جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'ostān
province  |

استان

معنی: استان . [ اِ / اُ ] (پهلوی ، اِ) کوره . رستاق . روستا. در عهد ساسانیان ، ایالات را به أجزائی چند تقسیم کرده هر یک را یک استان می گفته اند (پاذکستپان ) ظاهراً در اصل عنوان نایب الحکومه ٔ یک استان بوده است . (ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستنسن ترجمه ٔ یاسمی ص 86). قال یزیدبن عمر الفارسی ، کانت ملوک فارس تَعدّ السواد اثناعشر استاناً و تحسبه ستین طسوجاً و تفسیرالأستان اجارة و ترجمة الطسوج ناحیة. (معجم البلدان در کلمه ٔ سواد). قال العسکری مالاستان مثل الرستاق . (معجم البلدان ذیل الاستان العال ). مُقاسمه . (مفاتیح العلوم ، در مواضعات دیوان خراج ). || در زمان رضاشاه مملکت ایران را به 10 بخش تقسیم کردند و هر بخش را استان خواندند. یاقوت گوید: الاِستان العال ، هو طساسیج الانبار و بادوریا و قطربل و مسکن ، لکونها فی اعلی السواد، والاستان بمنزلة الکورة و الرستاق ، و اصله بالفارسیة الموضع کقولهم طبرستان و شهرستان . (معجم البلدان ).
... ادامه
592 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [پهلوی: estān, ostān]
مختصات: ( اُ ) [ په . ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: بن حال
آواشناسی: 'estAn
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 512
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
province | state , eparchy , shire
ترکی
durum
فرانسوی
État
آلمانی
zustand
اسپانیایی
estado
ایتالیایی
stato
عربی
مقاطعة | إقليم , ميدان , عالم , سنجق مقاطعة , أبرشية , مجال , ولاية
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "استان" در زبان فارسی به معنای منطقه‌ای اداری و جغرافیایی است. در نگارش و استفاده از این کلمه، برخی از قواعد و نکات نگارشی عبارتند از:

  1. نحو و ساختار جملات:

    • "استان" معمولاً به عنوان اسم و به عنوان جزء جغرافیایی در جملات به کار می‌رود. به عنوان مثال: "استان تهران" یا "استان اصفهان".
  2. نقطه‌گذاری:

    • اگر "استان" در جملات مورد استفاده قرار گیرد، باید به اصول نقطه‌گذاری توجه شود. به عنوان مثال، در انتهای جمله باید از نقطه استفاده شود: "استان گلستان یکی از استان‌های شمالی ایران است."
  3. حروف بزرگ و کوچک:

    • هنگام اشاره به نام‌ استان‌ها، از حروف بزرگ استفاده می‌شود: "استان فارس"، "استان کردستان".
  4. استفاده از کلمات هم‌معنا:

    • در برخی موارد، می‌توان از معادل‌هایی همچون "ایالت" استفاده کرد، ولی توجه داشته باشید که در فرهنگ و ساختار اداری ایران، "استان" اصطلاح استانداردتری است.
  5. قواعد جمع بستن:

    • برای جمع بستن "استان"، از واژه "استان‌ها" استفاده می‌شود.
  6. استفاده در ترکیبات:
    • این کلمه می‌تواند در ترکیب با دیگر واژه‌ها قرار گیرد، مثلاً "استان‌داری" یا "استان‌شناسی".

با رعایت این نکات، می‌توان از کلمه "استان" به‌طور صحیح و مؤثر در نوشتار فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "استان" در جملات مختلف آورده شده است:

  1. استان تهران به عنوان پایتخت ایران همواره از نظر اقتصادی و فرهنگی اهمیت ویژه‌ای دارد.
  2. با توجه به شرایط جغرافیایی، استان گیلان دارای آب و هوای معتدل و مرطوب است.
  3. استان فارس به خاطر تاریخ و فرهنگ غنی‌اش، همواره مقصد گردشگری بسیاری از مسافران بوده است.
  4. در استان اصفهان، معماران بزرگی آثار هنری و بناهای تاریخی برجسته‌ای خلق کرده‌اند.
  5. مدیر کل آموزش و پرورش استان اعلام کرد که برنامه‌های جدیدی برای افزایش کیفیت آموزش در استان آذربایجان شرقی اجرا خواهد شد.

این جملات نمونه‌هایی از کاربرد کلمه "استان" در متن‌های مختلف هستند.


واژگان مرتبط: ولایت، ایالت، دولت، حالت، کشور، جمهوری، شهرستان، ناحیه، اس

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری