لام تا کام
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
license
98
1667
100
معنی کلمه بنی اسد معنی واژه بنی اسد
معنی:
بَنىْ اَسَد، تیرهای از عرب عدنانى، موسوم به بنى اسد بن خزیمه. این تیره با اینکه در مقایسه با دیگر قبایل بزرگ، در تاریخ سدههای نخستین هجری، ویژگى برجسته و نقشى چشمگیر نداشته است، یکى از تیرههای مهم مُضَری، از اعراب شمال عربستان، به شمار مىرود. زنجیرة نسب بنى اسد، پس از خزیمه، از مُدرکة بن الیاس به معدّبن نزار مىرسد کلبى، جمهرة...، 9-1، 68-69. چند تیرة مشهور دیگر عرب نیز عنوان بنى اسد داشتند که جدا از بنى اسد بن خزیمه هستند؛ از جمله مىتوان به اسد بن عبدالعزّی از قبیلة قریش اشاره کرد نک: سمعانى، /14. اما معمولاً مقصود از بنى اسد در مآخذ، بنى اسد بن خزیمه است. بنى اسد خود به چندین شاخه و عشیرة دیگر - که در برخى مآخذ، شمار آن را به 4 رساندهاند - تقسیم مىشد نک: نویری، /50؛ نیز کلبى، همان، 68-69 که از مهمترین آنها مىتوان به بنى فَقْعَس، بنى صیدا، بنى نَضربن قُعَین، بنى زَنیه، بنى غاضره و بنى نعامه اشاره کرد ابن قتیبه، المعارف، 5؛ نیز نک: ابن درید، 80. بنى اسد بعدها، پس از پراکنده شدن در عراق و شام، به شاخههای دیگری نیز تقسیم شدند نک: دنبالة مقاله. بنى اسد غالباً در شبه جزیرة عربستان، در صحرای نجد و تهامه و در کنار منابع آب سکنا داشتند نک: ابوالفرج، 5/00، 77، 7/6. یاقوت حموی به گروهى از ساکنان بنى اسد در آنجاها اشاره کرده است /11، 01، 76، /01، 00، جم. مشهورترین مسکن ایشان در سرزمین «فَید»، کنار دو رشتهکوه مهم اجأ و سلمى ه م بود، اما قبیلة یمانى طَىّ آنجا را از دست بنى اسد به درآورد و موجب پراکندگى بیشتر آنان شد نک: قلقشندی، /49. گفتهاند که خزیمة بن مدرکه، نیای بنىاسد، نخستین مُضَریای بود که در مکه سکنا گزید و اول کسى بود که بتهُبَل را در جای خود نصب کرد و بدین سبب، آن را هبل خزیمه مىخواندند کلبى، الاصنام، 8. فرزندان خزیمه بعدها بر اثر منازعات قبیلهای، از مکه هجرت کردند و در صحرای نجد و تهامه پراکنده شدند نک: ابن عدیم، /34. با این همه، از پارهای روایات چنین برمىآید که کسانى از بنى اسد تا سالها بعد، هنگام ظهور اسلام، همچنان در مکه سکنا داشتند نک: بلاذری، انساب...، /59. کهنترین مأخذ تاریخى موجود که نامى از بنىاسد آورده، به تقریب به اوایل سدة م مربوط مىشود. توضیح اینکه، در سدة م، گروه بسیاری از قبایل قحطانى جنوب عربستان، به سوی شمال هجرت کردند و در شمال شرقى عربستان، در حیره - جایى نزدیک کوفة فعلى - امارتى زیرنظر و نفوذ ساسانیان ایران برپا کردند که تا سدة م پابرجا بود. اینان را لخمیان یا آلمنذر نیز مىخواندند. قلمرو حکومتى اینان به تدریج گسترش یافت و به نجد و بادیةالشام رسید و به ویژه امرؤالقیس - فرمانروای قدرتمند آنان - توانست اعراب بادیهنشین آن نواحى را به اطاعت دولت حیره درآورد. در سنگنبشتهای که از گور او در نماره - واقع در جنوب دمشق - به دست آمده، از قبیلة بنى اسد به عنوان یکى از قبایل تابع آن دولت یاد شده است نک: پیگولوسکایا، 9 -0؛ تقىزاده، 22، حاشیة . روایات منابع اسلامى، تاریخ بنى اسد را دستکم در بخشى از عربستان و برههای از زمان، باملوککنده، به ویژه امرؤالقیس - شاعر نامبردار عصر جاهلى متفاوت با امرؤالقیس فرمانروای حیره - مرتبط مىدانند دربارة کندیان و امرؤالقیس، نک: پیگولوسکایا، 36، 47. بنابر روایات، در سدة م بخش بزرگى از قبیلة کنده، به شمال عربستان مهاجرت کردند و در میان قبایل معدّ ساکن شدند و اندکى بعد با یاری دولت بیزانس، حکومتى به رقابت با لخمیان تأسیس کردند همو، 04. بنى اسد از جمله قبایلى بودند که تابعیت حُجر، آخرین فرمانروای کنده و پدر امرؤالقیس را پذیرفتند یعقوبى، /77؛ ابوالفرج، /1 - 2؛ حمزه، 11؛ ابن اثیر، الکامل، /13 -14 و به او مالیات مىپرداختند؛ بعدها از پرداخت مالیات تن زدند و یا به هر حال، بر حکومت حجر و کنده که به سراشیب ضعف و ناتوانى افتاده بود، شوریدند و سرانجام بر آنان چیره شدند و حجر خود به دست بنى اسد از پای درآمد نک: ابن قتیبه، الشعر...، 3؛ ابوالفرج، /5 -6؛ ابن اثیر، همان، /15. موضوع خونخواهى امرؤالقیس از عاملان قتلپدرش، یعنى بنى اسد در اشعار منسوب به او - که تاکنون بارها بررسى و نقد شده مثلاً نک: حسین، 32 بب - انعکاس وسیع یافته است امرؤالقیس، قطعات 6، 3، 9؛ اصمعى، 24-27؛ قس: بلاشر، 92. بر مبنای روایاتى که گویا بیشتر با توجه به اشعار منسوب به امرؤالقیس بازسازی شده، وی قبایل شمال را برضد بنى اسد متحد کرد و انتقام خون پدر خویش را از آنان گرفت و سرانجام شیخ بنى اسد را نیز به قتل رساند. آنگاه خود از بیم منذر - فرمانروای حیره که در پى او بود - گریخت و به قیصر روم پناه برد. اما سرانجام امپراتور روم، به اغوای مردی از بنى اسد او را به حیله کشت نک: کلبى، الاصنام، 7؛ یعقوبى، /79-81؛ ابن اثیر، همان، /16 -19؛ نیز نک: پیگولوسکایا، 46-47. از دیگر مسائل مربوط به تاریخ این قوم در پیش از اسلام، نزاعها و درگیریهای قبیلهای است که به «ایام العرب» ه م شهرت دارد. بنابراین روایات، بنى اسد همچون دیگر قبایل، پیوسته در جنگ و گریز و حلف و صلح بود مثلاً نک: ابوالفرج، /5 بب، 0/5 بب. به طور مشخص در دو روز مشهور به «یوم ذات الاثل» یا «یوم الکلاب» و «یوم النسار»، قبیلة بنى اسد نقش عمده داشت نک: ابوعبیده، ایام العرب، /34 بب، 58 بب، النقائض، /39-41. از دیگر حوادث مربوط به بنى اسد، مقار ن ظهور اسلام، شرکت ایشان در مجموعة قبایل متحد و همپیمان قریش معروف به «احابیش» است ابن سعد، /27؛ دربارة احابیش، نک: زریاب، 6 - 8. پیوند قبیلة بنى اسد با قریش تا سالها، به گونههای مختلف استوار بود. در آغاز ظهور اسلام، کسانى از این قبیله، به ویژه آنها که ساکن شهر مکه بودند، در میان مسلمانان اولیه دیده مىشدند؛ مانند قیس بن عبدالله اسدی که از مهاجران به حبشه بود ابن هشام، /؛ ابن اثیر، اسدالغابة، /21. در میان اصحاب مشهور حضرت رسولص نیز کسانى از این قبیله مانند عبدالله بن جحش و عکاشة بن محصن را مىتوان نام برد ابن قدامه، 06 بب، و باید گفت که ازدواج پیامبرص با زینب دختر جحش، در حدود سال ق/26م موجب تفاخر بنى اسد بوده است ابن حبیب، 6؛ ابن سعد، /01 بب؛ نیز نک: بلاذری، همان، /33 بب. همچنین از یکى دو تن از افراد این قبیله و حلفای ایشان - که در شمار مسلمانان بودند - در جنگ بدر نام برده شده است نک: واقدی، /54، 64. پس از هجرت، پیامبرص چند بار به دفع افراد صحرانشین این قبیله که برضد مسلمانان کار مىکردند، برخاست مثلاً نک: همو، /40-41، /50؛ ابن سعد، /0، 4 - 5؛ قس: بلاذری، همان، /74؛ نیز نک: حمیدالله، 03. در غزوة احزاب ق نیز، بنى اسد یکى از قبایل متحد قریش برضد مسلمانان بود نک: ابن سعد، /6. سرانجام، در ق هیئتى از بنى اسد نزد حضرت رسولص آمدند و اسلام آوردند همو، /92؛ طبری، تاریخ، /6. با اینهمه، گفتهاند: آیة شریفهای که اسلام آوردن اعراب را ظاهری دانسته حجرات /9/4، در حق بنى اسد نازل شده است نک: طبری، تفسیر، 6/9؛ قرطبى، 6/48. به هر حال، حضرت رسولص، عدی بن حاتم طایى را بر اموال زکات طَى و بنى اسد گماشت نک: ابن هشام، /46-47؛ بلاذری، همان، /30. قبیلة بنى اسد به روزگار فتنهجویى طُلَیحه و سپس جنگهای رِدّه سر به شورش برداشتند طبری، تاریخ، /85، ولى سرکوب شدند نک: بلاذری، فتوح، 5-7؛ طبری، همان، /54 بب؛ نیز نک: ابن حبیش، /2-0. بنابه نقل طبری از سیف بن عمر، بنى اسد در فتوح عراق و به ویژه قادسیه، از خود رشادتهایى نشان دادند همان، /86، 34 -39؛ نیز نک: کلبى، جمهرة، 76 و در ناحیة عراق و به ویژه اطراف کوفه و بصره ساکن شدند و گروههایى از ایشان نیز به سوی شام هجرت کردند ابن عدیم، /34. پس از بنای کوفه، بنى اسد یکى از نخستین قبایلى بود که در یکى از «اسباع» آن شهر همراه غطفان و چند قبیلة دیگر سکنا گرفت طبری، همان، /5، 8؛ نیز نک: نصر، 17. امام علىع پس از نبرد جمل - که بنى اسد هم در آن به طرفداری از امام جنگیده بود شیخ مفید، الجمل، 21 - آنها را در سُبعى گنجانید که شامل قبایل بزرگتر مضری، یعنى قریش و کنانه مىشد طبری، همان، /00. کثرت بنى اسد در کوفه چندان بود که در همان سالهای نخست، دومین قبیلة ساکن شهر، پس از هَمْدان، شمرده مىشد نصر، 11. در حدود سال 0ق/70م با توجه به شرایط جدیدی که خلافت معاویه پدید آورده بود، زیاد، حاکم عراق، در ساختار قبیلهای کوفه تغییراتى داد و «اسباع» را به «ارباع» تبدیل کرد و اسد و مِذحَج در ربع چهارم جای گرفتند طبری، همان، /8؛ نیز نک: ماسینیون، 5-6؛ خلیف، 1. این نظام جدید تا سالها همچنان پابرجا بود نک: طبری، همان، /82. در حدود سدة ق، گروه بزرگى از قبیلة بنى اسد در شهر حلب و اطراف آن ساکن شدند نک: ابن عدیم، همانجا؛ نیز نک: زکار، 0. اما منطقة بینالنهرین همچنان زیستگاه اصلى آنان بود، هر چند به عشیرههای دیگری تقسیم شدند و برخى به ایران نیز آمدند. مهمترین عشیرة بنى اسد که بیش از یک قرن در نقاطى از خوزستان و جنوب عراق، امارت موروثى یافتند، مزیدیان هستند. بنى مزید در حکومت آل بویه ه م بر دیگر عشیرههای بنى اسد قدرت یافتند و به خصوص پیوند ایشان با کردان منطقه بر قدرتشان افزود، چنانکه در حلّه و نواحى اطراف تا اهواز و هویزه امارتى بنیان نهادند و بعدها نیز در حوادث مربوط به روابط میان برکیارق و سلطان محمد، فرزندان ملکشاه، نقشى بسزا ایفا کردند نک: کرکوش، 3-0؛ برای تفصیل، نک: ه د، مزید، بنى. در روزگار معاصر، بنى اسد در عراق، مجموعهای از عشایر را تشکیل مىدهند که به آنها «اهل الجزائر» هم گفته مىشود. آنها غالباً در جنوب نهر فرات و در اطراف کربلا سکنا دارند طاهر، 00-01؛ برای نقش ایشان در حوادث معاصر، نک: بستانى، /73-74. شهرت بنى اسد در روزگار معاصر بیشتر به تشیع آنان است. بیشتر اهالى کوفه به تشیع گرایش داشتند و مرکزیت یافتن این شهر در دورة خلافت حضرت علىع در این موضوع بىتأثیر نبود. گو اینکه، در آغاز خلافت امام علىع گرایش به تشیع در میان بزرگان بنى اسد چندان رایج نبوده است نک: ابراهیم بن محمد، /23، /84، با اینهمه، گروه کثیری از شیعیان برجستة کوفه از قبیلة بنى اسد یا موالى ایشان بودهاند مثلاً نک: کشى، 8-9، 13، 78؛ نجاشى، 0، 7. با اینکه پارهای روایات مربوط به واقعة کربلا، نشان از شرکت چند تن از افراد بنى اسد در لشکر کوفه دارد بلاذری، همان، /05؛ طبری، همان، /48، 68، /5؛ ابن اثیر، الکامل، /1، اما گروهى دیگر از ایشان که احتمالاً اهل شهر کوفه بودند و در آبادیهای اطراف شهر سکنا داشتند، پیکر شهدای اهل بیت را دفن کردند بلاذری، همانجا؛ طبری، همان، /55؛ شیخ مفید، الارشاد، /14؛ ابن اثیر، همان، /0. این موضوع چندان شهرت یافته است که در نمایش سنتى تعزیه، نمایش ویژهای به تدفین شهدا به دست افراد بنىاسد اختصاص دارد همایونى، 00؛ شهریاری، /18، 68-69. همچنین گروهى از راویان و اصحاب ائمهع از بنى اسد یا موالیان ایشان بودهاند مثلاً نک: نجاشى، 4، 0، 2، 7، 27 جم. از مشهورترین دانشمندان شیعى از این قبیله، مىتوان به ابوالعباس نجاشى اسدی کوفى، رجالشناس بزرگ سدة ق، اشاره کرد. قبیلة بنى اسد به سبب صحرانشینى، مورد توجه دانشمندان لغت شناس و ادیب نیز بوده، و گفتهاند که این قبیله یکى از منابع ادبى در سدههای نخستین هجری به شمار مىآمده است نک: سیوطى، /11. از بنى اسد بن خزیمه شاعران بزرگى نیز برخاستند. مشهورترین ایشان کمیت بن زیاد اسدی، شاعر بزرگ شیعى است ذهبى، /88. از دیگر شاعران ایشان، مىتوان به بشربن ابى خازم اشاره کرد که هم دوران جاهلیت و هم اسلام را درک کرد ابن قتیبه، الشعر، 45-47. ایمن بن خریم، ابن زبیر و اقیشر ه م م از دیگر شاعران مشهور این قبیلهاند. اخبار و آثار بنى اسد را محمد بن عبدالملک فقعسى - که تا پس از روزگار منصور عباسى حیات داشت - در کتابى با عنوان مآثر بنى اسد و اشعارها گرد آورده بود ابن ندیم، 5 که اینک نشانى از آن در دست نیست. مآخذ: ابراهیم بن محمد ثقفى، الغارات، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، 355ش؛ ابن اثیر، على، اسدالغابة، قاهره، 280ق؛ همو، الکامل؛ ابن حبیب، محمد، المحبر، به کوشش ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد دکن، 361ق/942م؛ ابن حبیش، عبدالرحمان، الغزوات، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 412ق/992م؛ ابن درید، محمد، الاشتقاق، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 378ق/958م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر؛ ابن عدیم، عمر، بغیةالطلب، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 988م؛ ابن قتیبه، عبدالله، الشعر و الشعراء، به کوشش دخویه، لیدن، 902م؛ همو، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 960م؛ ابن قدامه، عبدالله، التبیین فى انساب القرشیین، به کوشش محمد نایف دلیمى، بیروت، 408ق/988م؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش مصطفى سقا و دیگران، قاهره، 355ق؛ ابوعبیده، معمر، ایام العرب، به کوشش عادل جاسم بیاتى، بیروت، 407ق/987م؛ همو، النقائض نقائض جریر و فرزدق، به کوشش بوان، لیدن، 905-912م؛ ابوالفرج اصفهانى، الاغانى، قاهره، دارالکتب المصریه؛ اصمعى، عبدالملک، تاریخ العرب قبل الاسلام، به کوشش محمدحسن آل یاسین، بغداد، 959م؛ امرؤالقیس، دیوان، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 990م؛ بستانى، بطرس، دائرةالمعارف، بیروت، 956م بب؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج ، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، 959م، ج ، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، 394ق/974م، ج ، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، 397ق/977م؛ همو، فتوحالبلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 865م؛ بلاشر، رژیس، تاریخ الادب العربى، ترجمة ابراهیم کیلانى، دمشق، دارالفکر؛ پیگولوسکایا، ن.، اعراب حدود مرزهای روم شرقى و ایران در سدههای چهارم - ششم میلادی، ترجمة عنایت الله رضا، تهران، 372ش؛ تقىزاده، حسن، از پرویز تا چنگیز، تهران، 349ش؛ حسین، طه، فى الادب الجاهلى، قاهره، دارالمعارف؛ حمزة اصفهانى، تاریخ سنى ملوک الارض و الانبیاء، بیروت، دارمکتبة الحیاة؛ حمیدالله، محمد، مجموعة الوثائق السیاسیة للعهد النبوی و الخلافة الراشدة، بیروت، 403ق/983م؛ خلیف، یوسف، حیاة الشعر فى الکوفة، قاهره، 388ق/968م؛ ذهبى، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، 406ق/986م؛ زریاب، عباس، سیرة رسولاللهص، تهران، 372ش؛ زکار، سهیل، امارة حلب، دمشق، دارالکتب العربى؛ سمعانى، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، 382ق/962م؛ سیوطى، المزهر، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم و دیگران، قاهره، 406ق/986م؛ شهریاری، خسرو، کتاب نمایش، تهران، 365ش؛ شیخ مفید، محمد، الارشاد، قم، 412ق؛ همو، الجمل، به کوشش على میرشریفى، قم، 413ق؛ طاهر، عبدالجلیل، العشائر العراقیة، بغداد، 972م؛ طبری، تاریخ؛ همو، تفسیر؛ قرآن کریم؛ قرطبى، محمد، الجامع لاحکام القرآن، قاهره، 387ق/968م؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشى، قاهره، 383ق/963م؛ کرکوش، یوسف، تاریخ الحلة، نجف، 385ق/965م؛ کشى، محمد، معرفة الرجال، اختیار شیخ طوسى، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، 348ش؛ کلبى، هشام، الاصنام، به کوشش احمد زکى پاشا، قاهره، 916م؛ همو، جمهرة النسب، به کوشش ناجى حسن، بیروت، 407ق/986م؛ ماسینیون، لوئى، خِطَط الکوفة، ترجمة مصعبى، صیدا، 358ق/939م؛ نجاشى، احمد، رجال، به کوشش موسى شبیری زنجانى، قم، 407ق؛ نصربن مزاحم، وقعة صفین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 382ق/962م؛ نویری، احمد، نهایة الارب، قاهره، دارالکتب المصریه؛ واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، 966م؛ همایونى، صادق، تعزیه و نمایش در ایران، شیراز، 368ش؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبى، احمد، تاریخ، نجف، 358ق. على بهرامیانانگلیسی bani assadعربی بني الأسد
آواشناسی:
منبع:
واژهنامه آزاد
معادل ابجد:
127
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)کلمه "بنی اسد" به عنوان یک نام خاص در زبان فارسی به کار میرود و به طایفه یا قوم خاصی اشاره دارد. در نوشتار و نگارش فارسی، رعایت برخی نکات نگارشی و دستوری برای این نام خاص اهمیت دارد:
حروف بزرگ : به عنوان یک نام خاص، حروف اول هر کلمه باید بزرگ نوشته شوند: "بنی اسد".
فاصله : بین دو کلمه "بنی" و "اسد" باید یک فاصله باشد.
موضوع : اگر در متنی از "بنی اسد" به عنوان موضوعی خاص یاد میشود، بهتر است با پسوندها و پیشوندهای مناسب به کار رود تا مشخصتر باشد که به کدام زمینه اشاره میشود. مثلاً: "طایفه بنی اسد"، "قوم بنی اسد" و غیره.
نحو و ساختار جملات : هنگام استفاده از "بنی اسد" در جملات، دقت کنید تا ساختار جمله به نحو صحیح باشد و ارتباط معنایی بین اجزای جمله حفظ شود.
استفاده در متن : اگر در متنهای علمی یا تاریخی از "بنی اسد" استفاده میکنید، به دقت منابع و مستندات را ذکر کنید تا اعتبار اطلاعات حفظ شود.
با رعایت این نکات میتوانید از "بنی اسد" به نحو صحیح و دقیق در نوشتار فارسی استفاده کنید.
واژهنامه آزاد
جعبه لام تا کام لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر
تبلیغات توضیحی
عرشیان از کجا شروع کنم ؟ تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر
تبلیغات تصویری