به رو آوردن
license
98
1667
100
معنی کلمه به رو آوردن
معنی واژه به رو آوردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | turn | ||
عربی | تحول، منعطف، دور، دوران، انعطاف، تغير، جولة، نوبة، تقلب، ميل، دوار، نوبة مرض، دورة حراسة، أزمة، خرط، صفة مميزة، طريقة في التعبير، صفقة، انعطف، قلب، استدار، حول، حرك، قدم خدمة، حام حول، رجع، انحرف، تخلص من، لوى، غير | ||
واژه | به رو آوردن | ||
معادل ابجد | 474 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی به رو آوردن | ||
پخش صوت |
وقتی موضوع شرم آور یا ناراحت کننده ای برای شخصی وجود داشته باشد و دیگری جلوی روی آن شخص به آن موضوع اشاره کند.
به رو نیاوردن هنگامی است که شخصی کاری می کند که مورد پسند دیگری نیست، اما جلوی آن شخص در مورد آن کار حرفی نمی زند.
turn
تحول، منعطف، دور، دوران، انعطاف، تغير، جولة، نوبة، تقلب، ميل، دوار، نوبة مرض، دورة حراسة، أزمة، خرط، صفة مميزة، طريقة في التعبير، صفقة، انعطف، قلب، استدار، حول، حرك، قدم خدمة، حام حول، رجع، انحرف، تخلص من، لوى، غير