جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: از. [ اَزز ] (ع مص ) اَزاز. ازیز. جستن رگ . جهش رگ . || سخت جوشیدن دیگ . بجوش آمدن .(منتهی الارب ). برجوشیدن دیگ . (تاج المصادر بیهقی ): ازت القدر. || بهم درشدن . (تاج المصادر بیهقی ). || آمیختن با زن . || سخت دوشیدن ماده شتر. || آب ریختن . || جوشانیدن آب . || برانگیختن . برآغالیدن .بگناه دلالت کردن : انا ارسلنا الشیاطین علی الکافرین تؤزّهم ازاً (قرآن 83/19)؛ فرستادیم شیاطین را بر کافران که برانگیزند و برآغالند ایشان را بر گناه . || افروختن آتش : ازّ النار. (منتهی الارب ). || بجنبانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). از جای بجنبانیدن . از جای ببردن . (تاج المصادر بیهقی ). سخت جنبانیدن چیزی و درآمیختن آن : ازّ الشی ٔ. (از منتهی الارب ). || فراهم آوردن . واهم آوردن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِ) دردی در دمل . of, from, in, by, greed, avarice, avidity, esurience, rapacity, ab-, abs- من İtibaren depuis aus de da از لحاظ، از طرف، ز، در باره، در جهت، از روی، از پیش، بواسطه، در نتیجه، به، با، بر حسب، توی، در ظرف، توسط، بوسیله، بدست، طمع، حرص، خست، زیادهجویی، پر خوری، اشتیاق، ازمندی، جوع، گرسنگی، ولع، درنده خویی، یغماگری، جدایی، غیر، دور از، غیر از
of|from , in , by , greed , avarice , avidity , esurience , rapacity , ab- , abs-
ترکی
İtibaren
فرانسوی
depuis
آلمانی
aus
اسپانیایی
de
ایتالیایی
da
عربی
من
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "از" در زبان فارسی یک حرف اضافه است که کاربردهای متنوعی دارد و معمولاً برای نشان دادن منشأ، منبع، یا شروع یک چیزی مورد استفاده قرار میگیرد. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
کاربردهای "از":
منبع یا منشأ: "این کتاب از یک نویسنده مشهور است."
فاصله: "او از تهران به اصفهان سفر کرد."
شروع: "او از صبح کارش را آغاز کرد."
استفاده در ترکیب با دیگر کلمات:
"از" معمولا با اسم یا ضمیر میآید. بهعنوان مثال: "از تو"، "از او".
موضع قرارگیری:
"از" معمولاً قبل از اسم یا ضمیر میآید و جملات را بهطور معنایی ارتباط میدهد.
نکات نگارشی:
در نوشتار رسمی و ادبی، باید دقت کرد که "از" بهدرستی و بهجا استفاده شود و با سایر اجزای جمله سازگاری داشته باشد.
در ارتباط با حروف اضافه دیگر، توجه به استفاده صحیح و مفهومی آنها اهمیت دارد. بهعنوان مثال: "به" و "از" ممکن است در جملات خاص بهطور همزمان مورد استفاده قرار بگیرند، اما باید از نظر معنایی درست باشند.
جدا نشدن "از" از کلمات دیگر:
در نگارش رسمی و ادبی، هیچگاه "از" نباید از کلمه یا عبارت بعدی خود جدا شود. بهعنوان مثال: "از او" باید بههمین شکل نوشته شود و نباید بهطور غیرمستقیم تغییر کند.
با رعایت این نکات میتوان به کاربرد صحیح و مؤثر "از" در جملات فارسی کمک کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "از" در جمله آورده شده است:
من یک کتاب خواندم از نویسنده مورد علاقهام.
او از دوستانش خواست تا در جشن تولدش شرکت کنند.
این هدیه از طرف خانوادهام بود.
ما از طریق اینترنت اطلاعات زیادی به دست آوردیم.
او از سفر به دبی بسیار لذت برد.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید یا در مورد کاربرد خاصی سوال دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: از لحاظ، از طرف، ز، در باره، در جهت، از روی، از پیش، بواسطه، در نتیجه، به، با، بر حسب، توی، در ظرف، توسط، بوسیله، بدست، طمع، حرص، خست، زیادهجویی، پر خوری، اشتیاق، ازمندی، جوع، گرسنگی، ولع، درنده خویی، یغماگری، جدایی، غیر، دور از، غیر از