جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

bābā
dad  |

بابا

معنی: بابا. (اِ) پدر. اَب . باب . والد :
هست مامات اسب و بابا خر
تومشو تر چو خوانمت استر.
سنائی .
ز ابتدا سرمامک غفلت نبازیدم چو طفل
زانکه هم مامک رقیبم بود و هم بابای من .
خاقانی .
من از شفقت پیربابای خویش
فراموش کردم محابای خویش .
نظامی .
گفت بابا درست شد دستم .
نظامی .
گفت بابا روانه شد پایم
کرد رأی تو عالم آرایم .
نظامی .
گفت بابا چه زیان دارد اگر
بشنوی یکبار تو پند پدر.
مولوی .
طفل تا گیرا و تا پویا نبود
مرکبش جز شانه ٔ بابا نبود.
مولوی .
سر برآورد و گفت پیر کهن
جان بابا سخن دراز مکن .
سعدی (هزلیات ).
پسر مرد تهی کیسه مبادا زیبا
گرچه از دولت او کیسه کند پر بابا.
اوحدی .
زیباتر آنچه ماند ز بابا از آن تو
بدای برادر از من و اعلا از آن تو.
وحشی .
|| در خطاب به پسر، به معنی جان بابا. عزیز پدر :
پسری با پدر بزاری گفت
که مرا یار شو به همسر و جفت
گفت بابا زنا کن و زن نه
پند گیر از خلایق از من نه .
اوحدی (از آنندراج و انجمن آرا).
- امثال :
قدر بابا آن زمان دانی که خود بابا شوی .
بازی بازی با ریش بابا هم بازی .
رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.
در زبان اطفال نیز پدر را گویند || پدر و جد را گویند که پدر پدر و پدر مادر باشد. (برهان ) (هفت قلزم )(شعوری ) (آنندراج ). نیا. پدربزرگ . || مردی . کسی . تنی : من بابائی هستم غربیه (تداول ). || در زبان بربری و ترکی و عربی غربی به معنی پدراست . (دزی ج 1 ص 47). || «بابا» را بر پیران کامل اطلاق کنند که بمنزله ٔ پدر باشند چنانکه باباافضل کاشی و باباطاهر همدانی و امثال ایشان و اتراک نیز آتا گویند مانند: رنگی آتا و وادون آتا که نام دو تن از مشایخ خوارزم بوده و قبر ایشان زیارتگاه است . و مردم اولاد خود را بنام ایشان نذر کنند و مبارک دانند و آتانیاز خوانند و در بلاد روم پیران و مرشدان خود را، دده گویند و هر کس را که در کاری بزرگ باشد تعظیماً بابا خوانند. (آنندراج ) (انجمن آرا). سرکرده وریش سفید طایفه ٔ قلندران را نیز بابا گویند. (برهان )(هفت قلزم ) :
بابای شفیق و پیر خوش دم
تاریخ کهن سرای عالم .
ظهوری (ساقی نامه ).
|| در استعمال فارسی به هنگام ندا و خطاب گاهی بجای «یا هذا»ی عرب بکار رود: بابا حالا که نمیشود رها کن . بابا مجبورت که نکرده اند. بابا برو پی کارت . بابا ول کن : این دو نفر نیز حساب دخل و خرج خود کرده اند، یکی را یکنفر خورنده زیاده بوده ، آن یک کدخدا گفته که بابا ترا یک نفر زیاده از من است برخیز و با خانه ٔخود رو که من این وجه میدهم . (مزارات کرمان ص 52). || رئیس قاطرچیان . هر یک از رؤسای قاطرخانه ٔ دولتی . لقب گونه ای بوده است که برؤسای قاطرخانه ٔ شاهی در دوره ٔ قاجاریه میداده اند: بابا اکبر. بابا شعبانعلی . باباشمل .
... ادامه
1233 | 0
مترادف: اسم، اب، پدر، والد، شخص، كس ، فلاني، مردك ، يارو، طرف، فلاني ، بزرگ ، پير، پيرمرد ، پير، مرشد، مراد ، خدمتكار ، خدمتگزار
متضاد: ام، مادر، مام پيرزن، ننه 1- پير، مرشد، مراد 2- خدمتكار 3- خدمتگزار
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) ‹باب›
مختصات: ( اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: bAbA
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 6
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
dad | daddy , father , pa , baba , papa , grandpa , pal
ترکی
baba
فرانسوی
papa
آلمانی
papa
اسپانیایی
papá
ایتالیایی
papà
عربی
أب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "بابا" در زبان فارسی به عنوان یک اسم و اصطلاح محبت‌آمیز برای اشاره به پدر یا شخصیت‌های بزرگتر به کار می‌رود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی و دستوری در استفاده از این کلمه اشاره می‌کنیم:

  1. استفاده به عنوان اسم:

    • "بابا" به طور مستقیم می‌تواند به عنوان اسم برای اشاره به پدر به کار رود:
      • مثال: "بابا یک روز به پارک رفتیم."
  2. نقطه‌گذاری:

    • هنگامی که "بابا" در جمله به کار می‌رود، مانند سایر کلمات، باید به قواعد نقطه‌گذاری توجه کرد:
      • مثال: "بابا، من به مدرسه رفتم."
  3. برجسته‌سازی:

    • در نوشتار رسمی ممکن است "بابا" با "پدر" جایگزین شود، اما در محاوره و نوشتار غیررسمی، "بابا" به عنوان یک اصطلاح محبت‌آمیز استفاده می‌شود.
  4. ضمیرها و شکل‌های دیگر:

    • می‌توان از ترکیبات مختلفی با "بابا" استفاده کرد، مانند "بابایی" به عنوان صفت:
      • مثال: "او یک پدر بابایی است."
  5. مفاهیم فرهنگی:
    • "بابا" در برخی فرهنگ‌ها ممکن است بار معنایی ویژه‌ای داشته باشد و به عنوان یک نماد محبت و احترام به کار رود.

استفاده از کلمه "بابا" بستگی به موقعیت و زمینهٔ مورد نظر دارد و می‌تواند در موقعیت‌های مختلف معانی متفاوتی داشته باشد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "بابا" در جمله آورده شده است:

  1. بابا، می‌توانی به من کمک کنی تا این مسئله ریاضی را حل کنم؟
  2. امروز تولد بابا است و من یک کادوی خاص برای او خریده‌ام.
  3. بابا همیشه به ما در انجام تکالیف مدرسه‌امان کمک می‌کند.
  4. هر وقت ناراحت هستم، به بابا زنگ می‌زنم تا با هم صحبت کنیم.
  5. بابا گفته است که آخر هفته به پارک خواهیم رفت.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری