پورنوگرافی
licenseمعنی کلمه پورنوگرافی
معنی واژه پورنوگرافی
پورنوگرافی
در چند دهه اخیر، با گسترش فرهنگی که موضوعات جنسی را تابو نمیداند، صنعتی برحول تولید و مصرف محتوای پورنوگرافی ایجاد شدهاست. گسترس و بهبود رسانههای صوتی و تصویری و اینترنت نیز در شکوفایی این صنعت نقش مهمی داشته است. البته کشورهای مختلف قوانین متفاوتی برای سامان دادن به این صنعت دارند.
فروش کتابهای کمیک پورن در ژاپن
ریشه لغت
لغت پورنوگرافی ریشه یونانی دارد و از ترکیب دو واژهٔ پورن (به یونانی: πόρνη و به انگلیسی: pornē ) به معنای روسپی و واژهٔ گرافو (به یونانی: γράφω و به انگلیسی:graphō) به معنای نگارش بوجود آمده است و به معنی روسپینگاری است.
اقتصاد
گزارش مرکز تحقیقات فورستر در سال ۱۹۹۸، حجم درآمد سالیانه صنعت پورنوگرافی را از طریق اینترنت بین ۷۵۰ میلیون دلار تا ۱ میلیارد دلار تخمین میزند.
صنعت پورنوگرافی به عنوان یکی از صنایع پیشتاز در استفاده از فناوریهای جدید پخش ویدیو به حساب میآید. به علاوه برای این صنعت نقش تعیین کنندهای در جنگ بین فرمتهای ویدیویی VHS و بتاماکس در دهه ۱۹۸۰ و همچنین جنگ اخیر بین فرمتهای دیجیتال HD-DVD و Blu-ray قایل شده اند. این خود نشان دهندهٔ حجم و اهمیت این صنعت در تولید و پخش ویدیو است.
مخالفتها
مخالفت با پورنوگرافی به طور کلی از دو منبع سرچشمه میگیرد: اعتقادات دینی و اعتقادات فمنیستی. که این مخالفتها بعضا شکل قانون در کشورهای مختلف میگیرند. یکی از موارد مطرح شده در این مخالفتها امکان اعتیاد به پورنوگرافی میباشد.
منع قانونی
پورنوگرافی در بسیاری از کشورها از جمله ایران ممنوع است. همچنین پورنوگرافی کودکان به موجب پروتکل کنوانسیون حقوق کودک منع شده است و بسیاری از کشورها از جمله ایران به این پروتکل پیوسته اند.
منابع
1. ↑ ویکی پدیای اینگلیسی
2. ↑ پروتکل حقوق کودک
3. ↑ خبرنامه گویا
* Wikipedia contributors, "Pornography," Wikipedia, The Free Encyclopedia, (accessed August 17, 2009).
جستارهای وابسته
* جنبش ضد پورنوگرافی
* فیلم پورنو
* فاحشگی
* سانسور
پیوند به بیرون
جستجو در ویکیانبار در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ پورنوگرافی موجود است.
جستجو در ویکیانبار در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ پورنوگرافی موجود است.
برگرفته از «
ردههای صفحه:
* سکسولوژی
* پورنوگرافی
همچنین:
کلمه هرزهنگاری یا pornography از کلمات یونانی porno و graphia اخذ شده که به معنای «توصیف فعالیت روسپیها» است. از لحاظ عرف عمومی، هرزهنگاری به معنای مطالبی است که از لحاظ جنسی آشکار هستند و عمدتاً به قصد تحریک جنسی ارائه میشوند.
اشاره:
هرزهنگاریهای اینترنتی به عنوان یک معضل مهم و مسأله بحث برانگیز مطرح است. متفکران و متخصصان علوم رفتاری با تحقیقات گسترده در این زمینه، به دنبال تأثیرات روحی – روانی و اجتماعی این پدیده هستند و خواستار وضع محدودیتهای قانونی بیشتر در ارائه مطالب مستهجن میباشند. هرزهنگاری عامل ایجاد بیماریهای جنسی و روانی زیادی همچون آزار کودکان و تجاوزات به عنف است. علاوه بر این که اعتیاد به هرزهنگاری، موجب اختلال در روابط صحیح و صمیمی خانوادگی و زندگی زناشویی نیز میباشد.
این که هرزهنگاری (پرونوگرافی) تأثیرات بسیار مضری بر مصرفکنندگان دارد، به یک مسأله بحث برانگیز – نه تنها برای مردم عادی بلکه حتی برای دانشمندان علوم رفتاری – تبدیل شده است. دو کمیسیون ملی – گزارش اکثریت کمیسیون ریاست جمهوری (آمریکا) درباره هرزهنگاری و اعمال مستهجن، و اصلاحیه اول قانون اساسی – اعلام کردند که یک قاضی یا هیأت داوری به نمایندگی از جامعه، باید مواردی از هرزهنگاری را تعیین کنند که: به طور کلی، خواهان یک علاقه شدید (وقیح، هولناک، بیشرمانه یا شهوانی) جنسی هستند. ارتباط جنسی را به شیوهای آشکار و آزاردهنده توصیف میکنند (به عبارت دیگر، از معیارهای جامعه کنونی فراتر میروند و توصیفاتی از ارضا یا فعالیت جنسی را بیان میکنند). به طور کلی فاقد ارزش ادبی، هنری، سیاسی و علمی هستند. در عرف عام، هرزهنگاری معمولاً به معنای مطالبی است که از لحاظ جنسی آشکار هستند و عمدتاً به قصد تحریک جنسی ارائه میشوند. کمیسیون هرزهنگاری دادستان کل کاملاً با هرزهنگاری مخالفت کرده است؛ اما برخی مفسران اجتماعی ادعا کردهاند که هرزهنگاری عمدتاً یک نوع سرگرمی است که میتواند آموزشی و یا برخی اوقات، از لحاظ جنسی تحریککننده باشد، اما ذاتاً بیضرر است. آن ها همچنین ادعا میکنند که حداقل هیچ دلیل صحیح علمی برای ضرر آن وجود ندارد. در مقابل، دیگر مفسران اجتماعی به پیامدهای شدیدتری اعتقاد دارند و موارد اخیر را که توسط رسانهها افشا شدند، مثال میزنند؛ مثل قاتلان جنسی که ادعا کردهاند؛ هرزهنگاری آنها را به این کار واداشته است.
تعریف هرزهنگاری و مطالب مستهجن
برای پی بردن به تأثیرات هرزهنگاری، باید ابتدا آن را تعریف کنیم. کلمه هرزهنگاری یا pornography از کلمات یونانی porno و graphia اخذ شده که به معنای «توصیف فعالیت روسپیها» است. از لحاظ عرف عمومی، هرزهنگاری به معنای مطالبی است که از لحاظ جنسی آشکار هستند و عمدتاً به قصد تحریک جنسی ارائه میشوند. اما کلمه «مطالب مستهجن» یا obscenity یِک اصطلاح حقوقی است که توسط حکم دادگاه عالی ایالات متحده در میلر کالیفرنیا در سال ۱۹۷۳ تعریف شده است. هر مطلبی که دارای سه خصیصه (که در ابتدا بدانها اشاره شد) باشد، مستهجن تلقی میشود و اشاعه آن ممنوع است. بنابراین ممکن است چیزی پورنوگرافیک باشد، اما هنوز مستهجن شناخته نشده است، مثل یک فیلم آشکار جنسی که برای آموزش تمایلات جنسی انسان به دانشجویان پزشکی به کار میرود، یا فیلم یا کتابی که دارای ارزش والای ادبیاتی و هنری است، اما دارای برخی محتواهای آشکار جنسی هم هست. بنابراین، دادگاه عالی ایالات متحده، گونههای وسیعی از موارد جنسی در فیلمها، کتابها و مجلات و دیگر اشکال را برای ارائه به بزرگسالان، مجاز اعلام کرده است.
انتشار مطالب مستهجن چه در سطح فدرال و چه در سطح ایالتها، در ۴۰ ایالت آمریکا ممنوع است. در حالی که اجرای قوانین مربوط به مطالب مستهجن در سالهای اخیر خصوصاً در سطح فدرال افزایش یافته است، اما اجرای این قوانین، هنوز هم در بخشهای مختلف آمریکا متفاوت و پراکنده است. این کمبود اجرای قوانین، خصوصاً در سطح ایالتی و محلی، شاید ناشی از دیدگاه بسیاری از مردم و به ویژه برخی مقامات باشد که معتقدند، هرزهنگاری ذاتاً بیضرر است و یا حداقل دلایل کمی درباره ضرر آن وجود دارد یا اصلاً دلیلی برای مضرات آن وجود ندارد.
تأثیرات بر بزرگسالان
اطلاعات موردی پزشکی
در بررسی مطالب مربوط به تأثیرات هرزهنگاری، با گونههای وسیعی از مستنداتی برخورد میکنیم که حاکی از ریسک و احتمال آسیب ناشی از فرو رفتن در انبوه مطالب هرزهنگاری هستند. این اطلاعات، اکثراً از سه منبع به دست میآیند:
اطلاعات تاریخی موارد کلینیکی؛
مطالعات رشتهای؛
مطالعات آزمایشگاهی و تجربی؛
اطلاعات تاریخی موردهای کلینیکی، از دفاتر درمانگاهها درباره افراد دارای کارکردهای نامناسب جنسی و همچنین از روحانیون و وکلایی که خدمات مشاورهای به افرادی که دارای مشکلات جنسی هستند ارائه میدهند، جمعآوری شده است. همچنین از مستندات ارائه شده توسط معتادان جنسی که از مراکزی مثل «درمانرفتاری دره طلایی» در مینهسوتا جمعآوری شده، استفاده شده است. به عنوان یک روانشناس بالینی، من طی سالهای مدیدی، تقریباً ۳۰۰ معتاد جنسی، خلافکار جنسی (آزاردهنده جنسی) و دیگر افرادی را که (۹۶ درصد آنها مردان هستند) دارای بیماریهای جنسی بودهاند، درمان کردهام. این بیماریها شامل فعالیتهای جنسی ناخواسته، آزار کودکان، عورتنمایی، نظربازی، آزارخواهی، بتپرستی (فیشیتیسم) و تجاوز به عنف میشدهاند. به جز چند استثنا، هرزهنگاری یکی از عوامل مهم یا حداقل تأثیرگذار در ایجاد انحرافات یا اعتیاد جنسی آنها بود.
بدون توجه به این که هرزهنگاری عامل ایجاد یا تسهیلکننده این بیماریها بوده و بدون توجه به ماهیت انحرافات و اعتیادهای جنسی بیماران، من یک مجموعه عوامل ۴ فاکتوره در همه آنها بدون استثنا یافتم که خصوصاً در آنهایی که تازه با هرزهنگاری آشنا شده بودند، صدق میکرد
۱- اعتیاد
اولین تغییری که رخ میدهد، اثر اعتیادی است. مصرفکننده هرزهنگاری به آن معتاد میشود. وقتی آنها یک بار از مطالب هرزه استفاده کنند، دوباره به آن رجوع میکنند و این روند، بارها و بارها تکرار میشود. به نظر میرسد که این مطالب،یک محرک قدرتمند جنسی برمیانگیزد که به دنبال آن، آزادسازی شهوت، اغلب توسط استمنا صورت میگیرد. هرزهنگاری، تصویر بسیار قدرتمند و هیجانآلودی ایجاد میکند که دائماً به ذهن فرد خطور میکند و او آنها را در مخیله خود تفصیل میدهد.
افراد به هنگام اعتیاد به هرزهنگاری، به تنهایی نمیتوانند از شر آن خلاص شوند و آن را کنار بگذارند. علیرغم این که این اعتیاد، عواقب وخیمی مثل طلاق، از دست دادن خانواده و مواجهه با قانون (در موارد تهاجمات جنسی، آزار یا سوء استفاده از همکاران) را به دنبال دارد. همین طور پی بردم که بسیاری از بیماران من که دارای درجه هوشی بالایی بودند، آسیبپذیرتر بودند، شاید علت آن، قدرت خیال پردازی آنان بود که آنها را بیشتر به اعتیاد نزدیک میساخت. در حالی که هر مردی در این مورد آسیب پذیر است، اما تجربه من نشان میدهد که وکلا، حسابدارها و افراد مرتبط با رسانهها، در برابر این اعتیادات، بیشتر آسیب پذیر هستند. با این وجود، گروهبان باب ناوارو که مدت طولانی بازرس صنعت هرزهنگاری در دپارتمان پلیس لسآنجلس بوده است، میگوید: «قبول داشته باشید یا نداشته باشید، هر چه قدر افراد، باسوادتر باشند، به هرزهنگاریهای بیشتری معتاد میشوند و البته پول بیشتری هم خرج آن میکنند. افراد بسیاری اعتراف کردهاند که اعتیاد افراطی به این مطالب داشتهاند و کل زندگیشان را صرف آن کردهاند؛ ساعتها استمنا کردهاند و همیشه به دنبال موارد وقیحانهتر میگردند. همانند یک معتاد الکلی یا افیونی، آنها همواره به دنبال ارضای بیشتر و مطالب مستهجنتر هستند، اما زمان بیشتری طول میکشد که ارضا شوند و OK را بگویند.» برای غیرمعتادان،فهم طبیعت کاملاً تحریک شدة معتادان جنسی، دشوار است. هنگامی که «موج» آنها را میگیرد، هیچ چیز نمیتواند آنها را از کار خود باز دارد، چه نگاه کردن به مطالب مستهجن همراه با استمنا باشد، چه عمل جنسی با فاحشهها، و چه تجاوز به کودکان یا یک زن باشد. یک مثال میتواند در توصیف این مسأله کمکساز باشد: رالف، یک معتاد جنسی است که ۱۲ سال پیش ازدواج کرده و دارای سه بچه است. او در انجام مراسم مذهبی خود فعال بوده و صادقانه به اصول والای اخلاقی پایبند بود. او به «ده فرمان» اعتقاد داشت و با زنا مخالف بود. وقتی که هرزهنگاری به زندگی او وارد شد، منجر به اعمال جنسی او با فاحشهها شد. بعد از هر عمل، او از خدا درخواست مغفرت میکرد و گریه میکرد که این کار را دیگر تکرار نخواهد کرد، اما دوباره مرتکب این عمل میشد.
از آنجا که مقدمه هر عمل زناکارانه، استفاده از هرزهنگاری است، ما تصمیم گرفتیم که او را از وابستگی به این مطالب مستهجن رها سازیم. من از او خواستم که برای من یک چک هزار دلاری بنویسد، مبنی بر این که اگر ۹۰ روز از هرزهنگاریها استفاده نکرد، من چک را به او پس بدهم. رالف دوست داشت پولش را از دست ندهد و کاملاً از راهبرد ما پیروی میکرد. او میگفت: «هیچ راهی برای دیدن فیلمها و مجلات کثیف برای من وجود ندارد، چرا که من میدانم با این کار، هزار دلار را از دست خواهم داد.» او تا مدتی به طرز فوقالعادهای در برابر وسوسهها مقاومت کرد، ولی در روز هشتاد و هفتم و در یک سفر تجاری، دوباره به مطالب مستهجن روی آورد و به یک فروشگاه کتاب مراجعه کرد و به مدت ۹۰ دقیقه عنان از کف داد. وقتی که هفته بعد او را دیدم، گریهکنان اعتراف کرد که هزار دلار را از دست داده است. از آنجا که او ۸۷ روز سنجیده عمل کرده بود، من به او یک فرصت دیگر دادم. بنابراین، یک دوره ۹۰ روزه جدی دیگر را آغاز کردیم. ما هر دو معتقد بودیم که اگر او توانسته ۸۷ روز پاک بماند، مطمئناً میتواند ۹۰ روز دیگر هم این کار را انجام دهد، خصوصاً این که، این کار به معنای بازگشت ۱۰۰۰ دلار او بود. این بار او فقط ۱۴ روز دوام آورد. او پول خود را از دست داد و من آن را صرف کارهای خیریه کردم. او شدیداً تعهد داده بود تا اعتیاد خود را ترک کند تا بتواند زندگی خود را حفظ کند و به مبانی مذهبی خود پایبند بماند، اما موضوع این نبود. به عقیده من، اگر او ده هزار دلار هم به من میداد، دوباره خلف وعده میکرد. هنگامی که موج شهوت آنها را فرا میگیرد، به پیامدها و هزینههای ان بیتوجهند. اعتیاد آنها به طور مجازی بر زندگی آنها حکم میراند.
۲- تشدید
دومین مرحله، تأثیر تشدیدی است. با گذشت زمان، فرد معتاد نیازمند انواع شدیدتر، آشکارتر، منحرفتر و عجیب و غریب تر مطالب جنسی میشود تا «حال جنسی» خود را افزایش دهد. این فرآیند، یادآور اعتیاد به مواد مخدر است. با گذر زمان، همواره یک نیاز رو به افزایش برای موارد تحریک کنندهتر وجود دارد تا همان تأثیر ابتدایی را داشته باشد. اگر همسران یا دوست دخترهای آنان هم با آنان همراه شوند، آنها نهایتاً رفیق خود را مجبور میسازند تا فعالیتهای عجیب و غریب رو به افزایش جنسی انجام دهند. در بسیاری موارد، این روند منجر به قطع روابط - به هنگامی که زن از فعالیت بیشتر امتناع میکند - میشود که اغلب نتیجة آن دعوا، جدایی یا طلاق است. ازدواج کردن یا رابطه جنسی داشتن با یک رفیق، مشکل آنها را حل نمیکند. اعتیاد آنها و تشدید این اعتیاد، عمدتاً به علت تخیلات قدرتمند جنسی در اذهان آنان است که توسط هرزهنگاریها کاشته شده است. آنها اغلب این تخیلات جنسی همراه با استمنا را به خود آمیزش جنسی ترجیح میدهند. این امر تقریباً همیشه، ظرفیت دوست داشتن و ابراز عشق به همسرشان در روابط خصوصی آنها را کاهش میدهد. این تخیل پردازی بسیار قوی است و موجب آزردگی خاطر همسران آنها میشود. محرک جنسی آنها، چیزی غیر از همسرانشان است و همسر آنها به سادگی میتواند این امر را حس کند و در نتیجه، اغلب احساس تنهایی و رانده شدن میکند. من تعدادی زوج مراجعه کننده داشتم که زن گریهکنان میگفت که شوهرش ترجیح میدهد تا به دیدن هرزهنگاریها و استمنا بپردازد، تا این که به او اظهار عشق نماید.
۳- حساسیت زدایی
سومین مرحلهای که رخ میدهد، حساسیتزدایی است. محتویات کتابها، مجلات و فیلمهایی که ذاتاً شوک برانگیز، شکننده تابوها، غیرمشروع، کریه و غیراخلاقی هستند، اما از لحاظ جنسی تحریککنندهاند، به هنگام اعتیاد به هرزهنگاری، قابل قبول و عادی میشوند. آنگاه فعالیتهای جنسی تشریح شده در هرزهنگاریها (بدون توجه به منحرف یا ضداجتماعی بودن آن) مشروع تلقی میشوند. در این مواقع، یک حس رو به رشد «همه این کار را انجام میدهند»، به آنها اجازه میدهد که کارهایی انجام دهند که قبلاً برای آنها غیرمشروع بود و با عقاید اخلاقی و معیارهای شخصی سابق آنها در تضاد است.
۴- فعالیت جنسی
چهارمین مرحلهای که اتفاق میافتد، افزایش تمایل برای انجام اعمال جنسیای است که فرد در هرزهنگاریها مشاهده کرده است. این اعمال عبارتند از: بیقید و بندی جنسی، عورتنمایی، شرکت در رفتارهای جنسی گروهی، نظربازی، حضور دائمی در روسپیخانهها، انجام اعمال جنسی با کودکان، تجاوز به عنف و آسیب وارد آوردن به خود یا طرف مقابل به هنگام عمل جنسی. این رفتار دائماً در آنها رشد میکند و به یک اعتیاد جنسی میانجامد، به طوری که آنها خود را محصور در آن میبینند و دیگر قادر نیستند آن را تغییر دهند یا با آن مقابله کنند. به علاوه، عواقب منفی این اعتیاد در زندگی آنها بسیار بدتر است. بسیاری از تأثیرات منفی استفاده از هرزهنگاری، توسط رواندرمانگرها، پزشکها، مشاوران، وکلا و کشیشها ارائه شده است. در این بخش، ما به سراغ افرادی میرویم که دچار این اعتیاد شدهاند:
معاون شهردار دستگیر شد: معاون ۴۶ ساله شهردار لسآنجلس، چند سال پیش در یک تئاتر مستهجن در غرب لسآنجلس حضور یافته بود. او به هنگام تماشای صحنههای مستهجن، آنقدر تحریک شده بود که شروع کرد به تهاجم جنسی به فردی که در کنارش نشسته بود. از قضا، آن مرد یک افسر مخفی نظامی از کار درآمد. معاون شهردار بازداشت شد و در دادگاه مجرم شناخته شد. این فرد انگشتنما، ادارهاش را شرمگینانه و تحقیرآمیز ترک کرد و شغلش را به افتضاح کشاند.
تهدید زندگی زناشویی: یک مرد ۳۶ ساله متأهل، درس خوانده، یک کارشناس و از لحاظ مالی بسیار موفق، به هرزهنگاری اعتیاد پیدا کرده بود و دائماً استمنا میکرد و در عشرتکدهها حضور مییافت. او ازدواج فوقالعادهای داشت؛ دارای چهار فرزند بود و در انجام مراسم مذهبی بسیار فعال بود و مسئولیت مهمی هم به عهده گرفته بود. او درحالیکه از انجام این اعمال غیرمشروع خود احساس گناه میکرد و میدانست که این اعمال، مخالف مذهب، اخلاق و ارزشهای شخصی او است و میتواند تأثیر بالقوه مخربی بر زندگی او داشته باشد، اما معتادانه به این کار ادامه میداد؛ در حالی که در حالت عقلانی، او خواهان انجام این کارها نبود. دست او هنگامی رو شد که او همسرش را دچار بیماری مقاربتی کرد. این امر عواقب وخیمی در زندگی زناشویی او به دنبال داشت.
زنای با محارم: یک مرد مجرد ۳۰ ساله مذهبی و معتقد، سابقه اعتیاد به هرزهنگاری داشت. او خیلی خجالتی بود و خجالت میکشید تا از زنان بزرگسال بخواهد با او دوست شوند. به همین دلیل، روابط صمیمانهای با برادرزادههای ۴ و ۷ ساله و دوستان آنها برقرار کرد که به هتک حرمت مکرر آنها توسط او منتهی شد. او از هرزهنگاریهایی که مشاهده کرده بود، الگو گرفته و شهوت جنسی خود را بر سر این کودکان خالی میکرد. به دلیل احساس گناه او از انجام این کار، سرانجام مورد کمک حرفهای قرار گرفت. با این حال، طبق قوانین ایالتی، او مجبور شد که به مقامات ایالت، موارد سوء استفاده جنسی خود از این کودکان را بیان کند. به دلیل رفتار همکاری کننده او و با توجه به این که او خود خواهان درمان بود، مشمول آزادی مشروط شد و رواندرمانی بلندمدت بر روی او صورت گرفت و اکنون زندگی طبیعی خود را میگذراند.
متجاوز جنسی سریالی: رئیس شرکتی در فونیکس – تاکسون و رئیس کمیته کلیسای آن شهر که به کودکان آسیب دیده کمک میکرد، از من خواست تا به او درباره فرد متجاوز جنسیای که با خشونت و با تهدید تفنگ و چاقو به تعدادی زن تجاوز کرده بود، مشاوره بدهم. در بررسی پیش زمینه او، من دیدم که او دارای سابقه نمونه و کودکی بدون دردسری بوده است. او همچنین دانشجوی نمونهای در دبیرستان و دانشگاه بوده است. همسر، کودکان، کسب و کار و فعالیتهای مذهبی او کوچکترین نشانهای از زندگی پشت پرده یا جنبه تاریکی نداشتند. تنها نکته منفی مهم در زندگی او، اعتیاد او به هرزهنگاری از دوران نوجوانی بود که از دیگران مخفی نگه داشته شده بود. این اعتیاد با گذشت چندین سال، تدریجاً شدت یافته بود، به طوری که نهایتاً به گذراندن ساعتها و متحمل شدن هزینههای فراوان برای دیدن فیلمهای مستهجن و استمنا با آنها، منجر شده بود.
اولین تجاوز به عنف او هنگامی رخ داد که زنی را دیدکه شبیه شخصیت اصلی فیلم مستهجنی بود که روز قبل دیده بود. واقعیت و تخیل آنقدر برای او مبهم شده بود که تخیلات جنسی بیمارگونه خودرا اجرا میکرد.
شایعترین پیامدها: به هر حال در تجربه بالینی من، مهمترین پیامد اعتیاد به هرزهنگاری، احتمال ارتکاب یک جرم جنسی سنگین نیست (اگرچه این عمل اتفاق افتاده و میافتد)، بلکه اختلال در روابط صمیمانه خانوادگی و زندگی زناشویی است. در این جا است که دردناکترین ضایعات و آسیبها رخ میدهند. در این جا است که این عمل، به نابودی عشق سالم و روابط جنسی با همسران میانجامد. اگر شخصی سؤال کند که آیا هرزهنگاری موجب هرگونه جرم جنسی است، بدون هیچ ابهامی باید پاسخ داد، بله، اما این فقط ظاهر قضیه است.
در برخی بیماران، من با تقریباً یک اعتیاد آنی مواجه شدم، در حالی که در دیگران، تقریباً ۱۰-۵ سال عرضه نامنظم هرزهنگاری موجب اعتیاد شده بود. اما همانند یک سرطان پنهان، این اعتیاد هیچگاه محو نمیشود، مگر این که از طریق مداخلات رواندرمانی، در پی معالجه آن برآییم.
تأثیر هرزهنگاری بر توسعه بیماری روانی - جنسی
به این نکته باید توجه داشت که اطلاعاتی که درباره این مسائل در این جا آورده شده است، توسط رواندرمانگرهایی ارائه شده که نشانههای توسعه مسدود را در رشد بیماری روانی - جنسی استفادهکنندگان هرزهنگاری که تحت درمان آنها بودهاند، دیدهاند. یک نمونه از این رواندرمانگرها دکتر هارولد ووث است که استاد دانشکده کارل منینگر (مدرسه روانپزشکی در توپکا) کانزاس میباشد. دکتر ووث دریافت که هرزهنگاری همان طور که موجب اعمال جنسی انحرافی، فساد جنسی، اعمال جنسی خشونتآمیز، کوتاهمدت و بیفایده میشود، بیانگر رشد انسانی ناکامل و غیرطبیعی است. همان طور که دکتر ووث میگوید، افراد بالغ و سالم اینگونه رفتار نمیکنند.
با این حال، او تأکید میکند که میلیونها نفر هستند که به ظاهر سالم به نظر میآیند، اما دارای بیماریهای مخفی هستند که در نتیجه توسعه و رشد غیرطبیعی به وجود آمدهاند و این افراد از طریق نابهنجاریهای جنسی، آنها را آشکار میسازند. بنابراین، دیدن هرزهنگاری که اکثر آنها رفتارهای نابهنجار را به تصویر میکشد، موجب فعال شدن عقدههای روانی و عدم رشد جنسی میشود که در میلیونها نفر وجود دارد. او این افراد را معتادان به هرزهنگاری میداند که در پی توسعه آن با دیدن هرزهنگاریهای بیشتر هستند. این محرک هرزهنگاری، رفتار تهاجمی را ترویج میدهد و از رفتار بالغانه میکاهد.
دکتر ووث چنین مسألهای را خصوصاً برای جوانانی که در آستانه ورود به یک زندگی فعال جنسی هستند، مضر میداند. برای آنها این روندهای حساس باید به سمت رشد و بلوغ بیشتر هدایت شوند، نه به صورت قهقرایی به سمت اعمال جنسی بیارزش و نابهنجاریهای کوتاهمدت. دکتر ووث تأکید میکند: «هم جامعه و هم افراد، مانند یکدیگر، هنگامی که ما این رفتار نامشروع را مشروع سازیم، آسیب خواهند دید.»
دکتر ووث همچنین میگوید که برخی مردان، بعد از دیدن اعمال غلو شده جنسی در فیلمهای مستهجن، از زنان خود ارضا نمیشوند و آنها را ناکافی میدانند (و برعکس). او پیشنهاد میکند که جامعه باید خودش از خودش محافظت کند یعنی این که خود را از عناصر موجود در جامعه که به آن آسیب وارد میکنند، خلاص کند. دکتر ووث هرزهنگاری را باعث ایجاد تمایل جنسی به بدترین نحو آن میداند، و از آنجا که تمایل جنسی در دوران بلوغ برای علقههای ناهمجنسخواهی و زندگی خانوادگی ضروری هستند، او معتقد است که گامهایی باید برداشته شود تا به وضوح، هویت هرزهنگاری، ناسالم تشخیص داده شده و مخاطرات استفاده از آن گوشزد شوند.
شرطیسازی نابهنجاری
اطلاعات دیگری از آزمایشگاههای شرطیسازی محققانی همچون دکتر استنلی راچمن، جمعآوری شده است. دکتر راچمن در تحقیقات خود نشان داده است که استفاده فراوان از تصاویر شهوتبرانگیز، موجب ایجاد نابهنجاریهای جنسی در مردان بزرگسال در یک محیط آزمایشگاهی میشود. او فیالواقع قادر بود تا در دو آزمایش کاملاً مجزا، ۱۰۰ درصد سوژههای مرد خود را نسبت به انحرافات جنسی شرطی کند.
به علاوه، مطالعه آر. ال. مکگویر، نویسنده مقاله «یک فرضیه: انحرافات جنسی به هنگام شرطیساز رفتار»، نشان میدهد که در معرض تجربههای خاص جنسی قرار گرفتن (که میتواند شامل مشاهده هرزهنگاری هم باشد) و سپس با تصور آن در ذهن، استمنا کردن، برخی اوقات میتواند به انجام فعالیتهای نابهنجار جنسی منجر شود.
نوشتههای فراوان در زمینه رواندرمانی انحرافات جنسی، بیان میکند که تشخیص موقعیت جنسی آنها، برخی اوقات با استفاده از فیلمهای قبیح جنسی به عنوان ابزار درمان، میتواند تغییر کند (دوباره شرطیسازی شود). اگر این اطلاعات صحیح باشند، آنگاه باید این امکان را هم در نظر گرفت که مشاهده عامدانه یا تصادفی هرزهنگاری یا تجربههای جنسی منحرف در زندگی واقعی نیز میتوانند تسهیلکننده شرطیسازی افراد نسبت به انحرافات جنسی باشند.
پاتریک کارنس، روانشناسی که اکنون برجستهترین محقق آمریکایی در زمینه اعتیاد جنسی به شمار میرود، مجموعهای از کتابهای تحقیقی و اطلاعاتی منتشر کرده است که مسأله رفتار نابهنجار و غیرقابل کنترل جنسی را به آگاهی عموم رسانده است. او در آخرین مقاله خود، مجموعهای از عواقب قانونی زناشویی و خطرات چنین اعتیاداتی را به طور مستند ارائه کرده است.
او دریافته بود که از میان ۹۳۲ معتاد جنسی که آنها را مورد مطالعه قرار داده، ۹۰ درصد مردان و ۷۷ درصد زنان، هرزهنگاری را عامل اصلی اعتیاد خود میدانستند. او همچنین فهمیده بود که دو عامل ابتدایی رفتارهای اعتیاد جنسی، سوء استفاده جنسی در دوران کودکی و دیدن دائمی هرزهنگاریها به همراه استمنا هستند.
جالب آنکه، دکتر کارنس دریافته بود که بسیاری از روانپزشکها، رواندرمانگرها و مددکاران اجتماعی، از اعتیادات جنسی و ابراز نادرست رفتار جنسی رنج میبرند. وی میگوید: یکی از یافتههای نظرسنجی ما نشان میدهد که زنان معتادی که درخواست کمک میکنند، اغلب توسط رواندرمانگرهای خود مورد سوء استفاده قرار میگیرند.
همچنین نرخ بیمههای طبابت اشتباه رواندرمانگرها، طی سالهای اخیر شدیداً افزایش پیدا کرده است که علت آن تا حدی به خاطر دعواهای حقوقی درباره سوء استفاده جنسی آنها از همکاران یا بیماران خود میباشد. این تحقیق همچنین میگوید که رفتار نابهنجار جنسی، حتی برای کارورزان نهاد روانشناسی هم مشکل بزرگی است.
کلیه انحرافات جنسی، ظاهراً رفتارهای آموخته شده هستند
بهترین مستندات میگویند که اکثر یا همه انحرافات جنسی، رفتارهای آموخته شدهای هستند که معمولاً از طریق شرطیسازیهای ناخواسته یا اتفاقی حاصل شدهاند. تا کنون هیچ دلیل قانعکنندهای درباره انتقال ارثی الگوهای رفتار جنسی بیمارگونه، همانند تجاوز جنسی، زنای با محارم، میل جنسی به کودکان، عورتنمایی و بیبند و باری جنسی، ارائه نشده است.همان طور که مک گویر تشریح کرده است، هنگامی که مردی دائماً همراه با تخیلات واضح جنسی استمنا کند و آن را راه منحصر به فرد خروج شهوت خود قرار دهد، این تجربههای لذتبخش منجر به تخیلات منحرف (زنا، تجاوز به کودکان، آسیب وارد آوردن به طرف مقابل به هنگام عمل جنسی و...) و افزایش ارزش شهوت در نزد او میشود. اوج لذت جنسی که پس از آن تجربه میشود، باعث تقویت تعقیب تخیلپردازی یا عمل همراه با آن میشود.
مک گویر اشاره میکند که هرگونه انحراف جنسی که بدین طریق حاصل شود، میتواند شامل چندین انحراف نامربوط در یک فرد باشد و حتی با احساس شدید گناه هم محو نخواهد شد. در مقاله او، بسیاری از موارد تاریخی برای تبیین این شرطیسازی آورده شده است.
دیگر مطالعات مرتبط انجام شده توسط آقایان ایوانز و جکسون، از فرضیه مک گویر پشتیبانی میکنند. آنها دریافتهاند که خیالپردازی نابهنجار و استمنا، تأثیر بسیار شدیدی بر عادی شدن انحراف جنسی دارد.
شیوههای رایج بیماریهای خودکرده جنسی
من عمدتاً در درمان بیماران مرد مبتلا به پارافیلیاس (آسیبشناسی جنسی)، به این نتیجه رسیدهام که اکثر مردان در برابر تأثیرات شرطیسازی استمنا به هرزهنگاری آسیبپذیر هستند و دچار بیماریهای جنسی میشوند؛ زیرا همه ما بجز استثناهای کمی، در برابر قوانین یادگیری قرار داریم. در تجربه من به عنوان یک رواندرمانگر جنسی، هر فردی که مرتباً با دیدن هرزهنگاریها استمنا میکند، در خطر تبدیل شدن به یک معتاد جنسی و شرطی کردن خود به داشتن انحراف جنسی یا اختلال ایجاد کردن در روابط متعهدانه با همسر خود قرار دارد. یک اثر جنبی همیشگی، کاهش شدید ظرفیت دوست داشتن است. به عبارت دیگر، هرزهنگاری منجر به گسست آشکار عمل جنسی از دوست داشتن، عاطفه، توجه و دیگر احساسات طبیعی سالم و ویژگیهایی که به روابط زناشویی کمک میکنند، میشود. جنبه جنسی این افراد، عاری از ویژگیهای انسانی میشود. بسیاری از آنها یک «حالت من غریبه» (جنبه تاریک) را توسعه میدهند که محور آن، شهوت جامعهستیز و عاری از اکثر ارزشها است و سرانجام، لذتی که از استمنا کردن به همراه مشاهده هرزهنگاری حاصل میشود، از روابط زندگی واقعی مهمتر میشود. مربیان بهداشت، عموماً اینگونه فکر میکنند که استمنا عواقب کم اهمیتی دارد و فقط تنش جنسی را کاهش میدهد. جدا از معیارهای اخلاقی، این گفته شاید صحیح باشد؛ اما یک استثنا وجود دارد و آن این است که استمنای مداوم با تصویرپردازی هرزهنگاریها (چه به صورت یاد آوردن در ذهن و چه به صورت محرک آشکار هرزهنگاری)، موجب مخاطراتی از طریق شرطیسازی در ابتلا به اعتیادهای جنسی و یا آسیبهای جنسی دیگر میشود. در این مورد، هیچ فرقی نمیکند که فرد، یک پزشک مشهور باشد یا یک وکیل، کشیش، قهرمان، مدیر یک شرکت، رئیس دانشکده، کارگر غیرماهر و یا یک پسربچه ۱۵ ساله؛ همه آنها میتوانند نسبت به نابهنجاری جنسی شرطی شوند. روند شرطیسازی استمنا غیرقابل اجتناب است و به طور خودانگیخته از بین نمیرود. رشد این بیماری ممکن است آهسته باشد و تقریباً همیشه از دید پنهان بماند. این بیماری معمولاً بخش محرمانه زندگی یک مرد است و همانند سرطان به رشد و گسترش خود ادامه میدهد. این بیماری به ندرت، خود به خود متوقف میشود و درمان آن بسیار دشوار است. تکذیب این بیماری از طرف مرد معتاد و امتناع او از برخورد با این مشکل، طبیعی و قابل پیشبینی است، و تقریباً همیشه به ناسازگاری زناشویی و گاهی هم طلاق و گاهی به شکستن روابط خصوصی دیگری میانجامد.
نقش بستن تصاویر جنسی در مغز
در اینجا بهتر است که به تجربه دکتر روانشناس، چیز مک گاف در دانشگاه کالیفرنیا بپردازیم. یافتههای او (که بسیار ساده شدهاند) نشان میدهند که خاطرات تجربههایی که به هنگام تحریکات احساسی (مثل تحریک جنسی) رخ میدهند، توسط هورمون غده آدرنال در مغز مینشینند و پاک کردن آنها دشوار است. این فرض میتواند تا حدودی اثر اعتیاد به هرزهنگاری را توصیف کند. خاطرات نیرومند تحریکات جنسی از تجربههای گذشته، خودشان را در صحنه مغز حفظ میکنند و مرتباً به ذهن خطور میکنند و فرد را از لحاظ شهوانی تحریک میکنند. اگر او به هنگام این تخیلات، استمنا کند، باعث تقویت پیوند بین تحریک جنسی و اوج لذت جنسی میشود که همراه با منظره ویژه یا تکرار پی در پی آن صحنه در ذهن خواهد بود. میتوان این ریسک را در بسیاری از مردانی که فیلم تحریک کنندهای دیدهاند، حس کرد. یک فیلم ۸ میلیمتری که از لسآنجلس خریداری شده است، نشان میدهد که دو دختر در لباسهاس سبز رنگ، خانه به خانه میچرخند و کلوچه میفروشند. در یکی از این خانهها، یک مرد بالغ و از لحاظ جنسی تهاجمی، از آنها دعوت میکند به داخل خانه بروند؛ او قصد دارد تا به طور ناگهانی آنها را اغفال کند و اعمال شنیع و غیرمعمول جنسی بر روی آنها انجام دهد. کلیه این اعمال، به طور مفصل در این فیلم نشان داده شدهاند. در فیلم اینگونه تصویر شده است که این دو دختر، مشتاقانه از این اعمال جنسی لذت میبرند. این فیلم از نمونه فیلمهایی است که هرزهنگاریهای سکسی (Hard care) نامیده شدهاند. این فیلم، نوعی از محرک هرزهنگاری (در قالب فیلم) است که مرد میتواند بارها و بارها در خلوت خانهاش آن را تماشا کند یا در ذهنش از آن لذت ببرد. اگر تحقیقات راچمن، مک گویر، مک گاف و تعداد بسیاری از محققان عرصه یادگیری انسانی، به طور کلی مفهومی داشته باشند، آن مفهوم این است که چنین فیلمهایی میتوانند خطرناک باشند. چنین فیلمهایی میتوانند به طور بالقوه، شاهدان مرد خود را نسبت به تخیلات جنسی (که در ذهن آنها توسط هورمون غده آدرنال کاشته شده است) شرطی کنند. این افراد میتوانند این تخیلات جنسی را به طور مرتب با استمنا همراه سازند و سپس بعدها آنها را بر روی زنان کوچکتر از خود اجرا کنند.
منبع: www.obscenitycrimes. org
نویسنده:ویکتور. بی. کلاین
همچنین:
صنعت پورنوگرافی و زوال مردانگی
نوشته شده توسط نویسنده در ساعت 16:22
موضوع: مقاله
چکیده:
آمار رسمی حکایت از آن دارد که همه ساله علاوه بر ورود یازده هزار فیلم مستهجن به بازار گسترده این محصولات، این تجارت شرمآور در آمریکا 10 میلیارد دلار و در سراسر جهان 56 میلیارد دلار گردش مالی دارد. همچنین تنها در مراکز عرضه این فیلمها در ایالات متحده سالانه 721 میلیون بار این محصولات از سوی مشتریان کرایه میشوند. نویسنده این مقاله با بررسی 15 فیلم پر مخاطب این بازار، معضلات اجتماعی و فردی ناشی از مشاهده این فیلمها را مورد بررسی قرار میدهد.
پیش از شروع بحث در مورد چیستی پورنوگرافی و تبیین ارتباط بین پورنوگرافی و خشونت جنسی و یا چگونگی ارائه اولین راهکارها در جهت اصلاح این وضعیت، اجازه بدهید ابتدا این سؤال را مطرح کنیم که «وجود یک صنعت چند میلیارد دلاری در حوزه پورنوگرافی، نشانگر چه ویژگیهایی در ما و به ویژه مردان است و به صورت خاص، فیلم «ضربه را بزن- قسمت چهارم» چه میگوید؟»
صنعت پورنوگرافی این است
فیلم «ضربه را بزن- قسمت چهارم» یکی از فیلمهای پر طرفدار ویدئوکلوپ ویژه بزرگسالان منطقه ماست. برای انجام یک پروژه تحقیقاتی در مورد موضوعات فیلمهای پر مخاطبی که توزیعی گسترده دارند، من از متصدی این فروشگاه خواستم که یکی از فیلمهای معمول و متداول فروشگاه را که توسط مشتریان اجاره میشود، برای من بیاورد. از میان 15 فیلم ارائه شده، من یکی را انتخاب کردم.«ضربه را بزن- قسمت چهارم»
(با عرض معذرت از خوانندگان محترم، توصیف صحنههای این فیلم توسط نویسنده آنچنان وقیح و تهوعآور است که از ذکر آن معذوریم).
افراد میتوانند این فیلم را در ازای پرداخت 3 دلار کرایه کنند و یا اینکه از طریق شبکه اینترنت و با پرداخت 95/19 دلار آن را خریداری نمایند. همچنین امکان تهیه هر یک از پنج قسمت دیگر این مجموعه شش قسمتی، وجود دارد. این فیلم، یکی از 000/11 فیلم پورنویی است که همه ساله به بازار این محصولات وارد میشود. همچنین در کشوری که سالانه 4 میلیارد دلار از محل اجاره این فیلمها رد و بدل میگردد، این فیلمهای ویدیویی، 721 میلیون بار از سوی مشتریان کرایه میگردند.
درآمدهای صنعت پورنوگرافی نه از طریق کیفیت فیلمبرداری که از طریق ایجاد تحریک سریع جنسی در مردان، تأمین میگردد. در بازار این فیلمها، محصولاتی با خشونت جنسی بیشتر یا کمتر رواج دارد. در بروشور شرکت آرماگدون، تولید کننده سری ششگانه این فیلمها میخوانیم: «فیلمهای با کیفیت و تحریک کننده برای تفریحات و سرگرمی زوجهای آمریکایی»
صنعتی شرمآور به نام پورنوگرافی
در اینجا این سؤال به وجود میآید که خواستههای دقیق سکسی مردان ایالات متحده چیست؟
در همه محصولات ارائه شده توسط شرکتهای فعال در این صنعت پر درآمد، چنین فرض میشود که زنان تنها برای سرگرمی و لذت بردن مردان خلق شدهاند. در این فیلمهای پورنوگرافی، زنان تنها با خواست مردان و ابراز علاقه آنان تسلیم میگردند و مردان خواهان تسلط و کنترل بیشتر بر زنان میباشند.
هنگامی که من در سخنرانیهای عمومی خود در مورد صنعت تجاری پورنوگرافی صحبت میکردم، برای آنان صحنههای فیلمهایی را که بررسی کرده بودم، تشریح میکردم. همچنین به فیلمهایی که در آنها یک زن همزمان با دو مرد همبستر میشود، اشاره نمودم.
بسیاری از افراد حاضر در این سخنرانیها و به ویژه زنان به من میگفتند که حتی شنیدن این مسائل برای آنان ناگوار است. یک زن نیز پس از پایان برنامه نزد من آمد و چنین گفت: «آنچه شما گفتید، مهم بود. اما من آرزو میکنم که هرگز اینجا نبودم. من آرزو میکنم که گفتههای شما را هرگز نمیشنیدم و اینک آرزو دارم که این مسائل را به سرعت فراموش کنم.»
رای بسیاری از زنان که از دانستن این موارد احساس ناامیدی میکنند، نگران کنندهترین مسأله، دانستن اتفاقات این فیلمها نیست، بلکه آنان از دانستن این امر که مردان با مشاهده این فیلمها لذت برده و احساس خوشایندی مینمایند، سردرگم شده بودند. آنان بارها از من میپرسیدند که «چرا مردان از مشاهده این کارها لذت میبرند؟» و یا «آنان با دیدن این فیلمها چه چیزی را به دست میآورند؟» همچنین آنان در پی این بودند که درک نمایند، چرا مصرفکنندگان این فیلمها که اکثراً مرد هستند، در ایالات متحده سالانه مبلغ 10 میلیارد دلار و در سراسر دنیا 56 میلیارد دلار جهت مشاهده این فیلمهای پورنوگرافی هزینه میکنند.
این یک سؤال مهم است که پاسخهای پیچیدهای نیز دارد. در جامعه ما این امر چه معنایی خواهد داشت که مردان با تهیه این فیلمها و تماشای آنها، خود را از لحاظ جنسی ارضا نمایند؟ این فیلمها نشانگر چه ذهنیتی از جنسیت و مردانگی در جامعه ما خواهد بود؟ و مخاطبان این فیلمها با شنیدن جملات تحقیرآمیز استفاده شده در این فیلمها چه احساسی مینمایند؟ به نظر من مردانگی هم در این فرهنگ با معضلی جدی روبهرو شده است.
چرا به شدت به این صنعت حمله میشود؟
در مباحث مربوط به پورنوگرافی نکات زیادی وجود دارد که ممکن است افرادی با آن مخالف باشند. استراتژیهای اخلاقی، مباحث مهمی را در مورد آزادی و مسئولیت و ارتباط بین استفاده از رسانه و رفتار انسانی مطرح میکنند، هرچند اجرای این راهبردها چندان ساده نیست. معمولاً جنسیت یک پدیده پیچیده است که در میان افراد و جوامع مختلف، معانی گوناگونی دارد.
مباحث مطرح شده از سوی من در این موضوعات، با عکسالعملهایی نظیر اتهام فاشیسم جنسی و یا خشکه مقدس بودن روبهرو میشود. اما باید دانست که در این صنعت شرمآور، به دلیل سودآوری بالا، همواره یک محرک قوی برای دستاندکاران آن وجود داشته است. البته باید در مورد مباحث دیگر مرتبط با این موضوع نیز بررسیهای لازم صورت گیرد. همه میدانند که انتقادات فمنیستها به این صنعت، حوزه گستردهتری را در بر میگیرد؛ چرا که آنان به دنبال فهم این امر هستند که در فرهنگ ما یک مرد عادی چگونه به سراغ کامجویی جنسی میرود و این خواستهها چه تأثیری بر روی خانواده و فرزندان ما خواهد داشت. این مطلب است که مرا سردرگم مینماید.
فمنیستها چه انتقاداتی به این صنعت دارند؟
انتقادات فمنیستها به این صنعت و در سطحی گستردهتر، علیه خشونتهای جنسیای است که از اواخر دهه هفتاد میلادی، ساختار یافتهتر شده است. آنان با طرح شعار «مبارزه با تصاویر کثیف به مقابله با حامیان «آزادی جنسی» میپردازند. همچنین انتقادات فمنیستها به نتایج سوء و مضرّات این صنعت، به ویژه بر روی زنان و کودکان، به شرح زیر است:
1- بروز آسیبهای شدید بر روی کودکان و زنان استفاده شده در این فیلمها؛
2- آسیبهای ناشی از اجبار کودکان و زنان جهت حضور در این محصولات؛
3- سوء استفادهای خشونتبار علیه زنان و کودکان از سوی مردان استفاده کننده از این فیلمها؛
4- زندگی در جامعهای که زنان را تا حد بازیچه جنسی و لذت طلبی مردان تنزل میدهد.
وقتی مردانگی دچار چالش میشود
تمرکز فعالیتهای من و به صورتی گستردهتر جنبشهای فمنیستی ضد پورنوگرافی. بر روی آسیبهای وارده بر زنان و کودکان است. از سالها پیش مشخص شده بود که در این صنعت و با رواج خشونت جنسی، ویژگیهای مردانگی دچار چالش شده است. در حالیکه در گذشته عنوان میشد، تبعیض نژادی مختص سفیدپوستان میباشد، امروزه باید اظهار داشت که سوء استفاده و خشونتهای جنسی به یکی از مشکلات مردان جامعه ما تبدیل شده است.
لذا همانطور که میتوان در مورد ویژگیهای شخصیتی سفیدپوستان بحث نمود، میتوان در حوزه ویژگیهای مردان جامعه ما بررسیهای بیشتری انجام داد. در فرهنگ ما. مردانگی با کنترل، سلطهجویی، سرسختی، رقابتجویی، سرکوب نمودن احساسات، روحیه تهاجم و خشونت همراه است. نتیجه طبیعی این ویژگیها در تحقیر یک پسر با برچسب دختر زدن متجلی میشود که نشان دهنده فقدان قدرتمندی و سرسختی در وی است. همه تلاشهای فعالان جنبشهای فمنیستی در این بوده است که این ویژگیهای شناخته شده مربوط به مردانگی را تغییر و یا تعدیل نمایند؛ هرچند اثبات گردیده که این کار، فعالیتی سخت و طاقت فرسا است.
شگفتآور نیست که صنعت پورنوگرافی میتواند نشانگر ویژگیهای مردان جامعه باشد. مردان ما چنین آموختهاند که سکس را به عنوان یکی از قلمروهای زندگی ببینند که در آن صورت طبیعی با سلطه مردان بر جنس زن، تنها نیازهای جنسی مردان تأمین میگردد. نظیر هر سیستم دیگری، نمیتوان اظهار نمود که هر مردی یک تجاوزگر است، اما باید به آنچه در نیم قرن گذشته در خاک ایالات متحده روی داده است، توجه کرد. من در سال 1958 میلادی در آمریکا متولد شدم. نسلی که پس از نسل خوشگذران و زن باز موسوم به (Play- boy) متولد شده بود. یک ضربالمثل معروف آن زمان چنین بود: «مرد با زن سکس میکند.» در این جمله، مرد فاعل، زن مفعول و سکس فعل است. در جامعهای که این ذهنیت در مورد سکس وجود دارد (که سکس یعنی به دست آوردن لذت از طریق زنان)، نمیتوان این وضعیت را عجیب دانست. همانطور که در روابط دوستی پسرها و دخترها هم همیشه همین ذهنیت وجود دارد.
البته شاید آموزشهای جنس ارائه شده در فیلمهای پورنو و خیابانها با دانستههای واقعی مردان متفاوت باشد؛ هرچند در بسیاری از بخشهای جامعه چنین القا میگردد که مردان متجاوزند.
علیرغم این که اکثر افراد معتقدند، ذهیت مردانگی، امروز نیازمند تغییر است؛ افراد اندکی تمایل به محدود کردن آن دارند. در مجموع، ما در جامعه باید به دنبال ساختن مردان واقعی و زنان واقعی باشیم. ما باید انسانهایی واقعی در جامعه خود داشته باشیم. چرا که با آغاز بحثهای بیپایان مربوط به مردانگی- زنانگی و برتریجویی هر یک از آنان، نمیتوان به نتیجهای دست یافت. بلکه ما باید به دنبال آن باشیم که در سایه ویژگیهای روانشناسانه و اجتماعی هر یک از دو گروه زنان و مردان، به دیدگاهی صحیح دست یابیم.
نظیر بسیاری دیگر از مردان در فرهنگ ما،من نیز در دوره نوجوانی و آغاز دوره جوانی از این فیلمها استفاده کردهام. اما در دوازده سالی که در مورد صنعت پورنوگرافی و انتقادات وارده بر آن به تحقیق مشغول هستم، فیلمهایی اندک را و البته به صورتی کنترل شده مشاهده کردهام. پنج سال قبل، من و همکارم نیازمند آن بودیم که برای بررسی بیشتر محصولات ارائه شده پورنوگرافی، نگاهی دقیقتر به این فیلمها داشته باشیم. نتایج به دست آمده کاملاً تعجبآور بود.
من در مجم
pornography
إباحية، خلاعة، فاحشة، المواد الإباحية
pornografi
pornographie
pornographie
pornografía
pornografia
اطلاعات بیشتر واژه
کلمه "پورنوگرافی" به معنای نمایش یا توصیف جنسیتی بهگونهای است که هدف آن تحریک جنسی باشد. در زبان فارسی و به لحاظ نگارشی، رعایت چند قاعده مهم در مورد این کلمه و نوشتارهای مرتبط با آن ضروری است:
-
نوشتار صحیح: کلمه "پورنوگرافی" به این شکل نوشته میشود و باید از نوشتن اشکال نادرست آن پرهیز شود.
-
رعایت ابعاد معنایی: زمانی که از این کلمه استفاده میکنید، باید توجه داشته باشید که معنا و مفهوم آن ممکن است بار منفی و اجتماعی نیز داشته باشد. لذا در متنهای رسمی باید دقت بیشتری لحاظ شود.
-
عدم استفاده در محتوای نامناسب: در متون علمی و رسمی، به ویژه در متون آموزشی یا پژوهشی، استفاده از این کلمه باید بسیار محدود و با هدف خاصی صورت گیرد.
-
تنظیم جملات: هنگام استفاده از کلمه "پورنوگرافی" در جملات، به ساختار گرامری و زبانی فارسی توجه کنید. به عنوان مثال:
- "تحقیقات نشان میدهد که پورنوگرافی میتواند تأثیراتی بر رفتارهای اجتماعی داشته باشد."
- "بررسیهای انجام شده در حوزه پورنوگرافی، چالشهایی را در زمینه اخلاق و فرهنگ به همراه دارد."
- جدا نگهداشتن کلمات: در مواردی که لازم است ترکیبهایی با این کلمه داشته باشید، توجه کنید که آیا باید به صورت یک کلمه نوشته شود یا جدا. بهعنوان مثال: "سلامت روان و پورنوگرافی".
با در نظر گرفتن این نکات، میتوانید از کلمه "پورنوگرافی" به درستی و به شکل مؤثری در متون خود استفاده کنید.
- پورنوگرافی میتواند تأثیرات عمیقی بر روی ذهنیت و رفتار افراد داشته باشد.
- برخی از روانشناسان بر این باورند که پورنوگرافی میتواند روابط عاطفی را تحت تأثیر قرار دهد.
- بحثهای زیادی درباره اثرات منفی و مثبت پورنوگرافی بر جامعه در حال بررسی است.