بلند
licenseمعنی کلمه بلند
معنی واژه بلند
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | دراز، طولاني، طويل، رفيع، شاهق، مرتفع ، شامخ، عالي، متعالي، منيع، والا ، بم ، افراخته، افراشته، كشيده، رسا | ||
متضاد | كوتاه، قصير كوتاه پست زير نارسا | ||
انگلیسی | high, long, tall, loud, lofty, upland, sonorous, forte, eminent, skyscraping, grandiose, highfalutin, supernal, vociferous, high-ranking, loudly, aloud | ||
عربی | ارتفاع، قمة، فيضان، مرتفع، ثمل، حاسم، حرج، سام رفيع، سعيد، فارع الطولة، لامع، عاليا، بترف، بكل طاقته، عالي | ||
ترکی | uzun | ||
فرانسوی | grand | ||
آلمانی | groß | ||
اسپانیایی | alto | ||
ایتالیایی | alto | ||
مرتبط | زیاد، عالی، گزاف، بلند پایه، طولانی، طویل، دیر، کشیده، قد بلند، بلند قد، بلند بالا، اغراق امیز، با صدای بلند، پر سر و صدا، پر صدا، گوش خراش، رفیع، بزرگ، ارجمند، صدا دار، پرطنین، قلنبه، برجسته، والا مقام، متعال، علی، پر اب و تاب، بزرگ نما، عالی نما، پرطمطراق، آسمانی، علوی، وابسته به عالم بالا، بهشتی، عالی رتبه، عالی مرتبه | ||
واژه | بلند | ||
معادل ابجد | 86 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | boland | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (صفت) | ||
مختصات | (بُ لَ) (ص .) | ||
آواشناسی | baland | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی بلند | ||
پخش صوت |
رانده شده، رجیم. کتاب «بنیاد تاویل» تالیف موید الدین شیرازی فصل اول، در ترجمه آیه 15:34 اخرج منها فانک رجیم: مر ابلیس را گفت برون شو ازاین سرای که تو بلندی.
دراز، طولاني، طويل، رفيع، شاهق، مرتفع ، شامخ، عالي، متعالي، منيع، والا ، بم ، افراخته، افراشته، كشيده، رسا
كوتاه، قصير كوتاه پست زير نارسا
high, long, tall, loud, lofty, upland, sonorous, forte, eminent, skyscraping, grandiose, highfalutin, supernal, vociferous, high-ranking, loudly, aloud
ارتفاع، قمة، فيضان، مرتفع، ثمل، حاسم، حرج، سام رفيع، سعيد، فارع الطولة، لامع، عاليا، بترف، بكل طاقته، عالي
uzun
grand
groß
alto
alto
زیاد، عالی، گزاف، بلند پایه، طولانی، طویل، دیر، کشیده، قد بلند، بلند قد، بلند بالا، اغراق امیز، با صدای بلند، پر سر و صدا، پر صدا، گوش خراش، رفیع، بزرگ، ارجمند، صدا دار، پرطنین، قلنبه، برجسته، والا مقام، متعال، علی، پر اب و تاب، بزرگ نما، عالی نما، پرطمطراق، آسمانی، علوی، وابسته به عالم بالا، بهشتی، عالی رتبه، عالی مرتبه