جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: احول . [ اَ وَ ] (ع ص ) مرد که چشمش حولاء باشد. صاحب حول . کژچشم . (زوزنی ) (السامی ) (مهذب الاسماء) (زمخشری ). کج چشم . کژ. کاژ. کاج . کوچ . کلک . کلیک . کلیک چشم . (دستور). چپ . دوبین . دوبیننده . اخلف . (منتهی الارب ). کسی که یک چیز را دو بیند. (غیاث ). آنکه یکی را دو بیند. (مؤید). احدر. کلاژ. کلاژه .کلاجو. کلاذه . لوش . لوچ . چشم گشته . (صحاح الفرس ). گشته کاینه . شاه کال . رنگ . صاحب آنندراج بنقل از منتخب گوید: آنچه مشهور است که احول فطری یکی را دو می بیند غلطاست مگر آنکه بنادر یافته شود اما احول که بتکلف چشم را کج کند اکثر اوقات یکی را دو بیند : یک دو بیند همی بچشم احول . مسعودسعد. احول ارهیچ کج شمارستی بر فلک مه که دوست چارستی . سنائی . و اگر نادانی این اشارت را که بازنموده شده است بر هزل حمل کند کوری بود که احولی را سرزنش کند. (کلیله و دمنه ). همه روز اعور است چرخ ولیک احولست آن زمان که کینه ور است . خاقانی . شاه احول کرددر راه خدا آن دو دمساز خدائی را جدا. مولوی . اصل بیند دیده چون اکمل بود فرع بیند چونکه مرد احول بود. مولوی . این منی و هستی اول بود که از او دیده کژ و احول بود. مولوی . گفت احول زان دو شیشه تا کدام پیش تو آرم بکن شرحی تمام . مولوی . آن نظر بر بخت چشم احول کند کلب را کهدانی و کاهل کند. مولوی . مؤنث : حَوْلاء. ج ، حول . دوبين، كاچ، كاج، كاژ، كجبين، كژبين، لوچ strabismic, squint-eye, squint-eyed, ahul strabismic ahol ahol ahol ahol ahol دوبین، چپ چشم
"احول" یکی از واژههای فارسی است که به معنای "نابینا" یا "کسی که در دیدن مشکل دارد" به کار میرود. این کلمه گاهی به عنوان صفت برای توصیف کسانی که مشکلات بینایی دارند، استفاده میشود.
در نوشتن و استفاده از کلمه "احول" توجه به چند نکته نگارشی و قواعدی مهم است:
نحوه نگارش: این کلمه باید به صورت صحیح نوشته شود که به صورت "احول" است و از نوشتن آن به صورتهای اشتباهی مثل "احوال" باید خودداری کرد.
استفاده از علامتها: هنگام استفاده از کلمه "احول" در جملات، باید به جملات توجه داشته باشید و از نقطهگذاری مناسب استفاده کنید. به عنوان مثال: "او یک مرد احول است."
شکل جمع: این کلمه در صورت نیاز به شکل جمع به صورت "احوال" به کار میرود، هرچند که معمولاً در زبان محاورهای کمتر به کار میرود.
توجه به بافت: در انتخاب این کلمه باید دقت کنید که در بافت درست و محترمانهای از آن استفاده شود، به ویژه در مورد افرادی که ممکن است به مشکل بینایی دچار باشند.
در نهایت، استفاده صحیح از کلمات نیازمند دقت در انتخاب واژگان و توجه به احساسات و احترام به دیگران است.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او به خاطر مشکلات بیناییاش، به نظر احول میرسید و نمیتوانست به راحتی فضای اطرافش را تشخیص دهد.
در جشن تولد، دوستش به شوخی گفت: "چقدر احول هستی که حتی شمعها را درست نتوانستی فوت کنی!"
وقتی احول به بازی میرفت، همیشه مجبور بود با احتیاط بیشتری حرکت کند تا به دیگران آسیب نرساند.
او احول به نظر میرسید، اما واقعاً قلبی مهربان و دلسوز داشت.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر