جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: آخور. [ خُرْ ] (اِ) آخُر (در تمام معانی ) : چنان بد که اسبی ز آخور بجست که بد شاه پرویز رابرنشست . فردوسی . دگر اسب جنگی چل وشش هزار که بودند بر آخور شهریار. فردوسی . دو اسب گرانمایه زآخور ببرد گزیده سلیح سواران گرد. فردوسی . ز آخور همانگه یکی کرّه خواست بزین اندرون نوز ناگشته راست . فردوسی . ز آخور ببرده ست خنگ و سیاه که بد باره ٔ نامبردار شاه . فردوسی . هر آنکس که آواز او بشنود ز پیش سپهبد به آخور دود. فردوسی . همانگه فرستادگان را براه از ایوان فرستاد نزد سپاه که تا اسب گردان به آخور برند ازافکندنیها همه بشمرند. فردوسی . ز کرسی و خرگاه و پرده سرای همان خیمه و آخور و چارپای شتر بود بیش اندر آن پنج صد همه کرده آن رسم را نامزد. فردوسی . بیاورد لشکر بدشت شکار سواران شمشیرزن سی هزار ببردند خرگاه و پرده سرای همان خیمه و آخور و چارپای . فردوسی . ز ایوان و خرگاه و پرده سرای همان خیمه و آخور و چارپای . فردوسی .
قوت آرزو و قوت خشم در طاعت قوت خرد باشند... و چون آرزو آید سگالش کند درِ آخورش استوار ببندد چنانکه گشاده نتواند شد. (تاریخ بیهقی ). آغل، اصطبل، بارهبند، ستورگاه، طويله stall, manger, bin, box stall, crib, the mullah كشك، مربط، مماطلة، حجيرة، قاعة عرض السلع، صالة المغادرة، مقعد في مذبح الكنيسة، غمد الإصبع، مناور، توقف، أجل، ماطل، حاول كسب الوقت، أمهل، أجل بالمواربة، انفك، توقف فجأة، المماطلة yemlik manger krippe pesebre mangiatoia غرفه، اخور، لژ، جایگاه ویژه، صندلی، عذر، لاوک، صندوق، صندوقچه، انبارک، گردران، جعبه اخور، فاحشه خانه، دله دزدی، دزدی ادبی، تختخواب بچه
stall|manger , bin , box stall , crib , the mullah
ترکی
yemlik
فرانسوی
manger
آلمانی
krippe
اسپانیایی
pesebre
ایتالیایی
mangiatoia
عربی
كشك|مربط , مماطلة , حجيرة , قاعة عرض السلع , صالة المغادرة , مقعد في مذبح الكنيسة , غمد الإصبع , مناور , توقف , أجل , ماطل , حاول كسب الوقت , أمهل , أجل بالمواربة , انفك , توقف فجأة , المماطلة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "آخور" در زبان فارسی به معنای محل نگهداری خوراک دام (مانند اسبها) به کار میرود و در نوشتار و گفتار قواعد خاصی دارد. در زیر به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میشود:
نوشتار: کلمه "آخور" به صورت صحیح با حرف "ا" در ابتدای آن و بدون حروف اضافه نوشته میشود.
صریح گویی: در متون رسمی و ادبی، سعی کنید از این کلمه به طور مناسب و دقیق در متنی که به دامداری، کشاورزی یا مکانهای مرتبط با حیوانات مربوط میشود، استفاده کنید.
ترکیبها: "آخور" میتواند در ترکیب با کلمات دیگر استفاده شود. به عنوان مثال:
آخور اسب
آخور دام
تلفظ: تلفظ این کلمه به صورت /ɒːhuːr/ است و در صحبت کردن باید به وضوح بیان شود.
جنس و جمع: "آخور" به طور معمول به عنوان یک اسم مذکر و در جمع به صورت "آخورها" استفاده میشود.
استفاده در جملات:
"اسبها در آخور منتظر غذا بودند."
"آخورها باید به طور منظم تمیز شوند."
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "آخور" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "آخور" در جمله آورده شده است:
اسطبل یک آخور بزرگ دارد که در آن چند اسب نگهداری میشود.
کشاورز هر روز صبح به آخور میرود تا به اسبهایش غذا بدهد.
آخور باید همیشه تمیز و آماده باشد تا از سلامت حیوانات اطمینان حاصل شود.
او در آخور مشغول کار بود و به غذادهی به دامها میپرداخت.
در هفته گذشته باران زیادی بارید و آخور پر از آب شد.
اگر باز هم به جملات بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!