جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: اسفیداج . [ اِ ] (معرب ، اِ مرکب ) معرب سفیداب یا سفیدا، چه در کلمه ای که آخر آن الف باشد در حالت تعریب جیم زیاده کنند و در عرف آنرا سفیده ٔ کاشغری گویند. (غیاث ). اسفیذاج ، بالکسر؛ سپیده و معرّب آن است ، و آن خاکستر قلعی است و اسرب ، اذا شدّد علیه الحریق صار اسرنجاً ملطّف ٌ جَلاّء. (منتهی الارب ).سپیده ٔ ارزیر و سرب . (مؤید الفضلاء). معرب اسفیداب است که زنان بر روی مالند و نقاشان و مصوران هم کار فرمایند و خوردن آن کشنده بود خصوصاً سفیداب قلعی . (برهان ). اسفیداج ، هو رماد الرصاص او الاَّنک . و الاَّنکی اذا شدّد علیه التحریق صار اسرنجاً... قد یتخذ جمیعاً بالخل ّ و قد یتخذ بالأملاح و یتخذ من وجوه شتی علی ما عرف فی کتب اهل هذا الشأن . (مفردات قانون ابوعلی ص 162). اسفیداج ، معرب من الفارسیة، و قد یزاد مرقع. بالبربریة النحیب و الیونانیة سمیوتون و العبریة باروق و السریانیة اسقطیفا، و یقال حفر و الهندیة باریاحمی و عندنا اسبیداج و المراد به هنا المعمول من الرصاص فان کان من القلعی فهو الرّومی الاجود، و صنعته ان یصفح احدالرّصاصین و یطبق بالعنب المدقوق ببزره و یدفن فی حفائر رطبة او یثقب و یربط و یترک فی ادنان الخل و یحکم سدها بحیث لایصعد البخار و یتعاهد ما علیه بالحک الی ان یفرغ . و اجوده الابیض الناعم الرزین المعمول فی ابیب أعنی تموز و هو بارد فی الثانیة یابس فی الثالثة علی الاصح ملطف مغر ینفع من الحرق مطلقاً ببیاض البیض و دهن البنفسج و الورم و الصداع و الرمد و الحکة و البثور و القروح و نزف الدم طلاء و یقع فی المراهم مع الاقلیمیا و مع البنج یمنع نبات الشعر مجرب . و یزیل الشقوق والتسمیط و نتن الابط و نساء مصر و خراسان یسقونه الصبیان للحبس و الرّائحة الکریهة و فیه خطر و یمنع الحیض و الحمل شرباً و هو یصدع ویکرب و یفضی الی الخناق و ربما قتل منه خمسة دراهم و یعالج بالقی ٔ برمادالکرم و شرب الانیسون و الکرفس والرازیانج و الربوب و الادهان و الحمام و شربته الی مثقال و بدله الاسرنج و أخطاء من زعم انه معدنی و انه یتکون بالحرق . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ج 1 ص 45، 46). اسفیداج [ از احجار عملی است ] رماد قلعی و سربست که چون بیشتر بسوزانند سرنج شود و اسفیداج رمد را مفید است و آنچه زنان سازند رماد قلعی با زیبق یار کرده تا طراوت رخ بیفزاید. (نزهة القلوب ). اسفیداج ، بفارسی سفیداب نامند، آنچه از قلع ترتیب دهند اسفیداج رومی گویند و بهترین اقسام است . چون قلع را صفایح کرده با انگور کوبیده با تخم او آغشته بر روی یکدیگر گذاشته در خم سرکه یا ظرفی که سرکه ٔ تند داشته باشد گذاشته سر ظرف را مستحکم نمایند که به بخارسرکه قلعی بمرور از هم بریزد پس از سرکه بیرون آورده خشک کنند پس سائیده بپزند و همین عمل مکرر کنند تاهمه ٔ قلعی حل ّ شود. و غسل اسفیداج را علة یکی زایل شدن ترشی سرکه است و آنچه از سرب ترتیب دهند یکی بهمین دستور است و یکی احراق او است و آن ابار است نه اسفیداج و در احراق او اگر مبالغه شود سرنج حاصل میشود و در دوم سرد و در سیم خشک و غسل او شرط است تا لطیف و مجفف بی لزع شود. مبرد و مسدد و مغری و قالع گوشت زیاده و مدمل قروح و جهت سوختگی آتش نافع و با سرکه و روغن گلسرخ جهت درد سر و با شیر جهت ورمهای حارّو مفاصل حار مجرّب و جهت زخمها و شقاق و درد چشم و بثور آن و بیاض رقیق چشم حیوانات و با شیر دختران و سفیدی تخم مرغ جهت رمد حار و با آب عنب الثعلب و رادعات جهت باد سرخ و بثور و نزف الدم و حکه و در مراهم با اقلیمیا و آب بنج جهت منع روئیدن مو مجرّب دانسته اند و جهت رفع بدبوئی زیر بغل و کنج ران و حمول او جهت منع حمل و قطع سیلان حیض نافع و آشامیدن او مورث خناق و زیاده از یک درهم او کشنده است و بدلش ابار و سرنج است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). اسفیداج ، بپارسی سپیداب خوانند و نیکوترین آن پاک سپید خوشبوی بود و طبیعت آن سرد و خشک است در دویم و گویند خشک در سیم و جالینوس گوید ریشها و سعفه و بثره و داءالثعلب و داءالحیه را چون با روغن گل طلا کنند بغایت مفید بود و دیسقوریدوس گوید مبرد جراحتها بود که در ظاهر بدن باشد چون در مرهم زفت استعمال کنند و ملین اورام بود و دانه های چشم را نافع بود و اسفیداج قلعی چون بر گزیدگی عقرب بحری و تنین بحری بمالند نافع بود و جهت شقاق نافع بود و اسپیداج اسربی جهت درد چشم چون با ادویه ها خلط کنند نافع بود و ریش آنرا نیک گرداند و مسکن ورم گرم بود به طلا کردن و خوردن اسفیداج کشنده بود و مداوات وی به قی و مطبوخ تخم کرفس و انیسون و رازیانه و افسنتین و عسل کنند و صاحب تقویم گوید اصلاح وی بقند و صمغ عربی کنند و بدل اسفیداج الرصاص خبث الرصاص بود. (اختیارات بدیعی ). بیرونی در «ذکر اسرب » گوید: و منه یعمل الاسفیذاج بتعلیق صفائحه فی الخل و لفها فی ثفل العنب و عجمه بعد العصر فان الاسفیذاج یعلوه عُلُوّ الزنجار علی النحاس و ینحت (؟) عنها. (الجماهر بیرونی ص 260 و نیز ص 225 و 257). سپیده . سفیده . سفیداب شیخ . سپیده ٔ ارزیز. خاکستر ارزیز و نیز اسرب که در داروها بکار است . و رجوع بذیل قوامیس دزی ج 1 ص 22 شود. esfidaj سبيدا esfidaj esfidaj esfidaj esfidaj esfidaj
ترکیب:
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: اسپیداب] [قدیمی]
مختصات:
(اِ) [ معر. ] (اِمر.)
آواشناسی:
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
159
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
esfidaj
ترکی
esfidaj
فرانسوی
esfidaj
آلمانی
esfidaj
اسپانیایی
esfidaj
ایتالیایی
esfidaj
عربی
سبيدا
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "اسفیداج" در فارسی به معنای نوعی گلابی است و معمولاً به عنوان نام یک میوه استفاده میشود. در قواعد نگارشی فارسی، برخی نکات مهم در استفاده از این کلمه عبارتند از:
نوشتار کلمه: از آنجا که "اسفیداج" یک اصطلاح خاص است، باید دقت شود که به درستی و بدون اشتباه نوشته شود.
نقطهگذاری: در جملاتی که از "اسفیداج" استفاده میشود، بسته به نوع جمله (ساده، مرکب) باید از نقطهگذاری مناسب استفاده کرد.
تطابق با فعل: در جملاتی که این کلمه به عنوان مفعول یا فاعل استفاده میشود، باید از نظر گرامری در تطابق با افعال قرار گیرد.
آوایی بودن: در تلفظ این کلمه، باید به این نکته توجه شود که به این صورت "اسفیداج" تلفظ میشود و دیگر تلفظهای اشتباه ممنوع است.
استفاده در متن: هنگام استفاده از "اسفیداج" در متن، بهتر است متن بدون ابهام و واضح باشد تا خواننده به راحتی مفهوم را درک کند.
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "اسفیداج" در نوشتار و گفتار خود بهره ببرید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
اسفیداج یکی از گیاهان معطر و خوشمزهای است که در بسیاری از غذاها استفاده میشود.
در فصل بهار، اسفیداج تازه در بازارهای محلی به فروش میرسد و طرفداران زیادی دارد.
خواص دارویی اسفیداج شامل تقویت سیستم ایمنی و تسکین التهابها است.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر