تصویر
licenseمعنی کلمه تصویر
معنی واژه تصویر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | پرتره، ترسيم، تمثال، تنديس، شكل، شمايل، صورت، عكس، نقش، نگار | ||
انگلیسی | image, picture, illustration, portrait, portrayal, projection, icon, delineation, vignette, likeness, scenography, hue, description, form, picto- | ||
عربی | صورة، تمثال، رمز، رسم، أيقونة، مثال، صورة طبق الأصل، تشبيه، مجاز، استعارة، إنطباعة ذهنية، تخيل، عكس صورة، برز، ظهر، جسد تمثال | ||
ترکی | resim | ||
فرانسوی | image | ||
آلمانی | bild | ||
اسپانیایی | imagen | ||
ایتالیایی | immagine | ||
مرتبط | تصور، شکل، منظر، شمایل، عکس، منظره، سینما، رسم، نقاشی، پیکر، شبیه، عکس یا تصویر صورت، تجسم، نمایش، تعریف، طرح، پروژه، پرتاب، افکنش، تندیس، شرح، توصیف، شباهت، همانندی، تشابه، نقاشی پرده های نمایش، مجلس سازی، رنگ، فریاد، چرده، نما، تشریح، وصف، فرم، فورم، گونه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) در زبان فارسی، کلمه «تصویر» به معنای نشان و نمایی از چیزی است که میتواند به صورت عکسی، نقاشی، یا هر نوع بازنمایی دیگری باشد. برای استفاده صحیح و نگارشی از کلمه «تصویر»، میتوانید به نکات زیر توجه کنید:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه «تصویر» به درستی در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | تصویر | ||
معادل ابجد | 706 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tasvir | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی، جمع: تصاویر] | ||
مختصات | (تَ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | tasvir | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی تصویر | ||
پخش صوت |
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: در زبان فارسی، کلمه «تصویر» به معنای نشان و نمایی از چیزی است که میتواند به صورت عکسی، نقاشی، یا هر نوع بازنمایی دیگری باشد. برای استفاده صحیح و نگارشی از کلمه «تصویر»، میتوانید به نکات زیر توجه کنید: جنس و نوع کلمه: «تصویر» یک اسم مؤنث است. بنابراین، باید از صفات و قیدهایی که برای اسمهای مؤنث به کار میروند، استفاده کرد، مثلاً: «زیبا»، «رنگی»، «روشنی». مفرد و جمع: «تصویر» به صورت مفرد و «تصاویر» به صورت جمع مورد استفاده قرار میگیرد. قیدهای توصیفی: برای توصیف تصویر میتوان از قیدهای توصیفی و صفتهای مناسبی استفاده کرد. به عنوان مثال: «تصویر واضح»، «تصویر زیبا» و «تصویر رنگی». جملات توصیفی: در نوشتار، میتوان از «تصویر» در جملات توصیفی و توجیهی استفاده کرد. به عنوان مثال: استفاده در عبارات و اصطلاحات: برخی عبارات و اصطلاحات نیز با کلمه «تصویر» تشکیل میشوند، مانند: «تصویر ذهنی»، «تصویرگر»، و «تصاویر گرافیکی». با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه «تصویر» به درستی در نوشتار خود استفاده کنید.
پوتال (سنسکریت: پوتَّلَ)
روپا (سنسکریت)
وینِه (کردی)
ژیترا (سنسکریت: چیترَ)
پرتره، ترسيم، تمثال، تنديس، شكل، شمايل، صورت، عكس، نقش، نگار
image, picture, illustration, portrait, portrayal, projection, icon, delineation, vignette, likeness, scenography, hue, description, form, picto-
صورة، تمثال، رمز، رسم، أيقونة، مثال، صورة طبق الأصل، تشبيه، مجاز، استعارة، إنطباعة ذهنية، تخيل، عكس صورة، برز، ظهر، جسد تمثال
resim
image
bild
imagen
immagine
تصور، شکل، منظر، شمایل، عکس، منظره، سینما، رسم، نقاشی، پیکر، شبیه، عکس یا تصویر صورت، تجسم، نمایش، تعریف، طرح، پروژه، پرتاب، افکنش، تندیس، شرح، توصیف، شباهت، همانندی، تشابه، نقاشی پرده های نمایش، مجلس سازی، رنگ، فریاد، چرده، نما، تشریح، وصف، فرم، فورم، گونه