جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
1280
اطلاعات بیشتر واژه
واژه بازار
معادل ابجد 211
تعداد حروف 5
تلفظ bāzār
نقش دستوری اسم
ترکیب (اسم)
مختصات ( اِ.)
آواشناسی bAzAr
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژه‌نامه آزاد
نمایش تصویر بازار
پخش صوت

بازار (بخش اول) 1) واژه 2) شهر و بازار در دوره اسلامی بازار بزرگ شهری جایگاه بازار در شهر اسلامی 3) مهمترین خصوصیات بازارهای م ، قیصریه ، بدستان )؛ میدان ؛ دالان ؛ چهارسو

پیوستگی میان اجزای مختلف بازار با قدمتهای متفاوت

جدا بودن محل کار (بازار) از محل سکونت

تجمع پیشه وران مختلف در راسته ها

بخشبندی بازار و اصول اساسی آن

مهمترین گونه های بازار از لحاظ شکل و کارکرد: بازار خطی ؛ بازار چندمحوری ؛ بازار مرکزی با خانهای پیرامونی ؛ بازار صلیبی ؛ بازار محله ؛ بازار بیرون شهری ؛ بازار صحرایی ؛ بازار زیارتی ؛ بازار صنایع دستی

4) کلیاتی در معماری و مصالح ساختمانی بازار

5) نظام درونی بازار

اصناف بازار

تشکیلات صنفی

بازارهای صنفی

احتساب و نظارت

بازار، در حدیث و فقه

6) بازارهای شهری قبل از اسلام و در دورة اسلامی

دورة جاهلیت و صدر اسلام (عکاظ ؛ مربد)

دورة اسلامی (قلمرو مرکزی ؛ مناطق پیرامونی )

7) نقش بازار شهری در زندگی اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی

و دینی

اشارات و سوابق تاریخی

ــ در ایران دو قرن اخیر:

مجلس وکلای تجار (1301)

قیام تنباکو (1309)

انقلاب مشروطیت (1324-1329)

نهضت ضدجمهوری (1302)

نهضت ملی شدن صنعت نفت (1329-1332)

قیام 15 خرداد 1342

انقلاب اسلامی (1356-1357)

8) پیشینه و خاستگاه بازار بزرگ شهری

یافته های باستانشناسی ، داده ها، و شواهد کهن تاریخی

پیدایش راسته های خرده فروشی

پیدایش سراهای سرپوشیده برای کالاهای گرانبها

پیدایش خانها برای تجارتهای عمده و خارجی

9) بازارهای موقت

بازارهای روستایی در ایران و افغانستان

بازارهای موسمی در جهان اسلام

10) بازار در ایران

بازارهای روستایی

بازارهای شهری

بازارهای ایران : اراک ؛ اصفهان ؛ تبریز؛ تهران ؛ رضا (مشهد)؛ قزوین ؛ قیصریة لار؛ کاشان ؛ کرمان ؛ وکیل (شیراز)؛ یزد

1) واژه . بازار، در فارسی میانه وازار r ¦ za ¦ wa ] wcl ؛ در فارسی میانه مانوی wcr ترکیبهایی چون وازارگ (بازاری )، وازارگان (بازرگان )، وازارگانیه (بازرگانی )، وازاربَدْ (رییس بازار، ملک التجّار رجوع کنید به کتیبة سه زبانة شاپور اول در کعبة زردشت ، س 35؛ ماریک ، ص 330، 331؛ باک ، ص 265؛ ژینیو، ص 35)؛ و نیز رَسْتَگ ـ یـ ـ وازار r ¦ za ¦ rastag-i-wa (راسته یا رستة بازار رجوع کنید به دینکرد مَدَن ، ص 757). در پارتی واژار r ¦ a § z ¦ wa (درخت آسوریگ ، ص 76 ـ 77، س ، 104؛ ژینیو، ص 66)، در پازند r ¦ za ¦ va ؛ در ارمنی ar § vac و از آن akan ar § vac (بازرگان رجوع کنید به هوبشمان ، 1895، ص 242)؛ در سغدی مانوی rn § n/wc § wc با گونه های مختلف در گویشهای محلی ایران (رجوع کنید به هُرن و هوبشمان ، ج 1، ص 219). این واژه احتمالاً از صورت مفروض ایرانی باستان rana- ¦ a § -c ¦ vaha * گرفته شده ، که ترکیبی است از " g ¦ waha ¦ - vaha * در فارسی میانه " «بها» در فارسی دری ، از مادة wah- ، از ریشة هند و اروپایی wes- * (خریدن )، بازمانده در صورتهای : vasnؤ- هندی باستان ؛ nos ¦ o یونانی ؛ num ¦ num/ue ¦ ve لاتینی (بسنجید با vendre و vend در زبانهای فرانسه و انگلیسی ) و جزء دوم آن rana- ¦ a § c (بارتولومه ، ستون 581) از ریشة " ar- § c " پسوند r ¦ -za در فارسی میانه و ـ زار در فارسی دری ؛ مجموعاً به معنی جایگاه دادوستد (هنینگ ، ذیل wcrgn ؛ گرشویچ ، ذیل شماره های 356، 392، 399، 1028، 1220؛ بِیْلی ، ذیل "bahoysana" ؛ بنونیست ، ص 125 و 126؛ باک ، ص 265، 266؛ هُرن و هوبشمان ، ص 219، 302، 558).

نظریه ها و پیشنهادهای دیگر دربارة پیشینة این واژه ، مانند نسبت آن با § aris § abic فارسی باستان (کتیبة بیستون ، س 64)، نظر دارمِسْتِتِر (ج 2، ص 129-131) و دیگران که بارتولومه ، هُرن و هوبشمان آن را نپذیرفته اند و آبایف (ش 1، ص 3-7) آن را مردود شناخته است ؛ و نیز با واژة «با» به معنی آش و خوراک پخته ، و نیز با فعل «باز آوردن » بکلی بی پایه است . این واژة ایرانی ، از راه بازرگانی ، از یک سو به عربی ، ترکی عثمانی ، و زبانهای اروپایی ، و از سوی دیگر به زبان سرزمینهای هند و سیلان راه یافته است ( بریتانیکا، ذیل "bazzar" ). گفته اند که اشتهار جهانی بازارهای قسطنطنیه (استانبول ) در اشاعة این واژه میان زبانهای اروپایی سهمی داشته است (رجوع کنید به بلوخ و وارتبورک ، ذیل "bazar" ). این واژه در عربی به صورت بازار؛ در ترکی به صورتهای بازار/ پازار؛ در فرانسه bazar و چند گونة دیگر؛ در اسپانیایی و پرتغالی bazar ؛ در ایتالیایی bazzar (مایرلوپکه ، ذیل همین واژه )؛ در انگلیسی از طریق ایتالیایی bazaar و چندین گونة دیگر؛ در زبان آلمانی basar ؛ در زبان روسی bazar ؛ در زبانهای صربی و مجاری از 447/1055 vؤsؤr, pؤzؤr ( r ¦ ىa ¦ va رجوع کنید به سکوک )؛ در هندی r ¦ za ¦ ba و در لحن عامیانة آن بَزار/ بَژار r ¦ a § r/baz ¦ baza ( " فرهنگ اردو، هندی و انگلیسی " )؛ ترنر، ( " فرهنگ نپالی - انگلیسی " )؛ در زبان مالایایی pazar ( بریتانیکا، همانجا) دیده می شود.

از آنجا که نخستین شواهد این واژه در زبانهای اروپای شرقی از قرن پنجم / یازدهم و در زبان فرانسه از 836/1432، یعنی قبل از زبان پرتغالی 951/1544 دیده شده است ، ( " گنجینة زبان فرانسه " ، ذیل "bazar" )، این تصور که پرتغالیها اولین بار این واژه را از هند به اروپا برده باشند بی پایه است . این شواهد نشان می دهد که بازار ایرانی با ویژگیهای خود زبانزد جهانیان بوده و واژة ایرا
نی بازار به بسیاری از زبانهای جهان درآمده است . امّا در کشورهای اسلامیِ عرب زبان تقریباً همه جا واژة عربی سوق و مصغّر آن سُوَیقه (بازارچه ) به کار برده می شود. این واژه که در نام کویها، روستاها، و دیگر مکانهای جغرافیایی بوفور به کار رفته است به عقیدة فرنکل (ص 187)

از زبان آرامی اخذ شده است . در پاپیروسهای آرامی به صورت ¦ uqa § uq/s § s و در فارسی میانه ، به صورت هُزوارش WQ § S با تلفظ r ¦ za ¦ wa برجای مانده است (مشکور، 1346 ش ، ص 51 درِدوّم ؛ 1357 ش ، ج 1، ص 421).

در ترکیه از روزگار عثمانیان به بازار سرپوشیدة اصلی و بزرگ ، چارشی i í µar یا چارشو گفته می شود که برگرفته از چارسو/ چهارسو/ چهارسوق فارسی دری و چهار سوگ g ¦ r-so ¦ aha § c فارسی میانه است ، مانند علی پاشا چارشی سی در ادرنه ، قَطرانچیلر چارشی سی در شهر قیصری ، و اوزون چارشی سی در استانبول . در علت این نامگذاری گفته اند که چون در امتداد هر یک از چهار در بزرگ بنای بدستان عتیق (اَسکی بدستان ، که در مرکز مجموعة بازار استانبول واقع است ) بازاری سرپوشیده پدید آمده ، این اصطلاح ابتدا برای دکانهای چهارسوی این بدستان به کار رفته و سپس به معنی بازار سرپوشیده تعمیم یافته است ؛ چنانکه در وقفنامة سلطان محمد فاتح به جای i í µar ترکیب عربی الجوانب الاربعه آمده است ( د.ا. ترک ، ذیل «چارشی سی »). الفاظ بازار و پازار امروزه در ترکیه بیشتر به بازارهای سیّار و بازارهای روزهای تعطیل (معمولاً یکشنبه بازار) و به خود روزیکشنبه نیز اطلاق می شود؛ با این حال ، در نام بعضی از بازارهای این کشور برجای مانده است ، مانند بیت پازاری (بازار کهنه فروشان ) و سلطان پازاری .

تعریف بازار در واژگان نوین اقتصادی . بازار، اصطلاحاً عبارت است از منطقه ای معین ، در دست مجموع افرادی خاص که به تناسب حرفة خویش و عرضه و تقاضایی که در جامعه وجود دارد ـ بتنهایی یا گروهی ـ داد و ستد می کنند. در دانش اقتصاد سیاسی لفظ بازار به تناسبِ مورد استفاده و موضوع و مقصود گوینده ، معنا و مفهوم پیدا می کند. برای نمونه در اصطلاح «بازار نفت » اگر گوینده به همة کشورهای نفت خیز یا دارای صنعت نفت نظر داشته باشد، مقصود وی از قراین موجود در سخن او فهمیده می شود. در جغرافیای اقتصادی اصطلاحاتی مانند «بازار جهانی »، «بازار مشترک »، «بازار آتلانتا»، توجه به منطقه یا محدودة جغرافیایی را به ذهن می آورد. اصطلاح «بازار سیاه » نیز به مجموعة مبادلاتی گفته می شود که در آن ، کالا و خدمات ، به قیمت غیررسمی و به صورت نیمه مخفی ، خرید و فروش شوند.

«بازار رسمی » در برابر «بازار آزاد» به بخشی گفته می شود که در آن قیمتها از طرف دولت یا سازمانهای وابسته هدایت و نظارت می شود.

اصطلاحاتی مانند «بازار سهام »، «بازار پولی »، «بازار مالی »، «بازار نقـد»، «بازار نسیه »، «بازار پایدار»، «بازار بی ثبات »، «بازار رو به تنزل » و مانند آنها بیشتر دربارة معاملات اوراق بهادار به کار می روند.

منابع : درخت آسوریگ : متن پهلوی ، آوانوشت ، ترجمة فارسی ، فهرست واژه ها و یادداشتها از ماهیار نوابی ، تهران 1346 ش ؛ محمدجواد مشکور، فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی ، تهران 1357 ش ؛ همو، فرهنگ هزوارشهای پهلوی ، تهران 1346 ش ؛ پاول هرن ، هاینریش هوبشمان ، اساس اشتقاق فارسی ، ترجمة جلال خالقی مطلق ، تهران 1356 ش ؛

V.I. Abaev, "Old Persian § s i r a § c i b a , in Behistun inscription", Vestink Drevnej Istorii, Moscou 1985, I; M. Back, Die Sassanidischen Staatsinschriften Etymologischer, Acta Iranica,VIII, 18, Leiden 1978; Harold Walter Bailey, Dictionary of Khotan Saka, Cambridge 1979; Christian Bartholomae, Altiranisches Wخrterbuch, Berlin 1961;Emile Benveniste, Le Vocabulaire des institutions indo- europإennes, Paris 1969; Oscar Bloch, Walther Von Wartburg, Dictionnaire إtymologique de la langue franµaise, Paris1968; Encyclopaedia Britannica Ghicago 1985, s.v. "bazar"; S. Fraenkles, Die Aramجischen fremdwخrter in Arabischen, Leiden 1886; Ilya Gershevitch, A grammar of Manichean Sogdian, Oxford 1961; Philippe Gignoux, Glossaire des inscriptions Pehlevies et Parthes, London 1972; W. B. Henning, "Ein manichaفsches Betund Beichtbuch", APAW, 1936= selected papers, Acta Iranica, v, 14, Leiden 1977; H. Hubschmann, Armenische Grammatik, Leipzig 1895; IA, s.v. " µ ar í i" (by Osman Ergin); D. M. Madan, The complete text of the Pahlavi Dinkard, Bombay 1911; A. Maricq, Res Gestae Divi Saporis, Syria, 35, 1958; W. Meyer Lدbke, Romanisches etymologisches Wخrterbuch, 3rd ed., 1935; Petar Skok, Dictionnaire إtymologique de la langue croate ou serbe, zagreb 1973; Trإsor de la langue Franµaise: Dictionnaire de la langue du 19e et du 20e Siةcle, Paris 1971-1979.

/ ایرج پروشانی /

2) شهر و بازار در دورة اسلامی . بررسی نهاد اقتصادی ـ

اجتماعی بازار، پیش از هر چیز، باید در زمینة اصلی آن یعنی شهر صورت گیرد. زمینة تحقیق برای بازاراسلامی ، شهرهای منطقة تاریخی و مرکزی جهان اسلام ، یعنی شهرهای خاورمیانه است . محققان بیگانه ،اسلام را بیشترآیینی خاصِ شهرنشینان دانسته و برخی ازآنان دراین معنی چندان تأکید و مبالغه کرده اند که گویی مسلمانان جز در شهر نمی توانند زندگی واقعاً مذهبی داشته باشند (از جمله رجوع کنید به و. مارسه ، ص 86 به بعد؛ ژ. مارسه (از جمله مارسه ، ص 517-533؛ ویرت ، 1982، ص 194). آن دسته از خاورشناسان که در جستجوی ویژگیهای شهرهای دورة اسلامی و ارائة صورت نوعی و نمادی برای آنها، به مقایسة این شهرها با دیگر تمدنهای پیش از اسلام یا معاصر ظهور آن پرداخته اند، خصوصیات مشترکی میان آنها یافته اند که شخصیّت ، هویّت ، و وحدت این شهرها را نشان می دهد. در این تحقیق ، برای جغرافیدانان ، شهرسازان ، و معماران بیشتر جنبه های صوری و مدنی مانند طرح شهر، سازماندهی فضا و عناصر اصلی آن مثل ارگ ، مسجد جامع ، بازار به عنوان مرکز اقتصادی ، هستة محلات مسکونی ، بخشبندی این محلات برحسب نژاد و مذهب و زبان و عوامل دیگر، کویهای بن بست ، خانه های درونگرا به صورت محوطة بسته و مشرف به حیاط میانی ، مطرح و حایز اهمیت بوده است . جامعه شناسان و اقتصاددانان بیشتر به بنیادهای اسلامی جامعة شهری مانند خصوصیات اجتماعی و قضایی اسلام ، سیطرة اقتصادی شهر بر حومة آن ، نحوة بهره برداری خاص اسلامی از سرمایه و زمین (مضاربه ، مزارعه ، مساقات )، اهمیت بسیارِ نهاد وقف در اقتصاد و معماری و آبادانی شهر و جز اینها توجه داشته اند. اما از این میان برخی از جغرافیدانان که بر جنبه های مادّی تمدن ، کاوشهای باستانشناسی ، و پژوهشهای صرفاً تجربی و عینی تکیه دارند، آن جنبه های صوری را وجه تمایز و رکن اساسی شهر در دورة اسلامی نمی دانند و معتقدند که کاوشهای انجام گرفته نشان داده است که خصوصیاتی مانند کویهای بن بست و خانه های درونگرا با حیاط میانی ، خاص تمدن دورة اسلامی نیست و از روزگاران کهن در شهرهای باستانی مشرق زمین وجود داشته است . ارگ و دیوار و بارو و پرستشگاه نیز وجه مشترک همة شهرهای قدیم است . امّا مجموعة بازار یا سوق ، که یکی از بزرگترین دستاوردهای تمدن دورة اسلامی است ، نه در مشرق زمین باستان نظیری داشته است ، نه در یونان و روم قدیم و نه در اروپای قرون وسطا (ویرت ، 1982، ص 198). زمانی که اسلام بر بخش بزرگی از جهان حاکم شد، بازار نیز به صورت یکی از وجوه اشتراک شهرهای تحت قلمرو آن درآمد. بنابراین ، یکی از ویژگیهای اصلی شهر در دورة اسلامی در ساختارهای بازرگانی آن است که به صورت مجموعه ای یکدست و به هم پیوسته ، در فضایی فشرده ، درمیان شهر جای دارد و هنوز هم با وجود دگرگونیهای ظاهری ، آن ویژگی اصلی شهر اسلامی را تداعی می کند.

بازار بزرگ شهری . منظور از این بازار محلة مرکزی و اصلی معاملات و پیشه وری شهر در دورة اسلامی ـ پیش از نفوذ گرایشهای غربی ـ است که در هستة مرکزی شهر و در درون مجموعه ای از ساختمانهای ثابت و همگن و با شکل و معماری خاص جای دارد؛ محدودة جغرافیایی مورد مطالعه در این تحقیق نیز شهرهای خاورمیانه و مغرب زمین اسلامی (شمال افریقا و اندلس ) و بخشی از آسیای مرکزی (افغانستان و ترکستان روس ) است و شبه قارة هند و آسیای جنوب شرقی را به دلیل فرقهای اساسی در بر نمی گیرد (ویرت ، 1973، ص 323-333؛ 1974، ص 207-208). با بررسیهای محلی و مبتنی بر روشهای علمی در وضع بازارهای کنونی شهرهایی از این مناطق که کمتر از غرب اثرپذیری داشته و شیوة زندگی گذشته و شکل اقتصادی سنتی خود را حفظ کرده اند به احتمال زیاد می توان وضع بازارها را پس از نیمة قرن سیزدهم استنتاج کرد. سابقة وضع معماری و شکل ساختمانی امروزی این مجموعه ها بندرت به قرن دهم می رسد، با این حال مسلّم است که صورتهای کمال یافتة بازارها در قرن سیزدهم نتیجة تحول و تکامل تدریجی و طولانی است که دامنة آن به چندین قرن قبل از این تاریخ می رسد. به هر حال ، اطلاع از خصوصیات کالبدی و کارکردی بازارها قبل از این قرون بسیار کم است و اندکی بر شواهد باستانشناسی و بیشتر بر اشارات تاریخی ، جغرافیایی ، و متون ادبی تکیه دارد (ویرت ، 1974، همانجا).

جایگاه بازار در شهر اسلامی . ارائة طرحی شامل و تعریفی جامع از شهر اسلامی ، محل توجه و موضوع تفحّص و تحقیق بسیاری از جغرافیدانان ، خاورشناسان و مخصوصاً اسلامشناسان قرن بیستم بوده است . بعضی از آنان بازار را بخش اساسی و هستة مرکزی «شهر اسلامی » خوانده اند (ماسینیون ، ص 474)، بعضی دیگر مسجد جامع را (پلانول ، 1968، ص 49) و برخی هر دو را (گرونه باؤم ، ص 145). گروهی دیگر با استناد به متنهای کهن تاریخی و جغرافیایی شهر را متشکل از سه رکن اصلی ارگ ، مسجد جامع ، و بازار دانسته اند (اشرف ، ص 23) و سرانجام برخی نیز عناصر مهم ساختی این شهرها را مسجد، بازار، ارگ حکومتی ، و هستة محله های مسکونی و دیوار و بارو و دروازة شهر برشمرده اند (توسلی ، ص 364). به هر حال ، همبستگی مسجد جامع و بازار و اهمیت این دو در ساختار بنیادی شهر اسلامی امری مشهود و عینی است ؛ اینکه ، تا روزگاری دراز زندگی و فعالیت اقتصادی ـ اجتماعی و تا حدودی مذهبی و سیاسی این شهرها در بازار ظهور و بروز داشته است ، قطعی است . هنوز هم در ذهن بسیاری از مردم ، بازار مرکز همة فعالیتهای شهری است (سان لیور، ص 27).در شهر اسلامی بازارها به مسجد جامع وابستگی کالبدی و کارکردی نزدیکی داشته اند. مسجد جامع به سبب تقدّم وظایف مذهبی در جای مناسبی در هستة مرکزی و محور اصلی شهر ساخته می شد و بازار به عنوان مرکز معیشت مردمی و فعالیتهای صنفی معمولاً در جوار مسجد جامع قرار داشت . محلة حکومتی و ساختمانهای عمومی و دولتی از این هستة مرکزی دور نبودند، گرچه حکّام و دیوانیان برای برکنار ماندن از هیاهوی مردم به گریز از این مرکز بی میل نبودند. پیرامون این مجموعه ، محله های مسکونی و پس از اینها محله های نیمه روستایی جای گرفته بودند که کم و بیش نما و منظری شهری داشتند؛ محلهای سکونت کشاورزان و مهاجران در مساکن بسیار ساده یا در کلبه های پوشالی بود؛ و گورستانها در دورترین نقاط شهر یا بیرون از حصار قرار داشت (پلانول ، 1968، ص 49). در شهرهای نوبنیاد اسلامی ، نخست مسجد جامع را در محلی مناسب بنا می کردند و سپس بازارها را در نزدیکی آن می ساختند، ولی در شهرهایی که پیش از اسلام پدید آمده بودند جامع را معمولاً در محل مناسبی در کنار یا نزدیک به بازار احداث می کردند. بدین سان شهر به طور کلی نظامی متحدالمرکز داشت . دتمان (ص 183-311)، مستشرق غربی ، با درآمیختن و بهره گیری از همة مطالعاتی که در بارة شهر اسلامی انجام شده بود و با تکیه بر ترکیب صوری شهر طرحی ساده و نمادین از شهر اسلامی خاورمیانه منتشر کرده است (شکل 1). در این طرح که ظاهراً شناخته ترین و مقبولترین طرح شهر اسلامی است ، جای بازار در هستة مرکزی شهر و محله های کوچک بروشنی نشان داده شده است (اهلرز، ص 68).

