوود فردی ملی‌گرا و میهن پرست بود. وی همچنین گرایش‌های ضد پادشاهی قاجارها داشت و چون برخی دیگر از ایرانیان ایشان را بیگانه می‌دانست، چنانکه در پوراندخت‌نامه در شعر «اندر سپری شدن روزگاری شهریاری آل قاجار» چنین سرود:

از پیک نوید آمد هان گوش فرادار کاحمد شهِ ایران شد از تخت نگونسار
اورنگ شهی پاک شد از دیو تبهکار وز راهزن و ترکمن دودهٔ قاجار
زین مژده به درگاه خداوند سپاس آر کز خجلت آن ننگ برستیم دگربار...
پانویس

↑ Luique
منابع

پورداود، پژوهنده روزگار نخست. محمود نیکویه. رشت: انتشارات گیلان، بهار ۱۳۷۸. ISBN 964-6681-09-3.
مدخل پورداود در دائره‌المعارف بزرگ اسلامی
ره‌آورد گیل، یادنامهٔ پورداود، سال نخست، شمارهٔ یکم، اسفند ۱۳۸۲
ابراهیم پورداوود؛ آناهیتا، ISBN 964-6962-69-6
رده‌های صفحه: زادگان ۱۸۸۵ (میلادی)درگذشتگان ۱۹۶۸ (میلادی)زادگان ۱۲۶۴درگذشتگان ۱۳۴۷اهالی گیلک‌تبار ایران ایران‌شناسان اهل ایران مقاله‌نویسان اهل ایران مترجمان اهل ایران شاعران معاصر اهل ایران استادان دانشگاه
همچنین:
Ebrāhim Pourdāvoud (February 9, 1885 - November 17, 1968) (Persian: ابراهیم پورداوود), was born in Rasht, Iran, to a mother who was the daughter of a clergyman and a father who was a reputable merchant and landlord. He is one of the most formidable scholars of Iran during the 20th century. Pourdavoud translated Avesta into Persian in six volumes. He made in addition many other significant contributions to the Iranian studies.
At 20 Pourdavoud moved to Tehran to study traditional medicine, but medicine proved not to be to his liking. In 1908, at the age of 23, he went to Beirut where he studied French literature for two and a half years. He then returned to Iran to visit his family but before long left for France. Here he published the periodical Iranshahr (the Land of Iran), with the first issue appearing in April 1914 and the fourth and the last issue on the day the World War I erupted. During the War he established himself in Baghdad where he published the periodical Rastakhiz (Resurrection); in total 25 issues of this periodical were published, publication lasting until March 1916. He left Baghdad for Berlin where he stayed until 1924. His studies in Germany led him to Zoroastrian history and teachings.
After his return to Iran, in 1924 Pourdavoud founded the School of Ancient Languages where he initiated extensive research work concerning ancient history and ancient Iranian languages, especially the Avestan language. In 1945 he founded the Iranology Society and very soon afterwards the School of Iranology.
Pourdavoud’s many and varied contributions fall into the following categories:
- translation of Avesta,
- investigations into ancient Persian languages, especially the Avestan language,
- interpretation of the contents of Avesta, including elucidation of signs and symbols, as well as terms and expressions used herein,
- studies concerning peoples, animals, plants, and
- research into the history of Iran, giving especial attention to the weapons used by ancient Persians and the methods with which these were used.
Pourdavoud was well-versed in Arabic, English, French, German, and Turkish, in addition to his mother tongue and ancient Persian languages.
Pourdavoud was awarded Germanys highest academic honour by the German President Theodor Heuss in 1955. Soon hereafter he received the Rabindranath Tagore Medal, which is conferred in recognition of outstanding contributions to literature, from India. In 1965 he received from the representative of Pope Paul VI in Tehran the order of Chevalier Saint Sylvester Pope (Knight of Saint Sylvester Pope).
He was married to a woman of German origin; they had one daughter named Pourandokht. In the morning of November 17, 1968, his family found him dead behind his desk in his study at home.
Notes

^ Pourdāvoud and Poordāvoud are common alternative spellings. The literal translation of "Ebrāhim Pourdāvoud" is "Abraham Son-of-David".
^ See Sayyed Hasan Taqizadeh.
^ See Mohammad-Ali Jamalzadeh.
External links

K. Movaghar, Editor-in-Chief, Ebrahim Pourdavoud, Events.
Bouzarjomehr Parkhideh, Professor Ibrahim Pourdavoud, Author of a Report on Avesta, 2004, Iran Chamber Society.
A video documentary about Ebrahim Pourdavood, with his daughter, Ms Pourandokht Pourdavood, relating some family history, in Persian, bebin.tv (6 min 11 sec).
Ebrahim Pourdavoud - Article in Swedish

v t e
Persian literature
View page ratings
Rate this page
Whats this?
Trustworthy
Objective
Complete
Well-written
I am highly knowledgeable about this topic (optional)

Submit ratings
Categories: 1885 births1968 deathsIranian scholarsPeople from Rasht
همچنین:
Ebrahim Poordavood (persiska: ابراهیم پورداوود), född 1885, död 1968, persisk språkvetare och iranist, professor vid Teherans universitet, översättare av Avesta till nypersiska.
Poordavood föddes i Rasht i norra Iran och fick sin tidiga utbildning i Teheran. Vid tjugosex års ålder begav han sig till Frankrike där han studerade juridik. På grund av första världskriget tvingades han bege sig till Tyskland där han läste språk och iranistik för landets främsta iranister i Berlin. 1924 grundade han Skolan för antika språk där han undervisade och bedrev forskning om det antika Iran, framförallt i avestiska språket. Förutom sitt modersmål persiska behärskade Poordavood franska, tyska, engelska, arabiska och turkiska i tal och skrift.
Poordavoods främsta verk är hans översättning av zoroastrismens urkund Avesta till nypersiska, den första i sitt slag. 1965 blev han upptagen i orden Chevalier Saint Sylvester Pope och mottog en utmärkelse från påven Paulus IV. Under sitt liv fick han även motta Tysklands och Indiens högsta akademiska utmärkelser för sin forskning på iranistikens områden.
Ebrahim Poordavood är en av de främsta företrädarna för persisk kulturrenässans under 1900-talet.
Se även

Iranistik
Externa länkar

Om Ebrahim Pourdavud (svenska)
Iran Chamber

v • d • r
Persisk litteratur

v • d • r
Zoroastrism
Kategorier: IranisterIranska professorerIranska historikerFödda 1885Avlidna 1968Män
همچنین:
ابراهیم پورداوود ، ۱۲۶۴ ه.ش رشتˇ محلیه سبزه میدان مئن به دونیا بومو . اونˇ پئر حاجی داوود زمین دار و بازرگان بو اونˇ مارم حاجی ملاحسن خمامی زای بو . ابراهیم بعد مکتب خانه به مدرسیه حاجی حسن که سبزه میدانˇ صالح آبادˇ بازارچه مئن نهابو بوشو ، هه زمات جا خو شعر گوفتنا شوروع بوگوده و خو تخلصا "لسان" اینتخاب بوگود .سالˇ ۱۲۸۴ ه .ش خو برار و خو اوستاد امرا بوشو تئران ، و شوروع به یادگیری طب بوگود بعد چندی به بیروت بوشو و فرانسه ادبیاتا یاد بیگیته هه زمات مئن خو فامیلیا "پورداوود" بنا و اونه خاندان گیلان مئن خوشان فامیلیا "داوودزاده" بناده .
بعد دوسال و نیم واگردسته رشت . مردادˇ ۱۲۹۳ بوشو فرانسه و رشتیه حقوقا بخواند . پور داوود دو نفر دیگر ایله جار امرا پاریس مئن هفته نامیه "ایرانشهر" را تاودا .
جنگ جهانی اول مئن بوشو بغداد و روزنامیه " رستاخیز " مونتشرا گوده ولی اینتشار ا روزنامه ممنوع ببو و پورداوود کوچ بوگود به برلن و تا تمانا بستن جنگ اویه بئسا . پورداوود بعد ان که واگردسته ایران باز ئیته مسافرت به هند بوگود و بخشانی جی ادبیات مزدیسنا و گزارش اوستایا مونتشرا گوده.
پورداوودا به عونوان بنیانگذار ایران شناسی ایران مئن ، و به عونوان کسی که زوانˇ ایران باستانا زنده گوده شناسده هطو پورداوود اولین کسی بو که اوستایابه فارسی زوان واگردانه .
پورداوود شعر ، بینیویشته و کیتابانˇ زیادی خودش جا به یادگار بنا .
رده‌های صفحه: ادب هونر مردوم
abraham pordavood
أبراهام بورافود


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی