بابک
licenseمعنی کلمه بابک
معنی واژه بابک
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| انگلیسی | babak | ||
| عربی | باباك | ||
| ترکی | babak | ||
| فرانسوی | babak | ||
| آلمانی | babak | ||
| اسپانیایی | babak | ||
| ایتالیایی | babak | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بابک" در زبان فارسی از چند جنبه قواعدی و نگارشی قابل بررسی است:
اگر به نکته خاصی درباره این کلمه نیاز بود، لطفاً مطرح نمایید. | ||
| واژه | بابک | ||
| معادل ابجد | 25 | ||
| تعداد حروف | 4 | ||
| تلفظ | bābak | ||
| نقش دستوری | اسم خاص اشخاص | ||
| ترکیب | (اسم) [پهلوی: pāpak، مصغرِ باب] [قدیمی] | ||
| مختصات | (بَ) ( اِ.) | ||
| آواشناسی | bAbak | ||
| الگوی تکیه | WS | ||
| شمارگان هجا | 2 | ||
| منبع | لغت‌نامه دهخدا | ||
| نمایش تصویر | معنی بابک | ||
| پخش صوت | |||
بابک . [ ب َ ] (اِ مصغر) پرورنده و پدر را گویند.(برهان ) (انجمن آرا). به معنی پدر بود : کلمه "بابک" در زبان فارسی از چند جنبه قواعدی و نگارشی قابل بررسی است: نقطه‌گذاری: "بابک" یک اسم خاص است و از نظر نگارشی نیاز به نقطه‌گذاری خاصی ندارد، مگر اینکه در انتهای جمله قرار گیرد. رایج بودن و استفاده: "بابک" به عنوان یک اسم مردانه در فرهنگ ایرانی و همچنین در تاریخ فارسی شناخته شده است و معمولاً به عنوان نام شخصی استفاده می‌شود. نوشتار: "بابک" با دو حرف تکراری "ب" و "ا" نوشته می‌شود و باید دقت شود که املای صحیح آن رعایت شود. جنسیت: این اسم مخصوص جنسیت مردانه است. معنی و کاربرد: به معنای «پسربچه» یا «کوچک» به کار رفته است و در تاریخ نام یکی از شخصیت‌های مهم ایرانی نیز به شمار می‌رود. تلفظ: در مکالمه به صورت "بَابَک" تلفظ می‌شود و تشدید بر روی "ب" اول وجود دارد. اگر به نکته خاصی درباره این کلمه نیاز بود، لطفاً مطرح نمایید.
یکبار طبع آدمیان گیر و مردمان
گر آدمست بابت وفرزند بابکی .
(فرهنگ اسدی چ اقبال ص 304).
بابکت باد قدس شد چه عجب
عیسی قدس باد بابک تست .
خاقانی .
پسر گفتش ای بابک نامجوی
یکی مشکلت می بپرسم بگوی .
سعدی (بوستان ).
|| تصغیر باب چنانکه مامک تصغیر مام است و این تصغیر بجهت تعظیم است . (برهان ) (آنندراج ) (غیاث ). پدر کوچک ، پاپک یعنی پدرجان . (فرهنگ شاهنامه ٔ دکتر شفق ). و گاه پدر خطاب بفرزند بابک کند :
مزن چنگ ای پسر در جنگ بابک
مکن زین پس بجنگ آهنگ بابک .
سوزنی .
|| امین و استوار باشد. (برهان ) (آنندراج ) (غیاث ). || نوعی از فیروزه که آنرا شهربابکی میگویند. (برهان ) (آنندراج ).
babak
باباك
babak
babak
babak
babak
babak