شهرهای اسلامی خاورمیانه و شمال افریقا از لحاظ جغرافیایی و طبیعت پیرامونشان گوناگون اند. بعضی مانند اسکندریه و استانبول و بصره در کنار دریا، بعضی دیگر مانند قیروان و مراکش در صحرا، برخی دیگر مانند بغداد و قاهره در کنار رودخانه های بزرگ و سرانجام بعضی نیز مانند ارزروم و شیراز در فلاتها پدید آمده اند. اما، با وجود این تفاوتها، در همة این شهرها بازارها مرکزیت دارند و داخل حصار شهر بنا شده اند. در بررسی جایگاه بازارها چهار وضع متفاوت تشخیص داده می شود: 1) بازار در محور میان دو دروازة شهر، مانند الجزیره ، قاهره ، قیروان ، مکناس ، و رباط ؛ 2) بازار در محور میان یک دروازه و مسجد جامع شهر یا قصر حاکم ، مانند فاس قدیم ، مدینه ، تازه در مراکش ، تهران ، و تونس ؛ 3) بازار در راه میان دو مسجد بزرگ و ارگ مانند اصفهان ، استانبول ، و مکه ؛ 4) بازار میان مسجد جامع و ارگ یا میان ارگ و یکی دیگر از استحکامات شهری ، یا میان یک بندر و مرکز شهر، مانند حلب ، بغداد، دمشق ، کویت ، مهدیه ، و تطوان (شرابی ، ص 52).

منابع : احمد اشرف ، موانع تاریخی رشد سرمایه داری در ایران دورة قاجاریه ، تهران 1359 ش ؛ محمود توسلی ، «شهر در سرزمینهای دورة اسلامی »، در هفتاد مقاله : ارمغان فرهنگی به دکتر غلامحسین صدیقی ، چاپ یحیی مهدوی و ایرج افشار، تهران 1369-1371 ش ؛

Pierre Centlivres, Un bazar dAsie Centrale. Forme et organisation du bazar de Ta ¦ shqurgha ¦ n (Afghanistan), Wiesbaden 1972; Klaus Dettmann, Damaskus: eine orientalische Stadt zwischen Tradition und Moderne,

Erlangen 1969; Eckart Ehlers, "The city of the Islamic Middle East: a German geographers perspective", in Papers in honor of Professor Ehsan Yarshater, Acta Iranica, XVI, 30, Leiden 1990; Gustave Edmund Von Grunebaum, Islam: essays in the nature and growth of a cultural tradition, London 1961; G. Marµais, "La conception des villes dans lIslam", in Revue dAlger, II (1945); William Marµais, "Lislamisme et la vie urbaine", Acadإmie des inscriptions et belles-lettres, Paris, Comptes rendus des sإances, Paris 1929, 86-100; Louis Massignon, "Le corps de mإtier et la citإ islamique", in Revue internationale de sociologie, (1920); Xavier de Planhol, Les fondaments gإographiques de lhistoire de lIslam, Paris 1968; idem, "Forces إconomiques et composantes culturelles dans les structures commerciales des villes islamiques", in La ville arabe dans lIslam, eds. A. Bouhdiba and D. Chevallier, Tunis 1982; M.Scharab ¦ â , Der bazar , Tدbingen 1985; E.Wirth, "Die Beziehungen der orientalisch-islamischen Stadt zum umgebenden Lande. Ein Beitrag zur Theorie des Rentenkapitalismus", in Geographie heute , Einheit und Vielfalt. Ernst Plewe zu seinem 65. Geburtstag,ed. Emil Meynen, Wiesbaden 1973; idem, "Zum Problem des Bazars (su ¦ q, µar í i), in Der Islam . LI(1974),203-260,LII(1975),6-46; idem."Villes islamiques, Villes arabes, Villes orientales? Une problإmatique face au changement." in La ville arabe dans lIslam , eds. A.Bouhdiba and D. Chevallier, Tunis 1982.

/ ایرج پروشانی /

3) مهمترین خصوصیات بازارهای مرکزی شهرهای اسلامی . محققان از بررسی و مشاهدة دقیق صدها بازار شهرهای اسلامی به خصوصیات و معیارهایی دست یافته اند که این نهاد اسلامی را بخوبی مشخص و از نهادهای مشابه در دیگر تمدنها متمایز می سازد (ویرت ، 1974، ص 212).

نقش سازماندهی بازار در امور اقتصادی و مالی . بازارِ مرکزی شهرهای خاورمیانة اسلامی ، مرکز ثقل اقتصادی و نظام بهره وری از سرمایه است . این نهاد با خرید و فروش و تولید و پیشه وری گسترده به صورت مرکز رهبری امور اقتصادی و مالی شهر درآمده و با این اعتبار به عنوان جایگاه محوری سیاست و مذهب نیز محسوب می شود. با این برداشت ، بازار نهادی معادل محلة مرکزی معاملات شهرهای بزرگ امروز است ، امّا از دو جهت با آن تفاوت دارد. نخست اینکه جنبة مالی و اعتباری بازار خاورمیانه برخلاف محلة مرکزی معاملات ، برملا و عیان نیست . در محلة تجاری شهرهای بزرگ ، دفاتر و تأسیسات گوناگون مانند بانکها، بیمه ها، امور صنایع ، حمل و نقل ، شرکتهای تجارت خارجی و جز آن ، در ساختمانهای مجلل و عمارتهای بلند جای دارند، حال آنکه در بازار، از ترس فشارهای حکومتی ، همه چیز پنهان است ؛ حتی امروز، دارایی و نفوذ مالی در معرض دید قرار نمی گیرد. دفاتر سرمایه داران و تاجران و وام دهندگان بزرگ تنها حجره هایی زیر سقفِ خانها یا سراهاست که در آنها معمولاً یک میز کوچک ، یک تلفن ، یک دفتر کل ، و چند صندلی وجود دارد و در پستوی آن یک گاوصندوق .

