استاندار
licenseمعنی کلمه استاندار
معنی واژه استاندار
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم، صفت فاعلی)
مختصات:
( اُ ) [ په . ] (اِ.)
الگوی تکیه:
WWS
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
'ostAndAr
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
717
شمارگان هجا:
3
دیگر زبان ها
انگلیسی
exarch | tetrarch , governor-general
ترکی
vali
فرانسوی
gouverneur
آلمانی
gouverneur
اسپانیایی
gobernador
ایتالیایی
governatore
عربی
حاكم الولاية | exarch
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "استاندار" در زبان فارسی به معنای رئیس یک استان و مقام اجرایی مسؤول در آن استان است. در نگارش و استفاده از این کلمه، چند نکتهی گرامری و نگارشی وجود دارد:
-
نوشته شدن با حرف کوچک: کلمه "استاندار" معمولاً با حرف کوچک شروع میشود، مگر اینکه در ابتدای جمله قرار گیرد.
- مثال: استاندار تهران در جلسهای شرکت کرد.
-
استفاده در جمع: برای جمع بستن این کلمه، کافی است از "ها" در انتهای آن استفاده کنید.
- مثال: استانداران باید با هم همکاری کنند.
-
قیدها و صفات: میتوانید از صفتها و قیدها برای توصیف استاندار استفاده کنید.
- مثال: استاندار جدید استان، فردی متعهد و با تجربه است.
-
نکتههای نگارشی:
- در نوشتار رسمی، بهتر است از عبارات کامل و مفهومدار استفاده کنید و از جملات نیمهتمام پرهیز کنید.
- حتماً به قواعد نگارشی مثل نقطهگذاری و گذاشتن کاما در جای مناسب توجه داشته باشید.
- توجه به زمینه: در محتوای مقالات و نوشتهها، توجه کنید که استفاده از واژه "استاندار" در کجا و چگونه به کار میرود تا از ابهام جلوگیری شود.
با رعایت این قواعد، میتوانید از کلمه "استاندار" به درستی در متنهای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "استاندار" در جمله آوردهام:
- استاندار جدید استان ما در مراسم معارفه، برنامههای خود را برای توسعه منطقه مطرح کرد.
- در جلسهای که استاندار با نمایندگان مجلس برگزار کرد، حیاتیترین مسائل اقتصادی استان بحث شد.
- استاندار اعلام کرد که بودجه اضافی برای پروژههای عمرانی اختصاص یافته است.
- پس از سیل اخیر، استاندار به بازدید از مناطق آسیبدیده رفت تا از نزدیک مشکلات را بررسی کند.
- ملاقات استاندار با سرمایهگذاران محلی به جذب بیشتر سرمایهگذاریها کمک خواهد کرد.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!