جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

rude  |

بی ادب

معنی: کسی که مبادی آداب نیست، شخص بی نزاکت، شخصی که ادب را رعایت نمی‌کند.
993 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات: (اَ دَ) [ فا - ع . ] (ص مر.)
آواشناسی:
منبع: واژه‌نامه آزاد
معادل ابجد: 19
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
rude | impolite , irreverent , lowly , uncivil , brusque , uncivilized , coarse , indecorous , discourteous , barbaric , irrespective , lowbrow , plebeian , unmannered , ill-bred , ill-mannered
عربی
فظ | وقح , غير مهذب , جلف , خشن , جاهل , غير مؤدب , غر , شرير , قوي , عنيف
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "بی‌ادب" در زبان فارسی به‌معنای نداشتن ادب یا احترام است. برای استفاده‌ی درست و نگارشی این کلمه، چند نکته و قاعده وجود دارد:

  1. نوشتن صحیح: "بی‌ادب" به‌صورت پیوسته و با خط تیره نوشته می‌شود. کلمه‌ی "بی" به‌عنوان پیشوند و "ادب" به‌عنوان ریشه باید با هم ترکیب شوند.

  2. استفاده در جملات: این کلمه معمولاً به‌عنوان صفت استفاده می‌شود تا ویژگی یا خصوصیت فردی را توضیح دهد. مثلاً: "او همیشه بی‌ادب رفتار می‌کند."

  3. نکته صرفی و نحوی: "بی‌ادب" می‌تواند به‌صورت مذکر و مؤنث استفاده شود و در جمله با صرف فعل متناسب با فاعل تنظیم می‌شود. (مثلاً: "او بی‌ادب است" یا "آن‌ها بی‌ادب بودند.")

  4. حساسیت‌های فرهنگی: استفاده از این کلمه می‌تواند تأثیرات فرهنگی و اجتماعی داشته باشد، لذا در مواقعی که صحبت از ادب و تربیت می‌شود، باید احتیاط کرد که از این کلمه به‌درستی و در context مناسب استفاده شود.

  5. ادغام با دیگر کلمات: می‌توان آن را در عبارات و جملات دیگر به کار برد. به‌عنوان مثال: "بی‌ادبی در جمع‌های خانوادگی ناپسند است."

به‌طور کلی، دقت در نگارش و معنای کلمات در زبان فارسی از اهمیت زیادی برخوردار است و "بی‌ادب" نیز از این قاعده مستثنی نیست.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او به خاطر رفتار بی ادبانه‌اش در مهمانی، مورد انتقاد قرار گرفت.
  2. بی ادب بودن در جمع، نه تنها احترام دیگران را از بین می‌برد، بلکه نشان‌دهنده‌ی نداشتن شخصیت است.
  3. معلم همیشه تأکید می‌کند که بی ادب بودن هیچ توجیهی ندارد و باید به دیگران احترام گذاشت.

واژگان مرتبط: خشن، گستاخ، زشت، تجاوز به عصمت، خشن در رفتار، بی تربیت، زمخت، غیر متمدن، هتاک، پست، دون، عاری از خیال، افتاده، صغیر، بی تمدن، وحشی، درشت، زبر، ناهنجار، بی نزاکت، بی جا، بی ادبانه، تند، وحشیانه، بربری، قطع نظر از، صرفنظر از، بیطرف، احترامنگذار، بدون مراعات، بی سواد، بی فرهنگ، دارای سلیقه پست، خشن ورذل، فاقد رفتار شایسته، بدون اداب، بد تربیت شده، بد روش، بد خو

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری