جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: اجاره . [ اِ رَ ](ع مص ) رهانیدن . (منتهی الارب ). بفریاد رسیدن . || زینهار دادن . (لغت نامه ٔ مقامات حریری ). زنهاردادن . (تاج المصادر) (منتهی الارب ). || بجنبانیدن از راه . (تاج المصادر). عدول کنانیدن : اجاره عن الطریق ؛ برگردانید او را از راه . (منتهی الارب ). || اجارَ المتاع ؛ در ظرف کرد متاع را. (منتهی الارب ). || اجار الرّجل اجارة؛ بدرقه گردید مرد را. (منتهی الارب ). || بمزد دادن خانه و جز آن . || کراء. کرایه بمُزد. || منفعت . || مزدوری که کسی را میدهند. مزدوری که بکسی دهند. اجیر داشتن . (مؤید الفضلاء). - مال الاجاره ؛ مزد. مالی که مستأجر دهدموجر را در ازاء منفعت . || (اصطلاح فقه ) تملیک منافع. عقدی که منافع را در مقابل عوض تملیک کند چنانکه تملیک منافع را بدون عوض عاریه گویند. عقدی که بموجب آن منافع معینی در مقابل عوض معلومی تملک میشود. اجاره مانند سایر عقود محتاج به ایجاب از طرف موجر وقبول از جانب مستأجر بوده و دو طرف عقد اجاره بایدبالغ و عاقل و رشید باشند. اجاره عقدی است لازم و به انتقال موضوع اجاره بدیگری و فوت موجر و مستأجر باطل نشود مگر آنکه موجر، موقوف علیه باشد. ارکان اجاره عبارتند از: موضوع ، عوض ، منفعت . موضوع اجاره ممکن است انسان یا حیوان یا شی ٔ بوده و در صورت اخیر انتفاع از آن به ابقای عین باید ممکن باشد. عوض یعنی مالی که مستأجر در مقابل منفعت میدهد باید در عقد اجاره معین شود. موجر بسبب عقد اجاره مالک عوض شده و بر مستأجر است که فوراً تسلیم کند مگر آنکه در عقد اجاره مدتی برای تأدیه ٔ آن مقرر شده باشد. شخصی که برای انجام عملی اجیر میشود در اثر عقد اجاره ، مالک اجرت محسوب شده ، ولی حق مطالبه ٔ آنرا تا وقتی که عمل را انجام نکرده است ، فاقد است . منفعت یعنی استفاده ای که مستأجر از موضوع اجاره می کند باید در عقد اجاره معین شود در صورتی که در خارج استفاده ای که از موضوع اجاره میشود معلوم باشد، تعیین آن در عقد اجاره ضرورتی ندارد. تعیین منفعت ممکن است بوسیله ٔ تعیین عمل مدت و مسافت بعمل آید. منفعتی که از موضوع اجاره استیفاء میشود، باید مشروع باشد، از این لحاظ اجاره ٔ منزل برای تأسیس قمارخانه باطل است . مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: اجارة، بحرکة الهمزة و بالجیم کما فی القاموس . و هی بیعالمنافع کما فی الهدایة فانّها و ان کانت فی الاصل مصدر اجر زیدٌ یأجرُ بالضم ؛ ای صار اجیراً الاّ انّها فی الاغلب تستعمل بمعنی الایجار. اذ المصادر قد یقام بعضها مقام بعض فیقال آجرت الدار اجارةً؛ ای اکریتها و لم یجی ٔ من فاعل هذا المعنی علی ما هوالحق ، کما فی الرضی . لکن فی القاموس و غیرها انّها اسم الأجرة یقال اجر المملوک اجراً، کآجره ایجاراً؛ ای اکراه ، ای اعطاه ذلک باجرة و هی کالاجر، ای ما یعود الیه من الثواب . و شرعاً بیع نفع معلوم بعوض معلوم ، دین او عین (لا علی التأبید) والنفع المنفعة. و هی اللذة و الراحة من دفع الحر و البرد و غیرهما و المراد بالدین ، المثلی کالنقود و المکیل والموزون و المعدود المتقارب و بالعین القیمی ، و هو ماسوی المثلی . والعوض اعم من المال والنفع. و خرج به العاریة و الوصیة بالنفع. والاصل ان ّ کل مایصلح ثمناً فی البیع یصلح اجرة فی الاجارة و ما لا فلا، الا المنفعة، فانها تصلح اجرة اذا اختلف الجنس و لاتصلح ثمناً. و قولنا معلوم ؛ای جنساً و قدراً. و قید لا علی التأبید مراد هیهنا کما ان قیدالتأبید مراد فی البیع فخرج بیع حق المرور. - اجاره دادن ؛ بمزد دادن . - اجاره کردن ؛ بمزد گرفتن . (زمخشری ) : این حجره به یک بوسه ، تا حشر اجارت کن . امیرمعزی . اجاره کرد دماغم گلابخانه ٔ وصل نسیم در ره من شرمسارمی آید. سنجر کاشی . ای از لغت بزرگواری مشتق در بحر شکوه و پردلی مستغرق منت بخلائق نهی آنسان که مگر رزّاقی را اجاره کردی از حق . واله هروی . 1- استجاره، دربست، كرايه
2- ربح، سود، منفعت rent, hire, lease إيجار، أجرة، ريع، مزق، انشقاق، خرق، صدع، انقسام، استأجر، أجر، كان معد للإيجار، ممزق، مشقوق kira louer mieten alquilar affitto کرایه، مال الاجاره، پارگی، غاز، پرداخت اقساطی، مزد، اجرت، پرداخت، اجاره نامه، اجاره دهی، مرتع
کلمه "اجاره" در زبان فارسی به معنای واگذاری موقت یک مال (مانند خانه، خودرو، و ...) به فردی دیگر برای استفاده و بهازای پرداخت مبلغی مشخص است. در زیر به برخی نکات نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
نوشتن و تلفظ:
"اجاره" به صورت "اَجاره" و با حروف "ا، ج، ا، ر، ه" نوشته میشود.
در نوشتن آن، دقت کنید که حروف به درستی به کار برده شوند.
قواعد صرف و نحو:
این کلمه اسم است و میتواند در جملات به عنوان فاعل، مفعول و یا حال به کار برود.
برای مثال: «اجاره خانه بسیار بالا رفته است.» (فاعل) یا «من اجاره این آپارتمان را پرداخت کردم.» (مفعول)
قیدها و وابستهها:
میتوانید از قیدهای مختلف برای توصیف "اجاره" استفاده کنید، مانند: "اجاره ماهانه"، "اجاره روزانه"، "اجاره معقول" و غیره.
استفادههای idiomatic:
میتوان از عبارات مرتبط با اجاره مانند "قرارداد اجاره"، "اجارهنامه"، "اجارهدهنده" و "اجارهگیرنده" استفاده کرد.
نکات نگارشی:
در نوشتار رسمی، بهتر است به جای استفاده از عبارات محاورهای مانند "اجاره کردن"، از "اجاره دادن" یا "اجاره گرفتن" استفاده کنید.
همچنین در نوشتار علمی یا اداری، تاکید بر شرایط و ضوابط اجاره میتواند به شفافتر شدن متن کمک کند.
با رعایت این نکات، میتوانید به طور مؤثری از واژه "اجاره" در جملات و متون خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "اجاره" در جملات مختلف آورده شده است:
ما تصمیم گرفتیم که خانه را اجاره کنیم تا بتوانیم در این منطقه زندگی کنیم.
هزینه اجاره این آپارتمان نسبت به سایر جاها بیشتر است.
او یک ماشین اجاره کرده تا به سفر برود.
قرارداد اجاره بین مستأجر و صاحبخانه برای یک سال تنظیم شد.
اگر اجاره بهای خود را به موقع پرداخت کنید، مشکلی پیش نخواهد آمد.