دوم اینکه روش رهبری اقتصادی و مالی بازار نیز با آنچه در غرب به صورت سرمایه گذاری تولیدی مرسوم است تفاوتهایی دارد. از آن جمله مسئلة استفاده از سرمایه با بهرة مالکانه و تفوق اقتصادی شهر بر حومه های روستایی آن است که بعضی از محققان غربی در مورد شهر اسلامی در خاورمیانه بر آن پافشاری کرده اند (بوبک ، ص 259-298) و گفته اند که این ویژگی در هیچ یک از مراحل پیشین تکامل بشر از جمله در مرحلة نظام ارباب و رعیتی دیده نمی شود. در این نظام ، سرمایه دار شهری و بازاری بعضاً بی آنکه خود دستی در تولید داشته باشد بسیاری از ابزارها و مواد اولیه و گاه کارگاه را در اختیار می گیرد و به پیشه ورانِ اندک مایه اجاره می دهد. در پرتو این نوع سرمایه داری ، بخش عمدة دستاوردهای کشاورزی که مازاد مصرف روستا بود، معدن داری و سایر رشته های اصلی تولید در شهر جمع می شد و در دسترس قشر نسبتاً وسیع و متمایزی قرار می گرفت . از این رهگذر برای این شهرها نه تنها از نظر تعداد ساکنان بلکه از لحاظ مادی و فرهنگی فرصت تفوق حاصل می شد (بوبک به نقل از اهلرز، 1990، ص 70). امروز نیز آمار و ارقام نشان داده اند که شهرهای محصور در خاورمیانة اسلامی سازمان دهندة کار و به کار گیرندة نتیجة فعالیتهای اقتصادی حومه های خویش هستند. مالکیت اراضی روستایی ، آب ، بازاریابی فرآورده های کشاورزی ، تولید و بازاریابی فرش ، و خدمات عمومی و خصوصی در مناطق روستایی در بسیاری موارد در تصرّف شهریان است که با مهارت خاص خود بهره ها و مزایای فراوانی از روستاها می برند (اهلرز، 1977، ص 86-96؛ 1982، ص 223-253). برخلاف این نظر، برخی از محققان نشان داده اند که صاحبان حرفه های دستی کوچک شهری و کاسبان خرده فروش کوچک بازار، بندرت وابسته به وام دهندگان و عمده فروشان بزرگ بوده و هستند. همین سرمایه داران بازاری تا قرن حاضر در سازماندهی مالی بازار مشارکت مؤثّر داشته و نه تنها در تجارت و پیشه وری شهری بلکه در سازماندهی و تأمین مالی بعضی بخشهای کشاورزی ، صنایع محلی و روستایی و بومی ، سرمایه گذاری کلان کرده و با این اعمال مثبت و سازنده بازار شهری را به صورت سازمانی جدّی ، پرتحرّک و ثمربخش درآورده اند. بنابراین تصویری که از نقش انگلی شهر شرقی به دست داده اند غیرمنصفانه است و باید اصلاح شود (ویرت ، 1973 الف ، 323-333؛ 1974، ص 217).

بازار، علاوه بر این که واسطة ضروری و حلقة اصلی زنجیرة تولید، توزیع و مصرف است ، موضوعی برای بهره برداری از سرمایه هم محسوب می شود. ساختمانهای آن ملک خانواده ها یا افراد غنی است که از آن در کارهای عام المنفعه یا برای تأمین مالی آیندة افراد خانوادة خود استفاده می کنند (بِکِر، 1910، ص 93-100؛ لاپیدوس ، 1967، ص 59، 119، 193 به بعد). اغلب منافع ساختمانهای بازار به صندوق مساجد، مدارس ، و بنیادهای خیریه سرازیر می شود. به طور مثال از منافع یک خان در ازمیر برای تأمین هزینه های یک مدرسه در استانبول استفاده می شود. همین طور از منافع ساختمانها، کارگاه ، و انباری که در کنار مسجد عثمانی ساخته شده برای تأمین هزینه های مالی همین مسجد استفاده می شود (گراف ، به نقل ویرت ، 1974، ص 218). حکام ، اشراف ، و ثروتمندان نیز با ساختن و خریدن کاروانسرا و دکان یا مشارکت در معاملات بازرگانی مبالغ هنگفتی سرمایه گذاری می کردند. بسیاری از آنان پنهانی با تجار بزرگ شریک می شدند و نفوذ زیادی در بخش تجارت کسب می کردند. این نفوذ معلول قدرت اقتصادی و مناسبات سیاسی آنها با تجار بزرگ بود. آنها خود هر گاه به پول نیازمند می شدند بیدرنگ از بازرگانان و صرّافان وام می گرفتند. نقش صرافان و تجّار ثروتمند بازار دارای اهمیتی خاص بود، زیرا تقریباً تمام معاملات پولی از طریق آنها انجام می شد. سلف خری منبع مهم دیگر بهره برداری از سرمایه را تشکیل می داد. سازماندهی و سرمایه گذاری در تولید منسوجات و سپس در فرشبافی ـ در نواحی روستایی ـ از دیگر فعالیتهای مهم مالی بازار بود ( ایرانیکا، ج 4، ص 28). موضوع وقف ، و اهمیت عظیم معماری و اقتصادی موقوفات مذهبی ، در توسعه و تفکیک فضایی شهرهای بزرگ اسلامی چون استانبول ، حلب ، دمشق ، و در نتیجه تأثیر آن در ادارة نهادهای مذهبی و رفاهی بازار و ایجاد اشتغال و برگزاری اعیاد مذهبی اهمیت بسیاری دارد (اهلرز، 1990، ص 73). موقوفات مذهبی در قوام شهر اسلامی و توسعة آن نقشی حیاتی داشته و دارد (در مورد ملایر رجوع کنید به مؤمنی ، ص 40-48؛ برای تفت رجوع کنید به اهلرز و مؤمنی ، ص 16-26؛ و برای حبوس العام در شمال افریقا رجوع کنید به استوبر، 1985، 1986). در بازارهای ایران املاک وقفی فراوانی وجود دارد که هزینة بناهایی را که بیشتر در خود بازار قرار دارد تأمین می کند ( ایرانیکا، ج 4، ص 21).

فعالیتهای گوناگون اقتصادی بازار و نظام همبستگی آنها. در بازار مرکزی شهرهای بزرگ خاورمیانة اسلامی ، بخشهای خرده فروشی ثابت و سیّار، عمده فروشی و بنکداری ، واسطه گری ، تجارت خارجی ، خدمات خصوصی و عمومی ، امور اعتباری و مالی ، تولید و پیشه وری و دستورزی در یک بافت سازمانی و مالی گرد هم جمع و به هم وابسته اند و بر هم تأثیر متقابل دارند. این درهم تنیدگی و گوناگونی رشته های اقتصادی که خاستگاه بخش اعظم آن تجارت خارجی و به دنبال آن توسعة پیشه وری است تنها در بازارهای بزرگ مراکز استان و شهرهای پایتخت وجود دارد. در شهرهای کوچک ، بازارهای ساده ای می توان یافت که شعاع عملشان تنها یک منطقة کشاورزی یا روستاهای اطراف است . کار آنها محدود به جزئی فروشی و انجام دادن خدمات ساده و کارهای دستی در حدود سفارش گرفتن از مشتریان محلی و فروش مستقیم به آنهاست ، مانند بازار معرّة النعمان در سوریه ؛ سوق العمارة در عراق ؛ سَفاقُس ، سوسه ، و قیروان در تونس ؛ تازه و تِطوان در مراکش ؛ آمل و ساری در شمال ایران ، بم و زابل در مشرق ایران ؛ مزارشریف در افغانستان ؛ صَعدَه در یمن . در روستاها غیر از فروشندگان دوره گرد، تجمع کوچکی شبیه به بازار خرده فروشی و صنایع دستی دیده می شود (ویرت ، 1974، ص 219؛ لاپیدوس ، 1969، ص 72). همین که در شهر فعالیت تجارت خارجی پیدا شد ساختار بازار گسترده تر و پیچیده تر می شود. به راسته های سنتیِ خرده فروشی و پیشه وری ، عنصر «خان »، به عنوان محل دفتر و انبار بازرگانی خارجی ، افزوده می شود. دستورزی و فعالیتهای تجاری افزایش و بالش می یابد تا اضافه بر نیازهای مستقیم شهر و توابع آن ، خواستهای تجارت خارجی هم برآورده شود. وجود خان در بازار درجه دوّمی مانند بابل ، در شمال ایران ، گواه نقش گذشتة این شهر در بازرگانی با روسیه مثلاً در آغاز قرن سیزدهم است . همین خصوصیت برای خانهای شهر کوچک تاشقُرغان ، در شمال افغانستان ، که از 1267 نقش مهمی در بازرگانی عبوری (ترانزیتی ) بین روسیه و هندوستان ایفا کرده است نیز صادق است ، همین طور برای خانهای شهر انطاکیه (ولرس ، ص 27-79). در روزگار صلاح الدین ایوبی در مصر، بازرگانی با هندوستان پردرآمدترین سرمایه گذاری آزاد محسوب می شد (بِکِر، 1909، ص 206-219؛ ویرت ، 1974، ص 220). بازرگانانی که از این راه ثروت اندوختند منبعی شدند برای دادن وام و تأمین مالی سایر فعالیتهای تجاری . در گذشته نیز تأمین اعتبار برای فعالیتهای تجاری ، وظیفة بازرگانان بود. اکنون نیز بازرگانان و وام دهندگان بزرگ ، کسانی را که برای ذخیرة بازرگانی و صادرات تولید می کنند، به هنگام نیاز مالی و بدهکاری حمایت می کنند. گوناگونی کارها و پیچیدگی آنها در بازارهای شهرهای بزرگ تجاری قدیم خاورمیانه به گونه ای حیرت آور به مجموعه های نوین تجاری شهرهای امریکای شمالی ، در عمارات بلندی که طبقات زیرین آنها به مراکز تجاری و خرید اختصاص یافته اند، سرایت کرده است . در این مراکز، با وجود اختلاف شدید با بازار سنتی ، دفاتر، واحدهای خرده فروشی ، خدمات ، حرفه های تعمیراتی ، بانکها، و رستورانها در فضایی محدود و بسته گرد هم جمع اند و مانند بازارهای خاورمیانه فاقد محل سکونت هستند و در زمان معینی کاملاً از مردم تخلیه و بسته می شوند. امّا در روزگاری که بازار مرکزی شهرهایی مانند حلب ، اصفهان ، بصره ، و کاشان علاوه بر مجموعه های بزرگ ساختمانی با معماری خاص ، بخشهای تجاری مرکزی با فضای کافی و کارکردهای در هم تنیده داشتند در اروپا و امریکای شمالی چیزی قابل قیاس با این تشکیلات وجود نداشت (ویرت ، 1974، ص 221).

ساختار پیکر بازار. میان بخشهای مختلف اقتصادی و مالی بازار و نوع ساختار بنا و معماری آن بتدریج و با گذشت زمان هماهنگی معقولی برقرار شده است . در بازارهای بزرگ شهرهای اسلامی که پیکر آنها از اجزاء و تکه های درهم جفت شده و به هم چسبیده شکل گرفته اند، از کویها و گذرگاههای اصلی و فرعی (راسته ها) برای خرده فروشی و پیشه وری ، از خانها برای تجارت عمده و مبادلات خارجی (صادرات و واردات )، و از فضاها و مجموعه های سرپوشیده (قیصریه ، تیمچه ، بدستان ) برای تجارت کالاهای گرانبهاتر استفاده شده است . راسته ها و خانها در همة بازارها عنصر اصلی هستند و تالارهای سرپوشیده ، دالانها، و میدانها تنها در بعضی از شهرهای نواحی مشرق زمین جزء بازار شمرده می شوند. سایر بناهای مذهبی ، آموزشی ، و رفاهی مانند مساجد، تکایا، مدارس ، دارالشفا، قهوه خانه ، خوراک پزی ، آب انبار، و سقاخانه که در عمل کامل کنندة محلّة تجاری ـ اجتماعی بازار هستند به تناسب نیاز در محلهای خاصی جای گرفته اند. در این میان محل مسجد به دلیل مقدّم بودن وظایف مذهبی مسلمانان از اهمیّت خاصی برخوردار بوده است . از این رو می توان گفت که از آغاز قرن سیزدهم ساختار معماری بازار در شهرهای گوناگون خاورمیانه از الگو و طرحی عمومی و پذیرفتة همگان پیروی کرده است ، چنانکه نقشة بازار حلب در قرن سیزدهم ، بازار تهران در دورة قاجار، بازار تبریز بعد از زلزله و تجدید بنای آن در حوالی سال 1256، و بازار اراک که در قرن سیزدهم بنا شده شباهت زیادی به هم دارند.

در بنای بازارهای اسلامی ، با معماری سنّتی ، سه بخش اصلی را می توان از هم تمیز داد: الف ) کویها یا گذرگاههای اصلی و فرعی (راسته ها)؛ ب ) مجتمعهای تجاری دارای انبارها و محلهایی برای سکونت موقت بازرگانان (خان ، سرا یا کاروانسرا، فُندُق ، وَکاله ، رَباع )؛ ج ) مجتمعهای تجاری بی امکان سکونت (قیصریه ، تیمچه ، بدستان ).

الف ) راسته یا گذرگاه اصلی و فرعی بازار، مسیری نسبتاً طولانی است که در دو طرف آن دکانها و فروشگاههای به هم پیوسته ، در یک ردیف رو به سوی گذرگاهها دارند. این گذرگاهها معمولاً محور اتصال مرکز شهر به خیابانهای اطراف و جاده های خارج از شهر است . ضمناً در ورودی تأسیسات و سایر بخشهای خصوصیتر تجاری و رفاهی بازار نیز غالباً در طول یکی از همین راسته ها قرار دارد. طول راسته ها متفاوت بوده و به شهادت متون تاریخی گاه به یک یا دو فرسخ می رسیده است ، امّا بخش مسقّف و پر جنب و جوش بازارها معمولاً بین دویست تا پانصد متر بوده است ـ به استثنای بعضی بازارهای بزرگ مانند بازار اصفهان و تهران . عرض محورهای اصلی راسته ها چهار تا هشت متر، و برخی محورهای فرعی ( مانند بازارهای اسکندریه و بیروت ) 5ر1 متر بوده است . کوچه های تنگ بیشتر محصول قرن سیزدهم هستند و احتمالاً قبلاً مسکونی بوده و بعداً به بازار پیوسته اند. بنای راسته ها، برخلاف خیابانهای تجاری اروپا و هند، به استثنای بازارهای جدیدتر مانند قیصریة اصفهان ، بازار نو شیراز، بازارچه بلند اصفهان (شکل 2)، سوق الحمیدیه (شکل 3)، سوق الخُجا در دمشق ، و سوق سُرسُق بیروت ، معمولاً یک طبقه هستند.

در این بازارها روی حجره ها، نیم طبقه ای تعبیه شده که از آن به عنوان انبار یا کارگاه یا دفتر استفاده می شود. از خصوصیات مهم راسته ها، به عنوان عنصر بنیادی بازار، نبودن خانه های مسکونی در میان آنهاست ، مگر در انتهای راسته که بازار به کوچه های خانه دار معمولی می پیوندد. در موارد استثنایی و ویژه ای مانند قصبة قاهره ، محور اصلی بازارهای مکه ، مدینه ، طایف ، و صنعا ترکیب تجاری ـ مسکونی هم دیده می شود. در بسیاری از شهرهای خاورمیانه و افریقای شمالی ، بخش مرکزی راسته ها سرپوشیده هستند، امّا در بعضی دیگر مانند بازارهای شهرهای کرانة خزر، یمن ، افغانستان ، و مراکش راسته ها سقف ثابتی ندارند. در برخی دیگر به تبعیّت از شرایط جوّی از پوشاندن بازارها گزیری نیست ، چنانکه در یزد حتی بر کوچه های معمولی نیز تکه تکه سقف بسته اند تا رهگذران از تابش بی امان آفتاب آسوده باشند. ارتفاع سقف بازارها در نواحی سردسیر (بازار تبریز) کمتر است و حدوداً به شش متر و در مناطق گرمسیر (بازار قیصریة لار) بیشتر است و حدوداً به هجده متر می رسد. بخشهای مهمتر بازار نیز به دلیل اهمیّت و اعتباری که دارند با سقفهای گنبدی پوشش یافته اند. بخشهایی دیگر به هنگام مرمت یا بازسازی پوشانده شده اند، و برخی از کوچه های حاشیة بازار را نیز به هنگام پیوستن به پیکر بازار طاق بندی کرده اند. شکل سقفها تابع سنّت معماری محل و مصالح ساختمانی در دسترس است ، چنانکه در ایران و عراق بیشتر از خشت و آجر استفاده شده و شکل سقفها به صورت ردیف گنبدهایی بر چهار پایة لچکی یا چند گوشه یا طرح گهواره ای (آهُنگ ) یا قوسهای دوپوشه است . نمونه های این گونه سقفها در تبریز، اصفهان ، شیراز، و بغداد دیده می شود.

در بسیاری از کشورهای خاورمیانه و بخصوص در بازارهای ایران رسم بوده است که در محل تقاطع دو راستة اصلی یا در برابر مسجد یا مدرسه ، یا قیصریه ، گنبد را بلندتر بنا کنند. در ایران و افغانستان تقاطع دو راسته را «چهارسو» می گویند که نمونه های عالی گنبددار آن چهار سوی قیصریة اصفهان و چهارسوی خان یزد است . مواردی از چهار سوی گنبددار در بازارهای بدون سقف گنبدی نیز دیده می شود که نمونه های آن در قاهره مقابل خان القُطْن یا در مِکْناس روبروی مسجد جامع شهر واقع است .

در کشورهای ترکیه ، سوریه ، لبنان ، لیبی ، و تونس برای سقف بازارها از طرح گهواره ای و نیز از طاق و تویزه و برای مصالح بنّایی از سنگ و آجر استفاده می شده است . امّا در بازارهای مصر ظاهراً هیچگاه طاق گنبدی یا سقف طویل ، به سبک بازارهای ایرانی و ترکی و عربی ، وجود نداشته است و در متون تاریخی و معماری هم اشاره ای به ساخت آن نشده است . سرپوشیده بودن بخشهایی از بازار مانند شارع الخیّامیه (شکل 4 ـ الف ) یا حارة الجمالون (شکل 4 ـ ب ) در قاهره یادآور سقفهای چوبی سنتی غوریه یا خان الخلیلی است که دیوید رابرتس در 1254 از آنها طرحی قلمی کشیده است (شکل 4 ـ ج ). بازارهای مراکش نیز غالباً پوشیده از تیر چوبی و حصیر است . با این روش کم خرج ، دالانهای عریض شش متری و حتی هفت متری را در فاس نو (شکل 5) پوشانده اند. در بنغازی و قاهره نیز این روش معمول است . قدیمترین نمونة سقف تیرآهنی متعلّق به سوق الحمیدیه (شکل 3) در دمشق است که به سال 1296 بنا شده و پانصد متر طول و هشت متر عرض دارد و از تیرآهنهای قوسی شکلی درست شده که در دو طرف به هم متصل و با ورقة آهن پوشیده شده اند. از این پس سقف بسیاری از بازارها مانند بورسه ، تهران ، حلب ، بغداد، و جدّه با تیرآهن و ورقة آهن سفید پوشیده شده است . بخشی از تهویه و نوررسانی بازارهای سرپوشیده از طریق روزنه های تعبیه شده در وسط گنبدها، یا دریچه ها و شبکه های احداث شده در پایة گنبدها یا پنجره های دیواره های جانبی تأمین می شود (شکل 6).

در غالب بازارهای شرقی ، بخشهای مرکزی و پر رفت و آمد راسته ها به دکانهای خرده فروشی و بخشهای کناری و پیرامونی به کارگاه پیشه وران و دستورزان اختصاص داشته است . سَبُک شمردن صنایع دستی باعث انحلال کارگاههای آن در برخی از بازارها شده و گهگاه بعضی از حجره ها از صورت سنتی خود خارج و به مغازه های شیشه (ویترین )دار جدید مبدل شده اند، مانند بعضی از راسته ها و دکانها در بازار مصری استانبول ، سوق الحمیدیة دمشق ، سوق البِرکة تونس ، بازار جدّه ، بازار تهران ، و بازار زرگرهای کرمان (شکل 7).

شکل سنّتی مغازه های بازار (دکّان ، حجره ، حانوت ، محلّ) هنوز هم در بعضی از بازارها مانند حلب ، شیراز، و فاس حفظ شده است . از خصوصیّات ویژة این دکانها کوچکی ابعاد آنهاست ، مثلاً در سوق العطّارین تونس سطح مغازه ها 5ر2 متر مربع است و حتی در مواردی مانند سوق باب مصر در مدینه یا سوقُالسّتّات (بازار بانوان ) در اسکندریه از این هم کوچکتر است . در بازارهای ایران دکانها نسبتاً بزرگترند، مثلاً در بازار نو شیراز مساحت آنها به حدود پانزده متر مربع می رسد. بسیاری از مغازه ها پستویی دارند که از آن به عنوان انبار یا کارگاه ، یا دفتر استفاده می شود. ترکیب مغازه و محل مسکونی بسیار کم و تنها در قاهره ، طایف ، و صَعْدة یمن دیده می شود. کف دکانها از سطح زمین بلندتر است و درِ آنها به سوی راسته باز می شود. این اختلاف سطح ، خود به خود سکویی را جلوی مغازه تشکیل می دهد که محلی برای نشستن و استراحت مشتری است ؛ این سکوها هنوز هم در بازارهای فاس و اصفهان دیده می شود و وسیلة خوبی برای عرضة کالا و قرار دادن آن در دسترس مشتری است . شیوة عرضه کردن کالاها به صورت انبوه در کیسه ها یا جعبه های سرگشاده ، روی پیشخان یا روی زمین در دهانة مغازه ها امروز هم در بسیاری از بازارهای شرقی ، رایج است (شکل 8). مغازه ها گهگاه با نوشته های خوش خط ، قالیچه های زیبا، شمشیر، یا چراغهای زینتی تزیین می شده است . تزیینات ویژه ای در سوق القماش و بازار شهر حومة السّوق تونس دیده می شود. در دو سوی گذرگاه اصلی بازار شهر حومة السّوق پیاده روهای رواق مانندی وجود دارند که با معبر اصلی اختلاف ارتفاع دارند و بیننده را به یاد خیابانهای سرپوشیدة روم قدیم می اندازند. کالاها در همین پیاده رو، مقابل هر مغازه ، عرضه می شود. این شیوة معماری در بدستان عتیق (اَسکی بدستان ) استانبول هم دیده می شود. درِ دکانها دو لته یا چند لته است که به هنگام شب بسته یا به اصطلاح معمول تخته می شده و در روز، به هنگام غیبت صاحب دکان ، فقط پارچه ای روی اجناس می کشیدند. این رسم هنوز هم در اغلب بازارها، بخصوص در عربستان و کویت معمول است .

ب ) خان ، واژه ای فارسی ، کهنسال ، و با معانی گوناگون و از آن جمله «سرای و کاروانسرای »، در واژگان بازار در ایران بیشتر کاربرد تاریخی دارد و در متون جغرافی نویسان اسلامی قرنهای چهارم و پنجم ، برای بازار شهرهایی مانند ری ، نیشابور، اهواز، و کازرون به کار رفته است . امّا برای خانهای موجود در حوزة فرهنگ ایرانی که در سه قرن اخیر بنا شده اند از واژة «سرای » و «کاروانسرای » استفاده می شود و البته «خان مادرشاه » (= مهمانسرای عباسی ؛ رجوع کنید به شکل 9) منحصر به فرد است . در جهان اسلام غلبه با استعمال اصطلاح خان است که در بسیاری از کشورهای عرب زبان و ترک زبان (مصر، سوریه ، لبنان ، فلسطین ، عراق ، عربستان ، کویت ، یمن ، و ترکیه ) به کار رفته است . در کشورهای شمال غربی افریقا (لیبی ، تونس ، الجزایر، و مراکش ) بنگاههای تجاری مشابه خان را با امکان اقامت موقت برای بازرگانان خارجی «فُنْدُق » می نامند که برگرفته از واژة یونانی o n p a n d o c e i است ( د. اسلام ، ذیل «فندق »، بند 2؛ تیرش ، ص 230؛ شرابی ، ص 27). امروزه این واژه در مصر و دیگر ممالک غربی جهان اسلام به معنی مهمانسرا به کار برده می شود. برابری عمل خان و فُنْدُق را یاقوت در مُعجم البلدان (ج 3، ص 918) و ابن بطوطه در رحله (ص 72) متذکر شده اند (همچنین رجوع کنید به د. اسلام ، ذیل فُندُق ). ساختمان بعضی از فندقها مانند، فُنْدُق النجّارین و فُنْدُق التطوانیین در فاس دارای ارزش هنری معماری هستند. اصطلاح دیگری که از آغاز قرن دهم برای جانشین کردن واژة خان ـ که به نظرِ عرب زبانان بیگانه می آمد ـ در مصر معمـول گردیـد و بعـدها در ترکیه ، لبنان ، و تونس برای مراکز تجاری به کار گرفته شد «وَکالة » بود که واژه ای است عربی و به احتمال زیاد صورت کوتاه شدة دارالوکاله است (دُزی ، ج 2، ص 846). در قرنهای پنجم و ششم در بغداد و دمشق به خانبارهای بزرگ «دار» و به کاروانسراهای شهری «دارالوکاله » گفته می شد که بعدها مترادف «فُندُق » گردید. این عنوان در پایان قرن هفتم هجری جای خود را به خان داد که قبلاً به مسافرخانه های بیرون شهری و حومه اطلاق می شد. سپس در قرن یازدهم خان بتنهایی و بتدریج همة وظایف و کارکردهای دارالوکاله ، فُندُق و قیصریه را در داخل حصارهای شهر بر عهده گرفت و فندق دیگر کارش منحصر به پذیرایی از زایران و مسافران شد. در پایان قرن دوازدهم زمانی که کاملاً واژة وَکالة عربی بر خان فارسی غلبه کرده بود، هنوز در مصر، چهارده خان در برابر 206 وکاله ایستادگی می کردند ( د.اسلام ، ذیل «خان »). شمار خانها و وسعت آنها در میان بازار یا در وسط شهر دلالت بر اهمیت اقتصادی و داد و ستد بین المللی شهر داشته است . همان گونه که خانها یا کاروانسراهای بیرون شهری محل توقف و و انبارکردن کالاها و اقامت کوتاه مدت بازرگانان برای فروختن آنها بوده است ، امروزه نیز خانها یا سراهای تجاری بیشتر محل عمده فروشی کالاهای واردشده یا آمادة صدور است که به صورت عدلها و لنگه بارهای بسته بندی شده در حیاط یا انبارهای خان انباشته شده اند. علاوه بر این دفتر نمایندگی تجارتخانه های خارجی ، دفتر دلاّ لان بزرگ ، دفتر و انبار بازرگانان بزرگ محلّی ، و بعضاً کارگاههای دستورزی و پیشه وری محلی نیز در خانها جای دارند. از نیمة دوم قرن سیزدهم به بعد، یعنی بعد از سپری شدن روزگار عظمت و رونق بازارها، در خانها ـ که پیش از این مهمترین مراکز تجاری و مالی شهرهای اسلامی بودند ـ بتدریج تغییراتی راه یافته است . خانهایی که در عصر حاضر از لحاظ ساختمانی و طرق دستیابی و رفت و آمد موضعی نامساعد دارند یا در حاشیة بازارها و دور از حوزة فعالیّت مرکزی قرار گرفته اند وظیفه و اهمیّت اصلی خود را از دست داده و محلی برای تولید انبوه و عرضة کالاهای ارزان قیمت شده اند (ویرت ، 1968، 101-128؛ 1974، ص 226). خانها از لحاظ وسعت و خصوصیّات معماری درجات گوناگون دارند، بعضی از آنها بسیار ساده (خانه ای خشتی با حجره های یک طبقه گرد یک حیاط کوچک ) و برخی مانند خانهای بزرگ در قرنهای دوازدهم و سیزدهم در حلب و اصفهان و تهران و قزوین و اراک به صورت مجموعه های زیبا با معماری یکدست و منسجم ، حجره های متعدد، حیاطهای ایوان دار، دالانها، راهروها، و طاقنماهای مجلل اند، و بعضی دیگر مانند خان الخلیلی قاهره بمرور صورت یک شهرک تجاری ، با چندین بازار تخصصی ، به خود گرفته اند.

نام خانها، اغلب ، از نام کالاهای عمده ای که در آنها معامله می شده یا از نام بنیانگذار آنها گرفته شده است . از این رو در بیشتر شهرهای عرب زبان مرکز جهان اسلام یک «خان الصّابون » یا یک «خان الزّیت » وجود دارد. مجتمعهای تجاری با امکان سکونت (سرای ، خان ، فُندُق ، وکالة ) در شهرهای دورة اسلامی از لحاظ طرح و ترکیب ساختمانی تفاوت چندانی با هم ندارند و با گذشت قرنها تغییر زیادی نکرده اند. خان به طور کلی شامل یک حیاط میانی است که حجره های به هم پیوسته گرد آن را گرفته است . تفاوت خانها بیشتر در شکل زمین ، تعداد طبقات ، و نوع ایوان و رواق و راهروهاست . معمولترین نوع خان دو طبقه است . در بیروت ، استانبول ، و تبریز (شکل 10) چندین خان سه طبقه هم دیده می شود. وَکاله ها و فُندُقها در قاهره و فاس و دیگر شهرها غالباً بیش از دو طبقه دارند. با ملاحظة این تفاوتها می توان به هشت طرح اصلی خان اشاره کرد (شرابی
1- بازارچه، بازارگاه، بازارگه، تيمچه، راسته، رسته، سوق
ميدان 1- معامله، خريدوفروش 2- سروكار
market, marketplace, bazaar, mart, agora, plaza, forum
سوق، بورصة، متجر، السوق العمل، باع
pazar
marché
markt
mercado
mercato
مرکز تجارت، محل داد وستد، بازار گاه، میدان فروش کالا، مرکز حراج، مرکز بازرگانی، محفل، میدان، میدان عمومی، میدان محل معامله، محکمه، دیوانخانه، محل اجتماع عموم، دادگاه


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی