بودا گرائی
licenseمعنی کلمه بودا گرائی
معنی واژه بودا گرائی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بوداگرایی" در فارسی به معنای پیروان و آموزههای بودا و دین بودیسم است. وقتی به نگارش و قواعد مربوط به این کلمه میپردازیم، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
اگر سؤالات خاصتری در زمینه نگارش یا استفاده از این واژه دارید، خوشحال میشوم که پاسخگو باشم! | ||
واژه | بودا گرائی | ||
معادل ابجد | 245 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی بودا گرائی | ||
پخش صوت |
بوداگرایی دین و فلسفهای مبتنی بر آموزههای سیدارتا گوتاما که در حدود ۵۶۶ (پیش از میلاد) تا ۴۸۶ (پیش از میلاد) میزیسته، است.منبع
بوداگرایی به تدریج از هندوستان به سراسر آسیا، آسیای میانه، تبت، سریلانکا، آسیای جنوب شرقی و نیز کشورهای خاور دور مانند چین، مغولستان، کره و ژاپن راه یافت. بوداگرایی به عنوان دین پاکان در نظر گرفته میشد و یکی از ادیان شرمنی موجود است و با ۳۵۰ میلیون پیرو یکی از ادیان اصلی جهان به شمار میآید.منبع بوداگرایی بیشتر بر کردار نیک، پرهیز از کردار بد و ورزیدگی ذهنی تاکید دارد.منبع
آماج این ورزیدگیها پایان دادن به چرخه تولد مجدد یا سمساره است که از طریق بیداری یا درک واقعیت راستین، رسیدن به رهایی یا نیروانا صورت میگیرد.
اخلاقیات بوداگرایانه بر بن-پایههای بیگزندی و رواداری برپا شدهاست.
بوداییان همواره از روشهای درون پویی برای یافتن بینش نسبت به کارکردهای بنیادین روان آدمی و فرایندهای علّی جهان بهره میگیرند.منبع
آثار نوشتاری بوداگرایی بسیارند و بخش ارزندهای از ادبیات دینی جهان به شمار میروند.منبع
محتویات
خاستگاه اندیشههای بودا
پیرامون سه هزار سال پیش، شاخههایی از آریاییان ایران، از بقیه جدا شده و به سرزمین هند کوچیدند. پیش از ورود آنها به شبه جزیرهٔ هند، تیرهٔ دیگری در آنجا نشیمن داشت که به نام دراویدی معروف است. آریاییها پیرامون ۲۵۰۰ سال پیش یعنی به هنگام زایش بودا در بیشتر سامانهای شمالی هند جایگزین شده و بر آن نواحی چیره گشتهبودند. جامعه هندوستان در زمان بودا به چهار ردهٔ (کاست) بخش میشد: برهمنها (روحانیان)، کشتریا (شهریاران و جنگاوران)، وایسیا (کشاورزان و بازرگانان) و سودرا (خدمتکاران برده). سیذارتا گوتاما بودا اسمآ به رده کشتریا تعلق داشت ولی اعلام داشت که از دید او همه مردم برابر و پاکزادند.منبع
آموزههای بودا
راهبان بودایی شیگاتسه، تبت
دورنمایی از صومعه مقدس قصر پوتالا.
چکیده آموزه بودا این است:
« ما پس از مرگ در پیکری دیگر باز زاییده میشویم. این باززایی ما بارها و بارها تکرار میشود. این را چرخه هستی یا زاد و مرگ مینامیم. هستی رنج است. زایش رنج است. پیری رنج است. بیماری رنج است. غم و اندوه، ماتم و ناامیدی رنج است. پیوند با آنچه نادلخواه است، رنج است. دوری از آنچه دلخواه است، رنج است. خلاصه اینکه دل بستن رنجآور است.(و این رنج زمانی پایان مییابد که دیگر منی یا درک کنندهای نباشد چه او در قید حیات باشد چه نباشد. هدف باید بریدن از این رنج و چرخه وجود باشد.منبع »
از دیدگاه بودا ما اگر خواسته باشیم که از چرخهٔ زاد و مرگ رهایی یابیم (در صورتی که به آن چرخه باور داشته باشیم) باید گرایشهای نفسانی را کنار بگذاریم، درستکار باشیم، به یوگا پرداخته به حالات خلسه روحی دست پیدا کنیم که این تجربیات باعث مهرورزی ما به همهٔ موجودات و بوندگان میشود و سپس از راه این درکها و تمرکزهای ژرف به روشنی و بیداری میرسیم و از این دور باطل خارج میشویم.منبع
چهار حقیقت اصیل
آدمی بیمار است. بودا راه درمان این بیماری را درک آن چهار حقیقت میداند:
کار حقیقت نخست از چهار حقیقت اصیل، تشخیص این بیماری بهعنوان بیماری رنج در انسانهاست. حقیقت دوم، دلبستگیها را بهعنوان باعث و بانی این بیماری باز میشناسد. سومین حقیقت، شرایط را سنجیده و اعلام میکند که بهبود امکانپذیر است. حقیقت چهارم، تجویز دارو برای دست یافتن به سلامت است.منبع
درک این حقایق و اصول، به تمرکز و مراقبه نیاز دارد. این درک باعث احساس مهرورزی نسبت به همهٔ موجودات میگردد.
این آموزهها، آیین بودا (دارما) را تشکیل میدهند. بودا خود، آیین خود را مانند قایقی مینامد که برای چرخهشکنی و رسیدن به ساحل رستگاری به آن نیاز است. ولی پس از رسیدن به رستگاری دیگر به این قایق نیز نیازی نخواهد بود. رسیدن به ساحل رستگاری آدمی را به آرامش و توازن مطلق میرساند. آنجاست که شمع تمامی خواهشها و دلبستگیها خاموش میشود. به این روی، این پدیده را در سانسکریت نیروانا یعنی خاموشی مینامند.منبع
درک چهار حقیقت اصیل، هسته اصلی آموزه بودا را تشکیل میدهد: فلبا، ال، اا و ا.
به رسمیت شناختن وجود رنج:هیچ موجود زنده نمیتواند از رنج بگریزد. زایش، بیماری و مرگ همه باعث رنج هستند. رنج میتواند جسمانی یا روانی باشد.
دلیل رنج دیدن، تمایلات نفسانی است.
بریدن از رنجها با بریدن از تمایلات نفسانی دست یافتنی است.
راه اصیل هشتگانه: راهی برای بریدن از تمایلات نفسانی و رنج وجود دارد که راه اصیل هشتگانه نامیده میشود.
راه اصیل هشتگانه
راه رهایی از رنج در این هشت چیز خلاصه میشود:
گفتار درست
کردار درست
معاش درست
کوشش درست
توجه درست
تمرکز درست
جهانبینی درست
پندار درست
راه اصیل هشتگانه که نسخهٔ تجویز بیداردل (بودا) برای درمان رنجهایی است که همه بُوَندگان (موجودات) دچار آن هستند، خود به سه گروه دسته بندی میشود:
درستکاری (شیلا)، یکدله شدن (سامادی) و فراشناخت (پرگیا). این سه مفهوم هستهٔ تمرینهای روحانی بوداگرایی را میسازند.
درستکاری
درستکاری که در راه هشتگانه به گونهٔ گفتار درست، کردار درست و معاش درست آمده، دستوراتی اخلاقی مانند خودداری از کشتن و دروغگویی را در بر میگیرد. یک بخش از درستکاری در بوداگرایی، مربوط به دهش (دانا) میشود. این دهش تنها به مواردی مانند صدقه دادن و سخاوتمندی محدود نمیشود و معنی مشخص دینی دارد؛ یعنی تأمین نیازمندیهای روزانه همایه (جامعه راهبان بودایی (سنگها)). هموندان (اعضاء) همایه نیز به نوبه خود به دهش میپردازند. دهش آنها، بالاترین دهشها یعنی آموزش آیین بودا (دارما) است.منبع
یکدله شدن
مفهوم دوم راه هشتگانه یعنی دل را یکدله کردن یا کار کردن بر روی تمرکز است که سه بخش کوشش درست، توجه درست و تمرکز درست را در بر میگیرد. در این مرحله تمرکز شدیدی دست میدهد که در آن اندیشنده، با موضوع اندیشه یکی میشود. این پدیده، شهود و رسیدن به فراشناخت نیست، بلکه یک پدیدهٔ روانی است. اینکار از راه یوگا و درونپویی انجام میگیرد. بوداگرایی همانند دیگر کیشهای هندی، ذهن را ابزار بنیادین رهایی میداند و بر ورزیدگی درست ذهن تأکید میکند. آماج کوشش درست، یکپارچگی ذهنی و جلوگیری از پراکندگی اندیشه است. توجه درست، باعث آگاهی از احساسات و آگاهی از کنشهای بدن و ذهن میشود. این تمرینات سرانجام ما را به تمرکز درست میرساند که رسیدن به حالات گوناگون آگاهیهای خلسهآمیز در حین درونپویی (مراقبه) است و با آزمودن خوشنودی بزرگی همراه است. رسیدن به این حالات را دروننگری (دیانا) مینامند.منبع
فراشناخت
بخش آخر راه هشتگانه، یعنی جهانبینی درست و پندار درست، تشکیلدهندهٔ فراشناخت (پرگیا) است. رسیدن به فراشناخت یا به عبارتی حکمت اعلاء، در بوداگرایی به معنی یافتن دسترسی مستقیم به واقعیت نهفته در پشت چیزها و یافتن بینشی فراسوی هرگونه شناخت است. این گام پس از گامهای درستکاری و یکدِلگی میآید و نتیجهٔ یک درونپویی ویژهٔ بودایی است. جهانبینی درست، همان درک کامل چهار حقیقت اصیل و پندار درست، همان مهرورزی و عشق است که ذهن را از شهوت، بدخواهی و ددمنشی میپالاید. اینها راه را برای رسیدن به فراشناخت هموار میسازند.منبع
شاخههای بوداگرایی
بوداگرایی از دیدگاه شمار پیروان، پس از مسیحیت، اسلام و هندوگرایی چهارمین دین جهان است. بوداگرایی به سه شاخه اصلی بخش میشود. راه بزرگ یا مهراه، راه کوچک یا کهراه و الماسراه (وَجرَیانا). بوداییان شاخهٔ مهراه را مهایانا و شاخهٔ راه کوچک را تیره واده یا هینایانا (هینه یانه) مینامند. کهراه، بوداگرایی سنتی است که بر اهمیت واپسین بیداردل تاریخی یعنی سیدارتا گوتما تأکید دارد. مهراهیها گوتما را بهعنوان بودا پذیرا هستند اما به شمار زیادی بوداهای دیگر نیز باور دارند.منبع
بوداگرایی در پی رویدادهای تاریخی از هند و نپال رخت بربست و به سوی سرزمینهای شرقی کوچید. کشورهای جنوبیتر مانند سری لانکا پیرو شاخهٔ کهراه و شمالیترها مانند چین و ژاپن، پیرو گونههایی از کیش مهراه هستند. بیشترین گسترش بوداگرایی زمانی رخ داد که آشوکا شاه به این دین گروید و به گستراندن آن کمر بست.منبع
بوداگرایی و ایران
سکهای از پیروز پسر اردشیر ساسانی یافت شده که در آن وی از ارجگذاری خویش نسبت به دو دین زرتشتی و بوداگرایی خبر میدهد.منبع
در سدهٔ ۶ زایشی یک رشته داستانهای بودایی به نام جاتاکا از روی ویرایش هندوی آنها به نام «پنچا تنترا» به پارسی میانه ترجمه شد و «کلیلگ و دمنگ» نام گرفت. در سدهٔ ۸ زایشی روزبه پوردادویه آن داستانها را به عربی برگرداند و نام کلیله و دمنه بر آنها نهاد. ترجمههای لاتین و یونانی آن کتاب بعدها در سدهٔ ۱۴ پایهٔ داستانهای آسوپ نوشتهٔ یک راهب بیزانسی را تشکیلداد.منبع
بوداگرایی در خراسان بزرگ تا اندازهای ریشه گرفته بود و یکی از کانونها و نیایشگاههای بزرگ آن در صومعهٔ بودایی بلخ بود. این صومعه به سانسکریت، «ناوا ویهارا» نام داشت که معنی آن «صومعهٔ نو» است. این نام در فراگویی پارسیزبانان به گونهٔ نوبهار درآمد. لقبی که به گردانندگان این صومعه در زبان سانسکریت داده بودند، «پراموکها» به معنی «سرور» بود و نام خانوادهٔ برجستهٔ ایرانی برمکیان از همین لقب گرفته شده است. برمکیها عهدهدار و گردانندهٔ این نیایشگاه بودایی بودند.منبع
به تازگی روزنامه آساهی ژاپن از قول یک باستان شناس برجسته ژاپنی به نام «نوگوچی» از یافته شدن ۱۹ تندیس بودا در استان فارس گزارش داد. در گزارش دیگری از شبکه «بودیست نیوز» درازای این تندیسها میان ۵ تا ۲۰ سانتیمتر و جنس آنها از گچ و گل اعلام شدهاست.منبع
جستارهای وابسته
سه کالبد بودا
اهریمن در کیش بودا
چرخ دارما
تناسخ
باززایی (آیین بودایی)
پانویسها
↑ Buddhism
↑ Siddhartha Gautama
↑ Ārya dhrama
↑ *Oxtoby, Willard Gurdon., and Alan F. Segal. A Concise Introduction to World Religions. Don Mills, Ont.: Oxford UP, 2007. Print.
منابع
پاشایی، ع.: فراسوی فرزانگی (پرَگیا پارَمیتا)، نشر نگاه معاصر، تهران ۱۳۸۰.
کتاب از آیین هندو، بودا تا بینهایت: مهندس شیما نثاری حقیقی فرد-انتشارات مهر امیر المومنین-سال 1390.
پیوند به بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ بوداگرایی موجود است.
سُمنیه، فرقهای بودایی در جهان اسلام
بوداگرایی
مفاهیم و اصطلاحات تاریخ شاخهها و فرقهها مشاهیر کشورها
فهرست موضوعات گاهشمار نیایشگاهها متون فرهنگ
ردههای صفحه: ادیان هندی بوداگرایی دین مذهبها، سنتها، و جنبشها
قس عربی
البوذیة (نسبة إلى غاوتاما بودا) هی دیانة غیر ألوهیة وهی من الدیانات الرئیسیة فی العالم، تم تأسیسها عن طریق التعالیم التی ترکها بوذا المتیقظ". نشأت البوذیة فی شمالی الهند وتدریجیاً انتشرت فی أنحاء أسیا، التیبت فسریلانکا، ثم إلى الصین، منغولیا، کوریا، فالیابان.
تتمحور العقیدة البوذیة حول 3 أمور (الجواهر الثلاث): أولها، الإیمان ببوذا کمعلّم مستنیر للعقیدة البوذیة، ثانیها، الإیمان بـ "دارما"، وهی تعالیم بوذا وتسمّى هذه التعالیم بالحقیقة، ثالثها وآخرها، المجتمع البوذی. تعنی کلمة بوذا بلغة بالی الهندیة القدیمة، "الرجل المتیقّظ" (وتترجم أحیانا بکلمة المستنیر). تجدر الإشارة إلى أن اللفظ الأصلی لمؤسس الدیانة البوذیة (بوذا) هو "بودا"، بالدّال، ولیس بالذال.
محتویات
مقدمة
کانت البوذیة فی الأصل حرکة رُهبانیة نشأت داخل التقالید البراهمانیة، تحولت عن مسارها عندما قام بوذا بإنکار المبادئ الأساسیة فی الفلسفة الهندوسیة، بالإضافة إلى رفضه وِصایة السُلطة الکَهنوتیة، کما لم یرد أن یعترف بأهلِیة کتابات الفیدا، وکذا مظاهر وطقوس عبادة الآلِهات التی کانت تقوم علیها. کانت التعالیم الجدیدة التی بشر بها موجهة للرجال والنساء وإلى کل الطبقات الاجتماعیة بدون استثناء. کان بوذا یرفض المبدأ القائل بأن القیمة الروحیة للإنسان تتَحدَد عند ولادته (نظام الطبقات الاجتماعیة الهندوسی). تتواجد البوذیة الیوم فی صورتین: العقیدة الأصلیة المسماة "ثیرافادا" (أو "هینایانا") ومعناها "العربة الصغیرة"، ثم الـ"ماهایانا" أو "العربة الکبیرة".
انتشرت البوذیة فی بلدان عدیدة: الهند، سریلانکا، تایلاند، کمبودیا، بورما، لاوس، ویسود مذهب "ثیرافادا" فی هذه الدول، فیما انتشر مذهب "ماهایانا" فی کل من الصین، الیابان، تایوان، التبت، النیبال، منغولیا، کوریا، فیتنام، وبعض الأجزاء من الهند. یتواجد فی العالم حوالی 150 ملیون إلى 300 ملیون شخص من معتنقی هذه الدیانة. تعتبر عملیة إحصاء عدد المنتسبین لهذه الدیانة فی البلدان الآسیویة مشکلة عویصة نظرا لتعوُد الناس على اعتناق خلیط من المعتقدات فی آن واحد، کما أن بعض البلدان مثل الصین تمنع إجراء مثل هذه الإحصاءات نظرا لحساسیة الموضوع الدینی.
العقیدة الأصلیة
الأصول الأولى للبوذیة
سلسلة مقالات عن
البوذیة
تاریخ
دیانات دارمیة
الخط الزمنی للبوذیة
المجالس البوذیة
الأسس
الحقائق النبیلة الأربع
الطریق النبیل الثمانی
علامات الوجود الثلاث
النشأة المعتمدة
نیرفانا · سامسارا
سکاندا
مصطلحات و مفاهیم
بوذویة · بوداسف
براجنا · دارما
الکنوز الثلاثة
فیباسانا
بودهی
شخصیات بوذیة
غاوتاما بوذا
تلامیذ بوذا · البوذیون اللاحقون
فروع
تیرافادا · ماهایانا
فاجرایانا
نصوص
قانون بالی · ماهایانا سوترا
قانون تیبیتی
إن أولى المعلومات عن حیاة بوذا لا تعدوا کونها مجرد آثار شفویة متناثرة، لم تظهر أولى الترجمات الکاملة لحیاته إلا بعد وفاته بسنین، غیر أن المؤرخین یُجمعون على أن تاریخ مولده کان فی منتصف القرن السادس قبل المیلاد.
ولد بوذا واسمه الحقیقی "سیدارتا غاوثاما"، فی "کایبافاستو"، على الحدود الفاصلة بین الهند والنیبال. کان والِدُه حاکما على مملکة صغیرة. تقول الأسطورة أنه وعند مولده تنبأ له بعض الحکماء بأن تکون له حیاةٌ استثنائیة وأن یصبح أحد اثنین، حکیما أو سُلطانا. تربَى الأمیر الشاب فی رعایة والده وعاش حیاة باذخة وناعمة، حتى إذا بلغ سن التاسعة والعشرین، أخد یتدبر أمرهُ وتبین له کم کانت حیاته فارغة ومن غیر معنى. قام بترک الملذات الدنیویة، وذهب یبحث عن الطمأنینة الداخلیة وحالة التیقظ (الاستنارة)، محاولا أن یخرج من دورة التناسخ (حسب التقالید الهندوسیة). قام بممارسة الیوغا لبعض السنوات، وأخضع نفسه لتمارین قاسیة وکان الزهد والتقشف شعاره فی هذه المرحلة من حیاته.
بعد سبع سنوات من الجُهد، تخلى "غاوثاما" عن هذه الطریقة، والتی لم تعُد تقنعه، واتبع طریقا وسطا بین الحیاة الدنیویة وحیاة الزُهّاد. کان یجلس تحت شجرة التین، والتی أصبحت تُعرف بشجرة الحکمة، ثم یأخذ فی ممارسة التأمل، جرب حالات عدیدة من التیقظ، حتى أصبح "بوذیساتفا"، أی أنه صار مؤهلا لأن یَرتقى إلى أعلى مرتبة وهی بوذا. فی إحدى اللیالی وبینما کان جالسا تحت شجرة التین، بلغ حالة الاستنارة، وأصبح بوذا، أی المتیقظ (أو المستنیر). بعد أن بلغ أعلى درجات الحقیقیة، شرع بوذا یدعو إلى مذهبه، فتنقل من قریة إلى قریة، أخذ یجمع الناس من حوله، وأسس لطائفة من الرهبان عرفت باسم "سانغا". کرس بوذا بقیة حیاته لتعلیم الناس حقیقة دعوته.
تعالیم بوذا الأصلیة
کانت التعالیم التی خلفها بوذا لأتباعه شفویة. لم یترک وراءه أی مصنف أو کتاب یعبر فیه عن معتقداته وآرائه. بعد وفاته قام أتباعه بتجمیع هذه التعالیم ثم کتابها، وشرحها. من بین آلاف المواعظ الواردة فی کتابات السوترا والتی تنسبها الآثار الهندیة إلى بوذا، یصعب التفریق بین المواعظ التی ترجع إلیه وتلک التی وضعها أتباعه ومُرِیدیه بعد وفاته، على أنها تسمح لنا باستخلاص الخطوط العریضة التی قامت علیها العقیدة البوذیة.
تقوم العقیدة الأصلیة على مبدأین: یتنقل الأحیاء أثناء دورة کینونتهم من حیاة إلى أخرى، ومن هیئة إلى أخرى: إنسان، إله، حیوان، شخص منبوذ وغیر ذلک. تتحدد طبیعة الحیاة المقبلة تبعا للأعمال التی أنجزها الکائن الحی فی حیاته السابقة، ینبعث الذین أدوا أعمال جلیلة إلى حیاة أفضل، فیما یعیش الذین أدوا أعمال خبیثة حیاة بائسة وشاقة. عُرف المبدأ الأول بین الهنود حتى قبل مقدم بوذا، فیما یُرجح أن یکون هو من قام بوضع المبدأ الثانی.
ویمکن تلخیص تعالیم بوذا بالحقائق النبیلة الأربع التالیة:
أن الحیاة معاناة: وهی لا تخلو من المعاناة التی یسببها الشقاء ومصادر الشقاء فی العالم سبعة:الولادة-الشیخوخة-المرض-الموت-مصاحبة العدو-مفارقة الصدیق-الإخفاق فی التماس ما تطلبه النفس وفی هذا المجال یقول بوذا:(ان سر هذه المتاعب هو رغبتنا فی الحیاة وسر الراحة هو قتل تلک الرغبة)
الحقیقة الثانیة :هی الأصل فی منشأ المعاناة وعدم وجود السعادة وهی ناجمة عن التمسک بالحیاة ویقول بوذا:(ان منشأ هذه المعاناة الحتمیة یرجع إلى الرغبات التی تمتلئ بها نفوسنا للحصول على أشیاء خاصة لنا أننا نرغب دائما فی شیء ما مثل: السعادة أو الأمان أو القوة أوالجمال أو الثراء....)أی أن سبب الشقاء وعدم السعادة هو الأنانیة الإنسانیة وحب الشهوات والرغبات
الحقیقة الثالثة :هی حقیقة التخلص من المعاناة ولا یتم الا بالکف عن التعلق بالحیاة والتخلص من الأنانیة وحب الشهوات فی نفوسنا وتسمى هذه الحالة (النیرفانا) أو الصفاء الروحی
الحقیقة الرابعة : هی أن طریق التخلص من الأنانیة والشهوات ومتاع الدنیا یوجب على الإنسان اتباع الطریق النبیل ذی الفروع الثمانیة وهی:
-الإدراک السلیم للحقائق الأربع النبیلة -التفکیر السلیم الخالی من کل نزعة هوى أو جموح شهوة أو اضطراب فی الأمانی والأحلام -الفعل السلیم الذی یسلکه الإنسان فی سبیل حیاة مستقیمة سائرة على مقتضى السلوک والعلم والحق -الکلام السلیم أی قول الصدق بدون زور أو بهتان -المعیشة السلیمة القائمة على هجر اللذات تماما والمتطابقة مع السلوک القویم والعلم السلیم -السلوک السلیم -الملاحظة السلیمة -الترکیز السلیم
الحقائق النبیلة الأربع
مقال تفصیلی :الحقائق النبیلة الأربع
أثناء مرحلة تبشیره الأولى، قام بوذا بتعلیم أتباعه الحقائق الأربع النبیلة. وتختزل هذه الحقائق تعالیم العقیدة الأصلیة.
1- أولى هذه الحقائق هی المُعاناة: الحیاة الإنسانیة فی أساسها معاناة متواصلة، منذ لحظات الولادة الأولى وحتى الممات. کل الموجودات (الکائنات الحیة والجمادات) تتکون من عناصر لها دورة حیاة مُنتهیة، من خصائص هذه العناصر أنها مُجردة من مفهومی الأنا الذاتی والأزلیة، کما أن اتحادها الظرفی وحده فقط یمکن أن یُوحی بکینونة موحدة. تتولد الآلام والمعاناة من غیاب الأنا (راجع فقرة أناتمان) وعدم استمراریة الأشیاء، لذا فهی -المعاناة- ملازمة لکل دورةِ حیاة، حتى حیاة الآلهات (لم تتعارض البوذیة الأولى مع الهندوسیة وتعدد الآلهات) نفسها والملیئة بالسعادة، لابد لها أن تنتهی. بالنسبة لبوذا والذی کان یؤمن بالتصور الهندوسی لدورة الخلق والتناسخ (الانبعاث)، لا یشکل موت الإنسان راحة له وخلاصا من هذه الدورة.
2- الحقیقة الثانیة عن أصل المعاناة الإنسانیة: إن الانسیاق وراء الشهوات، والرغبة فی تلبیتها هی أصل المعاناة، تؤدی هذه الرغبات إلى الانبعاث من جدید لتذوق ملذات الدنیا مرة أخرى. تولدت هذه الرغبة نتیجة عدة عوامل إلا أن الجهل هو أصلها جمیعا. إن الجهل بالطبیعیة الحقیقة للأشیاء ثم الانسیاق وراء الملذات یُوّلِدان الجذور الثلاثة لطبیعة الشّر، وهی: الشهوانیة، الحِقد والوَهم، وتنشأ من هذه الأصول کل أنواع الرذائل والأفکار الخاطئة. تدفع هذه الأحاسیس بالإنسان إلى التفاعل معها، فیقحم نفسه بالتالی فی نظام دورة الخلق والتناسخ.
3- الحقیقة الثالثة عن إیقاف المعاناة: وتقول بأن الجهل والتعلق بالأشیاء المادیة یمکن التغلب والقضاء علیهما. یتحقق ذلک عن طریق کبح الشهوات ومن ثمة القضاء الکلی (نیرفانا) على ثمار هذه الأعمال (کارما)، والناتجة عن الأصول الثلاثة لطبیعة الشر. وحتى تتحقق العملیة لا بد من الاستعانة بالقدیسین البوذیین من الدرجات العلیا، وحتى ببوذا نفسه، والذی یواصل العیش فی حالة من السکینة التی لا یعکر صفوها طارئ.
4- الحقیقة الرابعة عن الطریق الذی یؤدی إلى إیقاف المعاناة: ویتألف الطریق من ثمان مراحل، ویسمى بالدَرْب الثُمانی النبیل، تمتد على طول هذا الطریق ثمان فضائل:
الفهم السوی،
التفکیر السوی،
القول السوی،
الفعل السوی،
الارتزاق السوی،
الجهد السوی،
الانتباه السوی
وأخیرا الترکیز السوی.
توزع هذه الفضائل إلى ثلاث أقسام: الفضیلة، الحکمة والتأمل. ویتم الوصول إلى کل واحد منها عن طریق وسائل مختلفة. أول هذه الوسائل هی اتباع سلوکیات أخلاقیة صارمة، والامتناع عن العدید من الملذات. تهدف الوسائل الأخرى إلى التغلب على الجهل، عن طریق التمعن الدقیق فی حقیقة الأشیاء، ثم إزالة الرغبات عن طریق تهدئة النفس وکبح الشهوات، وهی -أی الوسائل- تشتمل على عدة تمارین نفسانیة، من أهمها ممارسة التأمل (ذیانا)، لفترة طویلة کل یوم. عن طریق إعمال العقل فی جملة من الأفکار أو الصور، وتثبیتها فی الذهن، یمکن شیئا فشیئا أن یتحول العقل ویقتنع بحقیقة العقائد المختلفة للبوذیة، فیتخلص من الشوائب، والأفکار الخاطئة، والمناهج السیئة فی التفکیر، فتتطور بالتالی الفضائل التی تؤدی إلى الخلاص، وتتبد العادات السیئة المتولدة عن الشهوة. عن طریق اتباع هذه التمارین والتزام الأخلاق النبیلة یمکن للراهب البوذی أن یصل وفی ظرف زمنی قصیر (فترة حیاته) إلى الخلاص.
الجواهر الثلاث
مقال تفصیلی :الجواهر الثلاث
عندما یعتنق شخص ما الدین البوذی علیه أن یعلن وبصریح العبارة أنه یلتمس لنفسه الملاذ ویتعوذ بالجواهر الثلاث (أعوذ ببوذا، بالدراما وبالسانغا)، ویتم ذلک أمام جمع من الرهبان البوذیین (سانغا)، وفق مراسیم وطقوس خاصة. حسب مفهوم البوذیة یتوجب على الشخص الطامح إلى الخلاص أن یلوذ بثلاث أشیاء أساسیة، والمعروفة بـ"الجواهر الثلاث" (راجع تریراتنا):
بوذا: والمقصود هنا الشخصیة التاریخیة المعروفة باسم "غاوتاما"، إلا أن هذا المفهوم یتسِع -حسب مذهب ماهایانا- لیشمل بوذاتٍ (جمع بوذا) آخرین یمکن التعوذ بهم؛
الدارما: وهی التعالیم التی ترکها بوذا -الشخصیة التاریخیة-، وتتلخص حسب ماهایانا فی نصوص الـ"سوترا" (راجع النصوص المقدسة)؛
السانغا: وهی طائفة الرهبان والراهبات، والمقصود هنا بعض الرهبان ممن نَذر نفسه لمساعدة الآخرین، ویٌطلق على بعضهم لقب "بودیساتفا".
الهدف الأول من طلب الملاذ هو التخفیف من العواقب والمعاناة التی تسببها الکارما، وهذا ما یطمع إلیه غالبا عامة الناس، إلا أن الهدف الأسمى یتمثل فی الوصل إلى حالة الاستنارة أو التیقظ والتحرر الکُلی من الکارما، وهذا حال الرهبان والراهبات..
مفاهیم أساسیة
الکارْما
مقال تفصیلی :کارما
یطلق لفظ کارما على الأفعال التی یقوم بها الکائن الحی، والعواقب الأخلاقیة الناتجة عنها. إن أی عملٍ، خیِّرا کان أو شّرا، وأی کان مصدره، فعل، قول أو مجرد إعمال فکرة، لا بد أن تترتب عنه عواقب، ما دام قد نَتَج عن وعی وإدراک مسبوق، وتأخذ هذه العواقب شکل ثمارٍ، تنموا وبمجرد أن تنضج تسقط على صاحبها، فیکون جزائُه إما الثواب أو العِقاب. قد تطول أو تقصر المدة التی تتطلبها عملیة نضوج الثمار (أو عواقب الأعمال)، غیر أنها تتجاوز فی الأغلب فترة حیاة الإنسان، فیتحتم على صاحبها الانبعاث مرة أخرى لینال الجزاء الذی یستحقه.
لا یمکن لکائن من کان أن ینال جزاء لا یستحقه، نظرا لأن الکارما تقوم على عدالة شاملة. یعمل نظام الکارما وفق قانون أخلاقی طبیعی قائم بذاته ولیس (کما فی الأدیان الأخرى) تحت سلطة الأحکام الإلهیة. تتحدد وفقا للکارما عوامل مثل المظهر الخارجی، الجمال، الذکاء، العمر، الثراء والمرکز الاجتماعی. حسب هذه الفلسفة یمکن أن لکارماتٍ مختلفة ومتفاوتة، أن تؤدی فی النهایة إلى أن یتقمص الکائن الحی شکل إنسان، حیوان، شبح أو حتى إحدى شخصیات الآلهات الهندوسیة.
الآلهة
کما جردت البوذیة الموجودات من مفهوم الأنا فقد جردت الکون من مفهوم الخالق الأزلی -مصدر خلاص الجمیع-. لا تعارض فی البوذیة مع فکرة وجود آلهات عدة، إلا أنها رفضت أن تخصص لها مکانة فی عقیدتها. تعیش الآلهات حیاةً طویلة وسعیدة فی الفردوس، ومع هذا فهی معرضة للمواقف صعبة، على غرار ما یحصل للکائنات الأخرى. یمکن لها أن تخوض تجربة الممات ثم الانبعاث من جدید فی کینونة أقل شأنا. لیس للآلهة یدٌ فی خلق الکون، کما لا یمکنها التحکم فی مصیر الکائنات الحیة. ترفض البوذیة الصلوات والأضاحی التی تخصص لها. من بین الأشکال التی یمکن تقمُصها بعد الانبعاث ترى البوذیة أن الحیاة الإنسانیة أفضلها على الإطلاق، رغم أنها من درجة أعلى إلا أن انشغال الآلهات بملذاتها الشخصیة یشغلها عن طلب التحرر. فقط الکائنات الإنسانیة تتوفر فیها المزایا التی تؤهلها إلى بلوغ التیقظ (الاستنارة) ومن ثمة التحرر.
النیرفانا
مقال تفصیلی :نیرفانا
الهدف الأسمى حسب البوذیة هو التحرر التام عبر کَسر دورة الحیاة والانبعاث، والتخلص من الآلام والمعاناة التی تحملها خلال حیاته. وبما أن الکارما هی عواقب الأفعال التی یقوم الأشخاص، فلا خلاص للکائن ما دامت الکارما موجودة.
یستعمل لفظ "نیرفانا" لوصف حالة التیقظ التی تخمُد معها نیران العوامل التی تسبب الآلام (الشهوة، الحقد والجهل). لا یحدُث التبدد الکلی للکارما عند بلوغ النیرفانا، یمکن وصف هذه الحالة بأنها بدایة النهایة فی طریق الخلاص. النیرفانا حالة من الوعی والإدراک لا یمکن تعریفها ولا حتى فهمها، بعد أن یصلها الکائن الحی، ویُصبح متیقظا، یستمر فی العیش ومع الوقت یقوم بتبدید کل الکارما الخاصة به، حتى یبلغ عند مماتِه "النیرفانا الکاملة" -parinirvana- (التبدد الکُلی للکارما). عندما یموت هؤلاء الأشخاص فإنهم لا یُبعثون -فقد استنفذت الکارما-، ولا یمکن لأیٍ کان أن یستوعب حالة الطوبى الأزلیة التی یبلغونها (حسب أقوال بوذا نفسه).
نظریا على الأقل، یمکن لأی کان أن یبلغ حالة النیرفانا، إلا أن تحقیقها یبقى مقصورا على أفراد طائفة الرهبان. بعد أن یمر الشخص على کل المراحل فی الدرب الثمانی النبیل، ویتوصل إلى حالة الیقظة (الاستنارة)، یحظى بمکانة رفیعة بین قومه ویطلق علیه فی التقالید البوذیة -للتیرافادا- لقب "أرهانت" (arhant).
بالنسبة للأشخاص الآخرین والغیر قادرین على بلوغ الغایة النبیلة، علیهم بالاکتفاء بتحسین الکارما الخاصة بهم، علهم یحظون بحیاة أفضل بعد الانبعاث. عادة ما یکون هذا مطلب أفراد الطائفة البوذیة من غیر الرهبان (العلمانیین أو الناس العادیین)، یأمل هؤلاء أن یصبحوا یوما من أفراد "السانغا" (مجتمع الرهبان البوذیون)، وأن یعیشوا حیاة تؤهلهم للوصول إلى حالة التیقظ. للوصول إلى النیرفانا، یجب اتباع سلوکیات أخلاقیة هی خلیط من حیاة العزلة وانطواء على الذات. تتطلب هذه الأخیرة ممارسة أربع فضائل، والتی تسمى "قصر البراهما": الإحسان، الإشفاق، التفکیر الإیجابی، والرزانة. تساعد هذه الممارسات على انبعاث إیجابی (حیاة أفضل). یتوجب على الأشخاص القیام بأعمال اجتماعیة جلیلة، وبالأخص تجاه الرهبان البوذیین (الصدقات)، وکذا الالتزام بالقواعد الخمس التی تشکل أساس الممارسات الأخلاقیة للبوذیة:
الکف عن القتل،
الکف عن أخذ ما لم یُعطى له،
الکف عن الکلام السیئ،
الکف عن السلوکیات الحِسیة المُشینة،
الکف عن تناول المشروبات المُسْکِرة والمخدرات.
بإتباع هذه التعالیم یمکن القضاء على الأصول الثلاثة للشرور: الشهوانیة، الحِقد والوَهم.
أناتمان أو عقیدة اللا-أنا
تنقسم الکائنات إلى خمس مفاهیم -حسب البوذیة-: الهیئة (الجسمانیة)، الحواس، الإدراک، الکارما والضمیر. الإنسان هو مجرد اتحاد زمنی طارئ لهذه المفاهیم، وهو معرض بالتالی للـ"لا-استمراریة" وعدم التواصل، یبقى الإنسان یتحول مع کل لحظة جدیدة، رغم اعتقاده أنه لا یزال کما هو. ترفض البوذیة الفکرة القائلة بأن هذه الأقسام -أو المفاهیم-، یمکن اعتبارها کینونة موحدة وروحا قائمة بذاتها (أتمان)، وتعتبر أنه من الخطأ التصور بوجود "أنا ذاتیة"، وجعلها أساس جمیع الموجودات التی تؤلف الکون. یعتقد بوذا أن عقیدة کهذه یمکن أن تؤدی إلى الأنانیة، فتنجم عنها الرغبة التی تولد الآلام. وعلیه فقد قام بتعلیم عقیدة الـ"لا-أنا" (أناتمان). یقول بوذا أن الکینونة تحددها ثلاثة عناصر: الـ"لا-أنا" (أناتمان)، الدیمومة العارِضة -سریعة الزوال- (أنیتیا) والآلام (دوکا).
أوجبت عقیدة الـ"لا-أنا" على بوذا أن یعید شرح التصور الهندوسی لدورة الحیاة والتناسخ (عجلة الحیاة والمسماة "سامسارا")، فکانت عقیدة "التوالُد المُحدَد" (المشروط)، وتتلخص الفکرة فی أن مجموعة من الأحداث الدوریة -تکرر مع کل دورة جدیدة-، وهی اثنی عشر عاملا یرتبط کل منها بالآخر، هی التی تساهم فی الظروف التی تولد الآلام -ولیس "الأنا الذاتیة"، بما أنه نفى وجودها-. إن تسلسل هذه الأحداث یُبیّن کیف تنشأ انطلاقا من الجهلِ ترکیباتٌ نَفسانیة والتی تصبح بدورها المُسببات التی تؤدی إلى تشغیل الحواس والوظائف العقلیة. ومن هنا یتولد الإحساس المسئول عن الشعور بالرغبة والتعلق بالحیاة. تقوم هذا السلسلة بتفعیل وتشغیل عملیة التناسخ، فتنطلق دورة تتجدد باستمرار، حیاة فشیخوخة فموت. عن طریق هذه السلسلة من الأسباب تنشأ علاقة بین الکینونة الآنیة والکینونة الآتیة (إن تصور البوذیة للحیاة على أنها فیضٌ طارِئ تَشَکَل بعد اجتماع عدة عوامل، یتعارض مع فکرة انبعاث نفسِ الکائن الحی فی کل مرة!). عن طریق ممارسة التأمل یتم اجهاد هذه الترکیبات النفسانیة، ومن ثمة إیقاف مسببات الآلام، والوصول إلى الخلاص والتحرر (الخروج من دورة التناسخ). کما جردت البوذیة الموجودات من مفهوم الأنا فقد جردت الکون من مفهوم الخالق الأزلی -مصدر خلاص الجمیع-.
السَّلات الثلاث والکتابات المقدسة الأخرى
نسخة محفوظة فی تایلند لبعض الفقرات من سوترا بیتاکا: کتبت على غرار النسخة الأصلیة بلغة بالی القدیمة، وفوق رقائق تتخذ من خشب البابمو
کانت التعالیم التی دُونت أثناء المجامع البوذیة الأولى یتِم تناقلها بطریقة شفهیة، حتى تقرر فی القرن الأول قبل المیلاد تدوینها بطریقة نهایة. اختارت کل مدرسة لغة معینة لتدون بها هذه التعالیم، وکانت اللغة السنسکریتیة (بلهجاتها العدیدة) اللغة الطاغیة. لم یتبق الیوم إلا بعض القطع المتناثرة من المخطوطات الأولى. بالإضافة إلى النسخ بالسنسکریتیة تتواجد نسخة أخرى کتبت بلغة بالی، وهی لغة هندیة قدیمة، تعتبر هذه الأخیرة النسخة الکاملة الوحیدة المحفوظة للتعالیم بوذا الأصلیة، ویُطلق علیها أتباع مذهب "تیرافادا" تسمیة "قانون بالی".
تم ترتیب الکتابات البوذیة التی کتبت فی الفترة الأولى فی ثلاث مجموعات، عرفت باسم "تریباتاکا" (Tripitaka) أو "السَّلات الثلاث":
سوترا بیتاکا (Sutra Pitaka): وهی مجموعة الکتابات الأصلیة، وتتضمن الحوارات التی دارت بین بوذا ومُرِیدیه. قُسمت بدورها إلى خمس مجموعات: (1) النصوص الطویلة، (2) النصوص المتوسطة الطول، (3) النصوص المَجمعة، (4) نصوص متنوعة ثم (5) مجموعةٌ من النصوص المختلفة الأخرى. وتتضمن المجموعة الأخیرة روایات کثیرة عن الکینونات السابقة التی عرفها بوذا التاریخی، بالإضافة إلى بعض القصص المختصرة عن التعالیم التی تتعرض إلى الأخلاق وکیفیة ضبط النفس، ویستحب الناس هذه القصص کثیرا، نظرا للعبر التی تتضمنها.
فینایا بیتاکا (Vinaya Pitaka): وهی الکتابات التی تتعرض للجانب التنظیمی والأخلاقی لحیاة الرهبنة، وتتضمن حوالی مائتین وخمس وعشرون قاعدة، حول سلوک الرهبان والراهبات البوذیات. رتبت هذه القواعد حسب حجم الضرر الذی یترتب عن ترکها وعدم الأخذ بها، کما أرفقت بقصة تحکی أهمیتها.
أبهیدارما بیتاکا (Abhidharma Pitaka): وتتضمن مناقشات فی الفلسفة، العقائد وغیرها من الموضوعات التی تمس العقیدة البوذیة. قسمت إلى سبعة اقسام یتضمن کل منها تقسیمات للظواهر النفسانیة، وتحلیلات متعددة لظواهر ما وراء الطبیعة. نظرا لطبیعة المواضیع التی تتعرض لها هذه الکتابات، فقد نفرَ منها عامة الناس، واقتصرت دراستها على بعض الرُهبان المُتمکنین.
بالإضافة إلى السَّلات الثلاثة، هناک نصان أساسیان فی عقیدة "التیرافادا"، رغم أنها لا یُصنفان ضمن النصوص الأساسیة. (Milindapanha) أو (أسئلة الملک میلیندا)، ویرجع إلى القرن الثانی للمیلاد، وتمت صیاغته فی شکل أسئلة وأجوبتها، تتعلق بجوهر العقیدة البوذیة. ثانی هذه الکتابات والمعروف باسم (Visuddhimagga)، قام بکتابته الراهب بوداغویا (Buddhaghosa) فی القرن الخامس للمیلاد، ولخص فیها الأفکار البوذیة بالإضافة إلى شرحه إلى کیفیة ممارسة التأمل.
یَعتقد أتباع مذهب "تیرافادا" أن السَّلات الثلاث، تتضمن خلاصة أقوال وتعالیم "سیدهارتا غاوتاما" التی استوعبتها وحفظتها ذاکرة أتباع. على أن مذهب ماهایانا الشمالی لا یکتفی فقط بالتعالیم التی ترکها بوذا التاریخی. بعد أن انقسم أتباع البوذیة الأوائل إلى مذاهب وفِرق، أضافت هذه الجماعات إلى السلات الثلاث العدید من النصوص الأخرى. رغم أن هذه الکتابات أنجزت بعد الفترة التاریخیة الأولى للبوذیة، إلا أن أتباع المذهب الشمالی (ماهایانا)، یَعتبرون أنها لا تقل أهمیة عن النصوص الأصلیة. وتعتبر "سوترا لوتس الشریعة الحَقَانِیة" (Saddharmapundarika Sutra) من أهم هذه الکتابات.
حیاة الرهبان وعامة الناس
أحد الرهبان البوذیین یقرأ فی لوح خشبی أجزاء من کتاب سوترا الماهایانا، فی أحد الأدیرة بالتبت
سانغا: الرهبان والحیاة فی الأدیرة
منذ الأیام الأولى لظهورها شعر أتباع العقیدة البوذیة بحاجتهم إلى أن ینتظموا، فتشکل ما یعرف بالـ"سانغا"، وهو الاسم الذی أُطلِق على هذا التنظیم الاجتماعی الجدید. اعتزل البوذیون الأوائل حیاة العامة حتى صار مجتمعهم ذو طبیعة رهبانیة خالصة. قاموا بحلق رؤوسهم واختصروا لباسهم فی قطعة قماش واحدة ذات لون برتقالی فاقع. ظل اعتماد هذا المظهر سائدا منذ تلک الأیام الأولى وأصبح الیوم علامة فارقة تمیزهم. اتبع الرهبان البوذیون حیاة التِرحال فی بدایة الأمر، وکانوا یتجمعون مرة واحدة فی السنة وذلک عند حلول موسم الأمطار والفیاضانات وتعذر السفر نظرا للمشقة الکبیرة، ومع مرور السنین ترکوا حیاة التِرحال وابتنوا لأنفسهم مقراتٍ دائمة حتى یؤووا إلیها. تُدبر کل طائفة أمرها بنفسها، وبصفة مستقلة عن الطوائف الأخرى، ویتم اتخاذ القرارات بصفة جماعیة. کانت الحیاة الرهبانیة تنظَّم وِفْق نصوص "فینایا بیتاکا" (Vinaya Pitaka) (راجع: السَّلات الثلاث). یتم کل أسبوعین عقد اجتماع یضُم جماعة منتخبة من الرهبان، تقوم هذه المجموعة بقراءة القواعد الخاصة التی جاءت بها کتابات "فینایا"، ویقوم المذنبون أثناء الجلسة بالاعتراف علنا بکل المخالفات التی ارتکبوها.
لم یکن سانغا (أو مجتمع الرهبان) حکرا على الرجال فقط، وقد خرجت البوذیة فی منحاها هذا عن الأعراف التی سادت فی الدیانة الهندوسیة. عادة ما یکون الرهبان أو الراهبات -حسب مذهب تیرافادا- عُزابا، یکسبون قوت یومهم عن طریق طلب الصدقة من العامة، ورغم أن هذه العادة تبدوا مستهجنة بعض الشیء إلا أنها ظلت ملاصقة لتاریخ الرهبان البوذیة منذ أیام بوذا. وحدها مدرسة "زن" -أو "تشان"- تحظر على رُهبانها الارتزاق بهذه الطریقة، فأوجبت علیهم بدل ذلک العمل فی الحقول لکسب قوتهم الیومی. تُعتبر المدارس البوذیة فی الیابان أکثر تفتُحا من غیرها، فمدرسة "شین"، تسمح لرهبانها بالزواج وتأسیس عائلة. عادة ما یتولى الرهبان البوذیین إدارة مراسیم الجنازة، کما یقودون الاحتفالات التی تنظم على شرف بعض الموتى، ویتم فیها تِعداد خصالهم الحمیدة والأعمال الخیِّرة التی أنجزوها أثناء حیاتهم.
الحیاة العامة، العبادة والمظاهر الاحتفالیة
ستوبا بالقرب من لاسا فی التبت: غالبا ما تحتوی هذه الأبنیة على بقایا وآثار لبوذا، یتبرک بها الناس
بالإضافة إلى الرهبان، یُشکل جمهور الناس فی البلدان الآسیویة القِطاع الأکبر من أتباع البوذیة. فیما یُمارس الرهبان طقوسهم الدینیة بطریقة جماعیة، یَطغى الجانب الفردی على ممارسات الجمهور. رغم اختلافهما فی الواجبات وما یترتب عن ذلک، یشترک الجمهور والرهبان فی تلاوتهم لصیغة الملاذات الثلاث : "أعوذ ببوذا، بدارما وبسانغا"، وذلک أثناء أداءهم للصلوات.
تختلف بعض مظاهر التبجیل والاحتفال ببوذا والقدیسین تبعا للمذهب والبلاد، فرغم أن أتباع مذهب "تیرافادا" لم یرفعوا بوذا التاریخی إلى درجة الألوهیة، إلا أنهم خصصوا له بناءات خاصة تدعى "ستوبا" وهی أبنیة على شکل قباب، توضع بداخلها لوازم وآثار مختلفة ترجع إلى بوذا. یقوم الأتباع بالمشی حول مبنى الـ"ستوبا" فی اتجاه عقارب الساعة، حاملین معهم زهورا وبعضا من عیدان البخور، کدلالة على احترامهم للمکان.
تحتفظ أماکن متفرقة ببعض الآثار لبوذا، على غرار معبد "کاندی" فی سریلانکا، والتی یضُم فی صومعته سِنا یُقال إنها تعود لبوذا، ویحتضن المکان احتفالا کبیرا یقام سنویا بمناسبة ذکرى میلاده. یُعتبر یوم میلاد بوذا أهم مناسبة احتفالیة فی الرزنامة البوذیة، یُطلق على المناسبة فی مذهب تیرافادا اسم "فایساکا" (Vaisakha) وتقام الاحتفالات التی تصاحبها على مدار الشهر الذی یلی هذا التاریخ (تاریخ مولد بوذا). ثانی أهم مناسبة فی البلدان التی یسود فیها المذهب الأخیر -تیرافاد-، ویطلق علیها اسم "بیریت" (pirit)، یتم فیها تلاوة نُصوص مختارة من قوانین بالی (راجع النصوص المقدسة) حتى تطرد الأرواح الشریرة ویشفى المرضى، کما یتم فیها مُبارکة الأعمال الخیِّرة وغیرها.
تکتسی الطقوس والمراسیم أهمیة أکبر لدى أتباع مذهب ماهایانا (الصین والیابان). یتم تعلیق صور مختلفة لبوذا ولشخصیات مقدسة فی مذابح المعابد وفی مخادع البیوت، وتتخذ کوسیلة للتبرک. تتم العبادة عن طریق أداء الصلوات وترتیل بعض النصوص المقدسة بطریقة جَهْورِیة، کما یتم تقدیم بعض القرابین من فواکه وزهورٍ وبخور. تُعتبر مناسبة "أولامبانا" (Ullambana) أبرز المظاهر الاحتفالیة البوذیة وتحظى بشعبیة کبیرة فی الصین والیابان، یَعتقد الأَتباع أنه وفی هذا الیوم تفتح أبواب العالم الآخر، ویسمح للموتى بزیارة أقربائهم الأحیاء، ویقوم هؤلاء بدورهم بتقدیم القرابین عرفانا لهم.
التاریخ والانتشار
المجامع البوذیة الأولى
رغم إلحاح أتباعه علیه إلا أن بوذا توفی من غیر أن یُزکی شخصاً یتولى شؤونهم، وصَأهم بالعمل على طلب الخلاص. کانت التعالیم الشفویة أهم ترکة خلفها بوذا وراءه، أحس أتباعُه بالفراغ الذی ترکه رحیله، فقرروا أن ینتظموا فی طائفة واحدة حتى یحافظوا على هذه الترکة. جریاً على هذا المبدأ عقد أتباع البوذیة الأوائل عدة اجتماعات لبحث المسائل المختلفة التی تتناول عقیدتهم. یعتبر المؤرخون أن أربع مجامع فقط یمکن اعتبارها أساسیة.
تم عقد أول مجمعٍ بعد وفاة بوذا بفترة قلیلة فی "راجغیر" (الهند) عام 477 ق.م. قام الحاضرون بتلاوة التعالیم الشفویة التی ترکها بوذا، واتفقوا فیما بینهم على مضمونها، کما ناقشوا المنهج الأمثل فی الحیاة الواجب اتباعه عند اختیار حیاة الرَّهبنة.
بعد حوالی قرن من التاریخ الأول عقد المجمع الثانی فی "فایسالی" (ولایة بیهار-الهند)، کان هدفه توضیح وجهات نظر اتجاه بعض التصرفات التی تطبع الحیاة الیومیة على غرار استعمال النقود، استهلاک الخمر، بالإضافة إلى بعض الأمور وکذا البدع الجدیدة التی استحدثتها إحدى طوائف الرهبان. اختتمت الجلسات بعدا أن تم الإجماع على منافاة هذه التصرفات لروح البوذیة. یعتقِد البعض أنه وأثناء عقد هذا المجمع ظهرت ولأول مرة علامات الانقسام بین الأتباع ذوی توجهات مختلفة. تُشِیر المصادر التاریخیة التی دُوِنت فی تلک الفترة إلى خلاف نَجم بین أعضاء المجلس الکبیر (ماهاسانغیکا) ومجلس القدماء (ستارفیرا)، بعد أن أبدى الأخیرین مواقف متشددة وصارمة اتجاه التصرفات والبدع الجدیدة. لم یکن لهذه الخلافات تبِعات فوریة فی حینها، إلا أنه وبعد مرور سبعٍ وثلاثین عاماً منذ ذلک التاریخ، أخذت الخلافات تتفاقم، کانت المواضیع محل الخلاف متنوعة، وتشمل الجوانب المتعلقة بتنظیم الأدیرة، تفسیر بعض المسائل العقائدیة، کیفیة معاملة جمهور الناس بصفتهم لا ینتمون إلى مجتمع الرهبان وغیرها من المسائل. فی مثل هذه الظروف تم عقد مجمع آخر، ونظرا لاتساع الهُوة بین الأطراف المتنازعة تقرر الإعلان وبصفة رسمیة عن انقسام الطائفة البوذیة للمرة الأولى فی تاریخها.
انشطر أتباع البوذیة بعد المجمع الثانی إلى جماعات وطوائف عِدة (تعرف بالمدارس التقلیدیة، وبلغ عددها ثمانیة عشر مدرسة)، اختلفت کل واحدة مع الأخرى فی المسائل العقائدیة، الفلسفیة، والتنظیمیة وغیر ذلک. اندثرت أغلب المدارس التقلیدیة الأولى ولم یتبق منها الیوم إلا واحدة فقط، وتعرف باسم "تیرافادا" وهو المذهب السائد فی الهند وسائر البلدان المُطلة على خلیج البنغال.
کان المجمع الثالث للبوذیة حدثا استثنائیا فی تاریخ البوذیة، فقد تم عقده فی "باتالیبورتا" (عاصمة إقلیم بیهار فی الهند) فی القرن الثالث قبل المیلاد، وتحت إشراف الملک أشوکا، أعظم ملوک دولة "ماوریا"، والتی شملت مساحتها کل بلاد الهند وباکستان تقریبا (هندوستان). من أهم النتائج التی ترتبت عنه، طرد العدید من أشباه الرُهبان والمنافقین الذین التحقوا بالـ"سانغا" (الاسم الذی یطلق على مجتمع الرُهبان) بعد أن قدَم الملک أشوکا دعمه لهم. تم التشدید على محاربة البدع الجدیدة المتحدثة، وإقصاء کل الذین کانوا وراءها. أثناء هذا المجمع تم الانتهاء من کتابة النصوص المعروفة باسم "تیربیتاکا" أو "السَّلات الثلاث" (راجع النصوص المقدسة)، کما عرفت العقیدة الأساسیة (والمقصود هنا الدارما أو التعالیم) والقواعد السلوکیة التی یقوم علیها مُجتمع الرهبان، بعض التعدیلات بعد أن انضافت إلیها مجموعة من المفاهیم الفلسفیة، عرفت باسم "أبیردارما" (abhidharma). سمح هذا المجمع للبوذیة ولأول مرة أن تعرف طریها إلى الانتشار
کلمه "بوداگرایی" در فارسی به معنای پیروان و آموزههای بودا و دین بودیسم است. وقتی به نگارش و قواعد مربوط به این کلمه میپردازیم، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
-
نحو و ساختار کلمه: "بودا" به معنای روشنفکر یا بیدار کننده است و "گرایی" به معنای پیروی و تعلق به یک مکتب یا جنبش است. بنابراین "بوداگرایی" به معنای پیروی از آموزههای بوداست.
-
نوشتار صحیح: در نوشتار فارسی، این کلمه به صورت "بوداگرایی" مکتوب میشود. عدم استفاده از فاصله یا نویسههای اضافه برای تفکیک اجزای این کلمه اهمیت دارد.
-
استفادههای معنایی: در متون علمی یا دینی، معمولاً این کلمه برای اشاره به فلسفهها، نعمتها و روشهای زندگی پیروان بودا استفاده میشود.
- قواعد نگارشی: در متنهای فارسی، باید به قواعد نگارشی کلی مانند نشانهگذاری، استفاده از اعراب و رعایت فاصلهها توجه کرد. همچنین رعایت جملات و ساختارهای نحوی صحیح از اهمیت بالایی برخوردار است.
اگر سؤالات خاصتری در زمینه نگارش یا استفاده از این واژه دارید، خوشحال میشوم که پاسخگو باشم!