اداره
licenseمعنی کلمه اداره
معنی واژه اداره
'edāre
office
|
اداره
مترادف:
1- دائره، دايره، سازمان، موسسه،
2- تمشيت، تنسيق، رتقوفتق
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) [عربی: ادارَة]
مختصات:
( اِ رِ) [ ع . ادارة ]
الگوی تکیه:
WWS
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
'edAre
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
211
شمارگان هجا:
3
دیگر زبان ها
انگلیسی
office | management , handling , bureau , operation , helm , ministration , steerage
ترکی
ofis
فرانسوی
bureau
آلمانی
büro
اسپانیایی
oficina
ایتالیایی
ufficio
عربی
مكتب | منصب , مقر , ديوان , مركز , عيادة , حكومة , مكتب الموظف , شعيرة طقس ديني , مهمة , مساعي حميدة , وزارة , وظيفة , واجب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "اداره" در زبان فارسی به معنای سازمان یا نهادی است که امور خاصی را مدیریت میکند. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی، نکات زیر را در نظر داشته باشید:
-
نحوه نوشتار:
- کلمه "اداره" به صورت صحیح و بدون هیچ گونه خطایی نوشته میشود.
-
نقش دستوری:
- "اداره" معمولاً به عنوان نام اسم استعمال میشود و میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا مضاف إليه در جملات مختلف قرار گیرد.
-
مفرد و جمع:
- "اداره" در حالت مفرد است و جمع آن "ادارات" است. در جملات میتوانید به راحتی از جمع آن استفاده کنید.
-
حروف اضافه:
- هنگام استفاده از این کلمه با حروف اضافه، مانند "در اداره"، "به اداره"، "از اداره"، لازم است به ساختار جمله توجه کنید.
-
استفاده در جملات:
- به عنوان مثال: "من به اداره رفتم." یا "اداره این وزارتخانه کارهای مربوط به استخدام نیرو را انجام میدهد."
- توجه به نگارش رسمی:
- در متون رسمی و اداری، به استفاده صحیح از "اداره" توجه کنید و از کلمات هممعنی یا اصطلاحات غیررسمی خودداری کنید.
با رعایت این نکات، میتوانید به طرز مؤثری از کلمه "اداره" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "اداره" در جمله آورده شده است:
- من صبحها به اداره میروم تا کارهای مربوط به پروژهام را انجام دهم.
- اداره امور مالیاتی اعلام کرده است که مهلت ارسال اظهارنامهها تمدید شده است.
- او در ادارهی ثبت احوال مشغول به کار است و به مردم در خصوص مدارک شناسایی کمک میکند.
- اداره بهداشت عمومی برنامههای متعددی برای پیشگیری از بیماریها اجرا کرده است.
- جلسهی مدیران در اداره مرکزی برگزار خواهد شد تا در مورد استراتژیهای جدید بحث کنند.
این واژه ایرانی است و ریشه ایرانی دارد چون در ایرلند بکار برده می شود و واژه آریایی د به معنای بی نادار بدون همانست که در لاتین به شکل پیشوند de یا dis به کار میرود مانند deform=بی شکل. ازینرو واژه دیو ( د ای=دانستن و ) به معنای نادان و دیژوژین ( د ژو=گرما ژین - ژان=خانه - ده ) نام یک روستا در اردبیل به معنای آبادی بی گرما یا سرد است که آنرا دیجوجین نیز میخوانند. واژه ژو یا گو یا گون به معنای گرما - نور و ژین - ژان مانند لاله جین ــ Arash Naseri در 2 سال قبل | |||
و دهستان ژان به معنای آبادی - بوم هستند. بیشتر واژگان اوستایی و پارسی که با پیشوند د شروع میشوند بدینسان باید ریشه یابی شوند مثلن دور ( د اور ) به معنای دوردست و dvar ( د var=دایره - گرد ) به معنای چرخ بیرونی - پیرامونی که امروزه دور خوانده میشود ــ Arash Naseri در 2 سال قبل |